۰۸ دی ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۸ دی ۱۴۰۳ - ۰۲:۱۲
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۷۸۴۵۰
تاریخ انتشار: ۱۶:۴۹ - ۰۲-۰۶-۱۳۹۰
کد ۱۷۸۴۵۰
انتشار: ۱۶:۴۹ - ۰۲-۰۶-۱۳۹۰

عضو مجلس خبرگان: در دينداري جوانان كوتاهي كرديم/ متاسفانه در برخی موارد زبان دین را توام با خشونت کردیم

ما چه انتظاری از دینداری در افراد داریم مگر همه یکسان هستند؟ مگر در زمان پیامبر چند نفر سلمان و ابوذر و مقداد بودند؟ بقیه مسلمانانی بودند که خدای ناکرده مشروب هم می‌خوردند و زنا می‌کردند ولی پیغمبر بر میت آنها هم نماز می‌خواند. / مروز اکثر جوانان علاقمند به دین و مظاهر دینداری هستند اما باید ببینیم چه چیزی را به عنوان مظهر دینداری می‌بینیم. ممکن است از اینکه یک جوان موی سرش آنچنان باشد یا آرایشش آنچنانی باشد دین‌داری او را استنباط کنیم در حالی که این‌ها چیزهایی است که اسلام در اختیار انسان گذاشته اس
قانون: بعد از حوادثي نظير آب بازي برخي از جوانان در بوستان آب و آتش بار ديگر مساله جوانان و شادي آن ها مطرح شد. براي روشن شدن اين موضوع و واكاوي اين مسايل به آيت الله علوي گرگاني عضو مجلس خبرگان رهبري گفتگو كرده ايم كه در ادامه مي آيد.

مي‌دانیم که ترکیب جمعیتی جامعه ما جوان است و یکی از نیازهای همه اقشار بخصوص جوانان نیاز به تفریح و نشاط است. کارشناسان معتقدند یکی از عوامل بروز آسیب‌های اجتماعی و ازدیاد جرم و جنایت، نبود تفریح و نشاط در جامعه است. تعریف اسلام از شادی و نشاط در جامعه چیست؟


چه بسا بین آنچه اسلام می‌گوید و آنچه به نام اسلام تلقی می‌شود تفاوت وجود داشته باشد. اسلام یک دین منجمد با نگاه بسته نیست بلکه یک دین با نگاه فراگیر و وسیع است و همه نیازهای انسان را تحت نظر قرار داده‌ است.اسلام درب خوشی و لذت را به روی انسان نبسته است چرا که این بسترها را خود خداوند فراهم کرده است. قرآن می‌فرماید: «قل من حرم زینة الله التى اخرج لعباده و الطیبات من الرزق» بگو چه کسی حرام کرده این زینت‌ها وزیبایی‌هایی را که خداوند برای بندگانش آفریده است.

در روایتی امام موسی‌کاظم(ع) می‌فرماید: زمانتان را سه قسمت کنید؛ یک قسمت برای کار و تلاش، یک قسمت برای استراحت و یک قسمت برای لذات حلال، یعنی تفریحات سالم و لذات خوش از نظر شرعی و آنچه که شرع به عنوان لذت مشروع تلقی می‌کند آن است که با روح و شان انسان سازگاری دارد. اضافه بر این اسلام همدیگر را سفارش می‌کند که باعث شادی همدیگر شوند و معروف است که ادخال سرور در قلب مومنین به عنوان نوعی عبادت تلقی شده است. بنابراین اسلام با شادی و نشاط مخالف نیست و بستر را برای انواع شادی و نشاط از نظر نرم‌افزاری فراهم می‌کند.

در نظام جمهوری اسلامی هم از نظر سخت‌افزاری مسئولان عرصه‌های بسیار زیادی را برای شادی و نشاط نسل جوان فراهم کردند، چه در زمینه ورزش و چه در زمینه هنر. اگرچه نیاز بسیار زیاد است ولی زمینه‌های بسیار خوبی فراهم شده ‌است. در همین تهران باغ‌موزه‌ها و بوستان‌ها به نوعی برای فراهم کردن نشاط و تفریح سالم و شادابی نسل جوان و عموم مردم تعبیه شده‌اند. اصولا اگر فشارهای روحی که در طول زندگی بوجود می‌آیند و به ‌خصوص ناملایمات زندگی - که رخداد آن‌ها در دست انسان نیست - اگر بوسیله لحظات شاد و با نشاط و تفریحات سالم از دوش انسان برداشته نشود؛ در قالب ناهنجاری‌ها خود را نشان می‌دهد.

امام صادق‌(ع) می‌فرماید: «ما من رَجُلٍ تَکبّرَ أَو تَجبَّرَ الّا لذلَّةٍ یَجدُها فی نَفسِهِ؛» هیچ مردی نیست که تکبر بورزد یا خود را بزرگ بشمارد مگر بخاطر ذلتی که در نفس خود می‌یابد و به تعبیر امروزی به خاطر احساس حقارت. حدیث دیگری هست که «من هانت علیه نفسه فلا تامن شره» از شر کسی که شخصیت خودش در نظرش کوچک جلوه کند یعنی دیگران او را کوچک به حساب می‌آوردند در امان نباش.

وقتی که جامعه عرضه بهره‌وری از لذات حلال را فراهم نمی‌کند و طیبات را برای او حرام می‌کند این خودش را به صورت ناهنجاری نشان می‌دهد.

پس چه مشکلی در این میان وجود دارد؟

در این بین ممکن است چند شکل وجود داشته باشد یکی در کسانی که کاربران این عرصه شادابی و نشاط هستند. ممکن است مسائلی را رعایت نکنند و باعث جریحه‌دار شدن احساسات انسان‌هایی که به سنن و آداب و رسوم دینی معتقدند شوند و در ادامه مشکلاتی برای برنامه‌ریزان و مجریان نظام در عرضه این‌گونه فضاها بیاورند.

ممکن هم هست که افرادی دین را از قالب شرعی فراتر و در قالب آداب و رسوم اجتماعی ببینند. به جای اینکه با موارد خلاف دین مقابله کنند با موارد آداب اجتماعی و رسوم محلی منتها به نام دین مقابله می‌کنند که زیان بسیاری را به دین می‌رساند.

ما باید از افراط و تفریط پرهیز کنیم و کوشش کنیم که هم نسل حوان از تفریح و شادابی و تفریح سالم برخوردار باشد، هم نگاه‌ها را تصحیح کنیم که تفریح به معنای فسق و فحو نباشد و استفاده از لذات زندگی به معنی خارج شدن از چارچوب‌های شرعی تلقی نشود؛ مگر لذتی که شرع آن را نهی کرده است.
 
شما این قولی که برخی در جامعه مطرح می‌کنند مبنی بر اینکه جوانان ما از دین رویگردان شده‌اند را قبول دارید؟

نسل جوان ما نسل جوان خوبی است. اکثریت آن، اکثریت قابل پذیرشی هستند. من به عنوان فردی که دورادور قضاوت می‌کند نیستم. همیشه فعالیت‌های دینی که انجام داده‌ام با فعالیت‌های تفریحی و ورزش همراه بوده است. همین طور در زمانی که سرباز مقام ‌معظم‌ رهبری در ارتش بودم برنامه‌های کوهنوردی بسیاری با جوانان داشتم. همه جا شاهد ادب، محبت و مهربانی نسل جوان بودم.
 
در این تعامل‌ها چه برداشتی داشتید؟

من معتقدم اگر با دختر جوانی که مقداری از موهایش پیداست یا پسری که موهایش آنچنانی است، صحبت کنیم تغییر می‌کند. من به خاطر اینکه همه چیز را قبل و بعد از انقلاب دیده‌ام می‌توانم مقایسه درستی کنم. ما قبل از انقلاب که جمکران 200 متر مربع بود این مسجد را پر نمی‌دیدیم و اکثرا از 40 سال به بالا به این مسجد می‌آمدند اما امروز در زمستان و شرایط برف این مسجد از جوانان پر می‌شود.

امروز اکثر جوانان علاقمند به دین و مظاهر دینداری هستند اما باید ببینیم چه چیزی را به عنوان مظهر دینداری می‌بینیم. ممکن است از اینکه یک جوان موی سرش آنچنان باشد یا آرایشش آنچنانی باشد دین‌داری او را استنباط کنیم در حالی که این‌ها چیزهایی است که اسلام در اختیار انسان گذاشته است.

ما چه انتظاری از دینداری در افراد داریم مگر همه یکسان هستند؟ مگر در زمان پیامبر چند نفر سلمان و ابوذر و مقداد بودند؟ بقیه مسلمانانی بودند که خدای ناکرده مشروب هم می‌خوردند و زنا می‌کردند ولی پیغمبر بر میت آنها هم نماز می‌خواند.

جوانی که در عاشورا با عشق یا حسین می‌گوید، شب جمعه کمتر به سراغ چیزی می‌رود که حرام است، احساس احترام به مسجد دارد، تظاهر به روزه‌خواری نمی‌کند. این‌ها همه نوعی احساس دینی است، ما چقدر با این جوان کار کردیم. ما چقدر روی آن دختر کار کرده‌ایم که موی خود را بپوشاند. ما فقط به او تشر زده‌ایم.

من نمی‌خواهم اینها را تایید کنم بلکه می‌خواهم چهره جوان امروزی را ترسیم کنم، جوانی که زیر ابرو برداشته یا ژل زده است. اگر این جوان بیاید در مسجد خیلی‌ها با نگاه بیگانه نگاهش می‌کنند. اگر دختری که موی سرش پیداست و آرایش کرده با این ترکیب و قیافه بیاید داخل مسجد خانم‌های مسجد نگاه بیگانه‌ای به او دارند که جای این در مسجد نیست. خب این دختر یا پسر کجا باید با معارف اسلامی آشنا شود. من نمی‌خواهم که مسجد را رها کنیم ولی کاری کنیم که به مسجد بیاید  چون این دختر با حضور چندباره در مسجد، روسری‌اش تمام موهایش را می‌پوشاند.

 اینکه در پارک چنین تحولی پیدا نمی‌کند. امروز بدحجاب ما راهی به جاهایی مثل هیات مذهبی و مساجد که بدحجابمان خوش حجاب می‌شود، ندارد و بالعکس در جاهایی که خوش حجابمان بدحجاب می‌شود خوش‌حجابمان راه دارد. در پارک‌ها و مراکز تفریحی نیز اکثریت وضع حجاب خوبی ندارند و اقلیت هستند.

این احساس اقلیت بودن خودش حس منفی به فرد می‌دهد. احساس می‌کند برای اینکه از این احساس رهایی پیدا کند باید وضع حجابش را تغییر دهد. ما چکار کرده‌ایم. کجا به این‌ها راه داده‌ایم. من معتقدم باید در جاهایی که اینها هستند حضور پیدا کنیم و حرف خدا و پیغمبر را برای اینها بزنیم.

در بعضی برنامه‌هایی که من دارم کسانی هستند که وضع حجابی خوبی هم ندارند اما با دقت به احادیث گوش می‌کنند. ما کجا عرصه‌ای باز کرده‌ایم که کسانی که وضع ظاهری‌شان صددرصد با موارد دینی مطابقت نمی‌کند بیایند و با معارف دینی آشنا شوند که طلبکار شده‌ایم؟ ما باید یک مقداری کم‌کاری و بدهکاری خودمان را در نظر بگیریم و همه اشکالات را در سبد این افراد نگذاریم.

منظورتان از ما چیست؟ حکومت دینی و یا جامعه دینداران؟

من به صورت کلی می‌گویم. همه کسانی که درد دین دارند. همه کسانی که از ناهنجاری‌های مغایر با ارزش‌های دینی رنج می‌برند و دوست دارند مردم دیندار باشند. همه باید دست به دست هم بدهیم و کار کنیم. ما کار قشنگی نکردیم. متاسفانه در برخی موارد زبان دین را توام با خشونت کردیم، در حالی که زبان دین زبان محبت است.

 امام باقر(ع) می‌فرمایند: «هل الدین الا الحب؟» دین را باید به تعبیر قرآن با حکمت و موعظه و جدال احسن تبلیغ کرد. حتی اگر برخورد بدی با ما شده است باید «ادفع بالتی هی احسن» کرد. آن بدی را باید با بهترین روش جواب دهیم. «فاذا لذی بینک و بینه عداوه کانه ولیٌ حمید.» اگر بدی را با خوبی جواب دهیم دشمن تو هم به دوست صمیمی تبدیل می‌شود. ما باید زبان دین را با این ادبیات تبلیغ کنیم.

ما اگر با ناهنجاری‌های فرهنگی، با روش صحیح فرهنگی و با حوصله برخورد کنیم می‌توانیم در خیلی‌ها تحول ایجاد کنیم. می‌توانیم در جوان‌ها با یک روش توام با مهر و محبت دینی تحول ایجاد کنیم. نگاه کنیم که برخورد ما با ناهنجاری‌های فرهنگی چند درصد فرهنگی و چند درصد امنیتی و نظامی بوده است.
ارسال به دوستان