۰۸ دی ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۸ دی ۱۴۰۳ - ۱۷:۳۳
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۳۲۵۳۶۷
تاریخ انتشار: ۱۰:۱۱ - ۱۹-۱۲-۱۳۹۲
کد ۳۲۵۳۶۷
انتشار: ۱۰:۱۱ - ۱۹-۱۲-۱۳۹۲
آسیب شناسی نتیجه نظر سنجی و گمانه زنی

یارانه نقدی؛ چرا میل به انصراف کم است؟

چون دیگ تورم دراین سه سال یک دم از جوشش باز نایستاده ودر حال تبخیر یارانه نقدی بوده است این احساس شکل گرفته که یارانه نقدی به خودی خود وبه مرور زمان محو می شود و نیازی نیست خودمان تعجیل کنیم!
عصر ایران؛ مهرداد خدیر- گمانه زنی ها و برخی نظرسنجی های رسانه ای از این واقعیت حکایت می کند که احتمال اعلام انصراف از دریافت یارانه نقدی بسیار کمتر از میزانی است که دولت انتظار دارد.

به عبارت دیگر اکثر مردم – تاکنون - چندان تمایلی به انصراف از دریافت یارانه نقدی نشان نداده اند و بعید است که در فرم هایی که قرار است در فروردین سال جدید توزیع شود انصراف خود را اعلام کنند مگر آن که بیم راستی آزماییِ خود اظهاری ها به میان آید و هزینه را بیش از فایده بدانند.

در تحلیل چرایی این موضوع، این واقعیت ها را نمی توان از نظر دور داشت:

1- هنگامی که وزیر اقتصاد به صراحت از تورم 40 درصدی سخن می گوید به این معنی است که قدرت خرید 45 هزار و 500 تومان در پایان سال به نسبت آغاز آن 40 درصد کاهش یافته است.

به عبارت دیگر مردم انتظار داشتند به نسبت تورم میزان دریافتی یارانه نقدی افزایش یابد و این وعده ای بود که محمود احمدی نژاد در گزارش تلویزیونی روز نخست و در واقع شب نخست با لبخندی ملیح به مردم داد و حذف یارانه ها را این گونه توجیه کرد. حتی توصیه کرد با پول یارانه نقدی سرمایه گذاری کنند!

در واقع چون دیگ تورم در این سه سال یک دم از جوشش باز نایستاده و در حال تبخیر یارانه نقدی بوده است و عملا به خودی خود و به مرور زمان محو می شود، این احساس به وجود آمده که نیازی نیست خودمان هم در عملیات امحا مشارکت و تعجیل کنیم!

شاید تصور شد این سخن غیر کارشناسانه است اما یک اقتصاددان به تازگی گفته است اگر میزان یارانه نقدی 5 برابر شود تازه قدرت خرید مردم به سه سال قبل می رسد. (دکتر علی رشیدی در گفت و گوی اخیر خود با هفته نامه امید جوان) گوینده، یک شهروند عادی نیست. هم فهم سیاسی دارد و هم رییس انجمن اقتصاددانان ایران است و اگر ادعایی به گزاف بر زبان آورده باشد اقتصاددانان عضو این انجمن نخستین کسانی هستند که بر او خرده خواهند گرفت.

بنابراین مهم ترین دلیل برای عدم انصراف این است که مردم انتظار داشتند به تناسب افزایش تورم که با تحریم ها و ناکارآمدی دولت قبل و فساد گسترده در دو سال آخر دولت احمدی نژاد تشدید شد میزان یارانه نقدی نیز افزایش یابد و البته از «انتظار» مردم صحبت می کنیم و گرنه نیک می دانیم که وقتی تولیدی در کار نباشد افزایش نقدینگی تورم زاست و دود آن باز به چشم مردم می رود.

ضمن این که خود دکتر رشیدی که برای بیان عمق فاجعه و بلایی که پروژه پوپولیستی دولت مهرورزی بر سر اقتصاد ایران آورده موضوع 5 برابر شدن را مطرح کرده بهتر از هر کس می داند 5 برابر شدن به بهای استقراض از بانک مرکزی و کاهش فاحش ارزش پول میسر است و هرگز چاره کار نیست.

2- دلیل دیگر در تردید بر سر انصراف به خاطر این پرسش جدی است که ما اندک یارانه نقدی را نگیریم که فلان دستگاه ها بدون هیچ توجیه اقتصادی بودجه های میلیاردی بگیرند؟ من و شما انصراف بدهیم که باشگاه های دولتی فوتبال سالانه 50 میلیارد تومان بدهی بر جای بگذارند؟ هزینه مدیریت آموزی فلان سردار در باشگاه فوتبال و آزمون و خطای آقایی دیگر در باشگاه رقیب را چرا باید ما بپردازیم؟

یا چرا صدا و سیما باید نزدیک به هزار میلیارد تومان در سال بودجه بگیرد؟ اگر 200 میلیارد تومان کمتر بگیرد نمی شود؟ خانواده ای که اوقات خود را با تماشای شبکه های دیگر می گذراند و به این جعبه احساس نیاز نمی کند می پرسد اگر پول ندارید چرا از بودجه آنها نمی زنید و از جیب ما می خواهید بردارید؟

رییس جمهور در  مراسم اختتامیه جشنواره مطبوعات از روزنامه نگاران برتر تجلیل کرد و به تفصیل در باب فرهنگ و رسانه سخن گفت. اما به جز شبکه خبر که به صورت مستقیم پخش کرد در بخش های دیگر تنها آنچه درباره یارانه ها گفته بود پخش شد. این نوع اطلاع رسانی شان است. در 20:30 عقاید افراطی تصویری می شود. آیا حق نداریم از خودمان بپرسیم ما انصراف بدهیم که با این پول به این آقایان بودجه بدهند تا به اکثریت رای دهندگان به دولت اهانت شود؟ صدا و سیما و رویکرد آن و بودجه هنگفت آن یکی از دلایل سست شدن در انصراف است.

کدام رسانه در دنیای امروز بیش از 20 هزار پرسنل دارد؟ سازمانی که به دلایل غیر فنی مدام نیرو جذب می کند و اکنون بر سر پرداخت حقوق این همه کارمند به مشکل برخورده باید عارضه یابی کند نه این که دولت را تحت فشار رسانه ای قرار دهد تا بودجه بگیرد و دولت هم پول آن را با حذف یارانه تامین کند.

وقتی یک کارگردان و بازیگر مشهور – رضا عطاران- می گوید مثل اکثر مردم تلویزیون تماشا نمی کند دیگران مگر تماشا می کنند که هر روز یک شبکه راه می اندازند؟ یک شبکه رسمی که رابط میان مردم و حکومت باشد کافی است. بقیه را پولی کنید. هر که دوست داشت این همه تحلیل یک طرفه و سیاه نمایی علیه دنیا و توهین به دیگر اندیشان را تحمل کند پول بدهد و تماشا کند.
بقیه که هیچ علاقه ای ندارند چرا باید این بودجه کلان را با انصراف از یارانه نقدی تامین کنند؟

3- نویسنده هر روز به چشم می بیند چگونه مامورین راهنمایی و رانندگی اتومبیل های متوقف گرد یک میدان فرعی در خیابانی فرعی را به استناد قانون مربوط به میدان های اصلی 30 هزار تومان جریمه می کند و هر ماه خود یکی نصیب می برد! بگذریم از این که کی آن سوتر صاحبان نمایشگاه های خودرو روی خطوط عابر پیاده پارک می کنند و برگ جریمه ای در کار نیست و اگر باشد برگ های روزهای قبل است!

جریمه 100 خوردرو در یک روز معادل 90 میلیون تومان در ماه درآمد دارد. بی هیچ هزینه ای! آیا با این پول ها نمی شود یک پارکینگ طبقاتی است تا دو سوی خیابان توقف نکنند و عملا ظرفیت خیابان سه برابر شود؟ وقتی احساس نکنید پرداختی شما صرف عمران و توسعه می شود انگیزه مشارکت نخواهید داشت. در بحث انصراف نیز مردم باید بدانند این پولی که دریافت نمی شود صرف چه خواهد شد؟

صرف حجیم شدن بیشتر دستگاه بوروکراسی تا کارمندان بیشتری استخدام کنند و واو به واو یک نشریه و کتاب را بخوانند و زمینه توقیف آن را فراهم آورند؟ ما از اندک پول خود بگذریم تا دیگری حقوق بگیرد و ما را از هستی ساقط کند؟ نمی خواهم بگویم الزاما این اتفاق رخ می دهد. می خواهیم بگوییم این احساس وجود دارد. باور ندارید؟ در کوی و برزن از پیر و جوان بپرسید.

4
- دهه هاست که به مردم گفته ایم ما سرزمینی غنی با معادن بسیار هستیم. حال آن که در ژاپن از همان کلاس اول دبستان به بچه ها یاد می دهند ما سرزمین پهناوری نداریم. معادن بسیار نداریم. باید کار کنیم و کار و کار تا ثروت تولید کنیم. در اینجا همه احساس «پسر حاجی » بودن دارند و طبعا سهم خود را می خواهند! این احساس را خود مسوولان ایجاد کرده اند. نمی توان هم دم از ثروت زد و هم از نداری.
 
از دو حال خارج نیست: یا وضع مان خوب است یا نیست. اگر خوب است درخواست انصراف از سر چیست یا نیست که می دانیم نیست - و مسبب آن هم مردی است که رفته است نه مردی که 6 ماه است سکان به دست گرفته است- پس  ریخت و پاش ها و بودجه های کلان چه معنی دارد؟

از یکی از بستگان که در سال 1362 در وزارت صنایع سنگین با حقوق ماهانه 6000 هزار تومان استخدام شده و بعد استعفا کرده بود بعدها پرسیدم چرا نماندید؟ پاسخ داد وزیر 7 هزار تومان می گرفت و من دیدم بیش از آن پرداخت نخواهد شد و کار در بازار را پیشه کردم. تفاوت حقوق وزیر با بدنه هزار تومان یا 14 درصد بود. اکنون اما کارمندی که می بیند مدیر او -چه در حقوق و مزایای قانونی و چه مداخل شبه قانونی و چه خدای ناخواسته غیر قانونی- ده ها برابر درآمد دارد برای انصراف توجیه نمی شود.

5- بهترین راه صرفه جویی کوچک کردن دولت است. اگر خصوصی سازی واقعی صورت پذیرفته و به جای واگذاری به شبه دولتی ها بخش خصوصی سهمی می برد دولت سبک و بالطبع چابک شده بود و بهتر می توانست برنامه ریزی کند.

آیا این گفتار می خواهد مردم را از انصراف از دریافت یارانه نقدی منصرف سازد؟ حاشا و کلّا. آیا این نوشتار می خواهد مضایق دولت و میراث شوم ناکارآمدی گذشته را انکار کند؟ معلوم است که نه.

نویسنده این سطور از توصیه کنندگان به رای به دکتر روحانی بوده و طبعا اکنون که او یاری می خواهد و می گوید « دست رد به سینه یارانه بزنید» نمی توان پشت او را خالی کرد اما باید آسیب شناسی کنیم که چرا تمایل به انصراف کمتر دیده می شود.

تمایل به انصراف هنگامی فزونی می گیرد که به موازات آن این احساس عمومی شکل گیرد که ریخت و پاش ها کاهش یافته و دست اندازی به بیت المال کم شده است و مردم هزینه ناکارآمدی ها را نمی پردازند و افراد شایسته و پول ساز عهده دار امور شده اند نه این که هزینه آزمون و خطا را  مردم پرداخت کنند.

برای این که این نوشتار منفی جلوه نکند یک پیشنهاد می تواند مناسب باشد.

برای انصراف دهندگان می توان پاداشی در نظر گرفت. مثلا کاسب و مغازه داری که دولت را با انصراف از یارانه یاری می کند از تخفیف مالیاتی برخوردار شود. یا به جبران این انصراف کدی دریافت کند که از پاره ای پرداخت ها معاف شود.

کوتاه این که هر چه بیشتر اعتمادسازی شود و حس مشارکت اجتماعی فزونی گیرد پاسخ مثبت به دعوت های ملی نیز افزایش می یابد. فرد گرایی شدید در زندگی امروز ایرانیان و احساس در جریان بودن مسابقه پول درآوردن که اگر دیر بجنبی جا می مانی مانع فعالیت های اجتماعی است.

رسانه ای می تواند مردم را به انصراف فراخواند که خود احساس آزادی عمل کند، هر چه مردمان یک جامعه در قالب احزاب، کانون ها، انجمن ها، باشگاه ها، شرکت ها و هر مجموعه دیگر متشکل تر باشند احساس تعلق اجتماعی در آنها بیشتر تقویت می شود. در غیر این صورت هر که تنها به فکر خویش است و این وضعیتی است که جامعه ایران امروز بدان گرفتار است و به رغم همه شعار پردازی ها و ظاهر سازی ها حس دیگر خواهی به شکل نگران کننده ای رنگ باخته است.

با این همه عمیقا آرزو می کنیم زمینه به گونه ای فراهم شود که میل به انصراف فزونی گیرد چون در ذات خود از یک سو خبر از افزایش مشارکت اجتماعی و سیاسی می دهد و از جانب دیگر از بهبود وضع اقتصادی.
ارسال به دوستان