عصرایران ؛ حمزه سلمان پور - انتخاب دکتر موالیزاده بهعنوان استاندار خوزستان در دوران پس از پیروزی دکتر پزشکیان، با موجی از امید در میان مردم استان همراه بوده است. این سلسله یادداشت بهمنظور بررسی وضعیت استان و توصیههایی دلسوزانه نگاشته شده است و بهتدریج منتشر میشود.
در مباحث سیستمهای پیچیده، نظریهای وجود دارد که به نام نظریه پروانهای یا نظریه آشوب شناخته میشود. این نظریه توضیح میدهد که تغییرات کوچک در یک بخش از سیستم میتوانند پیامدهای بزرگی در بخشهای دیگر داشته باشند. مثال معروف این نظریه اشاره به بالزدن پروانهای در برزیل دارد که ممکن است ماهها بعد باعث ایجاد طوفانی در تگزاس شود. این مفهوم در سیاستگذاری و مدیریت نیز کاربرد دارد؛ تصمیمات جزئی و بهظاهر بیاهمیت (چه رسد به تصمیمات مهم و استراتژیک) میتوانند آثار عمیقی بر آینده یک سازمان، منطقه یا جامعه بگذارند. منظور ما در اینجا، پروانهها همان سازمانها و مدیران هستند که میتوانند با تصمیمها و اقدامات خود، وضعیت حال و آینده را دگرگون کنند.
استان خوزستان، باوجود منابع غنی نفت و گاز و یکی از حاصلخیزترین خاکهای کشاورزی کشور، سالهاست که با مشکلات متعدد دستوپنجه نرم میکند. این استان، با اینکه باید الگوی توسعه در ایران باشد، به دلیل سوءمدیریت به یکی از محرومترین مناطق از نظر خدمات شهری و کیفیت زندگی تبدیل شده است.
اهواز بهعنوان یکی از آلودهترین شهرهای جهان، نماد چالشهای زیستمحیطی استان است. دود غلیظ ناشی از فلرهای نفتی که بیوقفه در اطراف شهر شعلهور هستند، نهتنها هوای تنفسی مردم را آلوده کرده، بلکه به نمادی از مدیریت ناکارآمد بدل شدهاند. اضافه بر این، انتشار آلایندههای صنعتی از سوی کارخانهها، دود ناشی از سوزاندن مستمر زباله در سایت صفیره توسط شهرداری و برداشت ضد محیط زیستی مزارع نیشکر، ترکیبی مرگبار ایجاد کردهاند که مستقیماً سلامت عمومی را تهدید کرده میکند؛ لذا شرکتها و صنایع استان باید با درک خطرات مهیب صدمهزدن به محیطزیست از طریق اجرای برنامههای کاهش آلایندگی و سرمایهگذاری در فناوریهای پاک، مسئولیت اجتماعی خود را بپذیرند.
همچنین صنایع بزرگ مستقر در خوزستان، بهویژه در حوزههای نفت، گاز و پتروشیمی، باید سهم بیشتری در توسعه استان ایفا کنند. این صنایع میتوانند از طریق ایجاد فرصتهای شغلی، حمایت از پروژههای آموزشی و بهداشتی، و اجرای برنامههای زیستمحیطی، به بهبود کیفیت زندگی در استان کمک کنند.
وضعیت آموزشی خوزستان به مرز هشدار رسیده است؛ این استان، یکی از ضعیفترین مناطق کشور از نظر سطح آموزشی مدارس است و معمولاً در بین سه استان آخر قرار میگیرد. این ناکارآمدی در سیستم آموزشی، مستقیماً با آینده توسعه و پایداری اجتماعی استان در تضاد است. نبود امکانات کافی، فرسودگی زیرساختها، و کمبود معلمان متخصص، نهتنها مانع ارتقای کیفیت آموزش شده بلکه نسل جدید را از فرصتهای رشد و پیشرفت محروم میکند.
سوءمدیریت در آموزشوپرورش منجر به شکلگیری چرخهای معیوب شده است که طی آن بیسوادی و فقر فرهنگی، آسیبهای اجتماعی را تشدید کرده و توانایی استان برای تربیت نیروی انسانی ماهر کاهشیافته است. این وضعیت، امید به بهبود شرایط اقتصادی و اجتماعی را نیز کمرنگ کرده است. مدارس در مناطق محروم خوزستان با کمترین امکانات و در شرایطی نابرابر نسبت به دیگر نقاط کشور فعالیت میکنند.
آموزش یکی از مهمترین ابزارهای شکستن چرخه فقر است. اما در خوزستان، سیستم آموزشی با ضعفهای جدی مواجه است. مدارس فاقد امکانات، معلمان کمتجربه و منابع ناکافی باعث شدهاند که کودکان مناطق محروم از تحصیل باکیفیت باز بمانند. در مقابل، خانوادههایی که توانایی مالی بهتری دارند، فرزندان خود را به مدارس باکیفیتتر یا حتی خارج از استان میفرستند و چرخهای از تبعیض آموزشی ایجاد میشود که خود را در آینده شغلی این کودکان نشان میدهد.
نظام آموزشی ناکارآمد تأثیر مستقیمی بر سایر بحرانهای استان مانند بیکاری، مهاجرت نخبگان، و افزایش آسیبهای اجتماعی دارد. این مسائل در کنار هم استان را در وضعیتی دشوارتر قرار داده و نیاز به اصلاحات بنیادی در سیستم آموزشی را بیشازپیش آشکار میسازد.ژ
ج- چرخه تبعیض و استمرار محرومیت در استان یکی از معضلات بنیادین خوزستان، چرخه تبعیض ساختاری است که جامعهشناسان آن را بهعنوان عاملی کلیدی در استمرار فقر و محرومیت تحلیل میکنند. این چرخه زمانی شکل میگیرد که گروهی از جامعه به دلیل شرایط اقتصادی، اجتماعی یا حتی سیاسی از دسترسی به امکانات و فرصتها محروم میشوند، درحالیکه گروه دیگر از این امکانات بهرهمند هستند و به رشد و انباشت قدرت و ثروت ادامه میدهند.
در خوزستان، این چرخه تبعیض در بخشهای مختلف به چشم میخورد. مناطق کمبرخوردار استان، بهویژه در روستاها و حاشیه شهرها، به امکاناتی چون آموزش، بهداشت، و زیرساختهای اساسی دسترسی ندارند. این در حالی است که بخش دیگری از جامعه، بهخصوص گروههای مرتبط با صنایع بزرگ و نهادهای دولتی، از این امکانات بهرهمند هستند و به رشد اقتصادی خود ادامه میدهند.
بر اساس نظریه نابرابری ساختاری پیر بوردیو، سرمایههای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در جوامع نابرابر بهصورت غیرعادلانه توزیع میشوند. گروههای محروم به دلیل فقدان این سرمایهها، در همان جایگاههای پایین باقی میمانند، درحالیکه گروههای برخوردار از این منابع بهرهبرداری کرده و قدرت و ثروت را بین خود دستبهدست میکنند. این وضعیت باعث میشود که افراد مستعد از دسترسی به فرصتهای برابر باز بمانند و جامعه به سمت افزایش شکاف طبقاتی حرکت کند.
شهرهای خوزستان، بهویژه اهواز، امروز با مشکلاتی چون تخلیه نخالههای ساختمانی در معابر، وضعیت بحرانی فضای سبز و ضعف زیرساختهای عمرانی روبرو هستند. بارشهای کوتاه پاییزی بهسرعت به سیلابهایی گسترده تبدیل میشود، خیابانها را میبندد و زندگی روزمره مردم را مختل میکند. این مشکلات، نه صرفاً حاصل کمبود بودجه، بلکه نتیجه نبود یک برنامه منسجم و مدیریت کارآمد است. پارکها و فضاهای سبزی که باید به محلی برای تفریح و آرامش مردم تبدیل شوند، امروز به مکانهایی برای تخلیه زباله و جولان سگهای ولگرد بدل شدهاند. پارک جنگلی شهروند اهواز نمونه بارزی از این وضعیت است؛ فضایی که روزگاری میتوانست به نماد زیبایی و سرسبزی شهر تبدیل شود، اکنون به محلی متروک و آلوده بدل شده است.
بدون ترید، بهبود وضع موجود خوزستان نیاز به مطالعات تخصصی گسترده و تدوین برنامههای توسعه محور میانمدت و بلندمدت دارد؛ اما در حال حاضر توصیه کلیدی برای آغاز اصلاح وضعیت استان این است که تمامی تلاشها باید بر انتخاب مدیران شایسته و نظارت دقیق بر عملکرد آنها متمرکز شود. نظریه پروانهای به ما یادآوری میکند که تغییرات کوچک در یک بخش میتواند تأثیرات بزرگی بر سیستم کلی داشته باشد. در این چارچوب، انتخاب یک مدیر ناکارآمد میتواند؛ مانند بالزدن ناپایدار یک پروانه، زنجیرهای از رویدادهای منفی را به دنبال داشته باشد که در نهایت منجر به تشدید بحرانها میشود.
در مقابل، انتخاب مدیران کارآمد و شایسته، نهتنها عملکرد دستگاههای اجرایی را بهبود میبخشد، بلکه با تصمیمگیریهای سنجیده و اجرای سیاستهای درست، میتواند زمینهساز تحولات مثبت گستردهای شود. نظارت مستمر و ارزیابی دورهای عملکرد مدیران نیز برای اطمینان از حفظ مسیر اصلاحات و توسعه ضروری است.
مسئولیت دکتر موالیزاده بهعنوان استاندار، نهتنها در انتخاب مدیران، بلکه در تغییر فرهنگ مدیریتی استان نهفته است؛ بنابراین، میتوان گفت که اصلاح مشکلات زیستمحیطی، آموزشی، زیرساختی، و دیگر معضلات خوزستان، به طور مستقیم به این امر وابسته است که چه کسانی در موقعیتهای مدیریتی قرار میگیرند و چگونه عمل میکنند. توجه به این نکته کلیدی، نقش مهمی در شکستن چرخههای تبعیض و محرومیت و حرکت به سمت توسعه پایدار خواهد داشت.