۰۸ دی ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۸ دی ۱۴۰۳ - ۰۲:۱۲
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۴۶۰۱۷
تاریخ انتشار: ۱۴:۴۵ - ۳۰-۰۸-۱۳۸۹
کد ۱۴۶۰۱۷
انتشار: ۱۴:۴۵ - ۳۰-۰۸-۱۳۸۹

جزئیات جلسه‌ علني رسيدگي به جنايت میدان کاج

چند روز قبل يزدان من را تهديد كرده بود كه اگر جلوي دفتر بروم من را مي‌كشد، من به يزدان زنگ زدم و گفتم اشتباه مي‌كني. بعد براي دفاع از خودم چاقو برداشتم چون يك بار سعيده گفت كه يزدان با دوستانش جلوي دفتر آمده تا من را بزند.

جلسه رسيدگي به اتهامات متهم به جنايت حادثه سعادت‌آباد از سوي قضات شعبه 71 دادگاه كيفري استان تهران برگزار شد.

به گزارش ايسنا، در ابتداي اين محاكمه كه ساعت 9 و 47 دقيقه صبح يك‌شنبه در تالار اجتماعات مجتمع امام خميني (ره) با حضور جمعي از اصحاب رسانه، اساتيد دانشگاه و دانشجويان برگزار شد، قاضي "ذبيح‌زاده" نماينده‌ي دادستان در قرائت كيفرخواست صادره از سوي دادسراي عمومي و انقلاب تهران تصريح كرد: در اين پرونده به دلالت گزارش كلانتري 134 شهرك غرب در ساعت 10 و 20 دقيقه روز شش آبان ماه سال جاري "يعقوب" در ميدان كاج خيابان يكم اقدام به مجروح كردن "محمدرضا" كرده كه اين شخص پس از انتقال به بيمارستان مدرس جان باخته و قاتل پس از ايجاد رعب و وحشت در صحنه جرم به وسيله چاقو دستگير شده است. پس از اطلاع بازپرس از وقوع حادثه و شروع تحقيقات مشخص شد كه يعقوب با خانمي به نام "سعيده" معروف به كيميا رابطه داشته و به موجب راي شعبه 1180 دادگاه عمومي جزايي تهران به اتهام جرح عمدي محكوم به زندان شده است كه پس از آزادي متوجه شده "سعيده" با مقتول رابطه داشته و در همين راستا تحت تاثير تحريكات سعيده مرتكب قتل شده است.

وي افزود: در اين پرونده متهمان عبارتند از "يعقوب" معروف به مهدي 31 ساله و سعيده معروف به كيميا 32 ساله. اتهام متهم رديف اول مباشرت در قتل عمدي محمدرضا، اخلال در نظم عمومي و قدرت نمايي به وسيله چاقو و اتهام متهم رديف دوم نيز معاونت در قتل عمدي محمدرضا است.

نماينده‌ي دادستان تهران ادامه داد: دادسرا با عنايت به شكايت اولياي دم شامل پدر و مادر، گزارش مرجع انتظامي، گزارش پزشكي قانوني، صورت‌ جلسه تيم بررسي صحنه جرم اداره تشخيص هويت، شهادت شهود، اظهارات مطلعان مبني بر رابطه متهم رديف دوم با متهم رديف اول و مرحوم و تحريكات او، كشف آلت قتاله، اقرار صريح متهم رديف اول، ملاحظه فيلم اقدامات متهم رديف اول مبني بر اخلال در نظم عمومي، ‌انكار بلاوجه متهم رديف دوم و ساير ادله و قرائن موجود در پرونده متهمان را بزهكار دانسته و در خصوص هر دو متهم تقاضاي كيفر دارد.

طبق قرائت كيفرخواست از سوي نماينده‌ي دادستان، پدر و مادر مقتول در جايگاه حضور يافتند و مادر مقتول اظهار كرد: من براي قاتل فرزندم تقاضاي قصاص در ملاعام را دارم و خواستار مجازات زني هستم كه تمام اين حوادث را به عهده او مي‌دانم زيرا قاتل با تحريكات اين زن در حالي اقدام به قتل فرزند من كرده كه اصلا او را نديده و نمي‌شناخته است.

وي ادامه داد: پسرم مي‌گفت اين زن به او دست خواهري داده و از او خواسته كه در دفتر مشاوره املاك به عنوان شريك همكاري كند . آشنايي آنها از اوايل مهر بوده و پسر من در جريان رابطه سعيده و مهدي نبوده است. پسر من زن داشت و مدت‌ها در انگلستان زندگي مي‌كرد. حدود يك هفته قبل از اين حادثه از همسرش جدا شد.

پدر مقتول نيز خطاب به دادگاه گفت: تقاضاي من اشد مجازات متهمان است. با اينكه بچه من ديگر زنده نمي‌شود اما شايد با قصاص قاتل و مجازات متهم ديگر جامعه آگاه شود. در اين حادثه بيشتر از همه مردم حاضر در صحنه جرم و پليس دل ما را شكستند.

پس از اظهارات اولياي دم، قاضي نورالله عزيزمحمدي رييس شعبه 71 دادگاه كيفري استان تهران ضمن تفهيم مفاد تبصره ماده 129 قانون آيين‌دادرسي كيفري خطاب به متهم با بيان اينكه مراقب اظهارات خود باشيد از او خواست در جايگاه مستقر شده و خود را معرفي كند .

متهم پس از حضور در جايگاه خود را معرفي كرد و در پاسخ به اين سوال قاضي كه آيا سابقه كيفري داري؟ گفت: سر مسايل مالي و حساب و كتاب‌هايي كه با سعيده داشتم او را با مشت و لگد زدم و به خاطر همان به زندان افتادم.

در ادامه، رييس دادگاه در مقام تفهيم اتهام به متهم گفت: حسب كيفرخواست صادره شما متهم به قتل عمدي محمدرضا، اخلال در نظم و امنيت عمومي و قدرت‌نمايي با چاقو هستيد. آيا اتهامات را قبول داريد؟

يعقوب در پاسخ به قاضي اظهار كرد: قتل را من انجام دادم يعني ضربه زدم اما قصدم كشتن نبود. در مورد ساير اتهامات بايد بگويم كه من در آن لحظه هيچ كس را نمي‌ديدم. بارها گفته‌اند كه چهار مامور بالاي سر من بوده‌اند و من يكي از آنها را زده‌ام سوال من اين است كه اگر من يكي از چهار مامور را زده‌ام سه مامور ديگر چرا كاري انجام نداده‌اند؟

وي در مورد وقوع حادثه و انگيزه خود خطاب به هيات قضايي اظهار كرد: شش ماه در زندان بودم و در اين مدت با سعيده تماس داشتم. 15 روز مانده به پايان محكوميتم از او خواستم كه رضايت بدهد اما گفت مي‌خواهم ادبت كنم.

يعقوب ادامه داد:10 روز پيش از آزادي در تماسي كه با هم داشتيم مدعي شد كه يك پسر جوان به دفتر آمده و مزاحم او شده است، من به او گفتم حتما خودت مقصر هستي اما او گفت اين پسر مزاحم من است و هر كاري مي‌كنم دست بردار نيست.

وي گفت: وقتي از زندان آزاد شده‌ام به خانه خواهرم در كرج رفتم و در طول چند روز با سعيده به صورت تلفني تماس داشتم. يك روز به طرف دفتر رفتم و ديدم كه سعيده با چند مشتري مشغول صحبت است همان روز يكي از مشاورها به نام "يوسف" به من گفت كه خودت را به خاطر سعيده بدبخت نكن.

اين متهم با بيان اينكه سعيده مدام با حرف‌هايش من را آزار مي داد، گفت: بعد از چند روز با يزدان تماس گرفتم و با او شروع به صحبت كردم. او منكر همه چيز بود ولي من از او مي‌خواستم كه پايش را از زندگي‌ام بيرون بكشد. صحبت‌هاي ما ادامه داشت تا اينكه روزهاي آخر به راحتي حرف‌هاي ركيكي زد و نهايتا گفت كه با سعيده رابطه جنسي برقرار كرده است. آن لحظه حالت جنون پيدا كردم چون واقعا سعيده را دوست داشتم.

يعقوب با اشاره به روز حادثه اظهار كرد: شب قبل از اتفاق، سعيده تماس گرفت و به من گفت كه يزدان صبح زود به دفتر مي‌رود. من چاقو را برداشتم و به سمت دفتر رفتم. چند روز قبل يزدان من را تهديد كرده بود كه اگر جلوي دفتر بروم من را مي‌كشد، من به يزدان زنگ زدم و گفتم اشتباه مي‌كني. بعد براي دفاع از خودم چاقو برداشتم چون يك بار سعيده گفت كه يزدان با دوستانش جلوي دفتر آمده تا من را بزند.

وي ادامه داد: من شيشه مصرف كرده بودم و تا صبح حالت جنون داشتم وقتي نزديك دفتر رسيدم ديدم يكي از مشاورها داخل سوپرماركت است. وارد سوپر ماركت شدم و با او سلام و احوال‌پرسي كردم. بعد به سمت انتهاي خيابان يكم رفتم و آژانس گرفتم تا بروم وقتي به سمت دفتر، برگشتم ديدم فردي جلوي دفتر ايستاده و متوجه شدم كه او همان يزدان است، حدود چند قدمي او وقتي اسمش را پرسيدم يك اسپري از جيبش درآورد و آن را روي صورتم خالي كرد آن لحظه من كسي جز خودم را نمي‌ديدم و هر چقدر فكر مي‌كنم يادم نمي‌آيد چگونه ضربه‌ي اول را به او زدم.

قاضي خطاب به متهم گفت: تو به گونه‌اي رفتار مي‌كردي كه انگار سعيده را همسر خود مي‌دانستي در حالي كه رابطه‌ شما كاملا غير رسمي بوده است، اين موضوع را چگونه توجيه مي‌كني؟

يعقوب در پاسخ به رئيس دادگاه گفت: من و سعيده با هم دوست بوديم، پس از گذشت حدود يك سال به يك شماره تلفن در موبايل او شك كردم و بعد از چند روز متوجه شدم كه او شوهر دارد. پس از مدتي فهميدم كه يك دختر 9 ساله هم دارد، به سعيده گفتم تا زماني كه از همسرت جدا نشوي با تو رابطه‌اي نخواهم داشت و به همين دليل او از همسرش طلاق گرفت.

وي با بيان اين كه سعيده مدام به من القاء مي‌كرد كه نمي‌خواهم با او ازدواج كنم، ادامه داد: ما حدود 4 سال قبل در جريان كار معاملات مسكن با هم آشنا شديم. او مشاور سرشناس و قهاري بود ، يك روز به دفتر او رفتم و از همان روز رابطه‌ي ما آغاز شد، من چون معمولا خوش‌لباس بودم سعيده مي‌گفت كه آدم باشخصيتي هستي، پس از گذشت مدتي ديگر با هم راحت شده بوديم و رابطه‌ي كاملي داشتيم.

اين متهم گفت: هر وقت بحث ازدواج را مطرح مي‌كردم او امروز و فردا مي‌كرد، قرار بود مهرماه با هم ازدواج كنيم اما مرا به زندان انداخت.

يعقوب در پاسخ به سوال قاضي مبني بر تحريك وي توسط سعيده به قتل يزدان اظهار كرد: او از من نخواست كه يزدان را به قتل برسانم بلكه فقط خواست كه او را بزنم از او پرسيدم اگر يزدان كشته شود، چكار كنيم؟ او گفت 45 ميليون ديه‌اش را مي‌دهم و بعد از گذشت 6 ماه از خانواده‌اش رضايت مي‌گيريم.

وي گفت: من زير تيغ هستم و از هيچ چيز نمي‌ترسم مي‌دانم اشتباه كردم اما سعيده من را تحريك مي‌كرد به من مي‌گفت تو بي‌غيرتي و من با هر حرف او خود به خود تحريك مي‌شدم. سعيده به من گفت كه يزدان فردا به دفتر مي‌رود وگرنه من اصلا خبرنداشتم و او را هم نمي‌شناختم.

يعقوب اضافه كرد: اگر به سعيده دلبستگي نداشتم مرتكب اين قتل نمي‌شدم اگر چه او زن بسيار دروغگويي است همه به من مي‌گفتند كه او خطرناك است اما باور نمي‌كردم امروز مي‌فهم كه چقدر اشتباه كرده‌ام.

عزيزمحمدي با اشاره به فيلم منتشر شده از اين حادثه تصريح كرد:‌ صحنه‌اي كه ديدم در طول 40 سال سابقه‌ي قضايي براي اولين بار مشاهده مي‌كردم. انگيزه تو از ايجاد چنين صحنه‌اي چه بود؟ متهم در پاسخ به وي گفت: براي من هم جالب بود اما واقعا حالت جنون داشتم.

قاضي اظهار كرد: كسي كه جنون پيدا مي‌كند خودش متوجه اين مطلب نيست به نحوي كه هر ديوانه‌اي ديگران را ديوانه مي‌داند پس بحث جنون بي‌تاثير است زيرا رفتار شما در صحنه و پيش از آن مويد آن است كه با سبق تصميم اقدام به جنايت كرده‌اي. آنچه تو آن را جنون مي‌داني در واقع همان خشم و عصبانيت است كه با وارد آوردن هر ضربه تشديد مي‌شود.

به گزارش ايسنا، در ادامه‌ي جلسه‌ي رسيدگي به اتهامات متهم حادثه‌ي سعادت آباد فيلم منتشر شده از اين جنايت در دادگاه پخش شد كه در هنگام پخش فيلم مادر مقتول به شدت تحت تاثير قرار گرفت و به همين دليل به بيرون از دادگاه راهنمايي شد. وي حين خروج از صحن دادگاه در حالي كه به شدت گريه مي‌كرد، مدعي بود كه پليس در اين صحنه تنها ايستاده و مرگ فرزند او را تماشا كرده است. متهم نيز حين پخش فيلم تحت تاثير قرار گرفت و شروع به گريه كرد.

قاضي نورالله عزيز محمدي، رئيس شعبه 71 دادگاه كيفري استان تهران پس از پخش فيلم اظهار كرد: بايد ديد كه اين فيلم در جامعه‌ي اسلامي ما و مردم چه اثري داشته است، اميدواريم هيچ‌گاه شاهد چنين صحنه‌هايي در جامعه نباشيم. مي‌دانم كه متهم اظهار ندامت مي‌كند اما اميدوارم خداوند به انسان‌ها فرصت بدهد كه پيش از ارتكاب جنايت به عاقبت آن فكر كند. تو اگر اجازه مي‌دادي كه مردم يزدان را به بيمارستان برسانند امروز در جايگاه متهم به قتل نبودي.

وي خطاب به متهم گفت: شما بارها در صحنه‌ي جرم بحث دفاع از ناموس خود را مطرح كرده‌ايد در حالي كه رابطه‌ي شما غير شرعي بوده است به نظر مي‌رسد كه قصد داشتيد با طرح اين موضوع اذهان مردم را به اين سمت ببريد تا دخالتي نكنند و مقتول را به بيمارستان انتقال ندهند زيرا به هر حال مردم ما روي مسائل ناموسي متعصب هستند و ممكن است اگر كسي با انگيزه‌هاي ناموسي حتي مرتكب جرمي شود به او كمك هم بكنند.

در اين هنگام متهم در پاسخ به اظهارات قاضي سكوت كرد. وي در پاسخ به سوالي ديگر مبني بر عدم جنون گفت: من از خودم دفاعي نمي‌كنم و براي من داستان درست كرده‌اند. همه يكطرفه قضاوت كرده‌اند.

يعقوب در مورد نقش سعيده در اين حادثه اظهار كرد: من ابتدا حرفي از سعيده به ميان نياوردم و در مرحله‌ي بازپرسي نيز چيزي نگفتم اما حالا مي‌بينم چرا دو جوان نابود شوند اما اين زن به دنبال زندگي خود برود بنابراين بايد واقعيت را بگويم. او به من گفت كه يزدان صبح به دفتر مي‌رود وگرنه من هيچ اطلاعي از رفتن او نداشتم. اگر او اين مطلب را نمي‌گفت اصلا به صحنه‌ي حادثه نمي‌رفتم.

اين متهم اضافه كرد: نمي‌دانم سعيده دنبال چه چيزي بود. البته من هم احمق بودم. از 10 هزار دختر يكي مانند او پيدا مي‌شود او همه را جادو مي‌كرد. اي كاش به جاي كشتن يزدان گردن سعيده را مي‌زدم.

يعقوب پس از بيان اين اظهارات دچار بي‌حالي شد كه قاضي به او اجازه داد چند دقيقه روي صندلي استراحت كند و سپس به ادامه‌ي اظهارات خود پرداخت.

وي درپاسخ به سوال يكي از مستشاران دادگاه در خصوص مصرف مواد مخدر گفت: من اعتياد نداشتم چند سال چيزي مصرف نمي‌كردم تا اينكه وارد زندان شدم و از آن زمان شيشه مصرف كردم. مطمئنم شيشه در وقوع اين جنايت تاثير داشت چون من از خود بي‌خود شده بودم. از طرف ديگر ناراحتي اعصاب داشتم اما هيچ‌گاه به پزشك مراجعه نكردم. در لحظه‌ي ارتكاب قتل هم هيچ صحنه‌اي را به ياد ندارم و فقط يزدان جلوي چشمهايم بود.
برچسب ها: میدان کاج
ارسال به دوستان