۰۸ دی ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۸ دی ۱۴۰۳ - ۱۹:۰۳
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۲۹۰۷۴۵
تاریخ انتشار: ۱۴:۰۲ - ۲۴-۰۵-۱۳۹۲
کد ۲۹۰۷۴۵
انتشار: ۱۴:۰۲ - ۲۴-۰۵-۱۳۹۲

روزنامه‌نگار شیپورچی سیاستمدار نیست!

چشم‌پوشیدن بر کاستی‌های دولت روحانی، نه به سود جامعه مدنی ایران است نه به سود کارنامه‌ای که از حسن روحانی در تاریخ سیاسی ایران بر جای خواهد ماند.
عصر ایران؛ هومان دوراندیش - در روزهای اخیر که بحث رای اعتماد مجلس شورا اسلامی به وزرای پیشنهادی حسن روحانی در محافل گوناگون در جریان است، گرایشی در برخی از روزنامه‌نگاران و سایر اقشار و گروه‌های حامی حسن روحانی به چشم می‌خورد که خواهان تایید تام و تمام کابینه پیشنهادی حسن روحانی است.

اینکه مثلاً وزیر کشاورزی یا وزیر ارتباطات دولت روحانی رای اعتماد مجلس را کسب کند، فی‌نفسه برای بسیاری از هواداران روحانی اهمیت چندانی ندارد. یعنی آنها در برنامه این وزرا غور نکرده و اساساً فاقد صلاحیت کارشناسانه لازم برای ترجیح این گزینه به آن گزینه برای تصدی هدایت این یا آن وزراتخانه‌اند. پس چرا طرفداران روحانی از مجلس شورای اسلامی می‌خواهند که به همه گزینه‌های پیشنهادی روحانی رای بدهند؟

پاسخ این سوال را باید در انگیزه‌های سیاسی حامیان جستجو کرد. جان کلام این دسته از حامیان روحانی این است که فشار بر مجلس برای تایید همه وزرای روحانی، آکسیونی سیاسی است در ادامه رای به روحانی در انتخابات 24 خرداد.



اگر این روزها نگاهی به نوشته‌های حامیان روحانی در شبکه‌های اجتماعی بیندازیم، آشکارا می‌بینیم که آنها بدون شناخت عمیق از کارنامه و برنامه وزرای پیشنهادی روحانی، خواهان تایید مطلق کابینه‌اند. چنین گرایشی، هر چند که فی‌نفسه نادرست است و بوی حمایت فله‌ای جناحی و قطبی می‌دهد، اگر در گفتارها و موضع‌گیری‌های مردم عادی قابل اغماض باشد، در نوشته‌های روزنامه‌نگاران نباید بی‌اهمیت قلمداد شود.

همه به یاد دارند که در دوران ریاست جمهوری خاتمی، بویژه در چهار سال نخست زمامداری وی، در کنار نقطه قوت بسیار مهمی که داشتند، یعنی ترویج "گفتمان دموکراسی" در جامعه ایران، نقطه ضعفی جدی هم داشتند که در یک کلام "فقدان موضع مستقل و انتقادی در برابر دولت خاتمی" بود.

مطبوعات دوران دوم خرداد، گاه برای پرهیز از تضعیف دولت خاتمی در برابر جناح راست، از نقد دولت دست می‌شستند و به صف حامیان عادی و میلیونی خاتمی می‌پیوستند و چنان می‌نوشتند که آن مردم پرشمار می‌خواستند.

اینکه چرا چنین وضعی در دوران دوم خرداد بر مطبوعات ایران حاکم بود، دلایل و علل فراوانی دارد که شایسته پژوهشی مفصل است. ولی شاید احساساتی چون سپاسگزاری و قدردانی، در کنار دغدغه تیراژ، در شکل‌گیری چنان حمایتی بی‌تاثیر نبود. اکثر آن نشریات زاده دموکراسی‌خواهی دولت خاتمی بودند. اگر اعتقاد به آزادی بیان، تساهل و تسامح، آزادی مطبوعات و توسعه سیاسی در دولت خاتمی نقش محوری نداشت، آن مطبوعات هم پا به عرصه وجود نمی‌نهادند.

از سوی دیگر، تیراژ و فروش بیشتر طبیعتاً یکی از دغدغه‌های اصلی مدیران آن نشریات بود. نقد پیگیر و مستمر دولت خاتمی، منجر به از دست رفتن تیراژ می‌شد. جامعه طالب نقد جناح راست بود و هر گونه نقد دولت خاتمی را نشانه حمایت از جناح مخالف می‌دانست. هم از این رو نقد قوی و مستمر دولت خاتمی، بوی از دست رفتن تیراژ می‌داد!



کار حمایت مطبوعات دوم خردادی از دولت خاتمی، نهایتاً به آن جا رسید که لیست روزنامه‌نگاران برای انتخابات مجلس ششم منتشر شد. شاید اگر چنین امتزاجی بین اهل سیاست و اهل مطبوعات در آن دوران پدید نمی‌آمد، آن توقیف دسته‌جمعی هم لااقل در آن شکل گسترده حادث نمی‌شد؛ و یا روزنامه و هفته‌نامه‌ها و ماهنامه‌های دوم خردادی، چند سال بیشتر دوام می‌آوردند.

غرض از ذکر نکات فوق، بیان این اصل اساسی است روزنامه‌نگاران بوقچی سیاستمدارن نیستند. این اصل آرمانی را البته همه در نظر تایید می‌کنند ولی مشکل نه در تایید که در تحقق آن است. خیلی‌ از روزنامه‌نگاران نظراً قبول دارند که روزنامه‌نگار نباید بوقچی سیاستمدار باشد ولی عملاً مشی دیگری در پیش می‌گیرند.

روزنامه‌نگاری که معتقد است مجلس باید به همه اعضای کابینه روحانی رای اعتماد بدهد ولی خودش نمی‌تواند دلیل کارشناسانه قابل توجهی ارائه کند که چرا مجلس مثلاً باید به این یا آن وزیر پیشنهادی رای بدهد، از هم‌اکنون شیپور را به نفع دولت به دست گرفته و بر دهان نهاده است! ولی مگر قرار است روزنامه‌نگار شیپورچی سیاستمدار باشد؟

اگر روزنامه‌نگار دموکراسی‌خواه بخواهد فلان نهاد قدرت را همانند روزنامه‌نگاران اصولگرا بی چون و چرا تایید کند، یکی از مهمترین ویژگی‌های "روزنامه‌نگاری معطوف به آگاهی و آزادی بیشتر" از دست می‌رود. اگر یکی از اهداف اساسی روزنامه‌نگار افزودن بر آگاهی مردم برای تحقق آزادی‌های بیشتر در جامعه است، به چه دلیل نباید کوچکترین سخن انتقادی‌ای درباره کابینه حسن روحانی گفت؟

این دغدغه که کیهان و برخی از اصولگرایان تندرو، نقدهای ما بر کابینه حسن روحانی را سر دست می‌گیرند و در بوق و کرنا می‌کنند، نه دغدغه روزنامه‌نگار راستین بلکه دغدغه اعضای دولت روحانی و یا احزاب حامی این دولت است.

 موضوع این یادداشت نه نقد گزینه‌های پیشنهادی حسن روحانی بلکه نقد حمایت مطلق و بی چون و چرای برخی از دوستان روزنامه‌نگار از کابینه حسن روحانی و مخالفت غلیظ آنها با هر گونه مخالفت نمایندگان مجلس با هر یک از وزرای پیشنهادی حسن روحانی است.

روزنامه‌نگاران ایران در دوران ریاست جمهوری خاتمی، چنین رویکردی را در پیش گرفتند و بعدها کم و بیش به اشتباه خود پی بردند.

عقل جمع تجارب آدمی‌ست. در این دوره جدید، که دوباره ردای ریاست جمهوری بر دوش کسی افتاده که منتقد وضع موجود و طالب آزادی‌های بیشتر برای جامعه ایران است و طبیعتاً روزنامه‌نگاران نیز از این آزادی‌های نسبی برخوردار می‌شوند، جامعه روزنامه‌نگاران آزادی‌خواه ایران باید ثابت کنند که از تجارب گذشته درس گرفته و اشتباهات پیشین را، ولو از سر آزادیخواهی، تکرار نمی‌کنند.

 چشم‌پوشیدن بر کاستی‌های دولت روحانی، نه به سود جامعه مدنی ایران است نه به سود کارنامه‌ای که از حسن روحانی در تاریخ سیاسی ایران بر جای خواهد ماند.   

 

ارسال به دوستان