۰۸ دی ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۸ دی ۱۴۰۳ - ۱۸:۲۶
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۵۹۷۰۱
تاریخ انتشار: ۱۴:۴۸ - ۲۴-۱۲-۱۳۸۹
کد ۱۵۹۷۰۱
انتشار: ۱۴:۴۸ - ۲۴-۱۲-۱۳۸۹

متهم رديف اول: دو تير به طرف دکتر سرابي شليك كردم (مشروح دادگاه)

در ادامه، مستشار دادگاه از وي سوال كرد به چه دليل شما ادعا مي‌كني كه دكتر سرابي مقصر فوت مادرت بوده است؟ كه متهم نيز پاسخ داد: من وقتي به متخصص مادرم در كرمانشاه مراجعه كردم كه گفتم دكتر سرابي روي مادر من عمل آنژيوگرافي انجام داده است آن دكتر هم گفت احتمال دارد كه آنژيو باعث مرگ مغزي مادر شما شده باشد اما جواب قطعي به من نداد.
جلسه‌ي رسيدگي به پرونده قتل دكتر غلامرضا سرابي به رياست قاضي همتيار در شعبه 113 دادگاه كيفري استان تهران برگزار شد.

به گزارش ايسنا، در ابتداي اين جلسه پس از قرائت كيفرخواست از سوي نماينده دادستاني، قاضي پرونده به متهم رديف اول «س.ك» تفهيم اتهام كرد و او نيز كه با اتهام ارتكاب به قتل عمد، جعل و ربايش پلاك ثبتي موتور، تمرد از فرمان ماموران انتظامي و درگيري با ماموران كلانتري گيلانغرب روبرو است، در ابتدا گفت:

من با قصد خودكشي و بعد از مصرف قرص‌هاي روان‌گردان وارد كلانتري گيلانغرب شدم و در آنجا مامورين با من درگير شده و من به دليل مصرف قرص‌هاي روان‌گردان و نداشتن حال مناسب در مقابل آنها مقابله به مثل كردم.

وي ادامه داد: در كلانتري ماموران قصد خلع سلاح من را داشتند و من هم به همين دليل با آنها مقابله كردم.

در ادامه، مستشار دادگاه از وي سوال كرد به چه دليل شما ادعا مي‌كني كه دكتر سرابي مقصر فوت مادرت بوده است؟ كه متهم نيز پاسخ داد: من وقتي به متخصص مادرم در كرمانشاه مراجعه كردم كه گفتم دكتر سرابي روي مادر من عمل آنژيوگرافي انجام داده است آن دكتر هم گفت احتمال دارد كه آنژيو باعث مرگ مغزي مادر شما شده باشد اما جواب قطعي به من نداد.

در ادامه متهم در بيان نحوه ارتكاب به جرم و سپس فرار از صحنه جنايت خاطرنشان كرد: من دوره‌هاي حفاظت را فرا گرفته بودم و مي‌دانستم كه به چه شكل بايد از صحنه گريخت و در روز حادثه به اتفاق يكي از دوستانم به محل مطب دكتر سرابي واقع در ميدان هفت‌حوض رفتيم كه سپس من به وي گفتم كه تو مي‌تواني بروي.

«س.ك» ادامه داد: بعد از رفتن متهم رديف دوم (دوست متهم رديف اول) با موتوري كه قبلا تهيه كرده بودم مقابل ماشين دكتر سرابي رفتم و اقدام به تيراندازي كردم اما به دليل اينكه تسلط نداشتم و حين موتورسواري شليك كردم نتوانستم به خوبي نشانه‌گيري كنم.

متهم ادعاد كرد كه قصد تهديد دكتر سرابي را داشته و نمي‌خواسته او را بكشد.

در ادامه قاضي پرونده از وي سوال كرد از چه ناحيه و چند تير به سمت دكتر سرابي شليك كرده كه متهم گفت: از سمت راننده دو تير به طرف «سرابي» شليك كردم.

سپس يكي از وكلاي اولياي دم از متهم رديف اول سوال كرد، چه كسي قبل از مرگ مادر شما از نحوه‌ي حضور دكتر سرابي در مطبش، شما را مطلع كرده بود كه متهم پاسخ داد: خود من اين كار را كرده بودم.

در ادامه دادگاه، گروهبان يكم يارمحمدي يكي از نيروهاي كلانتري گيلانغرب كه توسط متهم مورد جرح قرار گرفته بود، در سخناني خاطرنشان كرد: ساعت 8 شب بود كه وي وارد پاسگاه گيلانغرب شد و بعداز ورود من متوجه اسلحه همراه وي شدم و براي خلع سلاح با او درگير شدم و در همين حين وي به سمت زمين شليك كرد.

سپس قاضي پرونده از گروهبان يارمرادي سوال كرد كه به نظر شما قصد متهم از آمدن به پاسگاه چه بوده است؟ كه وي نيز پاسخ داد: متهم به قتل، قصد خلع سلاح پاسگاه را داشته است و من فكر مي‌كنم كه وي براي گرفتن پناهندگي از گروهك پژاك نياز به تعداد بيشتري قتل با انگيزه‌هاي سياسي داشته است.

در ادامه «س.ك» متهم رديف اول گفت: من بعد از اينكه فهميدم دكتر فوت كرده است يك سري شماره تلفن را از طريق ماهواره‌اي كه در خانه يكي ازدوستانم بود از گروهك پژاك به دست آوردم و پيش از آن هيچ قصدي براي پناهندگي نداشتم.

بعد از اظهارات متهم رديف اول، «ع.الف» متهم رديف دوم قتل دكتر سرابي در جايگاه حاضر شد كه قاضي بعد از تفهيم اتهام به وي در مورد معاونت درقتل از نحوه آشنايي وي با «س.ك» سوال كرد و وي نيز پاسخ داد: من سه سال پيش با آقاي «س.ك» در اسلام‌آباد غرب از طريق يكي از دوستانم آشنا شدم و با توجه به اينكه موتور من در اسلام‌آباد توقيف شده بود دوست من مدعي شد كه او مي‌تواند كمكي براي رفع توقيف موتورسيكلت من انجام دهد.

سپس قاضي همتيار از متهم رديف دو سوال كرد آيا از ابتداي بيماري مادر آقاي «س.ك» ايشان در خانه شما اقامت داشته است؟ كه متهم نيز پاسخ داد بله. قبل از فوت مادر آقاي «س.ك» ايشان در خانه من اقامت داشتند. بعداز فوت نيز يك‌بار به خانه من آمده بود.

«ع.الف» ادامه داد: «س.ك» در روز قبل حادثه از كرمانشاه به تهران آمد و طي تماسي با من گفت كه قصد دارد براي يك شب در منزل من اقامت كند و بعد از اينكه به منزل ما آمد من دليل پوشيدن پيراهن مشكي را از وي جويا شدم كه او گفت مادرش فوت كرده است و از آن موقع بود كه مطلع شدم كه «س.ك» مادرش را از دست داده است.

متهم به معاونت در قتل در مورد اتفاقات روز حادثه مدعي شد: ساعاتي قبل از وقوع جنايت آقاي «س.ك» به من گفت كه من آدرس دقيق مطب دكتر را بلد نيستم و تو كه در تهران زندگي مي‌كني بيا تا با هم به مطب دكتر سرابي برويم و مدعي شد كه قصد دارد براي جمع‌آوري مدارك به مطب دكتر سرابي برود. در آن روز من با موتور خودم پيشاپيش وي حركت كردم و به سمت مطب دكتر رفتيم و سپس گفت كه چند دقيقه‌اي صبر كن تا من برگردم.

متهم رديف دوم افزود: بعد از اينكه من در كنار موتورسيكلت «س.ك» ايستادم وي مجددا به سمت من آمد و گفت كه قدري كارش طول خواهد كشيد و من نيز از آن محل به سمت منزل خود حركت كردم و ساعتي بعد نيز او با من تماس گرفت و مدعي شد كه موتورش توقيف شده و من نيز براي برگرداندن او به محل ساختمان دنياي نور واقع در اتوبان رسالت رفتم.

در ادامه مستشار دادگاه از وي سوال كرد كه آيا تو مطلع بودي كه آقاي «س.ك» مسلح است يا خير؟ و متهم رديف دوم نيز در پاسخ به اين سوال گفت: خير من اطلاعي در اين مورد نداشتم و بعد از آنكه در شب روز حادثه «س.ك» را براي برگشتن به شهرستان به ميدان آزادي بردم متوجه اسلحه او شدم و از وي سوال كردم كه جريان اين اسلحه چيست كه او گفت من با دكتر سرابي درگير شدم.

بعد از اين اظهارات مستشار دادگاه از متهم رديف دوم آقاي «ع.الف» سوال كرد كه چه زمان فهميدي كه دكتر سرابي مورد اصابت گلوله قرار گرفته است و وي نيز پاسخ داد: همان زماني كه اسلحه را درميدان آزادي همراه «س.ك» ديدم او مدعي شد كه با دكتر درگير شده است من متوجه اين موضوع شدم.

در ادامه دادگاه وكيل متهم به معاونت در قتل «ع.الف» در جايگاه حاضر شد و طي اظهاراتي گفت: من جريانات را به سه بخش تقسيم مي‌كنم. در بخش اول نحوه آشنايي موكلانم با آقاي «س.ك» است كه طبق اظهارات وي از سه سال پيش و از طريق يكي از دوستان مشترك‌شان صورت گرفته است.

قسمت ديگر زماني است كه پدر آقاي «س.ك» يعني آقاي «بهمن. ك» براي پيگيري پرونده‌هاي شخصي به ديوان عالي كشور مراجعه كرده بود و طي اين مراجعه تصميم مي‌گيرد كه براي رسيدگي به وضع قلب همسر خود نيز به بيمارستان خاتم الانبياء تهران نيز مراجعه كند و بعد از اين مراجعه مادر آقاي «س.ك» مورد عمل آنژيوگرافي قرار گرفته است.

دربخش سوم نيز بايد بگويم كه موكل من هيچ اطلاعي از قصد آقاي «س.ك» براي قتل «سرابي» نداشته است و اين اتهام را قويا رد مي‌كنم كه منزل موكل من پايگاه قتل دكتر سرابي بوده است و بر اين اساس از مقام محترم قضايي خواهش مي‌كنم كه با توجه به عدم قصد معنوي مشاركت در قتل دكتر سرابي توسط موكل من وي را از اتهامات وارده تبرئه كنيد و نحوه زندگي موكل من بعد از انجام اين جرم توسط آقاي «س.ك» در اين موضوع صدق مي‌كند كه اگر وي در مورد قتل آقاي دكتر سرابي دستي داشته است بعد از وقوع جنايت به زندگي عادي خود نمي‌پرداخته است.

در پايان دادگاه، قاضي پرونده ختم روند دادرسي را اعلام و خاطرنشان كرد، طي هفته‌هاي آينده حكم نهايي متهمان پرونده قتل دكتر سرابي اعلام خواهد شد.

دكتر سرابي متخصص قلب بيمارستان خاتم‌الانبياء 31 شهريور 89 توسط فرزند يكي از بيماران خود مورد سوءقصد قرار مي‌گيرد و در روز 2 مهر 89 براثر جراحت وارده فوت مي‌كند.
ارسال به دوستان