عصر ایران؛ سروش بامداد- «ما به مردم گفتیم احیانا اگر کسی هست که با نظام اسلامی، دل صافی ندارد ولی برای آینده و منافع کشور اهمیت قایل است در انتخابات بیاید.انتخابات نشان داد کسانی که طرفدار نظام هم نیستند به نظام اعتماد دارند.» این سخنان بخشی از اظهارات مقام معظم رهبری است در چهارشنبه پنجم تیر1392، بعد ازانتخابات ریاست جمهوری و درست دو هفته پس از چهارشنبه 22 خرداد که 48 ساعت قبل از انتخابات گفتند:«
ممکن است بعضی ها – به هر دلیلی – نخواهند از نظام جمهوری اسلامی حمایت کنند اما از کشورشان که می خواهند حمایت کنند.آنها هم باید بیایند.»به بهانه این دو عبارت نزدیک به هم که یکی پیش از انتخابات و دیگری پس از آن بیان شده چند نکته را می توان از سر واقع بینی سیاسی و نه پاره ای مجامله های رایج یا مصلحت اندیشی ها یادآور شد:
1- شباهت دو عبارت از حیث واژگان به کار رفته و مضمون، قابل توجه است چرا که پیش تر برخی از رسانه های خارجی ادعا می کردند در تبلیغات جمهوری اسلامی در روزهای منتهی به انتخابات بر علایق ملی تاکید می شود و مشخصا صدا و سیما اقدام به تهییج عواطف میهنی می کند اما پس از انتخابات حضور مردم تنها به حساب نظام منظور می شود و از آن همه «وطن وطن گفتن» ها و «سرود ای ایران» کمتر نشانی باقی می ماند.
رهبری اما عین همان عبارت را پس از انتخابات نیز تکرارکرده اند تا این گزاره که « هر منتقد نظام الزاما وطن فروش است» مُهر بطلان بخورد. وجه دیگر این است که سخن پیش و پس از انتخابات واحد است تا آن سوء تفاهم نیز مرتفع شود.
2- تاکید بر این که « انتخابات نشان داد کسانی که طرفدار نظام هم نیستند به نظام اعتماد دارند» بیانگر ارزیابی «اعتماد » به مثابه مهم ترین سرمایه نظام است چندان که آن را حتی برتر از « اعتقاد» می دانند. بر این اساس هر رفتاری که با توجیه «
اعتقاد » به «
اعتماد » مردم آسیب برساند قابل تقبیح است و دست کم از انتساب آن به رهبری باید بپرهیزند.
واژه کلیدی در این عبارت « اعتماد» است و طبعا وقتی مردم به نظام اعتماد می کنند متقابلا انتظار دارند نظام نیز به آنان اعتماد کند. پس می توان رفتارهای اعتماد ساز را همسو با نظام و رفتارهای اعتماد سوز را -ولو با داعیه دفاع از نظام سرزند- با مصالح کلان ناسازگار دانست.
3- یکی از بحث ها و چالش های مستمر از ابتدای برپایی جمهوری اسلامی تا کنون این بود که ایران اهمیت بیشتری دارد یا نظام؟ از سخن رهبری اما این گونه مستفاد می شود که« می توان با نظام دل صافی نداشت اما به کشور علاقه مند بود». در این نگاه « کشور» یا همان « ایران» ظرفی است که نظام و جمهوری اسلامی را در خود جای می دهد و عینا مساوی و مساوق با نظام نیست . پس قاعدتا باید بزرگ تر از نظام باشد چرا که « احیانا کسی هست که با نظام اسلامی دل صافی ندارد ولی برای آینده و منافع کشور اهمیت قایل است.»
این نگاه را مقایسه کنید با کسانی که ظرف و دایره کشور و نظام و اسلام و انقلاب را آن قدر تنگ می دانند که تنها خودشان در آن جای می گیرند و هر که بیرون از دایره سلایق شان باشدرا از کشور و نظام و اسلام و انقلاب بیرون می گذارند.
4- برخورد بزرگ منشانه با اصل حضور مردم در انتخابات برخی ذهنیت های قبلی را که اتهام استفاده ابزاری از صف های انتخاباتی را مطرح می کردند نیز می زداید.
رای دهندگانی گله می کردند که از تصویر حضور آنها استفاده ابزاری صورت می پذیرد و انگار نه انگار که به قصد انتخاب کردن یک نامزد و انتخاب نشدن یک کاندیدای دیگر درصف حاضر شده اند و تلویزیون به گونه ای نشان می دهد که آنها را همچون شرکت کنندگان یک راه پیمایی تصویر می کند. این اظهارات این نگرانی را نیز رفع می کند.
در مجموع می توان گفت در انتخابات اخیر آنچه برای شخص رهبری اهمیت واولویت داشته
اعتماد نظام و مردم بوده است. حتی اگر تعبیر بازسازی اعتماد خدشه دار شده در انتخابات قبل – به هر دلیل و با هر تصور- محل مناقشه باشد بر اصل اعتماد توافق صورت پذیرفته است. انتخابات 92 را باید اعتماد ساز دانست و بر این اساس نتیجه گرفت هر گفتار و رفتار اعتماد سوز با دستاوردهای 24 خرداد 92 منافات دارد و در عین حالی که مردم اعتماد خود را به نظام نشان دادند ، نظام نیز باید همواره در مسیر اعتماد سازی بیشتر با مردم باشد.
یک بار دیگر هر دو عبارت را که در فاصله 14 روز بیان شده بخوانید و مقایسه کنید . اهمیت این دو در شباهت آنهاست.