حجتالاسلام عرفان خزایی روحانی بدنسازی است که به دلیل فعالیت در رشته بدنسازی و پرورش اندام توأم با طلبگی مورد توجه قرار گرفته و به عنوان تنها طلبه ملیپوش و قهرمان جهان شناخته میشود. با این حال به نظر میرسد او به تازگی با لباس روحانیت خداحافظی کرده و عمدتاً کراوات میپوشد.
عرفان خزایی متولد سال ۱۳۷۶ است. او رئیس کمیته فرهنگی کراسفیت کشور است و مدتی نائب رئیس کمیته همگانی فدراسیون بدنسازی بوده است. در سال ۲۰۲۴ مدال برنز جهانی فیتنس را دریافت و آن را به امامزاده صالح تقدیم کرد.
در ادامه گفتگوی خبرآنلاین با عرفان خزایی را مطالعه میکنید که مربوط به آذر ۱۴۰۲ است.
خیلی از حضورم در این رشته استقبال شد با اینکه فکر میکردم خیلی بیشتر از اینها مقابل من گارد گرفته شود. بعضیها در مواجهه اول نظرهای بدی هم نسبت به من داشتند اما با گذر زمان نه تنها نظرشان تغییر کرد بلکه به خودم گفتند که زود قضاوت کردند و تغییر تفکر دادند. از ۱۲ سال پیش ورزشکار و کشتیگیر حرفهای بودم و بعد از آن در اواخر دوره سربازی، به سمت روحانیت رفتم. پس از آن نیز ورزش بدنسازی مرا به خود جذب کرد و وارد این رشته شدم.
در برخورد اول به این فکر میکردم که چرا هجمههای زیادی نسبت به ورزش بدنسازی مخصوصا از طرف روحانیون وارد میشود که برای این مسئله تحقیقات کوچکی را در مورد ائمه انجام دادم که بدانم اندام و آمادگی بدن ایشان به چه شکل بوده است.
روایات عجیبی در مورد ائمه، خصوصا امیرالمومنین وجود دارد؛ برای مثال در روایتی از کتاب شیخ مفید آمده است علی(ع) سینههای پهن و بازوهایی گرهخورده داشتند و ساقهایی باریک که از نظر من نشانهای از بازوان و رانهایی بزرگ و عضلانی است که باعث شده ساقهای پا نیز باریک دیده شود.
البته غذای کم و مفید ایشان هم بسیار موثر است که همیشه پروتئین بالایی را از مواد غذایی میگرفتند. با اینکه وی غذای سادهای مثل نان جو میخوردند اما بسیار مفید و مقوی اطعام میکردند.
در مورد امام صادق(ع) هم آمده است که دارای پوست رقیقی بودند؛ در بدنسازی چنین پوستی را در دوره آبگیری میبینیم که وقتی چربی بدن پایین باشد پوست نازک میشود اما در آن زمان الفاظی بهتر از اینها نبوده که بتوان اندام ایشان را توصیف کرد. در کل همه ائمه ما بدنهای آماده و عضلانی داشتند.
حتی از پیامبر نیز گفته شده که سینه و شکم او با هم مساوی بود که نشانه یک بدن فیتنسی است. در ادامه آمده است که در اواخر عمر اندکی چاق شدند ولی آنقدر گوشت بدن وی سفت بود که انگار پیری در او اثر نکرده است.
روایات نشان میدهد که غذای درست آنها در کنار تمرینات جنگی و ورزش مناسب، باعث شده که همیشه بدنهای زیبا و آمادهای داشته باشند. در واقع در آن زمان ورزشهایی که به سبک زندکی آنها بخورد و نیاز داشتند، انجام داده میشد و کسی دمبل نمیزد اما اگر نیاز میشد حتما این تمرینات پرورش اندام را هم انجام میدادند تا در سبک زندگی خود موفق باشند.
طبق مطالعات من تمام سبک زندگی رشته پرورش اندام اسلامی است و فقط اسم آمریکایی برای آن گذاشتند زیرا آمریکا در این رشته پیشقدم شد. برخی از مدلهای اقتصادی که در خارج از ایران وجود دارد هم اسلامی است اما در کشور ما اجرا نمیشود و خارجیها اجرا میکنند. این سبک زندگی هم جزو مسائل اسلامی است که از ما دزدیده شده و حتی یک بدنساز بدون آنکه مسلمان باشد، یک سبک زندگی اسلامی را پیش میگیرد.
یک بدنساز صبح بیدار میشود و وعده غذایی اول را میخورد و تمرینات هوازی و صبحگاهی را انجام میدهد که این همان زمان بین الطلوعین است که اسلام به نماز صبح و عبادت سفارش میکند. اینکه یک بدنساز هدف دارد و برنامههای بسیار جزئی برای زندگی میریزد تا بتواند به موفقیت برسد، همان چیزی است که اسلام از یک انسان میخواهد. همه اینها که هدف داشته باشیم، بابرنامه زندگی کنیم، برنامه غذایی و تمرینی منظم داشته باشیم و… همان چیزی است که اسلام برای یک زندگی سفارش میکند.
در اسلام چیزی به اسم مفسده داریم که اگر ترس از ایجاد مفسده داشته باشیم، آن مسئله برای ما جایز نمیباشد. در دوره فعلی ترس از این داریم که با دیدن ورزشکاران بدنسازی یک نفر تحریک شود و به گناه بیافتد، اما به نظرم چنین اتفاقاتی مروبط به سالیان گذشته است و در دوره فعلی دیگر کسی با چنین مسائلی تحریک نمیشود؛ البته شاید کسی خوشش بیاید ازدیدن بدن عضلانی یک مرد، اما با تحریک و ایجاد مفسده فرق میکند.
زمانی که خودم رژیم گرفتم، متوجه شدم که بدنساز در این دوره به دلیل فشارهایی که متحمل میشود تمام مسائل جنسی را فراموش میکند. پس به نظرم یک بدنساز نمیتواند در این دوره نیت به اشاعه فحشا داشته باشد.
نیت یکی از مسائل خیلی مهم است که بررسی میشود و میتوان با یک بررسی ساده متوجه شد که نیت این افراد نمیتواند مشکلی داشته باشد. سبک زندگی و رژیم غذایی بدنسازان نیز کاملا اسلامی است و از طرف دیگر یک بدنساز وقتی بدن خودش را میشناسد، به خداشناسی میرسد زیرا خودشناسی یکی از مراحل خداشناسی است.
در اینباره صحبتهای بدنسازهای مختلفی را شنیدم که مثلا یکی ورزشکاران سنگینوزن به من میگفت وقتی بازوی خودم را شناختم، خدا را نیز شناختم و یا یکی از مربیان بسیار خوبی این رشته میگفت وقتی بدنتراشی کردم فهمیدم که خدا کیست. در واقع نظم، یکی از برهانهای خداشناسی است که وقتی یک بدنساز نظم و ترتیب را در بدن خود کشف میکند، میتواند به خداشناسی برسد. یعنی یک بدنساز با بررسی زیاد خودش و تغییرات به قدرت آفرینش خدا پی میبرد.
کسی که فیگور میگیرد نه تنها به دنبال اشاعه فحشا نیست بلکه برای نشان دادن تلاش و هدف خود روی استیج مسابقه میرود. جدای از این مسئله وقتی از بسیاری از بدنسازان پرسیدم حالا که موفقیت کسب کردی، به دنبال چه هستی، در پاسخ گفتند که میخواهند برای کسب و کار و ایجاد درآمد از این موفقیت استفاده کنند؛ در روایات داریم که کار کردن و کسب روزی حلال، یکی از عبادتهای بزرگ و مهم است و این افراد تمام زندگی و سرمایه خود را برای امرار معاش خرج میکنند.
فکر میکنم مشکل اساسی در این مشکلات اختلاف سلیقه و نظر باشد. از نظر شرع و عرف بدنسازی مشکلی ندارد اما از آنجایی که سلیقه خیلیها با این ورزش جور در نمیآید، به طور کلی بدنسازی و ورزشکاران آن را تکفیر میکنند. در واقع سبک ورزشی و تبلیغ من، همخوانی با سلیقه خیلی از روحانیون ندارد اما آن بخشی که غدغه تبلیغ دارند، روش مرا درک میکنند و میدانند که چقدر این روش میتواند موثر باشد.
بله، خیلیها مرا هم تکفیر کردند و حتی صفاتی مثل وهابی بودن هم به من نسبت دادند. برخی از هملباسهای ما این ایراد را اینطور بیان میکنند که شان طلبگی اجازه چنین ورزشی را نمیدهد اما در پاسخ باید بگویم که شان طلبگی آنجایی از بین میرود که روحانیت از مردم جدا شود. یک روحانی اگر وظیفه تبلیغ اسلام را دارد، باید بین مردم باشد تا بتواند ارتباط بگیرد و وظیفهاش را انجام دهد.
بستگی دارد که چه نیتی در کار باشد؛ اگر به نیت اشاعه فحشا باشد قطعا حرام است اما در پرورش اندام این مسئله استثناء است که البته افرادی با ذهن خراب و مریض در همه جا دیده میشوند و در این ورزش خلاصه نمیشوند.
پوشش شرعی آقایان در بدنسازی کامل است و برهنه مطلق نیستند، همانطور که لباس احرام هم باز است و مشکلی ندارد. برای مثال اگر یک بانویی حجاب کامل اسلامی را داشته باشد و کس دیگری با ذهن خودش به گناه بیافتد، دیگر به گردن آن شخص نیست پس در اینجا مشخص میشود که ورزشکاران گناهی ندارند. بدنسازها حد شرعی و عرفی را رعایت میکنند و دیگر نباید به آنها ایرادی وارد کرد. شاید کسی خوشش بیاید اما این مسئله با تحریک و ایجاد مفسده متفاوت است.
گاهی بعضیها پای خود را از حرف خدا نیز فراتر میگذارند و انگار که دین خدا را نسبت به سلیقه خود تغییر میدهند. خدا بیشتر از هرکسی بندگانش را میشناسد و حد شرعی را به وضوح برای ما مشخص کرده است. بعضی قوانین از شرع اسلام نیز جلوتر رفته است و نباید این روند ادامه پیدا کند زیرا قوانین اسلام برای ما کافی است. به نظرم برخیها میدانند اما نمیخواهند قبول کنند زیرا بعضی دیوارها را خودشان ساختند و نمیتوانند خرابش کنند.
در بحث تغذیه که هیچ مشکلی نداریم زیرا سختیهایی کشیده میشود که شخص را قویتر میکند و هیچ ظلمی به بدن شخص وارد نیست. دارو از صفر تا صد ضرر دارد و باید نظر تخصصی علما در مورد اشکال شرعی آن بیان شود اما در کل نیت شخص خیلی مهم است که برای چه چیزی این امر را انجام میدهد و به خودش ضرر میزند زیرا اگر کسی برای خود نمایی این کار را انجام میدهد، قطعا اشکال دارد.
میخواهم امسال در مسابقات فیتنس هم شرکت کنم و قطعا هدف تبلیغاتی هم دارم. حاضرم هرچیزی دارم را برای اسلام و تبلیغ آن خرج کنم و اصلا در قید و بند مالی هم نیستم. من اسنپ کار میکنم و همه تلاشم را کردهام که نشان دهم ورزش و اسلام از یکدیگر جدا نیستند. سود و منفعت ورزش خیلی بالاتر از مشکلات آن است. همانطور که قهرمانی یک ورزشکار خیلی مهمتر و بهیادماندنیتر از لخت شدن اوست. باید کاری کنیم که اسلام را در کنار ورزش نشان دهیم و اجازه ندهیم که سلیقهها این ۲ را از یکدیگر جدا کنند.