۰۸ دی ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۸ دی ۱۴۰۳ - ۲۱:۰۶
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۲۸۷۴۱۷
تاریخ انتشار: ۱۵:۰۵ - ۰۳-۰۵-۱۳۹۲
کد ۲۸۷۴۱۷
انتشار: ۱۵:۰۵ - ۰۳-۰۵-۱۳۹۲

خاطره مدیرمسؤول اطلاعات: از روتوش عکس بانوان تا ریش آیت الله جزایری

مدیرمسوول روزنامه‌ی اطلاعات با اشاره به مزاحی که همان زمان در حضور مقام معظم رهبری کرد،‌ توضیح داد:‌ وقتی به لیتوگرافی وارد شدیم، عکس روی جلد، تصویری از آقای جزایری بود که امام جمعه‌ی وقت اهواز بود. دوستان داشتند این عکس را ادیت می‌کردند، من هم آن موقع به شوخی گفتم این دوستان پیش خودشان می‌گویند، چی بودیم و چی شدیم. قبل از انقلاب، عکس بانوان را روتوش می‌کردند و امروز عکس ریش آقای جزایری را.
 مدیرمسوول روزنامه‌ی اطلاعات گفت: پیشنهاد می‌کنم حالا که موزه‌ی مطبوعات وجود دارد، اگر بودجه‌ای بود، جسم ما را تاکسی‌درمی کنند و در این مکان قرار دهند.

به گزارش ایسنا   محمود دعایی در افتتاحیه‌ی موزه‌ی مطبوعات ایران اظهار کرد: در بازدیدی که داشتیم، آقای اشعری گفت که کاش مجسمه‌هایی از دوستان در این مکان گذاشته شود. من یاد مزاحی از مرحوم فخرالدین حجازی افتادم که با یکی از ایرادگیرترین نمایندگان مجلس می‌کرد؛ او به آن شخص می‌گفت، می‌ترسم مردم ندانند پس از رحلت شما، در مجلس شورای اسلامی ما چه گذشته است. به همین دلیل، پیشنهاد می‌کنم جسم شما را تاکسی‌درمی کنند و در مجلس بگذارند تا آیندگان آن را ببینند.

وی با اشاره به تابلویی که در یکی از ایوان‌های موزه‌ی مطبوعات نصب شده است و در آن، عکس مقام معظم رهبری در زمان ریاست جمهوری ایشان و محمود دعایی در حال بازدید از موسسه‌ی اطلاعات هستند، بیان کرد: این عکس من را یاد خاطره‌ای انداخت؛ در سالروز اعتصاب مطبوعات بود که مقام معظم رهبری که در آن زمان، دوره‌ی اول ریاست جمهوری خود را می‌گذراندند، تصمیم گرفتند بدون اطلاع قبلی، از موسسه‌ی اطلاعات بازدید کنند. سرتیم حفاظت ایشان گفت که این ریسک بزرگی است و حتما باید یک نفر در روزنامه از حضور شما خبر داشته باشد.

او ادامه داد: ساعت 7 صبح روز بعد، تلفن منزل ما زنگ زد و گفتند که آقای رییس‌جمهور می‌خواهد با شما صحبت کند. نگران شدم که چه مسأله‌ای پیش آمده که ایشان این موقع صبح با من تماس گرفته‌اند. پس از ادای احترام من، ایشان گفتند چه ساعتی به روزنامه می‌روی، قبل از رفتن حتما پیش من بیا کار مهمی با تو دارم. من نیز به محضرشان رفتم و ایشان اعلام کردند که با هم به موسسه‌ی اطلاعات برویم.

دعایی گفت: بدون تشریفات و با یک ماشین به موسسه‌ی اطلاعات رفتیم. تنها کاری که من توانستم برای افزایش دادن امنیت انجام دهم، این بود که ایشان را با آسانسور بالا نبرم. اولین کار ایشان حضور بر سر میز تیتر بود که در صفحه‌بندی نهایی نیز موثر بود. یک دستگاه حروف‌چینی نو نیز خریده بودیم که با حضور ایشان افتتاح کردیم.

مدیرمسوول روزنامه‌ی اطلاعات با اشاره به مزاحی که همان زمان در حضور مقام معظم رهبری کرد،‌ توضیح داد:‌ وقتی به لیتوگرافی وارد شدیم، عکس روی جلد، تصویری از آقای جزایری بود که امام جمعه‌ی وقت اهواز بود. دوستان داشتند این عکس را ادیت می‌کردند، من هم آن موقع به شوخی گفتم این دوستان پیش خودشان می‌گویند، چی بودیم و چی شدیم. قبل از انقلاب، عکس بانوان را روتوش می‌کردند و امروز عکس ریش آقای جزایری را.

او در پایان اضافه کرد: پیش از انقلاب اسلامی، وقتی شاه قرار بود به موسسه‌ی اطلاعات بیاید، از یک‌ماه پیش خبر داده بودند و از 24 ساعت قبل، نیروهای ساواک در تمام سوراخ‌های موسسه‌ی اطلاعات افراد خود را گذاشته بود. در صورتی که در دیدار حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، هیچ تشریفاتی وجود نداشت و ایشان کاملا بی‌آلایش از این روزنامه دیدن کردند.
ارسال به دوستان
مدارس روز یکشنبه مقطع ابتدایی زنجان تعطیل شد سینمادوستان جهان در سال 2025 منتظر چه فیلم‌های مهمی هستند؟ اریک ترامپ: من مطمئن هستم که بیت کوین به یک میلیون دلار خواهد رسید (فیلم) بارش برف مدارس زنجان را غیر حضوری کرد (فیلم) پاسخ درخشان به شایعه قهر با علی پروین: همیشه شاگرد او خواهم ماند ترکیه و روسیه؛ احیای دیدار تاریخی پس از یک قرن تصاویری آخرالزمانی از رانش زمین و فروریختن کوه در ژاپن (فیلم) استادیوم سندی‌گیت رود؛ قدیمی‌ترین ورزشگاه دنیا با ۱۶۴ سال تاریخچه (+عکس) وزارت بهداشت روسیه: توزیع واکسن ضدسرطان از ۲۰۲۵ به صورت رایگان پرندگان مهاجر مهمان زمستانی تالاب هیرم اوز (فیلم) رونالدو: مشکل منچستریونایتد مربی نیست؛ آکواریوم مشکل دارد نه ماهی! مدیرعامل  کرمان موتور: تا سال ۱۴۰۷ هشت مدل خودرو جدید را به بازار عرضه می کنیم / ظرفیت ۳۰۰ هزار دستگاهی کرمان موتور آماده بهره برداریست اقدام خیرخواهانه دروازه‌بان پاری‌سن‌ژرمن؛ پرداخت هزینه پاکسازی سواحل از نفت حاشیه‌های پخش اولین سریال مشترک تلویزیون و پلتفرم‌ها فامیل دور بشار اسد: او ما را فریب داد/ من کسی را شکنجه نکرده ام، فقط دو تا سیلی می زدم و رهایشان می کردم!