۰۶ دی ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۶ دی ۱۴۰۳ - ۰۸:۰۲
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۰۰۹۳۵۸
تاریخ انتشار: ۰۶:۰۳ - ۰۹-۰۸-۱۴۰۳
کد ۱۰۰۹۳۵۸
انتشار: ۰۶:۰۳ - ۰۹-۰۸-۱۴۰۳

پیام گزینش به جوانان ایرانی: «ریا کار باش و پادشاهی کن»

پیام گزینش به جوانان ایرانی: «ریا کار باش و پادشاهی کن»
گزینش اداره‌ها به صورت ضمنی به داوطلبان می‌گوید: «اگر می‌خواهی استخدام شوی، ریاکار باش!» نرفتی نماز جمعه؟ عیبی ندارد، اما روز مصاحبه کتابی بخوان، بگو هر هفته نماز جمعه می‌روم ویا لباسی بپوش که مورد پسند باشد.

عصر ایران ؛ مصطفی داننده - «خواندن کتاب‌های فلسفی، نوع پوشش، داشتن سبیل، لاک زدن، قضا شدن نماز، داشتن ارتباط با همکلاسی دختر یا پسر، نداشتن چادر در روز آزمون کتبی، پیدا بودن ریشه مو، لایک کردن صفحات اینستاگرامی، و حضور کم‌رنگ در نماز جمعه»، همه بهانه‌هایی هستند که به دانشجومعلمان و داوطلبان استخدامی وزارت آموزش و پرورش گفته شده و برخی از کسانی که به خاطر این دلایل رد شده‌اند، تجربه‌هایشان را در گفت‌وگو با روزنامه شرق بازگو کرده‌اند.

بارها نوشته‌ام که ایران سرزمین عجایب است، و این سبک گزینش یکی از روشن‌ترین نمونه‌های آن است. همچنان مثل دهه ۶۰ دنبال این هستند که ببینند فرد به نماز جمعه می‌رود یا نه. این سبک گزینش که در پی خالص‌سازی است و امیدواریم در دولت پزشکیان کنار گذاشته شود، به‌طور ضمنی به داوطلبان می‌گوید: «اگر می‌خواهی استخدام شوی، ریاکار باش!» نرفتی نماز جمعه؟ عیبی ندارد، اما روز مصاحبه کتابی بخوان، بگو هر هفته نماز جمعه می‌روم و یا لباسی بپوش که مورد پسند باشد.

این نوع گزینش در ایران به شعار «ریاکار باش و پادشاهی کن» ختم شده است. آن‌قدر تظاهر و ظاهرسازی قدرت پیدا کرده که در برخی ادارات کارمندان نماز ظهر و عصرشان هیچ‌وقت قضا نمی‌شود، اما نماز مغرب و صبح به ندرت خوانده می‌شود؛ چون هدفشان از خواندن نماز، دیده شدن توسط مسئولان و حراست است، نه رضای خدا.

در گزارش روزنامه شرق به موردی اشاره شده که ذهن را درگیر می‌کند. یک دانشجو که فردی مذهبی بود، به‌خاطر نوع سبیلی که داشت، به «مارکسیست بودن» متهم شد. او این اتهام را رد کرد و از اعضای گزینش خواست دلایلشان را توضیح دهند؛ آنها گفتند سبیلت چهره مارکسیستی به تو داده است! در نهایت پس از چندین جلسه بحث، موفق شد از اخراج از دانشگاه جلوگیری کند.

شاید اگر مریم میرزاخانی در ایران مانده بود، پشت سد گزینش و به‌خاطر پیدا بودن چند تار مو متوقف می‌شد، و بچه‌های این کشور از آموزش از چنین استعدادی محروم می‌ماندند. این شیوه تفکر باید تغییر کند، چون بیشتر مردم شبیه کسانی هستند که در گزینش رد می‌شوند، نه آن‌هایی که گزینش می‌کنند. کسی که دارای تخصص و آمادگی روانی لازم برای آموزش است، باید اجازه داشته باشد تدریس کند، حالا چه کتاب فلسفی بخواند و چه صفحه‌ای را در شبکه‌های اجتماعی لایک کند.

معلمی که از نظر شما «معتقد اما بی‌سواد» است، نسلی بی‌سواد و دلزده تربیت می‌کند. وضعیت کنونی مدارس ایران را ببینید تا متوجه عمق این مسئله شوید. نسل امروز به واسطه شبکه‌های اجتماعی با دنیا در ارتباط است و می‌داند در جهان چه می‌گذرد. ما نسلی بودیم که با چند کانال محدود، هرچه می‌شنیدیم را می‌پذیرفتیم و باور داشتیم معلمان عالِم‌ترین افراد روی کره زمین هستند؛ اما امروز، با گستره فضای مجازی و ظهور فناوری‌هایی مانند هوش مصنوعی، معلمان باید به‌قدری توانا باشند که بتوانند پاسخگوی نیاز نسل جدید باشند.

از سوی دیگر توقف در ظاهر زمینه را برای نفوذ در کشور فراهم می‌کند. وقتی این همه ظاهر اهمیت پیدا می‌کند و تخصص در حاشیه قرار می‌گیرد، خیلی‌ها می‌توانند به راحتی با یک ریش بلند و یک یقه بسته، از سد گزینش عبور و به دستگاه‌های مختلف نفوذ پیدا کنند.

متاسفانه دل سوزان منتقد در این روند حذف و خانه نشین می شوند و ریاکاران ارتقا می یابند‌‌ به بیان دیگر این شیوه برای خود سیستم هم امنیت افزا نیست.

در پایان باید گفت، یکی از دلایل مهاجرت گسترده، همین نوع گزینش‌هاست. جوان نخبه با خود می‌گوید: «چرا پشت دیوار گزینش بمانم تا دیگران به کار برسند؟ می‌روم جایی که به علم من ارزش دهند، نه به پیدا نبودن ریشه موهایم.»

ارسال به دوستان