۰۸ دی ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۸ دی ۱۴۰۳ - ۰۸:۲۹
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۳۰۴۳۸۰
تاریخ انتشار: ۱۲:۰۸ - ۲۶-۰۸-۱۳۹۲
کد ۳۰۴۳۸۰
انتشار: ۱۲:۰۸ - ۲۶-۰۸-۱۳۹۲

انتقاد از زیاده روی صداوسیما در برنامه های محرم کودکان

پایگاه خبری الف در مطلبی از برنامه های ویژه کودکان در ایام تاسوعا و عاشورا انتقاد کرد.

در این مطلب آمده است: گاهی اوقات، تأسف آدمی به خشم تبدیل می شود و گاهی با ناباوری همراه می گردد. ده روز که از محرم امسال گذشت، بالاخره شبکه پویا شروع کرد به نشان دادن دوباره کارتون های متنوع و متفرقه.
 
از دو - سه روز مانده به عاشورا و تاسوعا که دیگر هیچ فیلم یا کارتونی با محتوای غیرمذهبی از این شبکه پخش نشد؛ بدون اغراق، هیچ برنامه کودکی با مفهوم غیرمذهبی! آدم بزرگ هم که باشد می بُرَد. لااقل دو کارتون یکی می کردند، سه کارتون در میان، یک برنامه متفرقه سبک تر که بدون آهنگ شاد یا تِمِ خیلی خندانی باشد... مگر کودک چقدر ظرفیت دارد؟! مدام انیمیشن های ضعیف در مورد ائمه و پیامبران گرانقدر که به آن ها خواهیم پرداخت. مدام به عنوان میان برنامه، کودکانی که از آن واقعه عظیم، جمله به جمله نقل و وصف به میان می آوردند و با وجود اینکه این میان برنامه خاص، بسیار زیبا و هنرمندانه و درخورِ حال تنظیم شده بود، اما انصافاً حداقل دو- سه بار تکرار آن در روز، از ظرفیت هر انسان سالمی، حتما فراتر است.
 
مدام تواشیح و نوحه های کودکانه (البته زیبا) که باز از حد گذراندن پخش آن ها، قضیه را لوث کرده و از ارزش آن می کاست. هر چیزی حدی و رسمی و جایگاهی دارد. به اجبار از فرزند پنج ساله خودم مثال می زنم و باز مجبورم اذعان کنم که اتفاقاً از زمره خانواده هایی هستیم که حداقل ماهی یک بار او را در هیئات عزاداری شرکت داده ایم و بسیاری از داستان های کودکانه ای که برایش می گوییم، مستقیم یا غیرمستقیم ریشه در تعلیمات دینی مان دارد. این را گفتم که بشود فهمید فاجعه تا چه حد عمیق است، چرا که ملت ما هم چون همه ملل دیگر، انواع عقاید و منش و تفکر و تربیت را در خود دارد. پس آنهایی که تا این میزان به ظواهر مذهبی در آداب تربیتی شان اعتقاد ندارند باید چه بگویند؟ مگر صدا و سیما، یک رسانه همگانی با مخاطب عام نیست؟ روز عاشورا که با فرزندم سوار ماشین شدیم، فوری گفت «مامان، توروخدا رادیو رو خاموش کن. مگه رادیو هم شبکه پویا داره که باز همش عزاداریه؟ من واقعا دیگه از برنامه های گریه ای خسته شدم»!! اگر فقط کمی از این افراط جلوگیری می شد و این حجم سنگین و عظیم از مفاهیم و برنامه های مذهبی، پشت سر هم، یک نفس و بدون سیاست و هدفمندی دقیق، بر دل و جان این کودکان پاک و صادق فوران نمی شد، شاید کودکی که خودش با همین بچگی عاشق مولا امام علی(ع) است و حداقل یک سوم از بازی هایش هم ناخودآگاه مربوط به این بزرگواران است، اینطور ناگهان ابراز خستگی از اینگونه برنامه ها نمی کرد.
 
از حجم انبوه برنامه های فوق که بگذریم، به مسئله خیلی حادتر کیفیت آن ها می رسیم. این همه داستان زیبا در دین، قرآن، و احادیث ما وجود دارد، آن وقت ما باید برای ساختن انیمیشن، دست بگذاریم روی آن داستان هایی که بعضا هضم آن ها، برای بزرگ ترها هم سخت و صعب است؛ داستان همراهی حضرت موسی(ع) با حضرت خضر(ع). قرار بر این می شود که خضر(ع) در صورتی به موسی(ع) اجازه این همسفری را بدهد که او هیچ سوالی در ارتباط با هیچکدام از کارهای حضرت خضر(ع) نپرسد و به اینکه همه اعمال وی حکمتی دارد، ایمان داشته باشد. با ناباوری نگاه کردم در حالی که مدام از خود می پرسیدم: «چرا این داستان»؟! داستان به جایی رسید که خضر(ع) به دستور پروردگار و طبق حکمت های پنهان اما همیشه کامل و درست وی، کودکی را می کشد.
 
این داستان در قرآن آمده و چگونگی و دلایل آن اکنون در مجال این نوشته نیست. فقط همین قدر بدانیم که در چرایی و چگونگی این ماجرا، مفسران بزرگی به مباحثه و گفتگو نشسته اند و شاید مخاطبی که کمتر با مباحث قرآنی سر و کار دارد، نتواند به این سادگی آن را درک کند. اما شما بگویید؛ چنین داستانی با این حواشی، باید برای کودکان گفته و از آن بدتر، نشان داده شود؟! چگونه می شود پس از پخش این برنامه، برای کودکان مخاطب این انیمیشن، قضیه حکم خدا و حکمت او، لطف او و محبت همیشگی پیغمبرانش را به سایر بندگانش، توضیح داد؟ یعنی واقعاً ممکن نیست کودکانی در این میان، داستان را نه تنها درک نکنند، بلکه اصلاً ماجرایی چنین پیچیده را نفهمند و حتی تا همیشه، هراسی ناگفته و ناخودآگاه از اسم یک پیغمبر، در کنه جانشان خانه کند؟ روز پس از عاشورا، انیمیشنی از جنگ عاشورا برای کودکان پخش شد.
 
دوباره و باز، با ناباوری تماشا کردیم که چگونه صحنه های نبرد را ترسیم کرده بودند. و آنگاه که به شهادت مولا امام حسین(ع) نزدیک می شد، این بار با نگرانی فرزندم را از جلوی تلویزیون بلند کردم؛ هر چند که مطمئن بودم سازندگان و پخش کننده های این برنامه ها، دیگر آنقدر بی فکر نباید باشند! باید اذعان کنم که دلم لرزید آنگاه که دیدم صحنه جدا شدن سر مبارک از بدن، به وضوح برای کودکان ترسیم شده بود و مردی از لشگر دشمن، سر خونین را، خون چکان و واضح، بالا گرفت... چه می کنیم با دین مان؟ چه می کنیم با دین فرزندانمان؟ چه می کنیم با روان حقیقت جوی کودکان سرزمین مان؟ در آن صدا و سیما، یک نفر نبوده که این نکته را تذکر دهد؟ شاید می ترسیم که دیگران ما را بی دین و ایمان بخوانند؟ شاید می ترسیم کج فهمان و مغرضان، از محل کار اخراج مان کرده یا بی آبرویمان کنند؟ حتما فراموش کرده ایم که رزق و آبرو همه دست خداست اما ما در قبال دین خود و در قبال فرزندان خود مسئولیم و باید پاسخ گو باشیم.
 
باور نمی کنم که کسی فرزند داشته باشد و نفهمد که چنین بی پردگی هایی، با آینده و تربیت مذهبی کودکان ما چه می کند. ترس و دلهره، آن چیزی نیست که ما از دین به آن ها القاء کنیم بلکه مولای ما سرشار از انسانیت و محبت و زیبایی و شجاعت و حکمت بوده اند. واقعاً در آن حد توان و آگاهی نداریم که این ها را جذاب به نمایش بگذاریم؟ با روشی که در پیش گرفته ایم، حتی با نگاهی روانشناسانه هم می شود به راحتی دید که ممکن است کودکانی، تا همیشه از شنیدن اسم برخی بزرگان و ائمه، به جای حس زیبای آرامش و یقین، تشویش و دلهره به سراغشان آید. به ما توصیه اکید شده است که در مراسم عزاداری مان هم روضه باز و مکشوف نخوانیم! آنوقت در شبکه سراسری کودکان، سر بریده آغشته به خون را نشان دهیم و بدن های شرحه شرحه؟ کجای این اسلام، حقیقی است؟ بگذریم از سایر مثال ها که مثلاً چندین بار شنیده شده که برخی کودکان از انیمیشن  حضرت موسی(ع) و فرعون و حضرت سلیمان(ع) با جنیان و شیاطینش با عنوان «فرمانروایان مقدس» رسماً هراسیده اند و حتی خودشان تلویزیون را خاموش کرده اند.
 
این چه ترویج ارزش هایی است؟ غربی ها که بسیاری مان کافر و مغرض می خوانیمشان هم انیمیشن های دلهره آور و هراسناک زیاد خلق می کنند. ولی آن ها لااقل در جهت اهدافشان، کاملاً درست و با برنامه ریزی و دقت پیش می روند. اهداف و انگیزه های ما چیست؟! پس این همه بی توجهی و عدم ظرافت در برنامه ریزی، ریشه در چه دارد؟ صرفا بی توجهی یا ...؟      
برچسب ها: ارزشی ، تبعات ، غیرمذهبی
ارسال به دوستان