۰۸ دی ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۸ دی ۱۴۰۳ - ۰۲:۱۲
فیلم بیشتر »»
کد ۲۲۴۲۸۳

مصرف فروکتوز وافزایش خطر ابتلا به بیماری قلبی

انجمن قلب آمریکا پیشنهاد می کند که تنها 5 درصد از کالری دریافتی می تواند از مواد شیرین کننده باشد در حالی که راهنماهای تغذیه آمریکا در سال 2010 حد بالای مصرف قندها و شیرین کننده ها را 25 درصد و کمتر می داند.

انجمن قلب آمریکا پیشنهاد می کند که تنها 5 درصد از کالری دریافتی می تواند از مواد شیرین کننده باشد در حالی که راهنماهای تغذیه آمریکا در سال 2010 حد بالای مصرف قندها و شیرین کننده ها را 25 درصد و کمتر می داند.

از آنجا که در توصیه های داده شده اختلاف وجود دارد، محققین به بررسی این موضوع پرداخته اند که زمانی که افراد جوان با اضافه وزن و بزرگسالان با وزن نرمال فروکتوز، شربت فروکتوز ذرت و گلوکز استفاده می کنند،  چه روی خواهد داد.

در حالی که شواهدی مبنی براحتمال بیشتر ابتلا به بیماری قلبی و دیابت در اثر مصرف مواد قندی وجود دارد. در همین پیرامون این بحث وجود دارد که آیا واقعا رژیم با مواد شیرین کننده بالا سبب بیشتر شدن احتمال ابتلا به بیماری قلبی خواهد شد؟

در مطالعه ای که اخیرا در یکی از مجلات معتبر غدد درون ریز چاپ شده است،  محققین 48 بزرگسال بین سنین 18 تا 40 سال را جهت شرکت در مطالعه انتخاب کردند و اثر مصرف 25 درصد از کل کالری دریافتی از فروکتوز، شربت ذرت فروکتوز و گلوکز و تاثیر آن بر بیماری قلبی را مورد بررسی قرار دادند.

نتایج این مطالعه نشان داد که در طول 2 هفته از مطالعه شرکت کنندگانی که فروکتوز یا شربت فروکتوز ذرت استفاده می کردند، افزایش قابل توجه در میزان LDLکلسترول ،TG  و آپو لیپو پروتئین –B  (پروتئینی که سبب ایجاد پلاک هایی می شود که در بیماری قلبی  نقش دارند) را نشان دادند.

این نتایج نشان می هند که مصرف مواد قندی حاوی فروکتوز می تواند سبب افزایش بیماری قلبی گردد. به علاوه بررسی های محققین نشان دهنده این مطلب هستند که راهنماهای تغذیه ای می بایست مجددا مورد بازنگری قرار گیرند و میزان 25 درصد توصیه شده را مجددا بررسی کنند.

نکته عملی: یافته ها بیان گر این مطلب هستند ک مصرف بالای فروکتوز و یا شربت فروکتوز ذرت بایستی برای پیشگیری و نیز کنترل بیماریهای قلبی و عروقی و نیز کنترل عوامل خطر این بیماری محدود گردند، چرا که اثرات مخرب آن می تواند حتی از مصرف گلوکز ساده بیشتر باشد.

منبع:  Journal of Clinical Endocrinology & Metabolism ,Oct. 2011        

 

ارسال به دوستان