۰۶ دی ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۶ دی ۱۴۰۳ - ۰۸:۰۰
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۰۲۲۳۶۸
تاریخ انتشار: ۰۸:۰۵ - ۲۷-۰۹-۱۴۰۳
کد ۱۰۲۲۳۶۸
انتشار: ۰۸:۰۵ - ۲۷-۰۹-۱۴۰۳

سعید معیدفر جامعه شناس : زنان باحجاب می‌گویند حاکمیت حجاب را نماد اقتدار کرده و هم به ما و هم حجاب لطمه میزند

سعید معیدفر جامعه شناس : زنان باحجاب می‌گویند حاکمیت حجاب را نماد اقتدار کرده و هم به ما و هم حجاب لطمه میزند
بله، میان حاکمیت و مردم شکاف عمیقی بوجود آمده که به‌نظر می‌رسد درحال عمیق‌تر شدن هم هست، انگار که میان‌شان وضعیت موش و گربه بازی شکل گرفته، مردم و حکومت دائم دنبال یکدیگر هستند.
یک جامعه‌شناس گفت: «امروز با حجاب و بی‌حجاب برای حمایت پشت زنان ایستاده‌اند. نمونه‌های زیادی دیدم که زنان با حجاب می‌گویند چرا حجاب را نماد اقتدار خودتان کردید، دارید به ما و حجاب ضربه می‌زنید، هر روز تعداد این گروه بیشتر می‌شود. مشکل حاکمیت شکاف عمیق با مردم است و به‌جای کاهش آن راه به رخ کشیدن اقتدار را انتخاب کرده است.»
 
به گزارش خبرآنلاین، چرا جامعه و حاکمیت هرکدام ساز خودشان را می‌زنند؟ در این سال‌ها کم پیش آمده که این دو یکدیگر را تایید کنند، برعکس اگر توانستند یکدیگر را تهدید هم کردند، به‌طور کامل نه اما کمتر نقطه‌ای هست که این دو اشتراک داشته باشند، یا اگر اشتراکی دارند بنیادی نیست، بلکه به شرایط زمان و مصلحت دوران تصمیم می‌گیرند در وضعیت صلح مسلح پیش بروند. به‌هر روی آن‌چه از اتفاقات، حوادث، اظهارنظرها و تصویب کردن‌ها در سال‌های گذشته تا امروز برمی‌آید همان ایده شکاف میان جامعه و حاکمیت را تداعی می‌کند حتی در سبک زندگی، چیزی‌که این روزها تبدیل به وجه اختلال این دو شده است.
 
به‌نظر می‌رسد نه حاکمیت سبک زندگی جامعه را قبول دارد و نه جامعه می‌خواهد به الگوی سبک زندگی حاکمیت تن بدهد، همین دو اتفاق اخیر شاهد ماجرا است، حاکمیت قانونی درباره حجاب تهیه کرد که شدیداً از طرف جامعه با نقد مواجه شد، در مقابل یک زن برخلاف موازین کنسرت فرضی اجرا کرد درحالی که مردم جامعه به این کنسرت اعتراض نکردند اما این‌بار حاکمیت ورود کرد و علیه عوامل آن اعلام جرم کرد.
 
سعید معیدفر جامعه شناس، این وضعیت را به «بازی موش و گربه» تعبیر می‌کند. انگار جامعه و حاکمیت دائم درحال دنبال یکدیگر دویدن هستند، گاهی این به‌دنبال آن و گاهی برعکس، هرچه هست اصلاً شبیه توافق، یا همان وفاق مسعود پزشکیان نیست. این جامعه‌شناس در گفت‌وگویی که با خبرآنلاین دارد ریشه این اتفاق را عمیق‌تر می‌داند، او سراغ سال‌های قبل می‌رود، گریزی به طرح ایده‌های آرمان‌گرایانه می‌زند، و در نهایت به امروز برمی‌گردد، روزهایی که از نظر معیدفر مردم ارتباط چندانی با آرمان‌های تعیین شده ندارند، ریشه‌ای که محصول آن «شکاف عمیق» است.
 
متن کامل گفت‌وگو در ادامه آمده است.

شکاف میان مردم و حاکمیت دارد عمیق‌تر می‌شود

*طی یکی دو ماه گذشته اتفاقاتی رخ داد که جامعه و حاکمیت نشان دادند سبک زندگی متفاوتی مدنظر دارند، نظرتان چیست؟
 
بله، میان حکومت و مردم شکاف عمیقی بوجود آمده که به‌نظر می‌رسد درحال عمیق‌تر شدن هم هست، انگار که میان‌شان وضعیت موش و گربه بازی شکل گرفته، مردم و حکومت دائم دنبال یکدیگر هستند.
 
*چرا این دو (جامعه وحاکمیت) درباره سبک زندگی به نقطه مشترک نمی‌رسند و دائم یکدیگر را تحدید و تهدید می‌کنند؟
 
برای پاسخ به این سوال باید به سال‌ها قبل برگردیم، حتی به سال‌های قبل از انقلاب، به‌نظرم ریشه این اختلاف در آرمان‌خواهی حکومت‌ها است، در آستانه انقلاب سال ۱۳۵۷ ما وارد فاز آرمان‌خواهی تمدن اسلامی شدیم، البته قبل از این هم در دوره پهلوی وارد فاز آرمان‌خواهی تمدن باستانی شده بودیم، آرمان اول با تحقق انقلاب سال ۵۷ به فراموشی سپرده شد و آرمان احیای تمدن اسلامی در دستور کار جامعه قرار گرفت و تقریباً تا میانه جنگ ایران و عراق تا حد زیادی آرمان اکثریت جامعه بود.

سال ۱۳۸۸ جامعه تحقیر شد

*این‌که به سال‌های جنگ اشاره کردید منظورتان این است که از آن سال‌ها این آرمان روند نزولی پیدا کرد؟
 
بله، به‌تدریج و با توجه به مشکلات ایجاد شده تعدادی از مردم با این آرمان خداحافظی کردند، هرچه جلوتر آمدیم این تعداد بیشتر شد، به‌جایی رسیدیم که در سال ۱۳۸۸ عملاً خواست عمومی جامعه برای تغییرات سرکوب شد و نوعی احساس تحقیر شدگی به جامعه دست داد.
 
*اما مردم بعد از سال ۸۸ هم مجدد تلاش کردند کنشگری خودشان را حفظ کنند، این‌طور نیست؟
 
حاکمیت می‌خواهد نمادین  اقتدار خود را به رخ بکشد، مردم هم با انتخاب‌های نمادین مقابل آن می‌ایستد.
 
ولی تلاش آن‌ها به روش‌های دیگری بی‌فایده شد، مثلاً در سال ۱۳۹۲ عده زیادی با همان ایده مرسوم در ایران یعنی انتخاب میان بد و بدتر مجدد بد را انتخاب کردند اما حاکمیت اجازه نداد همان گزینه بد کارش را ادامه دهد، کار را به جایی رساند که در دوره دوم ریاست جمهوری آقای روحانی تقریباً همه چیز تمام شده فرض شد و مردم احساس کردند که دیگر هیچ نقطه اشتراکی با حاکمیت ندارند و فاصله‌ها عمیق شده است.
 
*به‌نظرتان حاکمیت متوجه این فاصله‌ی شکل گرفته میان خودش با جامعه شده است، یا اجازه بدید بهتر بپرسم متوجه عمق شکاف ایجاد شده میان خودش با جامعه هست؟
 
بله هست، مثلاً در انتخابات زود هنگام ریاست جمهوری که اخیراً برگزار شد، سیستم تلاش کرد تغییری بدهد برای این‌که بتواند حدی از شکاف ایجاد شده را کاهش دهد، اما به‌نظر می‌رسد درون حاکمیت چنان تعارضی شکل گرفته که اگرچه بخشی از آن متوجه شکاف بزرگ شده و می‌خواهد قدری از آن کم کند، اما بخش‌هایی از حاکمیت که منافع زیادی دارند به‌روش‌های مختلف نمی‌خواهند اجازه دهند که این شکاف کمتر شود.

موضوع زنان و فیلترینگ تبدیل به پاشنه آشیل حاکمیت شده است

*چرا؟
 
چراکه نگرانند کم بیاورد، و واقعا هم کم می‌آورد، بنابراین آن بخش از حاکمیت می‌خواهد فضای اطلاعاتی جامعه را ببندد، دوست ندارد جامعه در فضای آگاهی باشد، می‌خواهد سطح دسترسی اطلاعات را محدود کند، امروز موضوع زنان و فیلترینگ تبدیل به پاشنه آشیل حاکمیت شده، همین فیلترینگ نشان دهنده شکاف عمیق است، هرچه فیلترینگ شدیدتر می‌شود به‌نظر می‌رسد خود حاکمیت هم قبول کرده شکاف عمیق وجود دارد، تا حدی که نمی تواند فیلترینگ را بردارد. وقتی رابطه حاکمیت با مردم تعاملی باشد هیچ وقت فضای گفت‌وگو بسته نمی‌شود، الان رابطه حکومت با مردم شبیه این شده که او فقط حرف بزند و مردم چیزی نگویند.

حاکمیت می‌خواهد نمادین اقتدار خود را به رخ بکشد، مردم هم با انتخاب‌های نمادین مقابل آن می‌ایستد

*اجازه بدهید یک سوالی که همیشه در برابر گزاره مردم مطرح می‌شود را اینجا بپرسم، این‌که منظورمان کدام مردم است؟ حتی وقتی درباره تفاوت سبک زندگی مردم با حکومت صحبت می‌شود بلافاصله عده‌ای می‌پرسند سبک زندگی کدام مردم؟ برخی معتقدند اهالی مرز نشین و پایتخت نشین هر دو مردم هستند اما کارشناسان وقتی از تفاوت سبک زندگی مردم با حکومت در حوزه پوشش یا فیلترینگ فضای مجازی حرف می‌زنند اشاره‌شان فقط به مردم پایتخت نشین است، نظرتان چیست؟
 
اساساً این تقسیم‌بندی زمانی درست است که نوع ارتباط حاکمیت با مردم تعریف شده باشد، درنظر بگیرید حاکمیت کل جامعه را با فیلترینگ مواجه کرده نه یک گروه خاصی که ما بگوییم مردم فقط این‌ها هستند، امروز کل جامعه از مرز تا مرکز کشور درگیر فیلترینگ شده است، خیلی‌ها در اینستاکرام کار می‌کنند، آن هم در روزهایی که همه‌ی زمینه‌های شغلی بسته شده است این گروه برای خودشان در اینستاگرام کسب و کار راه انداختند، خیلی‌های‌شان هم اصلاً کاری به چیزی ندارند فقط از این طریق امرار معاش می‌کنند، اگر مسئله حاکمیت فقط گروه خاصی بود که این بلا را سر همه نمی‌آورد.
 
نمونه‌های زیادی دیدم که زنان با حجاب می‌گویند چرا حجاب را نماد اقتدار خودتان کردید، دارید به ما و حجاب ضربه می‌زنید.
 
در حوزه عمومی، نهادهای اجتماعی سرکوب شدند، بخشی از سازمان‌های مردم نهاد امنیتی شدند و با آن‌ها برخورد شد، تنها جایی که این مردم می‌توانستند با یکدیگر ارتباط داشته باشند فضای مجازی بود که آن را هم بستند، بنابراین مسئله حاکمیت زنان خاصی نیست که روسری سر نمی‌کنند، بلکه حاکمیت می‌خواهد اقتدار خودش را به رخ مردم بکشد. در طرف مقابل هم مردمی که این اقتدار را برنمی‌تابند حتی تک تک مقابل این اقتدار می‌ایستند مانند اقدام خانم پرستو احمدی. چرا این خواننده با آن لباس در آن مکان خوانندگی می‌کند؟ همه این انتخاب‌ها نمادین هستند، حاکمیت می‌خواهد نمادین اقتدار خود را به رخ بکشد، مردم هم با انتخاب‌های نمادین مقابل آن می‌ایستد.

مردم می‌خواهند زندگی کنند و کاری به آرمان‌ها ندارند

*اگر بخواهم حرف‌های شما را تا اینجا جمع‌بندی کنم، شما معتقدید حاکمیت یک آرمانی داشت که مردم آهسته آهسته با آن فاصله گرفتند، در مقابل حاکمیت هم تلاش کرد در مقابل این فاصله گرفتن اقتدار نشان بدهد، از همین‌جا بود که شکاف میان جامعه و حکومت بیشتر شد، این‌طور نیست؟
 
بله، هر دو آرمانی که ابتدای گفت‌وگو گفتنم منسوخ شده است، آرمانی‌هایی بودند که اجازه ندادند ما با واقعیت‌های روزمره و جهانی که در آن قرار گرفته‌ایم ارتباط پویایی برقرار کنیم، مردم متوجه شدند آرمان جدید هم مانند آرمان قبلی کارآمد نیست، ما باید واقعیت جهان خودمان را بپذیریم و با توجه به آن برنامه‌ریزی کنیم.
 
این به معنی این نیست که ما با هویت ایرانی و اسلامی پیشین خودمان خداحافظی کنیم، ما می‌توانیم با هویت پیشین خودمان کنشگر خوبی در دنیا شویم، و روشنایی به جهان بدهیم. اما متاسفانه ما با دو تا آرمان جلوی ارتباط با دنیا را گرفتیم، آرمان اول در همان سال ۵۷ تمام شد، آرمان دوم هنوز وجود دارد اما مردم با آن خداحافظی کردند. آرمان ایران باستان هم اگر امروز توسط عده‌ای بازتولید می‌شود انگار که فقط می‌خواهند لج حکومت را دربیاورند وگرنه با آن آرمان هم دیگر کسی کاری ندارد، مردم می‌خواهند زندگی کنند و کاری به آرمان‌ها ندارند.

زنان با حجاب می‌گویند چرا حجاب را نماد اقتدار خودتان کردید

*به‌نظرتان این فرار یا به تعبیر خودتان بازی موش و گربه جامعه و حاکمیت تا کجا ادمه دارد؟
 
یا اینکه حاکمیت باید از این روش مواجهه بپرهیزد و تلاش کند شکاف میان خودش و مردم را کاهش کند، یا اینکه بتواند اقتدار خودش را به طور کامل جا بیندازد، البته مورد دوم را نمی‌تواند انجام دهد، علائم نشان می‌دهد که مردم کوتاه نمی‌آیند، از طرفی امروز با حجاب و بی‌حجاب برای حمایت پشت زنان ایستاده‌اند. نمونه‌های زیادی دیدم که زنان با حجاب می‌گویند چرا حجاب را نماد اقتدار خودتان کردید، دارید به ما و حجاب ضربه می‌زنید، هر روز تعداد این گروه بیشتر می‌شود. مشکل حاکمیت شکاف عمیق با مردم است و به‌جای کاهش آن راه به رخ کشیدن اقتدار را انتخاب کرده است، این نوع اقتدار در طول تاریخ جواب نداده است.
برچسب ها: قانون حجاب ، حاکمیت
ارسال به دوستان