عصر ایران؛ امید جهانشاهی- «اخبار»، جهانی در خود دارد، جهانی از غم و شادی و امید و ترس، اندوه و اضطراب که درهم و با هم روان را پریشان و بدن را در ترسی سرد و ساینده درگیر میکند و ذهن را با اضطراب زمینگیر میسازد.
این روزها چه بسیار خبرها که بوی خطر و خرابی میدهند. کمتر زمانی شاید میتوان سراغ گرفت که مثل این روزها حجم خبرهای سخت و سیاسی، این چنین روح و روان ما را در برگرفته باشد و دل و جان ما را درگیر و دلگیر کرده باشد. اخبار هر روزهی بمباران و مرگ و آوارگی و کشتار 44 هزار نفر از مردم بیپناه و بیگناه غزه که حالا بیسقف و سرزمینی که سامانی داشته باشد، گروگان گرسنگی هستند و اسیر سرما در وضعیتی که به واقع، «فاجعه انسانی» خوانده شده است. اخبار جنگ داخلی سوریه و خانه خرابی مردم از زن و فرزند و خانواده که شوق رهایی از سرکوب دیکتاتور داشتند اما امیدی به معارضانش ندارند.
اخبار سقوط سریع دیکتاتور و شادی مردمی که سالها سرکوب را تحمل کردند در شرایطی که 90 درصد کشور زیر خط فقر بود و محرومیت. به راستی این خبرها با جان و جهان ذهن ما چه میکنند؟ اخبار تلخ و سخت، اندوه و اضطراب را درونی میکند.
خبر دختری شش سالهی غزه که در سرما کنار چادر میلرزید و میگفت در چادر هم سرد است و یا کودک چهارسالهای که از وحشت و درد از دست دادن همه چیز در بیمارستان میلرزید و بغضی داشت جگرسوز، جان را میگدازد و روح را پژمرده میدارد.
خبر شدن از کشتار هزاران نفر از مردم معترض شهر حما در سال 1982 با سلاحهای نظامی ارتش حافظ اسد که ماموریت داشتند با «مشت آهنین» مخالفان حزب سوسیالیستی بعث را سرکوب کنند یا این زندان بزرگ و هزارتو درتوی صیدنایا که سالها شکنجهگاه مخالفان و معترضان بود، تلخ و اندوهبار هستند.
این خبرها خطرهایی برای روان ما هستند. برای مقابله با این اضطراب و استرس راهکارهایی گفتهاند که به ویژه برای این روزها جای یاداوری دارد و بیشک مفید هستند.
مثل اینکه زمان مصرف خبری را محدود و مشخص کنیم. پیامرسانهای گوشیهایمان این روزها حامل پیامهای تند و تلخند، مراقب میزان مصرفمان باشیم. به جای رد کردن مدام اخرین اخبار، تعین کنیم که چه زمانی و مهمتر از آن به چه مدت به رصد اخبار اختصاص میدهیم. بعد از آن از جهان اخبار جدا شویم. اگر استرس و اضطراب به وجودمان راه جسته است، صادقانه و در آرامش احساس خود را به داوری بنشینیم و به جای اینکه قربانی آن شویم برای علاجش راه چاره بجوییم؛ مثل موسیقی شنیدن یا گپ زدن با دوستی و یا شاید آشپزی کردن و اگر امکانش باشد چه چیزی بهتر از بازی با بچهها.
حجم خرابی خبرهای خردکننده را با این دست روشها میتوان کم و کنترل کرد اما در همین تلخی درسهایی هم است از عاقبت رویهها و ندیدن روندهای واقعی جهان. عاقبت رویه های سوسیالیستی خلقی و بعثی که مرامش سرکوب ملت است و گسترش محرومیت، عاقبت وابستگی به «برادر بزرگ»، عاقبت اتکا به «مشت آهنین» در مقابل مردم.
اما فراتر از اینها نکته دیگر این است که قدر داشتههای خود را بدانیم و به خود یادآوری کنیم. قدردان امنیت و مدافعان امنیت باشیم. قدردان جامعه مدنی زنده و بزرگ ایران باشیم و همه فعالان جامعه مدنی بزرگ ایران از روشنفکران، فعالان سیاسی، دانشگاهیان، روزنامهنگاران تا فعالان اقتصادی آگاه که برای حیات اجتماعی سیاسی بهتر، مسئولانه تلاش میکنند. قدردان مردمی که با این همه هجمه و توطئه برای مرزکشی و برادرکشی، همه از هر قوم مثل برادر و خواهر کنار هم برای ایران بزرگ برای همه ایرانیان ایستادهاند. هم قدردان داشتهها و هم مسئول برای ساختن خبرهای خوب برای ایرانمان باشیم.
یادمان باشد، خبر هم پنجره ما به جهان است و هم توصیف جهان است از پنجرههای ایدئولوژیهای مختلف که صدای هر کدام را رسانهای نمایندگی میکند. صدایی انتخاب کنیم که برای ایران توسعه و آبادی و رونق تجاری و درهای باز میخواهد؛ چه، ایران چهارراه و سرشت ایران با رونق تجارت همواره همراه بوده است.
صدایی انتخاب کنیم که سرود سازندگی است. برایمان صلح را از دریچه توسعه میخواهد. صدایی انتخاب کنیم که با زندگی از در آشتی است و از مدارا و مروت میگوید. صدایی انتخاب کنیم که بیشتر و پرمایهتر، صدای ایران ماست.