۰۸ دی ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۸ دی ۱۴۰۳ - ۰۲:۱۲
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۳۹۳۱۱
تاریخ انتشار: ۱۵:۰۲ - ۱۴-۰۷-۱۳۸۹
کد ۱۳۹۳۱۱
انتشار: ۱۵:۰۲ - ۱۴-۰۷-۱۳۸۹

علی فلاحیان پس از شکست در انتخابات 1380 ریاست جمهوری

خیلی از مسائل را شرایط خاص سیاسی رقم می‏زند! این القا را هم درست کرده بودند که چون فلانی رأی نمی‏آورد به توکلی یا شمخانی رأی بدهیم. حتی آقای محمدخان گفت که من به توکلی رأی دادم، چون شما رأی نمی‏آورید! ستادهای دوستان (توکلی و شمخانی) خیلی تبلیغ کرده بودند که فلاحیان بیاید انصراف بدهد و به نفع ما کنار برود ...».

نخستین جمله‏ ای که وزیر اسبق اطلاعات می‏گوید چنین است:«پس نظرسنجی‏ها درست بوده، ما گفتیم الکی است!» و بعد با همان لبخند و همان حزن می‏گوید:«رأی حزب اللهی ها رفت به طرف آقای توکلی؟!» آن گاه در یکی از اتاق‏های بزرگ ستاد روی زمین می‏نشیند و اعضای ستاد به صورت هیئتی دورش حلقه می‏زنند.

به گزارش پارسینه، بلاگر "محرمانه" که با نام "امیرعباس " وبلاگ می نویسد در یکی از مطالب خود به بررسی حال و هوای ستاد انتخاباتی حجت الاسلام علی فلاحیان، نامزد انتخابات هشتمین دوره ریاست جمهوری بعد از مشخص شدن نتایج اولیه آراء و شکست وی در انتخابات پرداخته است که پارسینه نظر به خواندنی بودن این مطلب، آن را منتشر می کند:

هشتمین انتخابات ریاست جمهوری، روز جمعه ۱۸ خرداد ۱۳۸۰ برگزار شد. در این دور آقایان: سیدمحمدخاتمی‌، احمد توکلی‌، علی شمخانی‌، عبدالله جاسبی‌، حسن غفوری فرد، منصور رضوی‌، شهاب الدین صدر، علی فلاحیان و مصطفی هاشمی طبا نامزد بودند. در اولین ساعات روز شنبه، بنا بر اطلاعیه‏های وزارت کشور، دیگر مشخص بود که سید محمد خاتمی از رقبای خود پیش است. در این یادداشت حال و هوای ستاد انتخاباتی علی فلاحیان، در روز شنبه ۱۹ خرداد ۱۳۸۰، از نظرتان خواهد گذشت.

ساعت ۱۲ ظهر حاج آقا فلاحیان (وزیر اطلاعات دولت هاشمی رفسنجانی) با لبخند و با غمی مرموز نهفته در چهره و صدایی پر از حزن به ستاد انتخاباتی‏اش وارد می‏شود. در کل متفکر است و با چشمانی پرسشگر اعضای ستاد را می‏نگرد. فرزند هفت - هشت ساله‏اش امیر حسین، با دستی در گچ به همراه اوست. امیر حسین نیز متفکر و کپی مینیمم پدر است. نخستین جمله‏ای که وزیر اسبق اطلاعات می‏گوید چنین است:«پس نظرسنجی‏ها درست بوده، ما گفتیم الکی است!» و بعد با همان لبخند و همان حزن می‏گوید:«رأی حزب اللهی ها رفت به طرف آقای توکلی؟!» آن گاه در یکی از اتاق‏های بزرگ ستاد روی زمین می‏نشیند و اعضای ستاد به صورت هیئتی دورش حلقه می‏زنند.

صادقی (وکیل پایه یک و مسئول امور حقوقی ستاد) از تخلف‏هایی که ثبت کرده و از پی‏گیری‏هایش خبر می‏دهد. فلاحیان نگاهی با محبت به او می‏اندازد و محترمانه می‏گوید:«آنهایی که شکست می‏خورند می‏گویند تقلب کرده‏اند!» این جمله‏ی کوتاه و قصارگونه پیام زیبایی دارد. فلاحیان اگر چه از شکست ناراحت و مغموم است، ولی خردمندانه آن را پذیرفته و آرام و با وقار با اعضای ستادش سخن می‏گوید. اما اغلب حاضرین این پیام را نمی‏فهمند و یا خود را به نفهمی می‏زنند. حاج آقا صحیفه که در ستاد رفت و آمدی داشته، تصنعی ابراز ناراحتی می‏کند. قمی‏ها حاج آقا صحیفه را می‏شناسند. با لباس روحانیت و چپیه در نماز جمعه و مراسم گوناگون حاضر است و یک جورهایی «حاج بخشی ِ» قم است!

حاج آقا فلاحیان می‏گوید:«گاهی پیروزی در شکست است، فکر نکنید همیشه پیروزی در پیروزی است!» بعد برای اینکه جلو آه و ناله‏ی اطرافیان را بگیرد و وقتی مسئول ستادش (امینی) را در میان جمع نمی‏بیند، به طنز می‏گوید:«... رئیس ستاد فرار کرده؟!» امینی از راه می‏رسد. می‏گوید:«ما را راه نمی‏دهند به وزارت کشور. قبل از آن گفتیم که یک نماینده باشد گفتند نه!» حاج آقا فلاحیان بدون جدیت همیشگی و به نرمی می‏گوید:«با ستادهای دیگر تماس بگیر ببین آنها چه وضعیتی دارند.» و امینی تأملی می‏کند، شاید می‏اندیشد چرا به فکر خودم نرسیده بود! و با موبایل شماره می‏گیرد. صحیفه دوباره شلوغ می‏کند. حاج آقا فلاحیان می‏گوید:«شما حالا فعلاً آرام باشید یک مقداری، ما هدفمان پیروزی حتمی نبود.»

حاج آقا فلاحیان دوباره به جمع روحیه می‏دهد:«شکست برای من غیر قابل پیش‏بینی نبود و بعضی‏ها هم می‏گفتند که شما رأی نمی‏آوری. فضاسازی سیاسی روی خاتمی بود و تبلیغات منفی علیه ما و بزرگ کردن اتفاقاتی که بعد از ما در وزارت اطلاعات رخ داده بود و نسبت دادنش به ما و به خصوص هجم عظیم این تبلیغات در شهرستان‏ها را انجام دادند. با توجه به این جوسازی‏ها این روند نتایج خیلی طبیعی است. تلاش ما روی تیزر تبلیغاتی‏مان بود که آن را هم از تلویزیون پخش نکردند! از همه تشکر می‏کنم که با نبود امکانات و با دست خالی در این ستاد تلاش کردند. ناامید نباشید، در ناامیدی بسی امید است. همیشه شرایط به همین شکل نمی‏ماند. ان شاء الله آینده در دست حزب اللهی‏ها خواهد بود. اگر ما تلاش کنیم این اتفاق حتماً خواهد افتاد! ما با دست خالی و باناباوری شروع کردیم و این احتمال را هم می‏دادیم که به خاطر جوّ انصراف بدهیم. پس تا همین جا هم که آمده‏ایم پیروزی است.

خیلی از مسائل را شرایط خاص سیاسی رقم می‏زند! این القا را هم درست کرده بودند که چون فلانی رأی نمی‏آورد به توکلی یا شمخانی رأی بدهیم. حتی آقای محمدخان گفت که من به توکلی رأی دادم، چون شما رأی نمی‏آورید! ستادهای دوستان (توکلی و شمخانی) خیلی تبلیغ کرده بودند که فلاحیان بیاید انصراف بدهد و به نفع ما کنار برود ...».

من که نزدیک حاج آقا فلاحیان نشسته بودم به او گفتم: «کاش توصیه‏ مرا قبول می‏کردید و وقتی تیزر را پخش نکردند انصراف می‏دادید.» صحیفه به نشانه‏ی اعتراض به من دوباره شلوغ می‏کند (شاید کسی برداشت چاپلوسی کند). فلاحیان نگاه جالبی به صحیفه می‏کند که منجر به سکوتش می‏شود.

بعد با مهربانی می‏گوید:«اگر انصراف می‏دادیم با شعارهای قبلی‏مان نمی‏خواند که گفته بودیم تا آخر می‏مانیم!» گفتم:«ولی با توجه به اینکه حق قانونی‏تان را زیرپاگذاشته بودند و تیزر را پخش نکردند، شما با صدور یک بیانیه و به نشانه‏ی اعتراض به وزارت کشور انصراف می‏دادید و آن وقت یک پیروزی سیاسی کوچک به جای این شکست برایتان ثبت می‏شد.»

در ادامه این مطلب آمده است: حاج آقا فلاحیان چند ثانیه‏ای به من نگاه می‏کند و چیزی نمی‏گوید. نمی‏دانم منطق کلام باعث سکوت شده یا قصد دارد به این گونه بحث‏ها وارد نشود. اگر جمله‏ی دیگری می‏گفت، قطعاً به او می‏گفتم:«زمانی که این پیشنهاد را دادم دلیلش این بود که به پیش‏بینی این شکست رسیده بودم و شما هم اگر نپذیرفتید چون چنین شکستی را متصور نبودید.» که با سکوت ایشان این بحث خاتمه می‏یابد.

خوب است در اینجا این نکته را ذکر ‏کنم که در فاصله‏ی چند روز به انتخابات، وقتی برآورد خود و پیش بینی نتیجه‏ی انتخابات و پیروزی قطعی سید محمد خاتمی را در ستاد مطرح می‏کردم، با اعتراض دیگران روبه‏رو می‏شدم و اینکه نباید این حرف‏ها را مطرح کنم!

به هر تقدیر، یکی دو ساعت پس از این نشست صمیمی، ستاد انتخاباتی علی فلاحیان را برای همیشه ترک می‏کنم.
ارسال به دوستان