۰۸ دی ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۸ دی ۱۴۰۳ - ۱۱:۳۴
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۰۲۵۱۵۷
تاریخ انتشار: ۱۹:۱۳ - ۰۷-۱۰-۱۴۰۳
کد ۱۰۲۵۱۵۷
انتشار: ۱۹:۱۳ - ۰۷-۱۰-۱۴۰۳
متن کامل نطق آذر منصوری در دهمین کنگره حزب اتحاد ملت

سرمایه اجتماعی؛ کمترین در 4 دهه / 15 پیشنهاد برای تغییر وضعیت

سرمایه اجتماعی؛ کمترین در 4 دهه / 15 پیشنهاد برای تغییر وضعیت
نتایج پیمایش ارزش ها و نگرش های ایرانیان حاکی است چهار نهاد دین، آموزش، خانواده و سیاست کارآیی و کارآمدی خود را تا حد زیادی از دست داده اند و ناگفته پیداست چنانکه هر کدام از این نهادها از کار بیفتد، تهدیدها و خطرات را تشدید می کند.

    عصر ایران- برگزاری دهمین کنگره مهم ترین حزب اصلاح طلب در محل اجلاس سران در ولنچک نشان دهنده تغییر فضای سیاسی است چرا که سال قبل و پیش تر برگزاری کنگره در یک تالار در سطح شهر هم مستلزم هماهنگی و همراه با پاره‌ای نگرانی‌ها بود و حالا حزبی که دبیر کل آن رییس جبهۀ اصلاحات است دهمین کنگره را در فضایی آرام برگزار کرده است.

    متن کامل نطق خانم آذر منصوری از این قرار است:

    بسم الله الرحمن الرحیم

   ولتکن منکم امة یدعون الی الخیر و یامرون بالمعروف و ینهون عن المنکر

    مقدم میهمانان گرامی و اعضای محترم حزب اتحاد که از سراسر کشور در این اجتماع حضور دارند را گرامی می دارم.

  دهمین کنگره حزب اتحاد ملت ایران اسلامی را در حالی برگزار می کنیم که جهان و منطقه خاورمیانه دستخوش تحولاتی بزرگ شده است. تحولاتی که اگر به درستی درک و فرصت ها و تهدیدهای آن شناسایی نشود و ایران عزیز ما آمادگی لازم برای رویارویی با آنها نداشته باشد، بیش از هر زمان دیگری امنیت ملی کشور در معرض خطرات جدی قرار خواهد گرفت. به همین دلیل باید مسائل کنونی و پیش روی کشور را بر پایه مطالعات گسترده ای که در مورد وضعیت سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی است، مورد مداقه بیشتر قرار دهیم.

 

                                      هادی خانیکی، مصطفی معین و محمد حسین بنی اسدی در افتتاحیه دهمین کنگره حزب اتحاد ملت

          
کنگره حزب اتحاد ملت
  پرسش اصلی که امروز پیش روی ماست این است که در چه جهان و جامعه ای بسر می بریم؟ برای رسیدن به نگاه واقع بینانه به جامعه امروز باید فراتر از یک جریان یا جناح سیاسی اندیشید و خارج از رقابت های مرسوم به آن پرداخت.

   طبق آخرین پیمایش ارزش ها و نگرش های ایرانیان که در آبان ۱۴۰۲ انجام شد، سرمایه اجتماعی در ایران با روند فزاینده ای کاهش یافته است. به نحوی که به کمترین میزان خود در چهاردهه اخیر رسیده است.  نتیجه این پیمایش برای صاحبنظران، پیامی روشن دارد؛ ایران در آبانماه ۱۴۰۲ با بیشترین شکاف بین حاکمیت و ملت در طول پس از انقلاب اسلامی ۵۷ مواجه شده است.

داده های این پیمایش حاوی نکات هشدار دهنده دیگری نیز بود.

_اینکه ۹۲ درصد ایرانیان از وضعیت اجتماعی کشور رضایت ندارند. 

_اینکه ۸۵ درصد مردم معتقدند دینداری مردم در ۵سال گذشته کمتر شده است.

اینکه بیش از ۶۰ درصد جامعه ایران مخالف حجاب اجباری هستند و تنها درصد کمی از شهروندان در این پیمایش اعلام کرده اند که با رویکردهای سلبی موافق اند.

_اینکه بیش از ۷۰ درصد جامعه ایران اعلام کرده اند که موافق جدایی دین از سیاست هستند.

_اینکه اکثریت شرکت کنندگان اعلام کرده اند که در ایران تبعیض های قومی، جنسیتی و مذهبی وجود دارد.

_اینکه درصد بالایی از  مردم معتقدند عدالت در اشکال قضایی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی وجود ندارد.

اینها و دیگر داده های این پیمایش نظیر بی افقی و نگرانی مردم نسبت به آینده نشان از شکست آشکار سیاست‌ها و رویکردهای غلطی است که با نام دین دنبال شده و ارزش‌های دینی را به ناحق خرج تحقق آنها و ناکارآمدی ها کرده است.

  با خرج از دین فساد و تبعیض و نابرابری را توجیه کرده و در موارد متعددی به نام دین و ارزشها حق شهروندان نقض  شده است. 

  داده‌های این پیمایش در حوزه های فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی به منزله هشداری بزرگ برای حکمرانی است، تا هر آنچه در قالب سیاستگذاری ها و رفتارهای متولیان نظام که موجب و مقوم گسست حاکمیت ملت است کنار گذاشته شود. بی تردید تداوم عوامل پدید آورنده و رشد این شکافها با توجه به انباشت نارضایتی ها می تواند به منزله بزرگترین تهدید علیه امنیت ملی کشور قلمداد شود.

  این واقعیت ها و مسائلی از این دست باید همه ما را مجاب کند که به ایران بیندیشیم و نگران وطن باشیم.

   نتایج این پیمایش به ما می گوید که چهار نهاد  دین، آموزش، خانواده و سیاست کارآیی و کارآمدی خود را تا حد زیادی از دست داده اند و ناگفته پیداست که چنانکه هر کدام از این نهادها از کار بیفتد، تهدیدها و خطرات را در ایران عزیز ما تشدید می کند.

  با این مقدمه  در این مجال می کوشم در دو محور سیاست داخلی و سیاست خارجی دغدغه ها و پیشنهادات خود را برای دور شدن از این تهدیدها و استفاده از فرصت ها بیان کنم.

سیاست داخلی:

در حالی که در انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۶ با یکی از بالاترین نرخ های مشارکت مواجه بودیم، تا انتخابات ۱۴۰٣، راهبرد مشارکت حداکثری از دستور کار حاکمیت خارج شد و در انتخابات ریاست جمهوری اخیر حاکمیت رویکردی متفاوت از چند انتخابات قبل اتخاذ کرد. به بیان روشن‌تر در سال های  ۱۳۹۸، ۱۴۰۰ و ۱۴۰۲ انتخابات بدون رقابت معنادار سازماندهی شد و میزان مشارکت مردم مستمرا کاهش یافت و رکورد کمترین مشارکت در طول دوران جمهوری اسلامی پی در پی شکسته شد.

۲ 
حاکمیت یک دست که با توهم حل مشکلات کشور و با هرینه گزاف شکل گرفت بر اساس شاخص‌ها ناموفق ترین دوره حاکمیت را  ثبت کرد.
پس از تجربه چند انتخابات گذشته در انتخابات اخیر رقابتی نسبی شکل گرفت و جناب دکتر پزشکیان یکی از نامزدهای مورد تایید و حمایت جبهه اصلاحات ایران امکان حضور در رقابت را پیدا کرد و با جلب آرای اکثریت رای دهندگان به عنوان چهاردهمین رئیس جمهور ایران انتخاب شد.
 
اتفاق مهم و متفاوت این بود که در گذشته نوعا تنها در انتخاباتی با مشارکت بالا اصلاح‌طلبان پیروز رقابت انتخاباتی بودند، اما این انتخابات نشان داد که با افول بی سابقه اعتماد عمومی به حاکمیت یکدست، حتی در انتخاباتی با مشارکت پایین تر از ۵۰ درصد نیز در صورتی که رقابتی وجود داشته باشد، اصلاح‌طلبان مورد اقبال بیشتری قرار می گیرند.
بارها گفته شد و شنیده نشد  که مانع تراشی در مسیر و حتی مقابله با تحقق خواست و اراده ملت، چه با محدود کردن انتخابات و چه با کم یا بی اثر کردن رای مردم و محدود کردن نهادهای انتخابی این ادبار و ناامیدی مردم از صندوق رای روز به روز بیشتر و عمیق‌تر خواهد شد. بدون تردید نقش عمده در شکل گیری این پدیده، که نمود بارز شکاف فزاینده دولت_ملت است عملکرد حاکمیت بوده که نیازمند اصلاحات جدی است.
در چنین شرایطی آنچه ما اصلاح طلبان تحت عنوان راهبرد انتخاباتی خود در انتخابات ۱۴۰۳ اعلام کردیم، در واقع تلاش بر تحقق انتخاباتی معنادار، رقابتی و اثر بخش بود تا شاید با استقرار دولتی خارج از گروه یکدست سازان جلوی سقوط بیشتر سرمایه اجتماعی در کشور گرفته شود، تا شاید این راهبرد بتواند صخره  ستبر بن بستی که مقابل ما قرار داشت را بشکند و پنجره ای برای اصلاح شیوه حکمرانی باز شود.

البته این تنها دلیل ما برای مشارکت و لزوم تغییر و اصلاح از مسیر انتخابات نبود که شاید دلیل و علت اصلی را باید در رشد پر شتاب فقر، تحقیر شدگی رو به تزاید ملی، دور شدن کشور از روند توسعه و فرار سرمایه های مادی و معنوی جستجو کرد. 
به فرموده علی ع: توان گرى در غربت، وطن است و فقر در وطن، غربت است.

در حالی که طبق سند چشم انداز ۲۰ ساله جمهوری اسلامی می خواستیم دست‌یافته به جایگاه اول اقتصادی، علمی و فناوری در سطح منطقهٔ آسیای جنوب غربی با تأکید بر جنبش نرم افزاری و تولید علم، رشد پرشتاب و مستمر اقتصادی، ارتقاء نسبی سطح درآمد سرانه و رسیدن به اشتغال کامل باشیم.

 توضیح سند 

به باور من پیمایش ارزیابی ارزش ها و نگرش های ایرانیان از یک سو  و درآمد سرانه، تولید ناخالص ملی، فاصله میان درآمد دهک های بالا و پایین جامعه امروز ایران و نرخ سرمایه گذاری در کنار مجموعه ای از ناترازی ها و موقعیت ما در منطقه و جهان نشان می دهد، در حالیکه تنها یک سال به پایان زمان ۲۰ ساله این چشم انداز مانده، تا چه حد نظام توانسته است  در تحقق این اهداف موفق عمل کند!

به عنوان نمونه مرکز آمار ایران در یک گزارش درآمد خالص ملی سرانه را در سال های 1390 تا 1402 منتشر کرده است.


محاسبه این آمارها با قیمت ثابت، می‌تواند به نوعی روایتی از درآمد هر ایرانی بدون اثر تورم را منعکس کند و تغییرات رفاه خانوارها را به تصویر بکشد. 

   مطابق بررسی‌های صورت گرفته میزان‌ درآمد خالص سرانه هر ایرانی طی  13 سال گذشته به میزان 20 درصد کاهش یافته است...

 در واقع آنچه امروز عاید حقوق بگیران ایرانی می‌شود تورم فزاینده ای است که طول و عرض معیشت مردم را به هم وصل کرده است. 

  اگر برخی کشورهای در حال توسعه و کشورهای شرق جهان (و نه کشورهای توسعه یافته) را مد نظر قرار دهیم خط فقر در آنها حول و حوش هزار دلار است، این در حالی است که میانگین میزان دستمزدها در ایران ۲۰۰ دلار است. یعنی اگر حقوق‌ها در ایران تا ۵ برابر هم افزایش یابد.
تازه مردم ایران می‌توانند به درآمدهایی دسترسی داشته باشند که نزدیک به خط فقر جهانی است! این به معنی آن است که سیاست های کلان کشور با خواست های حداقلی مردم همخوانی ندارد.

  در نطق افتتاحیه و بیانیه کنگره نهم به عمده چالش ها و ابر چالش های ایران پرداختیم.  و پیشنهاداتی را برای خروج حکمرانی از این چالش ها و ترمیم شکاف دولت ملت ارائه نمودیم.

  حالا اما با روی کار آمدن دولت دکتر پزشکیان و تاکید بر وفاق بیش از هر زمان دیگری باید به این واقعیت پرداخت که بدون شکل گیری تفاهم بر سر این چالش ها و بحران ها امکان دستیابی به وفاق ممکن نیست. نتیجه پروژه وفاق باید آشتی با مردمی باشد که حتی با فراخوان و مشارکت جدی اصلاح طلبان بیش از ۵۰ درصد آنها در انتخابات شرکت نکردند و بخشی از رأی دهندگان با تردید به پای صندوق رای آمدند.

۳
ما  پیش از انتخابات اخیر مکرر تاکید کردیم که راه حل بحران ها و ابر بحران های ایران امروز بیش و پیش از آنکه در چهارچوب راه حل های اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی خلاصه شده باشد،  سیاسی است. 


اگر گوش شنوا و چشم بینایی وجود داشته باشد، داده های پیمایش اخیر و‌ نیز نتایج انتخابات ریاست جمهوری، بیانگر عمق چالش ها و گسست بین حاکمیت و ملت است و اگر اراده ای برای برون رفت از آنها وجود داشته باشد، باید به پیشنهادها و‌ راه حل های دلسوزان کشور و نظام توجه شود.
 
جناب آقای سیدمحمد خاتمی که به باور ما یکی از دلسوزترین مصلحان تاریخ ایران است، در بهمن ماه ۱۴۰۱ و پس از اعتراضات به مرگ دختر نازنین ایران مهسای عزیز و جمعی از جوانان این کشور، در بیانیه ای با ارائه تحلیلی دقیق از وضعیت جامعه و ابربحران های پیش روی کشور،  ۱۵ پیشنهاد به حاکمیت و نخبگان ایران ارائه کرد؛ 

_تغییر نگاه رسانه ملی
_زدودن فضای امنیتی و ایجاد فضای باز و امن سیاسی
_برداشتن حصر از محصورین عزیز
_آزادی تمام زندانیان سیاسی و عقیدتی
_اعلام عفو عمومی
_رفع محدودیت های بی جا
ه و نهادهای حاکمیتی
_شنیدن صدای اعتراض مردم_پایان دادن به افراط و تندروی
_کارآمدی بیشتر قوای سه گانه
پاسخگویی دولت
_تقویت اعتماد و امید مردم
_مبارزه با فساد و تبعیض
_تشکیل دادگاهها با هیأت منصفه مردمی 
_برگزاری انتخابات آزاد، عادلانه، قانونی و معنادار
_رفع تحریم ها و تقویت روند تعامل سازنده با جهان 
از جمله این پیشنهادها بود.

   مبدع گفت وگوی تمدن ها طی این سال ها همواره بر گفتگو و آشتی حاکمیت با مردم تاکید و اصرار داشته اند. آنچه که مصلحان دیگری نظیر برادر گرانقدرمان سید مصطفی تاجزاده عزیز و دیگر منتقدان دلسوز کشور طی این سال ها به عنوان پیشنهادات اصلاحی مطرح کرده اند.

  در سیاست خارجی مکرر گفته ایم:
 
   همه کشورهای جهان امروز با نظام های متنوع سیاسی و اقتصادی  اگر به حقوق ملت خود متعهد باشند، باید با توجه به اولویت های ملی، اهداف و برنامه های خود را در روابط خارجی تعریف و تدوین کنند، چرا که  هیچ دولت و کشوری صرف نظر از قدرت و امکاناتی که دارد بی نیاز از همکاری های اقتصادی، سیاسی و فرهنگی با سایر کشورها نیست.    

  بنابر این در روابط بین المللی، دوستی یا دشمنی همیشگی میان کشورها بر اساس ایدئولوژی های جزمی و غیر منعطف کارکرد ندارد، و مطلق بینی و مطلق گرایی نه تنها فاقد کارآیی، بلکه برای منافع ملی خطرناک است.
 
   بر مبنای آنچه در سند چشم انداز ۲۰ ساله نظام آمده است قرار بود در چهارچوب تعامل سازنده و مؤثر با جهان با لحاظ نمودن عزت، حکمت و مصلحت به جایگاه اول اقتصادی، علمی و  فناوری در منطقه برسیم. 

   چرا به این هدف نرسیده ایم؟

آنچه که در تمام کشورهای توسعه یافته در روابط خارجی وجود دارد این است که با اینکه نهادها و‌ مراکز متنوع قدرتمند اعم از سیاسی، نظامی و اقتصادی ذی نفع یا ذیربط در این روابط هستند و هر یک تلاش می کنند تا در رابطه با اولویتهای خاص خود بر سیاست خارجی اثرگذار باشند، اما از آنجا که نباید روابط بین الملل محل نزاع این نهادها و قدرت ها باشد، در نهادی مانند شورای عالی امنیت ملی با حضور مجموعه این نهادها و قدرت ها تضارب آرا و تصمیمات در سیاست خارجی اتخاذ می گردد، اما به وقت اجرا فقط نهاد دیپلماسی کشور به عنوان مسئول، اجرای آن تصمیمات را به عهده دارد. در حالیکه آنچه در کشور ما اتفاق افتاده این است که عموما نهادهای متعدد و بعضا در رقابت با یکدیگر در صحنه های بین المللی فعال اند.

این تعدد و تنوع و پراکنده کاری ها و برخی تعارض ها با سخنگویان متعدد حتی در شرایط عادی به ضرر منافع ملی ایران عمل کرده است.

3
این رویکرد نه تنها نفعی برای منافع ملی ایران به دنبال نداشته، بلکه موجب تشدید فشارهای بین المللی علیه ایران شده است.
در قضیه فلسطین می توانستیم ضمن محکومیت جنایت های رژیم متجاوز و کودک کش اسرائیل با فعال نمودن دیپلماسی مطابق با آنچه خواست مردم فلسطین است، بر سر تشکیل کشور و دولت مستقل فلسطین و توافق با کشورهای منطقه بخصوص کشورهای عربی، نقشی متفاوت و در راستای تقویت منافع ملی خود بگیریم. 

در مسأله سوریه می‌توانستیم در همان اوایل اعتراضات در این کشور و پیش از تقویت موضع تندروها و داعش، در مقام میانجی، هم خوشنامی ایران در میان ملل اسلامی و جهان عرب را حفظ کنیم و هم جای پای خود را در آن کشور، محکم و پایدار نگه داریم و ذهنیت دوستانمان در کشورهای عربی و حتی گروه‌هایی چون حماس را دچار تردید و تناقض نکنیم.

در موضوع هسته ای می توانستیم مانع ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت سازمان ملل بویژه فصل هفت و گرفتاری های پس از آن شویم، 
می توانستیم با رویکرد تقویت منافع ملی و در چهارچوب حفظ استقلال کشور ، در تنظبم روابط خود با شرق و غرب به توازن برسیم.


می توانستیم با به خدمت گرفتن دیپلماسی در راستای رشد اقتصاد  کشور، از منابع ارزشمند انرژی به عنوان ظرفیت بده بستان در بین کشورهای منطقه و جهان، امروز به جای ناترازی های تشدید شونده انرژی، نقش محوری تولید انرژی را در خاور میانه داشته باشیم.


 می توانستیم با تقویت تبادل تجاری با دنیا صادرات و واردات را به گونه ای رونق ببخشیم که به جای فراری دادن سرمایه ها به برخی کشورهای دور و نزدیک سرمایه های ایرانیان خارج از کشور را در خدمت به تولید و اشتغال و  رفاه شهروندان ایران جذب کنیم.
 
می توانستیم با تقویت تبادل و تعامل با دنیا و حذف برخی رویکردهای جزم‌ گرا صنعت گردشگری را به قطب مهم‌ رونق اقتصاد و اشتغال و تولید کشور تبدیل کنیم.

باید پذیرفت  آنچه که امنیت ملی ما را تضمین می کند  تنها تقویت قوای دفاعی و نظامی نیست، که البته در منطقه پرآشوب خاور میانه با وجود تهدیدهای غیرقابل انکاری که وجود دارد باید آن را تقویت کرد، اما  غفلت از وجوه دیگر آن در نهایت اگر بیشتر از تهدیدهای نظامی نباشد، کمتر نیست.

به عبارت دیگر به ازای تلاش برای حفظ موجودیت و تمامیت ارضی کشور، حاکمیت باید بر سیاست گذاری هایی که به حفظ جان، اعتبار، آزادی و نهادینه شدن حاکمیت ملت، نهادینه شدن مشروعیت سیاسی نظام مبتنی بر خواست و اراده ملت،  حفظ منابع حیاتی کشور و استفاده بهینه از آنها متنهی شود باور داشته باشد.

بررسی اهدافی که سال۱۳۸۴ در برنامه ۲۰ ساله هدف‌گذاری شد و شرایطی که امروز در آن قرار داریم به وضوح نشان دهنده آن است که نه تنها به هیچ یک از هدفها دست نیافته ایم بلکه در مواردی عقب گرد هم داشته ایم. این سیر ۲۰ ساله تردیدی باقی نمی‌گذارد که ما در مسير صحيح حرکت نکرده‌ایم و سیاستگذاری هایمان هم در عرصه داخلی و هم در سیاست خارجی صحیح و راه گشا نبوده است.
کوتاه سخن اینکه:

مهم ترین هدف سیاست داخلی باید تامین معیشت و جلب رضایت مردم و ایجاد امید به آینده، تقویت الزامات توسعه پایدار، جلب و جذب سرمایه های مادی و معنوی و پیشگیری از مهاجرت نخبگان و مقابله با تحقیر شدگی باشد که بر اساس آمارها و پیمایشهای رسمی به آن دست نیافته ایم.
در عرصه سیاست خارجی نیز، چه در سطح منطقه ای و چه در سطح بین الملل، در شرایط مطلوبي قرار نداریم. تحولات یک سال گذشته و بخصوص تحولات غیر منتظره هفته های اخیر، دشواری‌های پیش روی کشور را آشکارتر کرده است.
در شرایط فعلی مبرم ترین و ضروری ترین امر برای تصمیم گیران کشور پذیرش این واقعیت است که سیاست‌های کلان در داخل و خارج به نتایج مثبت نرسیده و نیاز به تجدید نظر اساسی و تصمیمات بزرگ و شجاعانه دارد. پذیرش اشتباه و تصحیح سیاست ها می تواند زمینه ساز موفقیت ها و پیروزی‌های آتی باشد و البته تداوم سیاست های شکست خورده گذشته نتایجی بمراتب زیانبارتر از گذشته در پی خواهد داشت.

4
ما به این واقعیت باور داریم که در عرصه بین الملل در بسیاری موارد ساختارها، نظام ها، و فرایندها مطلوب و عادلانه نیستند ولی در همین ساختار واجد پدیده های منفی و مثبت، همه کشورها به دنبال بهره گیری از فرصت ها و تامین منافع ملی خود هستند و سیاست های خود را در جهت به حداکثر رساندن منافع کشورشان تنظیم می‌کنند. ما هم باید با واقع بینی بپذیریم که نه رسالت تغییر نظم جهانی را داریم و نه قادر به آن هستیم، بلکه باید هم از فرصت های موجود در جهت منافع کشور استفاده کنیم و هم در این راستا فرصت سازی کنیم.

در شرایط فعلی که از یک سو مشکلات منطقه ای ایران عزیز افزایش پیدا کرده و از سوی دیگر فردی با سابقه سیاست های ضد ایرانی و فشار حداکثری در مسند ریاست جمهوری آمریکا قرار گرفته، باید با درک شرایط که طبعا پیچیده‌تر و دشوار تر از گذشته است، مهمترین خواسته ما از تصمیم گیران تدبیر و تدبیر و تدبیر باشد. طبعا در چنین شرایطی نه باید شتابزده بود و نه از سرعت تحولات جا ماند  که به فرموده حضرت علی(ع):الفُرصَةُ تَمُرُّ مَرَّ السَّحابِ. 
البته پیش نیاز حضور مقتدرانه و عزتمندانه در عرصه های بین المللی برای حکومت پشتوانه رضایت و حمایت قوی مردم است که به آن توجه نشده است.

حال که با باز شدن پنجره فرصت در انتخابات ریاست جمهوری رئیس جمهوری روی کار آمده است که ؛
_بارها اعلام کرده برای دعوا نیامده،
_بارها اعلام نموده برای حل مشکلات کشور باید دست به دست هم بدهیم و بدون انسجام ملی کاری به پیش نمی رود،
_بارها اعلام نموده که باید مردم باور کنند که حاکمیت بر اساس حق و عدالت رفتار می کند،
_بارها اعلام کرده که نمی توان عقیده ای را به زور به مردم تحمیل کرد، بارها گفته فیلترینگ و محدود کردن دسترسی مردم به اطلاعات و شفافیت چه آسیب هایی را به جامعه ایران وارد کرده است،
_گفته است مشکل ناترازی ها بدون رفع تحریم ها و حل مسئله fatf  حل نخواهد شد،
_گفته است که باید از کارشناسان متخصصان برای اداره کشور استفاده کرد،
_گفته است برای مقابله با رانت و فساد باید fatf  داخلی داشته باشیم، 
حال که کسری بودجه در کنار انواع ناترازی ها سر به فلک کشیده است، باید همه نهادهای قدرت بدون سهم خواهی و نیز درک واقع بینانه از میزان عمق و گستره شکاف حاکمیت_ملت ، این دولت را فرصتی مغتنم بدانند و بدون کارشکنی توان خود را برای موفقیت او به کار گیرند.
 
اگر موفقیت دولت چهاردهم موفقیت نظام و شکست آن شکست نظام تلقی می شود، برخی از دیگر نهادهای قدرت نباید دست این دولت را در پوست گردو بگذارند و تصور کنند که اگر این دولت شکست بخورد، مردم بار دیگر به آنها اقبال نشان خواهند داد.

آنچه در این چند ماه پس از روی کار آمدن دولت چهاردهم دیده ایم، تلاش دولت برای پرهیز از تنش و توافق سازی با نهادهای دیگر قدرت بر سر حل مسائل و چالش های ایران بوده است. اما رقبا و مخالفان این دولت تصویر و درکی متفاوت از وفاق دارند؛

در برابر رفع فیلترینگ که مطالبه ملی است مقاومت  می‌کنند.
اصرار بر اجرای قانون سراپا اشکال و ناقض حقوق شهروندی موسوم به عفاف و حجاب دارند،
صدا و سیما که باید رسانه ملی باشد، بیشتر تریبون مخالفان و رقبای انتخاباتی رئیس جمهور است،
دولت در به کار گیری نیروهای خود با قانون ویژه گزینی که نقش مکمل نظارت استصوابی را ایفا می کند، عملا دستش بسته است و رئیس جمهور کمترین نقش را در به کار گیری نیروهای متخصص و کارآمد دارد.


دخالت های پیدا و پنهان دولت موازی در عزل و نصب ها شدت بیشتری گرفته است و نهادهای دیگر قدرت، کمترین کمکی به حل موضوع  و fatf  و رفع مسئله تحریم ها نمی کنند.

تلاش طیف تندرو برای ایجاد مانع در راه دولت چهاردهم در شرایطی است که ۵۰ درصد مردم در انتخابات شرکت نکردند و به مدنی ترین شکل ممکن نشان دادند به تغییر از مسیر صندوق رای و انتخابات باور ندارند.

بخش عمده ای از کسانی هم که رای دادند، با تردید به پای صندوق رای آمدند و اگر این اندک امید و اعتمادی که موجب جلب مشارکت آنها در انتخابات شده به ناامیدی تبدیل شود و فشارهای اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی به مردم تشدید شود، بحران مشروعیت سیاسی نظام به بیش از حد تصور خواهد رسید.


در کنار ناترازی های تشدید شونده  طیقه متوسط ایران هر روز کوچک و کوچکتر شده است.

کارگران و معلمان و بازنشسته ها تحت بیشترین فشارهای اقتصادی هستند. 

چه تصویری واضح تر و ترسناک تر از این می تواند این واقعیت را برای صاحبان قدرت در ایران بیشتر نمایان کند که دولت چهاردهم  فرصتی بی بدیل برای اصلاح شیوه حکمرانی در کشور باشد.که نه تنها باید قدر این فرصت دانسته شود، بلکه با بازگشت و تکیه به مردم باید فرصت های جدید خلق کرد.

 
نباید فراموش کرد که بدون مردم هیچ مشکلی را حتی با اقتدار هم نمی توان حل کرد.

 5
آنچه ایران امروز بیش از هر زمان بدان نیازمند است شجاعت در تغییر و بازگشت از مسیرهای شکست خورده، تمکین به حقوق و مطالبات ملت، دموکراسی، فروکش کردن اقلیت از زیاده‌خواهی و خلق امید و اعتماد است.
و همه ما به عنوان کنشگران مدنی، مصلح و دغدغه مند ایران و توسعه آن با باور به اینکه:

 قدرت تام و تمام از آن ملت است و مردم باید در تمام شئون و اشکال زندگی خود  از این حق برخوردار باشند.

  همان طور که دولت و حاکمیت تماما باید کارگزار ملت باشند و با کارآمدی و اثربخشی امر کارگزاری خود را به نفع ملت به انجام رسانند و  چگونگی بده و بستان بین دولت و حاکمیت، باید ثمره ای از  درستی ها، کارآمدی ها، اثربخشی ، آن هم به صورت همه جانبه، باکفایت، فراگیر  و پایدار در کلیت عرضه جغرافیایی  و کلیت جمعیت کشور  اعم از ادیان، مذاهب، جنسیت و مناطق ایران عزیز باشد.

   در پایان بار دیگر این مهم را یادآور می شوم که راه حل برون رفت از شرایط موجود ، پذیرش الزامات حکمروایی خوب است.

    این اتفاق نیز نمی افتد مگر آنکه مجموعه حاکمیت بپذیرد بدون داشتن جامعه ای قدرتمند، دولت توانایی نیز شکل نخواهد گرفت.
با سایه انداختن رویکردهای امنیتی بر سیاست و فرهنگ و هنر و اقتصاد  و اجتماع ایران، عملا تقویت جامعه مدنی قدرتمند به خصوص احزاب تاثیر گذار با موانع بسیاری روبروست. 

   به همین دلیل نه تنها دولت، بلکه همه ارکان نظام باید نهادهای مدنی و احزاب را تقویت کنند و برای کارآمدی و توانا تر و اقتدار بیشتر حکمرانی دست نیاز به سوی آنها دراز کنند. 

   تجربه تاریخ پر از عبرت است و ما نیز تا دیر نشده با عبرت گرفتن از آن نباید اجازه دهیم تاریخ و تجربه شکست ملت ها در ایران عزیز ما تکرار شود. 

  سخنم را با شعر زنده یاد قیصر امین پور به پایان می برم که:

حرف های ما هنوز ناتمام...
تا نگاه می کنی:
وقت رفتن است
باز هم همان حکایت همیشگی!
پیش از آنکه باخبر شوی
لحظه ی عزیمت تو ناگزیر می شود
آی...
ای دریغ و حسرت همیشگی!
ناگهان
چقدر زود
دیر می شود!

ارسال به دوستان