۰۸ دی ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۸ دی ۱۴۰۳ - ۰۲:۱۲
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۳۹۹۱۸۵
تاریخ انتشار: ۱۲:۳۳ - ۱۴-۰۳-۱۳۹۴
کد ۳۹۹۱۸۵
انتشار: ۱۲:۳۳ - ۱۴-۰۳-۱۳۹۴

انتقاد جماران از صداوسیما به دلیل سوال "ساده ساختن حرم امام"

 سایت جماران، به دلیل سانسور بخش‌هایی از صحبت‌های سیدحسن خمینی در یک مصاحبه تلویزیونی - که به صورت غیرزنده از شبکه دو سیما پخش شد - و به دلیل نوع پرسش ها درباره ساختمان حرم امام به شدت از صداوسیما انتقاد و توضیحاتی را در این‌باره ارائه کرد.

در یادداشت این سایت آمده است:
 
1- صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران، شب گذشته دو فراز مهم از سخنان حجت‌الاسلام والمسلمین سیدحسن خمینی را سانسور کرد که در سال‌های گذشته بارها از سوی ایشان مطرح و بر آن تأکید شده بود.
 
این جسارت که به روشنی می‌تواند نشانه‌ای باشد بر امکان حذف و سانسور بیت امام و اندیشه امام خمینی در قرائت‌های رسمی و تبلیغاتی صداوسیما، خطری بزرگ را در آنچه که در اصطلاح رسانه ملی خوانده می‌شود، پیش چشم می‌آورد. چه بسیار از سخنان امام خمینی(س) که هرگز از صداوسیمای جمهوری اسلامی پخش نمی‌شود و چه بسیار از سخنان ایشان که بدون توجه به زمینه تاریخی آن مورد سوءاستفاده‌های فراوان در این به اصطلاح رسانه ملی واقع می‌شود؛ رسانه‌ای که گاه به بنگاهی امنیتی شباهت می‌یابد.
 
2- مجری صداوسیما بی‌پروا از حجت‌الاسلام والمسلمین محمدعلی انصاری می‌پرسد آیا امکان داشت که حرم را ساده‌تر ساخت؟
 
واقعیت این است که بسیاری از آن‌ها که خود را مدعیان ولایت‌مداری می‌دانند، اکنون با انگیزه‌هایی که به روشنی رنگ سیاسی در آن‌ها غلبه دارد، به نقد توسعه حرم امام خمینی می‌پردازند. در ظاهر اما، آن‌ها این موضوع را نادیده می‌گیرند که اگر پرسش این است که زیبایی‌ها و آراستگی‌های هنری حرم امام خمینی چه نسبتی با سادگی بیت امام و حسینیه جماران و ساده‌زیستی آن عارف بزرگ دارد؟ همین پرسش را می‌توان به گونه‌ای به مراتب جدی‌تر درباره نسبت زیبایی‌هایی به مراتب پرهزینه‌تر حرم حضرت امام علی (ع) و حرم حضرت امام رضا(ع) با ساده‌زیستی و زهدی به مراتب افزون‌تر ایشان مطرح کرد!
 
ساده‌اندیشی است که بپنداریم طراحان این پرسش نمی‌دانند که طرح این پرسش درباره حرم امام خمینی در واقع طرح جدی‌تر همین پرسش درباره دیگر اماکن مذهبی را در ذهن مخاطب به دنبال دارد؛ پرسشی که هرچند امروزه جایگاهی استراتژیک در کانون ادبیات وهابیون رادیکال و متحجر معاصر دارد، اما صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران نیز در عمل نه تنها به آن پاسخ نمی‌دهد که به طرح بیشتر آن دامن می‌زند.
 
گویی قرار بر این است که در مواجهه با خبر افتتاح حرم مطهر امام خمینی(س) یک موفقیت با تردید مواجه شود، حریم‌ها شکسته شود و حرمت‌ها حفظ نشود! بی‌دلیل نیست یکی از فرازهای حذف شده در مصاحبه یادگار امام، اشاره به تأکید ایشان بر ضرورت اخلاقی بودن جامعه و نقد بی‌ادبی‌های صورت گرفته در سال‌های گذشته داشت؛ چه آنکه تریبون بسیاری از بی‌ادبی‌ها و محور نشر آن رسانه به اصطلاح ملی بود.
 
تردیدی در این واقعیت نیست که ساخت حرم امام خمینی سیاست نظام جمهوری اسلامی و همه دولت‌ها و قوای سه‌گانه بوده است؛ در این صورت اگر نقصانی در این‌باره وجود دارد، در واقع صداوسیما قبل از آن که همه قوا در همه دوره‌ها و به تعبیری همه نظام را پس از رحلت امام خمینی به چالش کشیده باشد، خود را به چالش کشیده است! چگونه رسانه‌ای که خود را رسانه ملی تلقی می‌کند و مصرف‌کننده بیت‌المال است، تاکنون متوجه این کار شکوهمند عمرانی نبوده است؟! اساساً چرا دیگر دستگاه‌های نظام بنای همکاری و همراهی را در طول تمامی این سال‌ها گذاشته‌اند و اگر موافقتی در این زمینه وجود نداشته است و سیاست نظام بر این قرار نبوده است، چگونه در طول تمامی این سال‌ها طرح‌های متعدد در پیش چشمان تمامی مسئولان و شخصیت‌های عالی‌رتبه نظام تصویب و اجرا شده است و بعد از بیش از دو دهه سکوت، اکنون و در آستانه دستیابی به یک موفقیت شکوهمند، سکوت شکسته می‌شود؟
 
این قاعده کلی بسیاری از سیاستمداران و سیاست رسانه‌ای صداوسیما در سال‌های اخیر است که اگر افتخاری و موفقیتی شکوهمند در دولتی رخ می‌دهد که همسو با گرایش‌های معاونت سیاسی صداوسیما نیست؛ پس باید تخریب شود؛ حتی اگر در این تخریب بسیاری از ارزش‌هایی که خود بر آن پای می‌فشارد زیر سوال رود؛ گویی نباید در دولت دکتر روحانی این افتتاح صورت می‌گرفت!
 
سناریویی نخ‌نما شده که سال‌هاست در زردترین ادبیات سیاسی رسانه به اصطلاح ملی تکرار می‌شود و قبل از آن که شبهه‌های اخلاقی فراوان داشته باشد، بارها و بارها بسیاری از ارزش‌های امروزین مورد تأکید خود صداوسیما را نیز زیر سوال می‌برد. اما رسانه‌ای که امروزه بخش‌هایی از مهمترین و استراتژیک‌ترین ادبیات سیاسی آن را می‌توان ادبیات زرد سیاسی خواند، انگیزه‌ها و سناریوهایش برای جامعه به کلی نخ‌نما شده است.
 
صداوسیما باید پاسخ دهد که اگر سیاست اجرای پروژه‌ای فرهنگی که بیش از دو دهه طول کشیده است، اشتباه بوده، ما تنها با دو فرضیه مواجه هستیم؛ یا اشتباه همه قوای و دستگاه‌های نظام و یا ضعف و بی‌اطلاعی و ناکارآمدی دستگاه‌ها از وقوع مستمر یک اشتباه در طول همه این سال ها! کدام یک؟ هر دو؟ یا این به اصطلاح رسانه ملی گزینه‌ای دیگر را در پاسخ به مسأله‌ای که خود طرح می‌کند، می‌پذیرد؟
 
اگر سخن صداوسیما هم همچون برخی دیگر از رسانه‌های مدعی ولایت‌مداری این است که «حرم» امام را با «حرم» ائمه و بزرگان دین نمی‌توان مقایسه کرد، باید گفت علاوه بر آن که ساخت حرم و مقبره‌های باشکوه و بناهای یادبود مذهبی برای دیگر بزرگان دین هم در گذشته و هم در دوران معاصر، هم در ایران و هم در کشورهای همجوار صورت گرفته است، یادآوری این سخن مقام معظم رهبری درباره امام خمینی که «او را فقط با پیامبران و اولیا و معصومان(ع) می‌توان مقایسه کرد»، می‌تواند هم نشان‌دهنده مواضعی برخلاف نص صریح مقام معظم رهبری در رسانه‌های مدعی ولایت‌مدار و برخوردهای گزینشی در این رسانه‌ها باشد و هم متذکر ضرورت توجه به واقعیتی بزرگ درباره شخصیت معنوی و عرفانی امام خمینی که پاسخگوی پرسش پیش‌گفته است.
 
اگر امام خمینی در ادبیات مقام معظم رهبری مردی از «جنس انبیا» و «کوثر فاطمه زهرا» توصیف می‌شود که «افسانه نبودن علی‌وار زیستن و تا نزدیکی مرزهای عصمت پیش رفتن را به اثبات رسانده است»، کسانی که خود را مدعی ولایت می‌دانند در اینجا با استناد به چه مرجعی سخن می‌گویند؟
 
امروزه بسیاری از علما، دانشگاهیان و اساتید هم، عرفان نظری و هم، عرفان عملی نام امام خمینی را در شمار بزرگترین عرفا و اولیاءالله تاریخ اسلام می‌ستایند. صداوسیما این موضوع را نادیده می‌گیرد که گرچه تردیدی در این باره نیست که هرگز و هرگز، نه امام خمینی و نه رهبر معظم انقلاب اسلامی «خویشتن» یا «یکدیگر» را معصوم نمی‌دانستند و حداکثر تعبیر می‌تواند «نزدیک شدن به مرزهای عصمت» و «نه معصوم واقع شدن» باشد، اما حتی بسیاری علمای اخلاق و عرفان، حتی برخی آز آن‌ها که در عالم سیاست منتقد امام خمینی به شمار می‌آیند اما در عالم اخلاق و عرفان بر این باورند که او در شمار بزرگترین عرفای و اولیاءالله تاریخ اسلام، غایت مرزهای الگوپذیری از ائمه را طی کرده بود.
 
3- این انتخاب دائمی و سنتی جوامع شیعی است که بارش انبوه هنرهای آیینی و سنتی و هنرهای معاصر در معماری مذهبی مسجد و حرم بزرگان مذهبی و معنوی رخ می‌دهد. واقعیت این است؛ امروزه نه تنها حرم که حتی آنگاه که با مساجد قدیمی ایرانی در اصفهان، پایتخت پیشین ایران، مواجه می‌شویم، علاوه بر تمامی مفاهیم مذهبی و آیینی، هم با میراث فرهنگی ارزشمند مواجه هستیم و هم با شکوه و عظمتی که انسان ایرانی با زبان معماری از جایگاه معنویت و دین‌داری برای انبوه گردشگران داخلی و خارجی روایت می‌کند.
 
بخشی از آنچه در موزه‌های هنر و هنرهای معاصر در دیگر کشورها رخ می‌دهد، در جامعه اسلامی در پیوند با احساس مذهبی منجر به شکل گرفتن بناهایی می‌شود که هم تجلی‌گاه و فریادگر احساس معنوی و مذهبی ایرانی است و هم تمرکز هنر و جولانگاهی برای نمایش شکوه هنر ایرانی - اسلامی و به تعبیری موزه‌ای از هنرهایی آیینی معاصر است.
 
حرم اما، برخلاف دیگر بناهای یادبود، علاوه بر کارکرد هنری - فرهنگی خود، کارکردی معنوی - فرهنگی نیز دارد و در پیوندی خاص با احساس مذهبی علاوه بر کارکردی هنری، نقشی در فضاسازی معنوی و پذیرایی هنری از آدمی که رو به ملکوت و بنای تقرب دارد را عهده‌دار می‌شود. حرم، بهانه‌ای برای «بزرگداشت و نکوداشت» به مثابه بنای یادبود، همچون پرچم‌های کشورها و همچون سرودهای ملی، بخشی از فرم است برای تکریم محتواهایی بس بزرگتر نه در بستر خاک که در بدنه و بر فراز فرهنگ یک کشور است.
 
بناهای یادبود در واقع اعتباری است که هر جامعه‌ای برای هنرمندان خود قائل می‌شود تا هم جلوه‌گاه هنر معاصر و زمینه درخشش و توسعه هنر و هنرنمایی هنرمندان واقع شوند و هم نشانه‌هایی برای تکریم ارزش‌های فرهنگی و آنچه که باید در انتخاب آن جامعه ماندگار باشد، بیافرینند.
 
در اینجا نه بنای محاسبات اقتصادی است و نه محاسبات اقتصاد هنر و میراث فرهنگی اساسا با محاسبات اقتصادی روزمره قابل مقایسه است. همچنان که در اینجا از آغاز، سیاست و انگیزه اصلی بر آفرینش شکوه و پیوند هنر و معماری و فرهنگ قرار گرفته است. این موضوع هیچ نسبتی با خواسته‌های انسان‌هایی که به نکوداشت آن‌ها پرداخته می‌شود، ندارد. نه خانه امام علی (ع) نسبتی با حرم ایشان دارد، نه حتی خانه مولانا و اقبال لاهوری و دیگر بزرگانی که امروز بناهای یادبود و مقبره‌هایی باشکوه برای یاد و نام آن‌ها برپا می‌شود؛ آن یکی ساده و حقیرانه و کوچک، این یکی برافراشته و باشکوه و مجلل! برای یادآوری شکوهی که در عمق سادگی و ساده‌زیستی موج می‌زند؛ چه آنکه هیچ انسان شیعی هرگز با قدم نهادن به حرم معصومین انگیزه‌ای برای مجلل زیستن نمی‌یابد؛ بلکه آن را تجلیلی از معنویت و سادگی هنری می‌یابد که پذیرای زائران است، نه بهانه و ابزار جلوه‌گری و مسند و تاج و تخت.
 
این فلسفه‌ای است که هر بنای یادبودی دارد. انتخاب انسان شیعی ایرانی این است که زیباترین بناهای یادبود خود را برای نکوداشت بزرگان دینی و مذهبی خود بنا کند. این سنت شیعی نه تنها به نحو ویژه‌ای شامل حرم ائمه و معصومین (ع) می‌شود، که حتی شامل یاران و شاگردان ایشان نیز می‌شود. حرم مفهومی است که هم به حرم امام حسین(ع) اطلاق می‌شود، هم به مقبره حضرت حر(ع). در این میان نه مفهوم عصمت شرط است و نه امامزاده بودن! چه آنکه مقبره حضرت مولانا در ترکیه و مقبره علامه اقبال لاهوری در پاکستان، همواره از بناهای یادبود و نمادین بزرگ حوزه زندگی ما محسوب می‌شوند و هیچ‌کس در این میان نه پای محاسبات اقتصادی به میان می‌کشد و نه محاسبات اقتصادی میراث فرهنگی را از جنس محاسبات اقتصادی بازار دیگر کالاها تصور می‌کند؛ کما اینکه امروزه نیز مقبره‌های پیش‌گفته، بخشی از جاذبه‌های توریستی و جذابیت‌های کشورهای اسلامی همجوار را شامل می‌شود. واقعیت آن است که منتقدی که درکی از سنت ایرانی - اسلامی و پیوندهای عمیق آن با هنر داشته باشد، تنها زاویه نقد را نه زیاده‌روی و افزون بودن جلال و شکوه بناهایی از این دست که کاستی‌های و نقصان‌های آنها در نمودن شکوه و عظمت مطلوب مورد بررسی قرار دهد.
 
پای محاسبات اقتصادی خام و تک‌متغیره را در اینجا به میان کشاندن به همان اندازه اشتباه است که پای محاسبات اقتصادی در انبوه هزینه‌هایی که برای پرچم یک کشور می‌شود یا پای محاسبات مدیریت زمان برای محاسبه زمان مسئولان کشور در زمان صرف شده برای انجام مراسم تشریفات سرود ملی و احترام به پرچم به میان کشیده شود.
 
هنوز تفکیک منطق فرم و منطق محتوا در بسیاری از تحلیل‌های امروزین موضوعی درک نشده است و درست همین نقصان است که موجبات زیاده‌روی در هر یک می‌شود. واقعیت این است که هیچ نقدی نمی‌تواند منتزع از سنت‌ها و فرهنگ یک جامعه و با رویکرد حذف و گسست رایکال، کارکردی و مثبت واقع شود؛ از این منظر که بناهای مذهبی نقطه تمرکز هنرهای آیینی و به نوعی موزه هنرهای آیینی معاصر واقع شوند و جلوه‌هایی از معماری باشکوه آیینی و ایرانی را برای آیندگان به جای گذارند، به نظر نمی‌رسد حداقل با ادبیات عامیانه و زرد صداوسیما قابل نقد باشد.
 
روشن است؛ منطق ساخت بناهای هنری ماندگار اسلامی که هم به نوعی موزه هنرهای معاصر آیینی را با بیشترین مراجعه‌کننده دنبال می‌کند و هم تجلیل از شکوه معنوی و هم پذیرایی هنری و هنرمندانه از زائران را و هم عهده‌دار بکارگرفتن هنر در ایجاد حس معنوی است، با استدلال‌های خام و عامیانه نمی‌تواند مورد نقد واقع شود؛ چه آنکه در جامعه امروزین ما با باورها و سنت‌هایی بسیار کهن و ریشه‌دار در این باره مواجه هستیم و ایجاد تضاد با سنت‌هایی از این دست بدترین راه حل است؛ چه آنکه بازخوانی، درک آن و به کارگرفتن ظرفیت و سرمایه اجتماعی و معنوی نهفته در آنها در جهت اهداف هرچه معنوی و فرهنگی‌تر می‌تواند پرفایده‌تر باشد.
 
نقد اما، در این باره حتما هم ضروری و هم امکان‌پذیر است؛ اما باید نخست در ادبیاتی عالمانه در نسبت با واقعیت و سنت‌ها و ارزش‌های رایج در جامعه، سیاست‌های واقعی را تعریف کرد و میزان دستیابی به همه آن‌ها در ساخت بناهای مذهبی امروزین مورد بررسی قرار داد.
 
4- نادیده نباید گرفت که حرم امام خمینی، یک پروژه فرهنگی است. چنانکه هر یک از آن گنبدهای فیرزه‌ای آن یک پروژه فرهنگی بزرگ ملی به شمار می‌آید. بزرگترین کتابخانه تخصصی امام خمینی(س) و انقلاب اسلامی و بزرگترین کتابخانه عمومی کشور در این مجموعه با زیربنای بیش از 7 هزار متر مربع ساخته می‌شود. همچنین بزرگترین موزه کشور با عنوان موزه ملی امام(س)، انقلاب و دفاع مقدس با 23 هزار متر مربع در قالب مجموعه حرم به اتمام می‌رسد. نمایشگاه دائمی عرضه آثار امام(س)، درباره امام(س) و انقلاب اسلامی و پژوهش‌های منتشر شده در پژوهشکده امام خمینی(س) و انقلاب اسلامی، بخشی از این پروژه است.
 
پژوهشکده امام خمینی(س) و انقلاب اسلامی در همین مجموعه با 20 هزار متر مربع احداث شده است. در واقع مجموعه فرهنگی حرم، خدمات‌دهنده به انبوهی از پژوهشگران در این حوزه است. انبوهی از مراکز خدماتی به زائران و ساکنان این منطقه فرهنگی - دانشگاهی از سرویس‌های بهداشت، رختشورخانه و حمام‌های مجموعه گرفته تا رستوران‌ها، فروشگاه‌ها، هتل، مجموعه‌های درمانی و بیمارستان، مراکز امنیتی سپاه و نیروی انتظامی، مجموعه‌های خدماتی بانک‌ها، اداره پست، مخابرات، پست‌های برق، کلانتری، پاویون و تشریفات و ساختمان اداری هریک سطوح وسیعی را در این مجموعه به خود اختصاص می‌دهند؛ مجموعه‌ای که تنها 5500 متر مربع زیربنای موتورخانه و تأسیسات سرمایشی و گرمایشی آن است؛ یک پروژه عظیم فرهنگی است که تنها بخشی از آن حرم است؛ پروژه‌ای که صداوسیما هرگز راضی به معرفی آن نشد و البته به دلیل نجابت یاران صدیق امام(س) در آستان امام(س) و همراهی آنان با دولت هیچ وقت با این درخواست مواجه نشد که دولت خارج از توان خود برای تأمین اعتبار این پروژه یکباره اقدام کند و تنها این نجابت و ملاحظه باعث شد که دولت‌های مختلف با سرعت بسیار پایینی روند تأمین اعتبار ساخت پروژه فرهنگی حرم را دنبال کنند.
برچسب ها: حرم امام ، صداوسیما
ارسال به دوستان