عباس عبدی در روزنامه ایران نوشت: سفر رئیسجمهور به استان سیستان و بلوچستان چند ویژگی مهم داشت. این را به عنوان کسی میگویم که اصولاً با سفرهای استانی رؤسای جمهور، آنچنان که به لحاظ فرم و محتوا در ساختار سیاسی ایران تعریف شده است، مخالف بودهام. زیرا این سفرها معمولاً هیچ برنامهریزی نداشتند.
در بیشتر مواقع مردم را جمع میکردند تا برایشان هورا بکشند. بعد هم بودجههای خارج از ردیف برای این کار و آن کار تصویب میشد تا محبوبیت ایجاد کند که نه تنها گرهگشا نبود، بلکه امیدواری شهروندان و کرامتشان را خدشه دار میکرد.
آقای پزشکیان هم با سبک و سیاق سفرهایی که انجام میشد و به لحاظ شکل استقبال مردم که در نهج البلاغه صریحاً رد شده است، موافق نبود. برای همین هم صریحاً گفته شد که برنامه استقبالهایی که میآیند و هورا میکشند و... کنار گذاشته شود.
این البته به معنای قطع ارتباط رئیسجمهور با مردم نیست بلکه در برنامههای مربوط به این سفرها چنان که مشاهده کردیم از مقامات تا نمایندگان اقشار مختلف حضور دارند. مقامات استان میآیند تا حرف بزنند، انگیزه بگیرند و کار کنند. بنابراین به لحاظ شکلی به نظر من یک اتفاق مهم است که آقای رئیسجمهور دچار سفرهای فرمال و شکلی گذشتگان نشد.
اما از نظر محتوایی هم این سفر اهمیت داشت که سفر اولشان به سیستان و بلوچستان بود؛ استانی که از قبل مشکلات زیادی داشته و در دو سال اخیر هم مشکلاتش بیشتر شده است. ملاقات با متنفذان محلی از جمله مولوی عبدالحمید اقدام سیاسی خوبی بود. به باورم در این سفر یک بازسازی سیاسی و امنیتی انجام شد که ارزشش از هر چیزی بیشتر است.
اولین سفر آقای پزشکیان معنای روشن و خوبی داشت و امیدواریم جزئیات سفر و نتایج آن که در آینده مشخص میشود از افزایش آرامش در استان و بهبود کارآیی نهاد دولت در منطقه خبر بدهد. بویژه که استاندار اهل سنت انتخاب شده است.
البته امیدوارم به لحاظ انسجام ملی به جایی برسیم که نگوییم استاندار کرد است یا عرب یا اهل سنت و افراد به صرف شایستگیها و تواناییهایشان انتخاب شوند. هر چند در وضعیت فعلی وقتی یک گروه به صورت معناداری در ساخت قدرت حضور نداشته باشند، طبیعی است که تصور شود حتماً تبعیضی وجود دارد و انتخاب استانداران از اقوام و مذاهب مختلف اهمیت دارد.