۰۵ ارديبهشت ۱۴۰۴
به روز شده در: ۰۵ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۲۲:۵۲
کد خبر ۱۰۵۱۶۰۹
تاریخ انتشار: ۰۹:۱۷ - ۲۶-۰۱-۱۴۰۴
کد ۱۰۵۱۶۰۹
انتشار: ۰۹:۱۷ - ۲۶-۰۱-۱۴۰۴

«نقی، تو هم مثل من هیچی نشدی!»، در حاشیه سکانس خوب سریال پایتخت: تسری سیاهی و ناکامی به دیگران از نظر روانی چطور تفسیر می‌شود؟!

«نقی، تو هم مثل من هیچی نشدی!»، در حاشیه سکانس خوب سریال پایتخت: تسری سیاهی و ناکامی به دیگران از نظر روانی چطور تفسیر می‌شود؟!
این پدیده، گرچه تلخ است، اما درک آن راهی به سوی فهم عمیق‌تر شکست، حسادت، و فرافکنی‌های ناخودآگاه در جامعه انسانی می‌گشاید. مسئله اصلی این است که آیا این رفتار نوعی بیماری است یا واکنشی فرهنگی و آموخته‌شده. در برخی فرهنگ‌هاست؟

برخورد با ناکامی، بخشی اجتناب‌ناپذیر از تجربه انسانی است. اما برخی افراد به‌جای درون‌نگری یا اصلاح مسیر، دست به نوعی همسان‌سازی منفی می‌زنند: «اگر من موفق نشدم، تو هم نتونستی  یا نمی‌تونی». این نوع نگرش، که به «تسری ناکامی» یا «واکنش تدافعی نسبت به شکست» معروف است، می‌تواند از لایه‌های پنهان روان انسان پرده بردارد.

به گزارش یک پزشک، روان‌پزشکان این پدیده را نه‌تنها به‌عنوان یک اختلال رفتاری، بلکه به‌عنوان الگویی درونی‌شده از فرار از مسئولیت تحلیل می‌کنند. این الگو، معمولاً در افرادی با هویت شخصی شکننده، عزت‌نفس پایین، یا تجربه‌های مکرر طرد اجتماعی بروز می‌کند. پرسش دربارهٔ اینکه چرا فرد شکست‌خورده، شکست دیگران را نیز آرزو می‌کند، ذهن بسیاری را مشغول کرده است. پاسخ آن در مفهومی نهفته است که به‌نام «دفاع روانی مبتنی بر فروپاشی مقایسه‌ای» شناخته می‌شود.

این پدیده، گرچه تلخ است، اما درک آن راهی به سوی فهم عمیق‌تر شکست، حسادت، و فرافکنی‌های ناخودآگاه در جامعه انسانی می‌گشاید. مسئله اصلی این است که آیا این رفتار نوعی بیماری است یا واکنشی فرهنگی و آموخته‌شده. در برخی فرهنگ‌هاست؟

۱- پایه روان‌شناختی: مکانیسم دفاعی «فرافکنی» (Projection)

در روان‌کاوی، فرافکنی یا Projection یکی از مکانیسم‌های دفاعی کلاسیک است که در آن، فرد احساسات ناخوشایند خود را به دیگری نسبت می‌دهد. شخص شکست‌خورده نمی‌خواهد بپذیرد که خودش ناکام مانده، پس ناخودآگاه، این احساس را به دیگران منتقل می‌کند. وقتی می‌گوید «تو هم هیچی نمی‌شدی»، در واقع دارد صدای درونی خودش را بلندتر می‌گوید و به دیگران نسبت می‌دهد.

 این فرافکنی، به‌طور موقت از آسیب به عزت‌نفس او جلوگیری می‌کند. اما در بلندمدت، رابطه‌های اجتماعی او را تخریب می‌کند و یک چرخه‌ی سمی از سرزنش و تحقیر به راه می‌اندازد. پژوهش‌ها نشان داده‌اند که افرادی با سطح بالای اضطراب اجتماعی و اعتمادبه‌نفس پایین بیشتر به این رفتار دچار می‌شوند.

این الگو شبیه به پوشاندن شکست با حمله به دیگران است، تا خود را قوی‌تر جلوه دهند. اما ریشه‌ی آن در ترس، احساس حقارت و ناتوانی در پذیرش مسئولیت است. فرافکنی یکی از قدیمی‌ترین ابزارهای ناخودآگاه بشر برای فرار از خودآگاهی است.

۲- همسان‌سازی منفی (Negative Identification): اگر من سوختم، تو هم باید بسوزی

رفتار یادشده، از نظر روان‌شناسی اجتماعی، به‌نوعی «همسان‌سازی منفی» یا Negative Identification تعبیر می‌شود. یعنی شخصی که نتوانسته موفق شود، سعی می‌کند دیگران را نیز در سطح شکست خود نگه دارد تا احساس تنهایی و بی‌کفایتی کمتری داشته باشد. در این حالت، او به‌جای اینکه از موفقیت دیگران انگیزه بگیرد، از دیدن آن، دچار درد و رنج می‌شود.

 به‌همین دلیل، تلاش می‌کند با تحقیر یا تضعیف دیگران، سطح موفقیت‌ها را پایین بیاورد. چنین فردی معمولاً در محیطی پر از رقابت سمی رشد کرده و معیار ارزش خود را مقایسه با دیگران می‌بیند. برای او، موفقیت دیگران نوعی تهدید وجودی است. بنابراین، تلاش می‌کند با گفتن «تو هم نمی‌تونی»، آن تهدید را خنثی کند.

در این ساختار روانی، شکست دیگران معادل امنیت روانی خود فرد است. هرچند این الگو بسیار مخرب و غیرسازنده است، اما در بسیاری از روابط میان‌فردی دیده می‌شود، به‌ویژه در روابط خانوادگی یا شغلی مسموم.

۳- نقش تجربه‌های کودکی در شکل‌گیری الگوی تسری ناکامی

تحلیل‌های روانی نشان می‌دهند که بسیاری از رفتارهای ناکام‌ساز در بزرگسالی، ریشه در تجربه‌های دوران کودکی دارند. کودکی که مدام تحقیر شده یا شاهد ناکامی‌های والدینش بوده، ناخودآگاه این تصویر را در ذهنش تثبیت می‌کند که موفقیت یک «رویا» و شکست یک «سرنوشت» است.

 اگر والدین دائماً می‌گفتند: «کسی از این خانواده به جایی نمی‌رسه»، این جمله در ضمیر ناخودآگاه کودک نقش می‌بندد و بعدها، هنگام مواجهه با ناکامی، او نیز همان جمله را به دیگران منتقل می‌کند. این نوع بازتولید ذهنی شکست، در حقیقت بازتابی از زخم‌های درمان‌نشده کودکی است.

یکی از ویژگی‌های این گروه، تمایل به ناامید کردن دیگران در موقعیت‌های پیشرفت است. آنان با دلسوزی ظاهری، اما در باطن، قصد دارند باور به موفقیت را در دیگران خاموش کنند. چنین الگویی به‌سادگی از نسلی به نسل دیگر منتقل می‌شود، اگر آگاهانه متوقف نشود.

۴- آینه‌ای از فرهنگ جمع‌گرای سرکوبگر: تو هم حق نداری بیشتر از من موفق باشی

در برخی فرهنگ‌های جمع‌گرای آمیخته با فشار طبقاتی یا اقتصادی، موفقیت فردی ممکن است به‌عنوان نوعی خیانت به جمع تلقی شود. در این جوامع، اگر کسی از بقیه پیشی بگیرد، با طعنه یا سرزنش مواجه می‌شود. جمله‌هایی مثل «فکر کردی کی هستی؟» یا «از ما که بهتر نیستی» نمونه‌هایی از همین ذهنیت‌اند. در چنین زمینه‌ای، جمله «تو هم هیچی نمی‌شی» نه‌تنها واکنش روانی، بلکه نشانه‌ای از یک «هنجار فرهنگی سرکوبگر» است. این هنجارها، در لایه‌های پنهان جامعه عمل می‌کنند و ناخودآگاه به افراد القا می‌کنند که باید در سطح متوسط یا پایین بمانند.

روان‌شناسان \ به این پدیده لقب «میخ پایین‌زن» (Tall Poppy Syndrome) داده‌اند. یعنی هرکسی که بخواهد رشد کند، سرش بریده می‌شود تا همه در یک سطح بمانند. این نوع فشار فرهنگی باعث تقویت رفتارهای ناکام‌ساز و ماندگارشدن ذهنیت شکست در سطح جمعی می‌شود.

۵- بازتاب این پدیده در ادبیات، سینما و فرهنگ عامه

فیلم‌ها و کتاب‌های زیادی به این الگوی روانی اشاره کرده‌اند. یکی از نمونه‌های بارز آن، فیلم «Revolutionary Road» به کارگردانی «سم مندس» (Sam Mendes) است، که زوجی را به تصویر می‌کشد که با رؤیای موفقیت شروع می‌کنند، اما یکی از آن‌ها در مسیر شکست دست به سرکوب آرزوهای دیگری می‌زند.

در رمان «موش‌ها و آدم‌ها» اثر «جان اشتاین‌بک» (John Steinbeck) نیز ردپای این رفتار دیده می‌شود، جایی که شخصیت‌ها، امید خود را در تردید و تحقیر دیگری جستجو می‌کنند.

۶- ارتباط تسری ناکامی با خودشیفتگی آسیب‌زا (Malignant Narcissism)

برخی از افرادی که شکست خود را به دیگران تعمیم می‌دهند، دچار اختلال خودشیفتگی آسیب‌زا هستند. در این اختلال، فرد در ظاهر دارای اعتمادبه‌نفس بالا است، اما در واقع، هویت او به‌شدت شکننده و وابسته به تحسین بیرونی است. وقتی موفقیت حاصل نمی‌شود، به‌جای پذیرش مسئولیت، واکنش تدافعی شدیدی نشان می‌دهد. یکی از مکانیسم‌های او، پایین کشیدن دیگران برای حفظ توهم برتری است.

جمله‌هایی چون «تو هم به جایی نمی‌رسی» ابزار تخلیه خشم درونی او هستند. این افراد نمی‌توانند موفقیت دیگران را تحمل کنند، مگر اینکه خودشان در مرکز آن موفقیت باشند. در روان‌پزشکی، چنین الگوهایی با ناپایداری هیجانی و پرخاشگری منفعلانه نیز همراه است. گاهی حتی به تحقیر پنهان یا استهزا در قالب شوخی هم روی می‌آورند. واکنش‌هایشان بیشتر از عقل، از احساس تهی‌دستی و رنج شخصی سرچشمه می‌گیرد.

۷- پدیده «مرگ آرزوها» در روان‌کاوی اگزیستانسیال

در روان‌کاوی اگزیستانسیال، گاهی از مفهوم «مرگ آرزوها» (Death of Aspirations) برای توصیف تسلیم در برابر زندگی استفاده می‌شود. وقتی فردی برای مدت طولانی احساس می‌کند که هیچ چیز تغییر نمی‌کند، باور خود به امکان بهبود را از دست می‌دهد. این مرگ نمادین امید، او را به موجودی ناامید و گاه سمی تبدیل می‌کند. چنین فردی به جای تماشای رشد دیگران، آن‌ها را به خاک می‌کشاند تا «توازن در یأس» حفظ شود.

این تفکر در محیط‌های پراسترس و با فرصت‌های محدود بیشتر به چشم می‌خورد. وقتی کسی آرزوهای خود را دفن کرده باشد، تحمل دیدن کسی که هنوز امیدوار است، دردناک می‌شود. او ناخودآگاه سعی می‌کند آن فرد را نیز در «گورستان آرزو» شریک کند. این رفتار به‌صورت تدریجی و خزنده رشد می‌کند، اما اگر به آن توجه نشود، تبدیل به ساختار شخصیتی می‌شود. در نهایت، او نه‌تنها خود را تباه می‌کند، بلکه انگیزه را در اطرافیانش نیز می‌خشکاند.

۸- رابطه تسری ناکامی با سندروم «خودقربانی‌بینی» (Victimhood Mindset)

افرادی که دیگران را نیز به سرنوشت خود محکوم می‌کنند، اغلب دچار ذهنیت قربانی هستند. در این حالت، شخص خود را همواره در نقش قربانی می‌بیند و برای ناکامی‌هایش به دنبال مقصر می‌گردد. او دنیا را ناعادلانه، و موفقیت دیگران را نتیجه شانس، رابطه یا فریب می‌داند. به‌همین دلیل، جمله‌هایی مانند «فکر کردی تو از من بهتری؟» در ذهن او توجیهی برای حسادت و تحقیر دیگران است.

او معتقد است که چون خودش به چیزی نرسیده، دیگران هم نباید برسند. این نگاه، راه را برای رشد شخصی می‌بندد و باعث عقب‌ماندگی فکری و روانی می‌شود. مطالعات نشان داده‌اند که ذهنیت قربانی در جوامعی با ناامنی اجتماعی و فساد بالا، شایع‌تر است. این افراد در مواجهه با موفقیت دیگران، احساس طرد یا تهدید می‌کنند. به‌جای تلاش، به سرزنش روی می‌آورند و دیگران را مقصر بدبختی‌های خود می‌دانند.

۹- اثر شبکه‌های اجتماعی در تقویت تسری ناکامی و مقایسه‌گری منفی

با گسترش شبکه‌های اجتماعی، مقایسه‌گری منفی در ذهن افراد تقویت شده است. کسی که در زندگی واقعی ناکام مانده، با دیدن تصاویر موفقیت دیگران در فضای مجازی، بیشتر دچار احساس بی‌ارزشی می‌شود. این احساس می‌تواند منجر به حسادت پنهان و در نهایت، ابراز کلامی آن در قالب تحقیر یا پیش‌گویی شکست دیگران شود. افراد شکست‌خورده ممکن است در فضای مجازی زیر پست‌های دیگران بنویسند: «همه‌اش اداست، موفقیت واقعی نداری». این جملات، تلاشی است برای بی‌ارزش کردن چیزی که خود فرد از آن محروم است

. الگوریتم‌های شبکه‌های اجتماعی هم این چرخه را با نمایش دائم موفقیت‌های دیگران تشدید می‌کنند. در واقع، احساس «جاماندگی» در کنار دسترسی به بستر ابراز عمومی، معجونی خطرناک پدید آورده است. این محیط، بستر مناسبی برای بازتولید گفتارهایی از جنس «تو هم هیچی نمی‌شی» شده است. رسانه‌های اجتماعی حالا فقط ابزار ارتباط نیستند؛ بلکه ابزار تخلیه ناکامی‌اند.

۱۰- رویکرد رفتاردرمانی به بازسازی گفتارهای ناکام‌ساز

در روان‌درمانی شناختی-رفتاری (CBT)، یکی از اهداف، بازسازی گفتارهای درونی منفی است. جملاتی مانند «من هیچ‌وقت موفق نمی‌شم» یا «تو هم نمی‌تونی» به‌عنوان افکار ناکارآمد شناسایی می‌شوند. درمانگر تلاش می‌کند ریشه این افکار را با کمک مراجع کشف کند و آن‌ها را با جملات سالم‌تر جایگزین نماید. افراد یاد می‌گیرند که ناکامی شخصی دلیل بر بی‌ارزشی نیست و موفقیت دیگران تهدیدی برای آن‌ها محسوب نمی‌شود.

تمرین‌هایی مانند یادداشت‌برداری از افکار منفی و چالش‌کردن آن‌ها یکی از تکنیک‌های کلیدی این رویکرد است. درمانگر همچنین کمک می‌کند تا الگوهای مقایسه‌ای، به بینش فردی و اهداف مستقل تبدیل شوند. یکی از راه‌های کاهش تسری ناکامی، همین آگاه‌سازی دربارهٔ منشأ و اثرات آن است. افرادی که بتوانند افکار خود را بازنویسی کنند، کمتر به تحقیر دیگران نیاز پیدا می‌کنند. CBT نشان می‌دهد که زبان، هم زخم می‌زند و هم می‌تواند ترمیم کند، اگر درست بازآموزی شود.

برچسب ها: تسری سیاهی ، ناکامی
ارسال به دوستان
بلیط هواپیما فلای تودی