۰۶ دی ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۶ دی ۱۴۰۳ - ۲۲:۰۲
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۲۹۹۶۸
تاریخ انتشار: ۱۷:۰۴ - ۱۶-۰۵-۱۳۸۹
کد ۱۲۹۹۶۸
انتشار: ۱۷:۰۴ - ۱۶-۰۵-۱۳۸۹

افروغ: اصولگرا ماكياوليست نيست

ازسوي ديگر اصولگرا ماكياوليست هم نيست. قرارنيست يك اصولگرا قدرت را هدف قرار دهد و براي حفظ آن يا دستيابي بيشتر به آن ، اخلاق و دين را وسيله قرار دهد و هركاري برايش مجاز ومباح شناخته شود.
ايلنا: يك فعال سياسي اصولگرا عنوان كرد: بسياري ازاصول‌گرايان ازدايره اعتدال وانصاف خارج شده‌اند و به توصيه بزرگان دين عمل نكرده‌اند.

عمادافروغ درپاسخ به اين سوال كه با توجه به همساني مباني اصولي دوجريان اصلاح طلب و اصولگرا،علت اختلافات اين دوجريان درچيست، خاطرنشان كرد: قبل ازاينكه وارد جريان شناسي سياسي وجناحي اصول گرايي و اصلاح طلبانه شويم بايد تعريفي ازاين‌ها بدست دهيم.

وي گفت: اولا پاسخ دهيم كه اصول گرايي چه نيست؟ از نظرمن بعنوان فردي اصولگرا ،اصولگرايي محافظه كاري و رفتار ومنش پرگماتيستي و ماكياوليستي نيست. يعني ممكن است يك اصول گرا سنت‌گرا باشد، اما به تعبيرجلال آل احمد، سنت‌گرا به معني محافظه كار نيست.

اين فعال سياسي اصولگرا خاطرنشان افزود: بطورقطع اصول‌گرا بخشي ازارزش‌هاي خود را ازسنت‌هاي نيك نبوي وعلوي مي‌گيرد. اما تابع محض سنت هم نيست. بسياري از سنت‌هاي گذشته ما قابل دفاع نيست، پس اصولگراي واقعي ضمن اينكه بخشي از سنت را مي پذيرد بخش ديگررا نمي پذيرد و با نگرش انتقادي با آن برخورد مي‌كند.

اين نماينده سابق مجلس شوراي اسلامي درتبيين ديگر مشخصات اصولگرايي گفت: ازطرف ديگر يك اصولگرا،عملگرا هم نيست، يعني براي او فايده و كارايي به هر قيمتي قابل قبول نيست. فايده‌مندي وكارآمدي تا جايي براي يك اصول‌گرا قابل قبول است كه منافي اصول مورد قبولش نباشد.

وي خاطرنشان كرد: ازسوي ديگر اصولگرا ماكياوليست هم نيست. قرارنيست يك اصولگرا قدرت را هدف قرار دهد و براي حفظ آن يا دستيابي بيشتر به آن ، اخلاق و دين را وسيله قرار دهد و هركاري برايش مجاز ومباح شناخته شود. درنزد يك اصولگرا ي واقعي قدرت دربهترين حالتش يك ابزار است و به هيچ وجه فعل سياسي، هدف نيست. هدف تحقق ارزش‌ها و حقوق جامع شهروندي اعم ازفردي،گروهي واجتماعي است.

افروغ درخصوص آن دسته ازصاحبان قدرتي كه بنام اصول‌گرايي ،اخلاق و منش ماكياوليستي را مدنظردارند به فرمايشات اميرالمومنين اشاره كرد و گفت :سوگند به خدا، معاويه ازمن سياستمدارترنيست ،اما او نيرنگ مي زند و مرتكب انواع گناه مي‌شود. اگرنيرنگ ناپسند نبود، من سياستمدارترين مردم بودم، ولي هرنيرنگي گناه است و هرگناهي يك نوع كيفراست.

اين استاد دانشگاه درادامه گفت: درشرايط كنوني گفتمان انقلاب اسلامي و جوهره و مولفه‌هاي اين گفتمان ، اساس اصول گرايي است واهداف آنرا تعيين مي‌كند.

وي درادامه تصريح كرد: يك اصولگرا دروهله اول بايد فهم دقيقي از انقلاب اسلامي ، ابعاد معنوي، اخلاقي ، ديني و فلسفه سياسي مبتني برمردم سالاري ديني داشته باشد.

وي ادامه داد : يك اصولگرا بايد توجهي ويژه به آزادي، استقلال وجمهوري اسلامي داشته باشد، درسياست خارجي، استكبارستيزي و صهيونيسم زدايي ازعالم و نه شرقي و نه غربي را در نظر داشته باشد وآن را عملا پاس بدارد.

افروغ خاطرنشان كرد: با توجه به محافظه كارنبودن اصولگرايي، بنابراين يك اصولگرا في حد ذاته يك اصلاح‌طلب است.

وي ادامه داد: مگر مي شود عينك اصول گرايي را به چشم زد و از وراي اين عينك به تفسيرحوادث و واقعيت‌هاي اجتماعي وسياسي و اقتصادي و فرهنگي چه درسطح داخل و چه درسطح خارج پرداخت، اما هيچ اقدامي درجهت اصلاح كاستي‌ها و زشتي‌ها نداشت؟

اين فعال سياسي اصولگرا افزود: ازسوي ديگر هيچ اصلاح‌طلبي نمي‌تواند پايبند به يكسري اصول نباشد. خواه ناخواه هراصلاح طلبي نيز بايستي عطف به يكسري اصول،اصلاح طلبي خود را تعريف كند.

اين نماينده سابق مجلس شوراي اسلامي گفت:حال اگر گفتمان و معيار يك اصلاح‌طلب ، گفتمان انقلاب اسلامي و معيارهاي برخاسته از آن باشد،علي القاعده هيچ تفاوتي در مبنا دراصول‌گرايي و اصلاح طلبي نيست، هرچند ممكن است اختلاف در تاكيد برمولفه هاي خاص و درمشي و تاكتيك باشد كه اين بلامانع است.

وي درادامه ضمن اشاره به اين نكته كه اختلافات بين گروه‌هاي مختلف در زمان امام خميني نيزازاين جنس بود، گفت: اما اگرمعيار اصلاح‌طلبي گفتماني انقلابي نباشد و اصلاح‌طلبي از منظر گفتمان‌هاي ديگري ازقبيل ليبراليسم،سكولاريسم يا حتي سوسياليسم مبادرت به عمل بكند،مسلم است كه با يك اصولگراي واقعي تفاوت ماهوي دارد.

اين فعال سياسي اصولگرا تصريح كرد:ا زطرف ديگر اصول‌گرايي كه محافظه‌كاراست، پرگماتيست و ماكياوليست است وعملا ارادتي به گفتمان انقلاب اسلامي درنظرندارد و به هيچ وجه نمي‌تواند با يك اصلاح طلب ملتزم به آرمان‌هاي انقلاب،اشتراك درمبنا داشته باشد.

وي افزود: به‌ نظر مي‌رسد بايستي تلاش كرد آن بخشي از اصولگرايي واصلاح‌طلبي را كه التزام نظري و عملي به آرمان‌هاي انقلاب اسلامي دارند،علي رغم تفاوت ديدگاه درروش و شيوه‌ها به وحدت و گفت‌و‌گو دعوت كرد.

افروغ درمورد ان دسته ازاصول گرايان كه التزام عملي ونظري به گفتمان‌هاي انقلاب اسلامي ندارند و تنها نام اصول گرايي رابرخود گذاشته‌اند و نيز اصلاح طلباني كه معيارهاي اصلاح طلبي خود را از بيگانه اخذ مي‌كنند،گفت: بايد اين گروه ها را كنارزد و دررقابت‌هاي سياسي نبايد نگاهي همسان با اصلاح طلبان و اصول گرايان ملتزم به انقلاب اسلامي با اين گروه داشت.

وي تصريح كرد: چه بسياراصلاح‌طلباني كه ارادتي به انقلاب اسلامي ندارند. ازطرف ديگرچه بسياراصولگراياني كه توجه به اصول را پيش‌پاي منافع قدرت‌طلبانه خود ذبح مي كنند و ارادتي به انقلاب اسلامي ندارند.

اين فعال سياسي اصولگرا درادامه گفت: با توجه به جريان غالب اصول گرايي دركشور بايد حساب اصولگرايان پرگماتيسم و ماكياوليسم كه بي‌توجه به جايگاه مردم درحاكميت هستند را ازاصولگرايان واقعي و دردمند به حال جامعه و انقلاب اسلامي جدا كرد.

اين نماينده سابق مجلس شوراي اسلامي دررابطه با لزوم بازتعريف اصولگرايي خاطرنشان كرد: شايد اين بازتعريف براي بعضي‌ها مطرح شده باشد، اما من نيازي به بازتعريف نمي‌بينم.
وي درادامه گفت: من كه سالها پيش بحثي را تحت عنوان اصول گرايي خلاق و انتقادي مطرح كردم و مولفه‌هاي سياسي، فرهنگي و فلسفي،اقتصادي آن رابرشمردم و نيزبه مباني فلسفي ،عرفاني،كلامي و فقهي انقلاب اسلامي را اشاره كردم.

افروغ اضافه كرد: بيش ازآنكه درتعريف نيازبه بازنگري باشد، بايد دررفتارهايمان و اعمال خود تجديد نظركنيم. بسياري ازاصول گرايان ازدايره اعتدال وانصاف خارج شده‌اند و به توصيه بزرگان دين عمل نكرده‌اند. آنچه براي خود مي‌پسنديدند براي ديگران نپسنديدند و اصل طلايي اخلاق راناديده گرفتند.

وي درادامه به كلام حضرت علي (ع) اشاره كرد: اميرالمومنان فرمودند كه احبب لغيرك ما تحب لنفسك و اكره لهو ماتكرهو لها ، براي ديگران همان را بپسند كه برخويشتن مي‌پسندي و ازآنچه كه ازديگران كراهت داري ازخويشتن نيزمكروه و ناخوشايند بدان.
ارسال به دوستان