۰۹ دی ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۹ دی ۱۴۰۳ - ۱۰:۲۹
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۷۱۴۴۹
تاریخ انتشار: ۱۸:۲۱ - ۱۳-۰۴-۱۳۹۰
کد ۱۷۱۴۴۹
انتشار: ۱۸:۲۱ - ۱۳-۰۴-۱۳۹۰

فقط نصف طلبه های قم به درد اسلام می خورند!

اکنون اگرچه حساسیت‌ها در قم اندک است اما رقابت‌های علمی پابرجاست و جبهه‌گیری‌های علمی دیده می‌شود. هنوز در حوزه علمیه قم، هم مکتب قم زنده است و هم مکتب نجف و گاهی هر دو از یکدیگر تاثیر گرفته‌اند و در درس یک استاد ظهور یافته‌اند.
شیعه آنلاین: فرید مدرسی: «ناگهان در فضای قم خبری می‌پیچد: یکی از اساتید مطرح حوزه علمیه نجف به ایران می‌آید. خبر را به آیت‌الله ‌العظمی سید محمدحسین طباطبایی بروجردی اطلاع می‌دهند که ایشان پاسخ می‌دهند: تا آقای داماد را داریم؛ قم نگرانی‌ای ندارد. آن استاد مطرح؛ آیت‌الله سید ابوالقاسم خوئی بود. وارد قم می‌شود و در منزل آیت‌الله سید محمود روحانی (پدر آیات عظام سید محمد و سید محمدصادق روحانی) اقامت می‌کند. یک روز جهت دیدار با آیت‌الله بروجردی، مرجع بزرگ تقلید و زعیم حوزه قم به بیت ایشان می‌رود. جلسه خصوصی نبود و فضلای حوزه قم و اصحاب بیت آیت‌الله بروجردی و همراهان آیت‌الله خوئی حضور داشتند. فرعی فقهی‌ مطرح می‌شود تا آقای خوئی پاسخ دهند. به جای ایشان، شاگردشان آقای محمدتقی ایروانی پاسخ می دهند و مباحثه داغ می‌شود که در نهایت نظر ایروانی غالب می‌شود. در فضای حوزه می‌پیچید که شاگردی که اینگونه از فرعی فقهی فائق آمده است، پس استادش چگونه است؟!»

این روایتی است که عبدالصاحب خوئی، فرزند آیت‌الله العظمی سید ابوالقاسم خوئی در گفت‌وگویی تلفنی برایم نقل می‌کند. زمان دقیق سفر را نمی داند که «محمد شریف رازی» در کتاب «آثار الحجه» بدون اشاره به این دیدار، تاریخ این سفر را 1368 ‌قمری (1328 شمسی) ذکر‌ می‌کند که نویسنده از حضور خود در مراسم استقبال خبر داده است. (آثار الحجه، ج2، ص 26-25)

در این سال آیت‌الله بروجردی مرجعیت عام داشت و قدرت و وضعیت حوزه علمیه قم هم ستودنی بود. اما همچنان از ابتدای روایتگری این رخداد می‌توان فضای رقابتی میان دو حوزه را به راحتی حس کرد: از یک سو، خبر سفر آیت‌الله خوئی به قم مورد توجه قرار می‌گیرد و به عبارتی حساسیت به وجود می‌آورد و از سوی دیگر، آیت‌الله خوئی خود پاسخ نمی‌دهد و شاگردش به این امر می‌پردازد. اینگونه واکنش؛ نه همچون منازعات سیاسی تنش‌زاست و نه همچون رقابت‌های علمی در فضاهای آکادمیک بی‌روح است.

پیش از آن، می‌توان روایتی دیگر از تعاملات قم و نجف را دید. این‌بار آیت‌الله سید صدرالدین صدر، عالم ارشد حوزه علمیه قم به نجف می‌رود تا با توجه به وسع مالی نامطلوب حوزه (پس از رحلت حاج‌شیخ عبدالکریم حائری‌یزدی، موسس حوزه علمیه قم) از آیت‌الله سیدابوالحسن اصفهانی، مرجع عامه شیعیان طلب کمک جهت شهریه طلاب کند. آیت‌الله سید موسی شبیری زنجانی اینگونه روایت می‌کند: «آقای صدر آن موقع شخص اول حوزه و اداره حوزه به دست او بود... ظاهرا آقای صدر پیش آقای آسید ابوالحسن رفته و به ایشان گفته بود که حوزه قم احتیاج دارد و اگر اجازه ندهید، حوزه قم تعطیل می‌شود. آقای صدر می‌گفت: با آقای آسید ابولحسن صحبت می‌کردیم. ایشان پرسید: حوزه قم چند طلبه به درد خور برای اسلام و مسلمین دارد؟ گفتم که در حدود نصف. ایشان فرمود: همه طلبه‌های نجف به درد اسلام و مسلمین می‌خورند. منظورشان این بود که علت پس گرفتن اجازه این بود که چون همه طلبه‌های حوزه نجف به درد اسلام می‌خورند، باید وجوهات صرف آنجا شود... آقای آسید ابوالحسن اصفهانی – مرجع کل – عقیده داشت که حوزه نجف که بیش از هزار سال قدمت دارد، باید محفوظ بماند و حوزه قم فرع نجف باشد.

اشخاص با اجازه آسید ابوالحسن به آقای صدر وجوه می‌دادند. ولی در اواخر آقای آسید ابوالحسن اجازه‌اش را پس می‌گیرد. آقای بروجردی نیز وقتی در بروجرد بودند، آسید ابوالحسن به ایشان ارجاع احتیاط می‌کند. ولی وقتی به قم می‌آید - با اینکه آقای بروجردی را می‌شناخت و از هر جهت او را بر بقیه مقدم می‌دانست – دست نگه داشت. می‌گفت نجف شکست می‌خورد... » (گفتاری از آیت‌الله العظمی سید موسی شبیری زنجانی درباره آیت‌الله العظمی صدر، نشریه یادآور، سال سوم، شماره ششم، هفتم و هشتم، تابستان، پاییز و زمستان 1388 و بهار 1389)

در این روایت هم مشهود است که نجف پیش از قم نسبت به این مسائل حساس و نگران بوده است؛ چراکه تقویت حوزه‌های موازی نجف را باعث تضعیف نجف قلمداد می‌کردند و احساس می کردند ممکن است که اصول و روال حاکم بر حوزه‌های علمیه با پراکندگی جغرافیایی مخدوش شود.

رخدادهای دیگر را می‌توان در قم و نجف دید. به‌گونه‌ای که پس از تبعید امام خمینی به ترکیه، رایزنی‌هایی انجام شد تا ایشان به نجف بروند. اما امام خود برابر این پیشنهاد از حساسیت‌های نجف سخن گفته بود. پس از رفتن ایشان هم به نجف نه‌تنها فاصله‌ای میان بیت‌شان با دیگران وجود داشت، بلکه مسائلی هم پیش می‌آمد؛ از بی‌توجهی‌ها و محکوم کردن‌ها تا رفتن شاگردان دیگر مراجع پای درس امام برای انتقاد کردن و ایراد اشکال یا به روایت حاج احمدآقا خمینی: «آنها کتاب‌ها و اعلامیه‌های امام را که با هزاران مشکل تهیه می شد، به بهانه توزیع در بصره و شهرهای عراق و ایران توسط افراد نفوذی و ظاهرالصلاح می‌گرفتند و داخل چاه یا رودخانه ها می ریختند…» (مجموعه آثار یادگار امام، ج۱، صص ۳۴۵ الی ۳۴۷) اگرچه شاگردان مشترکی میان درس امام و برخی علمای ارشد نجف وجود داشت و برخی از آنان از همراهان انقلاب اسلامی شدند اما حضور اولیه‌شان در درس امام در جهت همین طریق قم-نجف بود. البته شاید بخشی از حساسیت‌ها به مسائل سیاسی بازمی‌گشت اما نمی‌توان بر رقابت‌ها و تفاوت‌های علمی چشم پوشید.

اما با توجه به فشارهای دولت صدام حسین علیه حوزه علمیه نجف و در گام اول، اخراج ایرانیان از عراق، بخشی از دانش‌آموختگان نجف از دهه 50 به ایران آمدند که در آغاز دهه 60 بخش اعظمی از مدرسان و طلاب نجفی در قم حضور داشتند. شاگردان آیت‌الله خوئی با توجه به حساسیت‌های آن روز و انقلابی بودن شرایط آنچنان حضوری موثر نیافتند اما به تحصیل و تدریس مشغول بودند. نوشته‌های آن روزها در قالب مقالاتی در مطبوعات یا کتاب‌هایی در نقد عملکرد سیاسی آیت‌الله خوئی مزید بر علت شده بود. تا جایی که مسائل شرعی محض همچون رویت هلال و روز عید فطر به چالش‌هایی کشیده می‌شد. اما اندک اندک تولد موسسات مذهبی و گسترده ‌شدن برخی حلقات درسی توسط نجفی‌ها، نقشی موثر برای آنان به ارمغان آورد. به‌گونه ای که در دهه 70 عرض‌اندام علمی نجفی‌ها و شاگردان باواسطه یا بلاواسطه آیت‌الله خوئی در حوزه علمیه قم دیده شد. اگر تا دیروز برخی محدودیت‌ها برای این جریان در حوزه قم وجود داشت اما در این دهه آنان به راحتی به درس، بحث، تحقیق و امور عام‌المنفعه و خیریه مشغول بودند.

دهه 80 نقطه اوج فعالیت‌های علمی و جایگاه حوزوی مکتب نجف در قم است. موسسات و نهادهای علمی و تحقیقاتی‌شان کنار سایر نهادها به فعالیت مشغول است و با سایر موسسات تعامل و روابط حسنه دارند. برخی از بزرگان این مکتب در جایگاه زعامت و مرجعیت دینی قرار گرفته‌اند و در راس هرم روحانیت قم دیده می‌شوند. شعائر و نظرات مذهبی و اعتقادیشان جامه عمل پوشانده می‌شود و طلاب قمی هم در نظام درسی‌شان حضور دارند و به شاگردی آنان افتخار می‌کنند. همچنین چارچوب مکتب نجف کنار مکتب قم حضور دارد و آنچنان حساسیتی دیده نمی‌شود. البته این مسئله هم شاید امروز در نجف برقرار است که دانش‌آموختگان دیروز قم که عراقی بودند، به نجف بازگشتند و مکتب قم را در آنجا عرضه می‌کنند. اکنون اگرچه حساسیت‌ها در قم اندک است اما رقابت‌های علمی پابرجاست و جبهه‌گیری‌های علمی دیده می‌شود. هنوز در حوزه علمیه قم، هم مکتب قم زنده است و هم مکتب نجف و گاهی هر دو از یکدیگر تاثیر گرفته‌اند و در درس یک استاد ظهور یافته‌اند.

تحلیل آینده جایگاه مکتب قم و نجف در حوزه علمیه قم آنچنان در هم تنیده شده است که مدرسان شناخته شده حوزه قم نیز مواضعی متفاوت در این باره دارند (در گفت‌وگوهای این پرونده کاملا مشخص است)؛ برخی آینده را از آن قم می‌بینند و برخی از آن نجف و برخی هم مکتبی تولد یافته از دو مکتب.
برچسب ها: طلبه های قم ، اسلام
ارسال به دوستان