۰۸ دی ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۸ دی ۱۴۰۳ - ۰۶:۲۳
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۴۰۲۰۰۹
تاریخ انتشار: ۱۳:۳۵ - ۰۱-۰۴-۱۳۹۴
کد ۴۰۲۰۰۹
انتشار: ۱۳:۳۵ - ۰۱-۰۴-۱۳۹۴

امتناع مسئولان خانه موسیقی از حضور در نشست بررسی عملکرد این صنف

نشست«بررسی عملکرد 15 ساله خانه موسیقی» روز گذشته(یکشنبه 31 خرداد) در حالی که قرار بود با حضور دست اندرکاران خانه موسیقی و منتقدان این نهاد برگزار شود با امتناع مسئولان خانه موسیقی از حضور در این جلسه، در پردیس سینمایی قلهک برگزار شد.

بر اساس گزارش دریافتی عصر ایران، این برنامه از سلسله نشستهای«گفتمان ضرب اصول» از ساعت 16 با حضور رضا مهدوی(کارشناس مجری)، داریوش طلایی، نادر مشایخی، ساسان فاطمی و بسیاری از اهالی موسیقی و رسانه در پردیس سینمایی قلهک آغاز شد.

رضا مهدوی: گفتمان ضرب اصول به هیچ سازمان و نهادی وابسته نیست

در ابتدای این نشست رضا مهدوی به عنوان مجری کارشناس برنامه گفت: دومین نشست گفتمان ضرب اصول را با موضوع بررسی عملکرد خانه موسیقی برگزار می‌کنیم. عزیزانی از خانه موسیقی می‌بایست امروز حضور می‌داشتند و حقشان بوده که از خودشان دفاع کنند و به هر دلیلی نپذیرفتند و اعلام کردند که حضور پیدا نمی‌کنند امیدواریم وقتی اخبار و اطلاعات را می‌شنوند بتوانند به درستی به آن‌ها پاسخگو باشند.

رضا مهدوی ادامه داد: همین‌جا تاکید مؤکد می‌کنم تمام عزیزانی که حضوردارند و تمام عزیزانی که در بیرون از ما خواستند که به اینجا بیایند و ما مخالفت کردیم و از ما دلخور شدند و یا عزیزانی که به هر دلیل نخواستند که حضور داشته باشند و حرف‌هایشان را به ما زدند و همه‌شان از مظلومیت موسیقی ناراحت هستند و هر کدام دوست دارند به هر شکلی که توانایی دارند کمکی بکنند،

هیچ‌کدام از ما موافق این نیستیم که خانه موسیقی را براندازی کنیم و اصلاً انهدام آن را نمی‌خواهیم. دوستان ما اشتباه متوجه نشوند. ما از خانه موسیقی صرفاً و صرفاً و صرفاً می‌خواهیم که یک کار صنفی بکند که اعضایش هر تعداد با هر کانونی که هستند مطالبات واقعی‌شان را بتوانند به همان کانون موسیقی بدون هیچ ابا و مشکلی بگویند.

این کارشناس تاکید کرد: قطعا گفتمانی که به وجود آمد به همین خاطر بود که ما چرا نتوانیم حرف‌هایمان را بزنیم که بعد از 15سال اینها جمع بشود و در محافل خصوصی حرف‌های ناروایی زده بشود. درواقع این جمع گفتمان یک جمع وسیعی است که می‌نشینند و بحث می‌کنند و این گفتمان را می‌گذارند که عدالت‌محورانه حرف‌هایمان را بزنیم؛ اگر دوستان آن فضا را می‌دادند قطعا چنین جلسه‌ای تشکیل نمی‌شد. اما همین‌جا خواهش می‌کنم چون این آخرین جلسه است و موضوعات بعدی ما در ماه‌های بعد تیترهای دیگری خواهد بود. تک‌تک شما عزیزان و عزیزانی که در بیرون هستند جلسات خانه موسیقی را در این مواقعی که ماهانه است شرکت بکنند و آن‌جا صاحب کرسی باشند و  حرف‌هایشان را بدون هیچ ابایی بزنند و همان‌جا را حل بدهند.

مهدوی گفت: ما بیش از این نمی‌توانیم این موضوع را ادامه بدهیم. ما وابسته به هیچ دستگاه و ارگانی نیستیم. عزیزان خانه موسیقی به هر دلیلی که خودشان صلاح دانستند اولین جلسه فرهنگسرای ارسباران را کنسل کردند و در این کار باعث حساسیت بیشتر شد و دستجات و نهادها و گروه‌های مختلف دولتی و غیردولتی آمدند که به ما وصل بشوند و ما اصلا نپذیرفتیم و کاملا خودمان را منع کردیم از اینکه بخواهیم حمایتی داشته باشیم. ما به طور کامل فقط خدای بزرگوار را بالای سرمان داریم. هیچ سازمان، نهاد و تشکلی به هیچ‌وجه حامی ما نیست. صرفا می‌خواهیم که یک کار صنفی داشته باشیم.

همان اوایلی که می‌خواستیم کانون منتقدان را راه بیندازیم بحث بر سر این بود که چرا خانه موسیقی این تعداد کانون دارد، صنف که نباید کانون‌بندی بشود همه موسیقیدانان از ریز یا درشت باید در یک صنف باشند و در یک رده نگاه بشوند که کار صنفی برای همه‌شان یک اندازه باشد. اینها بحث‌های تخصصی است که لازم بود انجام بشود، اما چون خانه موسیقی به این موضوع نپرداخت و شاید دیگر موارد برایشان مهم‌تر بود، گفتمانی را راه‌اندازی کردیم که فضا را باز کنیم تا شما عزیزان بتوانید صحبت‌هایی را داشته باشید. فکر می‌کنیم که بزرگ‌ترین خدمت این است که دغدغه موسیقی ایران را داشته باشیم و به تک‌تک موسیقیدانان ایرانی فکر کنیم. حتی آنهایی که موسیقیدانان خیابانی هستند و شب‌ها کنار تالارها می‌زنند و چقدر هم خوب نوازش می‌کنند تا اساتیدی که در دانشگاه هستند و مدارج عالی را طی کرده‌اند. جامعه صنفی باید همه این‌ها را تحت پوشش بدهد.

داریوش طلایی: کار صنفی یعنی حق و حقوق نوازنده قهوه خانه با محبوب ترین خواننده برابر باشد

داریوش طلایی به عنوان یکی از سخنرانان این نشست گفت: من با چند نفر از دوستان مثل آقای روشن روان و خصوصا آقای درویشی جزو بنیانگذاران خانه موسیقی بودیم، واقعیتش این است که ایده اولیه خانه موسیقی از خانه سینما هم گرفته شد، چون خانه سینما وجود داشت ما گفتیم که خوب است موسیقیدان‌ها هم یک خانه‌ای و نهاد صنفی داشته باشند و بخش مهمی از اساسنامه اول خانه موسیقی را در دفتر من نوشته شد. خاطرم هست که آن زمان آقای فاطمی هم تازه از فرانسه آمده بودند و ایشان هم کمک کردند، من بودم و آقای درویشی و آقای کیانی، اما خب خیلی زود به دلیلی وقتی قرار شد که رأی‌گیری بشود و این رأ‌ی‌گیری هم در خانه هنرمندان انجام شد، من و آقای درویشی که جزو بنیانگذاران این خانه بودیم کاندید نشدیم. علتش هم این بود که برخلاف چیزی که دوستمان در جلسه پیش گفتند که خانه موسیقی باید صنفی باشد و چیز دیگری هم باشد به نظر من خانه موسیقی باید صنفی باشد و چیز دیگری هم نباشد. خانه موسیقی فقط باید یک نهاد صنفی باشد و حتما اگر کمکی می‌گیرد نباید تحت تولیت یک سازمان یا مقامی در بیاید و چون خانه موسیقی از آغاز چنین حرکتی به خودش گرفت من خودم را کنار کشیدم.

وی در ادامه افزود: از جلسه پیشین تا به حال آقای نوربخش صحبت‌هایی هم کردند، که کار ندارم جزئیاتش چیست چون می‌شود به هر کدامش جواب داد و جواب داده اند و خواهند داد. اما لحنی که ایشان به خود گرفتند، لحنی است که یک مشکل اخلاقی است و ما این را در همه‌جا پیدا کردیم و از ده سال پیش تشدید شده، کسانی فکر می‌کنند باید هر حرفی را بدون هیچ‌گونه شرم و حیایی بزنند، و اصلا با درست و غلط بودن آن کاری نداشته باشند و حتی به خودشان لحن حق‌به جانب و حتی عامرانه بگیرند. در صورتی که اینها آدم‌هایی هستند که در منصب خودشان قبل از هر چیزی باید پاسخگو باشند.

این موسیقیدان همچنین عنوان کرد: من در پاسخ آقای فاطمی که گفته بودند هیئت مدیره خانه موسیقی باید اول استعفا بدهند و بعد با آنها رو در رو بحث کرد می گویم، من حاضر هستم که استعفا هم ندهند و در هر جلسه‌ای در مقابلشان بنشینم ولی این جلسه باید یک جلسه در یک مکان بی‌طرف باشد. برای اینکه به نظر من خانه موسیقی مکان بی‌طرفی نیست. در مورد داستان کتاب(ماجرای کتاب حبیب الله صالحی) که نمی‌خواهم به آن بپردازم نمونه‌ای از خروار بود، ولی رفتاری که در این ارتباط شد، آنقدر رفتار مضحک و زننده و غیرقانونی و غیراخلاقی بود که همین را اگر بررسی بکنیم از کنار آن هزار تا مشکل ما بیرون می‌زند. ایشان(حمیدرضا نوربخش) در جواب گفتند که دانشگاه باید به این مسئله رسیدگی بکند. خب دانشگاه حالا باید این کار را بکند بحثی نیست، اگر دانشگاه این کار را می‌کند یا خیر مشکل دانشگاه است که باید جلسه‌ ضرب اصولی هم برای دانشگاه تشکیل بشود و دلیلش را بدانند. به‌هر حال یکی از اولین و اصلی‌ترین نقش‌های موسیقی احقاق حق مولفین است.

طلایی ادامه داد: من مدت‌ها در کشور فرانسه بودم و آن‌جا هم عضو نهادهای موسیقی هستم. آنجا چیزی به نام خانه موسیقی وجود ندارد. دو نهاد وجود دارد یکی از آنها به اسم «ساسن» که درواقع برای گرفتن حق مؤلفین موسیقی است؛ و یکی است به اسم «اَدمین» که این نهاد هم برای اجراکنندگان موسیقی است. یعنی این دو نهاد کارشان این است که حق مؤلفان و مجریان موسیقی را بگیرند. جالب است که خیلی نهادهای جدی‌ای هم هستند و دولت هم به اینها کمکی داده که این نهادها شکل بگیرد. می‌بینیم که در مورد موسیقی ما گاهی این دو مورد قاطی هم می‌شود، یک وقت‌هایی فکر می‌کنند وقتی یک نهاد صنفی کمک می‌گیرد حتما باید وابسته هم بشود و کار سیاسی هم بکند، اصلا چنین چیزی نیست. به هر حال دولت نیاز دارد این کانون‌های مدنی برای سالم‌تر بودن جامعه وجود داشته باشند. در هر صورت خانه موسیقی اصلا آن نقش صنفی خودش را انجام نداده و اصلا برای مسائلی که هست شفاف‌سازی نکرده.

وی در ادامه افزود: به نظر من هر موسیقی‌دانی، از کسی که در قهوه‌خانه هم می‌زند و شغلش موسیقی است همان حق و حقوقی را دارد که همان بزرگ‌ترین خواننده محبوب دارد. اما این هم یک رسم بدی شده که ما یکسری از چهره‌ها را می‌آوریم و این‌ها را سپر بلا قرار می‌دهیم. خیلی بامزه است و این جمله را در خیلی جاهای دیگر در ارتباط با آن کتاب هم شنیده بودم و اصلا نمی‌فهمم که کپی کتاب و رعایت نکردن حق مؤلف به اذیت کردن فلان خواننده محبوب چه ربطی دارد. حالا آقای نوربخش هم در صحبت‌هایشان گفتند... من اصلا نمی‌خواهم به صحبت‌های ایشان بپردازم، اما گفتند: « هنرمندانی که در اینجا هستند نه به دنبال نان هستند و نه نام، اینها شناسنامه هنری مملکت هستند بنابراین ما باید در سایه لطف آنها بیارامیم. نباید کسانی را که پیش‌کسوت هستند برنجانیم». من نمی‌فهمم چرا این پیشکسوت‌ها زود می‌رنجند و بیشتر هم موقعی می‌رنجند که به کسانی ظلمی کردند... هیچ‌وقت برای احقاق حقوق مظلومین نمی‌رنجند و همیشه طرفدار ظالمین هستند و دلشان هم نازک است. این هم داستان رنجیدن پیشکسوت‌هاست و در هر صورت من فکر می‌کنم که این هم یکی از مشکلات ماست.

این استاد دانشگاه ادامه داد: من اصلا بنا ندارم که وارد این مسئله بشود اما خب سه نفر از خود اعضای شورای عالی خانه موسیقی آمدند و این ماجرا را تأیید کردند و حرف زدند و رفتند. بعد، آن جلسه را همان اعضا برای من توضیح دادند و تعریف کردند که چه اتفاقی در آن جلسه افتاده و چه شخصی رنجیده است. فکر می‌کنم این مشکل ما فقط به خانه موسیقی ختم نمی‌شود. خانه موسیقی هم یک جلوه‌ای از این مشکل اخلاقی است که ما داریم و باید حتی در خودمان بیاییم و به این مسئله برسیم. آن دانشجوی فوق‌لیسانسی که آمد به من گفت که شما می‌‌دانید این کتاب اینطور و آنطور شده، به او گفتم من که می‌دانم، اما شما چرا می‌روی و فوق‌لیسانس موسیقی می‌گیرید؟ شما چرا برنمی‌دارید و اینها را نمی‌نویسید؟ گفت اگر ما این کار را بکنیم کاری می‌کنند که به ما در بهارستان سیم هم نفروشند. این حرف یک معنی دارد که من فکر هم نمی‌کنم این خبرها هم باشد.

داریوش طلایی گفت: فکر نمی‌کنم که باید بگذاریم 15 سال بگذرد و بعد بیاییم و به عملکرد خانه موسیقی نظارت بکنیم. به نظر من از همان اول باید حق خودمان را بخواهیم و خانه موسیقی را خانه خودمان بدانیم. اما متأسفانه خیلی وقت‌ها آدم تنها می‌ماند. گله‌ای از جامعه موسیقی، دانشجویان و پژوهشگران دارم و این تنهایی را واقعا آدم حس می‌کند که همه یک چیزی را تنهایی و یواشکی می‌ خواهند اما به محض اینکه قرار می‌شود کوچک‌ترین تعهدی برایشان ایجاد شود که حتی تعهد هم نیست، در این حد کوتاه می آیند که شاید آدم یک نفر را از خودش برنجاند یا سری که درد نمی‌کند را دستمال نبندم و شاید روزی کارمان به فلانی بیفتد.

وی افزود: این عنوان «ضرب و اصول» را هم که شما انتخاب کردید خیلی پسندیدم چون من خیلی به اصول معتقد هستم و فکر می‌کنم که باید دنبال همین اصول برویم و کارمان بدون اصول درست نمی‌شود.


*برخي اعضاي هيات مدير ه جدي و صادق نبودند

رضا مهدوی در بخش دیگری از برنامه گفت: آقای ابوالحسن مختاباد که منتقد و روزنامه نگار هستند و سال‌ها هم به عنوان بازرس خانه موسیقی بودند، در حال حاضر برای ادامه تحصیل در خارج کشور هستند و صحبت‌هایشان را به مدت ده دقیقه برای این جلسه ضبط کرده اند و فرستاده اند که در ادامه می شنویم.

ابوالحسن مختاباد در این فایل صوتی عنوان کر ده بود: امیدوارم که این جلسات نقد برکت‌هایی داشته باشد و ما را به جمع‌بندی برای تصمیم‌های درست در جهت فعالیت‌های درست صنفی برساند. پیش از اینکه اصل صحبتم را خدمت دوستان عرض کنم ، یک انتقاد داشتم نسبت به دوست بزرگوارمان آقای فاطمی و آن هم اینکه  ما بايد اجازه بدهیم آدم‌هایی که خیلی دموکراتیک نیستند از مواهب دموکراسی بهره‌مند بشوند، چون به هر حال خطاهاي آنها  روي به آفتاب مي اندازد و حتي اگر جلسات رو در رو برگزار مي شد ما خیلی زودتر به نتیجه می‌رسیدیم به دلیل اینکه این‌طرف واقعا نقطه‌ضعفی در منتقدان وجود ندارد، آن‌ها چیزی برای از دست دادن ندارند که بخواهند چیزی را پرده‌پوشی بکنند.

وی ادامه داد: اما محور صحبت‌هایم با آقای مدیرعامل است که در هفته گذشته گفته ما در کارمان جدی هستيم. اگر در همین مقوله تعطیلی کنسرت‌ها نگاهي بيندازيد، حتي در یک مورد از این تعطیلی‌ها كه چندين مورد طی دو هفته اخير اتفاق افتاده ،  يك خبر هم بر روي سايت خانه موسیقی‌ نیامده ، ما چطور باور کنیم که شما در کار خودتان جدی هستید؟ همه ما دوست داریم که شما آدم‌های جدی‌ای باشید، اما چه کنیم در طی این مدتی که شما مسئولیت داشتید واقعا آدم‌های جدی‌ای نبودید. نه تنها جدی نبودید ، آدم‌های صادقی هم نبودید. البته من خدمت تمام اعضای هیأت‌مدیره جسارت نمی‌کنم، اما برخی از اعضای هیأت‌مدیره منظورم هستند.

بازرس پیشین خانه موسیقی تاکید کرد: مديرعامل خامه  اشاره کردند که درباره کانون ساز سازان خانه موسیقی تصمیم درستی گرفتند و اینها تخلف کردند. فرض بگيريم که تخلفی صورت گرفته، یک کانون را شما باید چهار سال تعطیل کنید؟ مگر این کانون اساسنامه ندارد؟حتي اگر راي كميته داوري را هم بپذيريم كه اصلا چنين نيست ، چرا كه کمیته داوری یک بار تشکیل شد و دیگر تشکیل نشد. آقای نوربخش یک نامه اي و  صورتجلسه‌ای در اختيار ما بگذارد كه نشان بدهد اين کمیته داوری برای نفرات دیگری هم تشکیل شده است. آقایان کمیته حقوقی کجاست؟ این کمیته حقوقی که از آن صحبت می‌شود چه کسانی عضوش هستند؟ مشاور حقوقی خانه موسیقی چه کسی است؟ مشاور حقوقي روزی که این مسائل در مورد خانه موسیقی پیش آمد و این انتقادات مطرح شد، باید در كنار آقای نوربخش می‌نشست و به اعضا پاسخ می‌داد.

مختاباد ادامه داد: الان این برای من عجیب است که كانون ساز سازان را که چهار سال پیش تعليق کردند، اعضای اصلی کانون یعنی اعضای هیأت‌مدیره که جزو مجمع عمومی خانه موسیقی هستند، یعنی بالاترین رکن تصمیم‌گیري پنج تن از این اعضا را کلا از خانه موسیقی بیرون انداختند. در صورتي كه هیأت‌مدیره چنین اختیاری ندارد، در نظر بگیریم که چنین اختیاری دارد. آیا بعد از مدتی که اینها را بیرون انداختید،شما نباید انتخابات جديد برگزار مي كرديد  و اعضای کانون ساز سازان را دعوت می‌کردید و هیأت‌مدیره جدیدی تشکیل می‌شد؟ مگر تعلیق امر موقت نیست؟ مگر ممکن است به مدت چهار سال یک چیز تعلیق بشود؟

وي بيان داشت: باز هم اگر فرض بگیریم که تصمیم آقای نوربخش و هیأت‌مدیره درست است این به معنی دیکتاتوری محض است. یعنی آقای نوربخش و هیأت‌مدیره هر زمان که اراده کنند می‌توانند یک کمیته داوری تشکیل بدهند تمام نُه کانون را لغو کنند و به جایش مشاوران خودشان را بگذارند. آقای نوربخش چه پاسخی دارد؟ آقای دكتر سرير که می‌گویند دکترای حقوق و علوم سیاسی هستم چه پاسخی دارند؟ اگر فردا روز برای کانون مدرسان هم چنین اتفاقی بیفتد و همین فردا مدیرعامل و هیأت‌مدیره مخالف کانون مدرسان بشوند و تصمیم بگیرند که هر پنج نفر اعضای کانون مدرسان را بیرون بیندازند. آن‌وقت چهار سال بدون اینکه مجمع عمومی تشکیل بشود، بدون اینکه انتخابات جدید تشکیل بشود ؛ پنج نفر مشاور را بیاورند و کل کارهای کانون مدرسان را انجام بدهند. اصلا خود این قضیه هم طنز روزگار است. این نشان دهنده آن است که خانه موسیقی با وضعیتی که دوستان در حال اداره آن هستند نیازی به انتخابات ندارد.آقایان نوربخش،پيرنياكان و دکتر سرير  و دیگر دوستان به چنین قاعده‌هایی معتقد هستند، معتقدند که اساسنامه مهم نیست اگر دو تا نقطه بالا پایین شد و چهار تا کلمه جا به جا شد،  زیاد مهم نیست. این به این معنی است که اینها می‌توانند خانه موسیقی را با شش تا مشاور اداره کنند.

مختاباد افزود: دوستان گرامی ما راه‌های زیادی رفتیم رئیس کانون ساز سازان آقای رامین جزایری چهار، پنج سال قبل مطلبی نوشت در نقد خانه موسیقی، با اینکه این مطلب به من داده شد که در روزنامه به انتشار برسد، اما به دلیل اینکه اعتقادم این است که مسائل درون‌صنفی باید درون خود صنف منتشر بشود، مطلب را خواندم و نکاتی را که احساس کردم که مشکل‌ زا باشد را  تعديل کردم و فرستادم براي دوستان خانه موسیقی و گفتم بهتر است که این مطلب در سایت خانه موسیقی منتشر شود، به جای اینکه در بیرون از خانه موسیقی منتشر شود. آن دوستان این کار را قبول نکردند، چرا؟ دلیلش این است که آن دوستان اعتقادی به کار صنفی ندارند، اصلا مخالف شفافیت هستند. برای همین هم توصیه‌ام به آقای دکتر فاطمی و بقیه دوستان این است که اتفاقا جلسات مشترکی بگذاریم. بگذارید دوستان بیایند تا مشخص بشود که اینها چه گاف‌های بزرگی دارند.

بازرس پيشين خانه موسيقي در ادامه گفت: یکی از گاف‌های اینها درباره شعبات خانه موسیقی است، اینها در 10 شهریور 1392 مصوب کردند كه که آیین‌نامه‌ای برای شعب خانه موسیقی نوشته بشود(اين مطلب در سايت خانه موجود است). در‌حالی‌که در تاریخ 15 تيرماه سال 1382 یک آیین‌نامه با 27 ماده و 11 تبصره درباره شعب خانه موسیقی نوشته شده بود. ببینید کار اين هیأت‌مدیره به کجا رسیده؛ چرا كه  وظیفه رئیس‌ هیأت‌مدیره اين است که تمام موارد غیرتکراری را احصاء و تکراری‌ها را خارج کند و بعد در دستور جلسه بياورد. مدیرعامل و معاون اجرایی وظیفه دارند مواردی را در دستور جلسه بياورند که قبلا در موردش  بحث نشده باشد. شما ببینید که این دوستان 10، 15 سال در خانه موسیقی بوده‌اند. یک مصوبه‌ای که 27 ماده و 11 تبصره داشت را اصلا ندانستند که چنین مصوبه‌ای وجود خارجی دارد. دوباره آمدند و گفتند که چنین مصوبه‌ای باید نوشته شود. از این موارد فراوان است .

مختاباد در پايان صحبتهاي خود خاطر نشان كرد: امیدوارم که دوستان دیگر هم فضای نقد را با دقت و جدیت ادامه دهند و بدانند که خانه موسیقی در مقابل این انتقادات تاب مقاومت نخواهد داشت.

ساسان فاطمی: ما نهادی که کار صنفی بکند می خواهیم و نه چیز دیگر

ساسان فاطمی استاد دانشگاه و عضو سابق هیئت مدیره کانون پژوهشگران خانه موسیقی در ادامه این نشست گفت: من با این صحبت شروع می‌کنم با انتقادی که دوست عزیزم آقای مختاباد به من کرد، در مورد دموکراتیک بودن یا غیردموکراتیک بودن . همچنان سر حرف خودم هستم و معتقدم که آدم یا نهاد غیردموکراتیک حق اینکه از مواهب دموکراسی برخوردار باشد را ندارد چون از ابزارهایی استفاده می‌کند که هرگونه حرکت دموکراتیک را خنثی می‌کند. این ابزارها را دیدیم تمام مدتی که خانه موسیقی هست این جریانات اتفاق افتاده، تلفن‌هایی که پشت پرده می‌شود و حرکاتی که اتفاق می‌افتد. کاملا این بوده که از ابزارهایی استفاده می‌کنند که جایش در حرکات دموکراتیک نیست.
وی در ادامه افزود: ازجمله صحبت‌هایی که جناب آقای نوربخش مدیرعامل خانه موسیقی کردند همان‌طور که آقای طلایی گفتند لحن ایشان نشان می‌دهد که هیچ‌گونه اعتقادی به کار صنفی ندارند، اما طبق صحبت خود آقای مختاباد، کسی که مخالف شفافیت است و هیچ اعتقادی به کار صنفی ندارد و از هرگونه وسیله‌ای استفاده می‌کند برای اینکه حرفش را به کرسی بنشاند و سر جایش بنشید و موقعیت خودش را حفظ کند طبیعتا نمی‌شود با او برخورد کرد. نحوه برخوردی که آقا نوربخش در نشست خبری اش با خبرنگاران می کند اینگونه است که در مقابل سئوالات می گوید«مثل اینکه شما اصلا نمی‌فهمی و گوش نمی‌دهی که من چه می‌گویم؟» یا می گوید«از شما بعید است چنین حرفی بزنید و با صحبت‌هایی از این دست آمرانه برخورد می‌کنند.

این عضو سابق هیئت مدیره کانون پژوهشگران خانه موسیقی همچنین تاکید کرد: یک نوع سرکوب طرف مقابل با اصطلاحات و لحنی که واقعا شایسته مدیرعامل خانة موسیقی نیست، یا به طور مثال یک جایی فرمودند که آقای روشن‌ روان که از خودمان است، ما ایشان را منتقد حساب نمی‌کنیم. این خودی کردن و غیرخودی کردن یعنی چه؟ یعنی بنده بنده دشمنم، دیگری از خودشان است و آن کسی که انتقاد می‌کند خودی نیست، نخودی است، ناخودی است، بیخودی است.

فاطمی ادامه داد: ایشان گفتند که فلانی مثل ملا لغتی‌ها می‌آمدند و کارش فقط این بود که ببیند «واو» اینجا اینطوری است و... من این را نمی‌فهمم که ایشان چطور مدیرعامل یک نهاد صنفی هستند؟ اساسنامه یعنی قانون اساسی، و اگر یک «واو» در این قانون اساسی جابه‌جا بشود خیلی چیزها تغییر می‌کند. قانون اساسی دقیقا برای این است که جلوی انحرافات را بگیرد، البته غیر از چیزهایی که وظایف را تعیین می‌کند. یکی از وظایف اساسنامه این است که مواظب باشد جلوی انحرافات گرفته بشود. کار صنفی دموکراتیک براساس اعتماد متقابل نیست. اینکه بگوییم که آقا ما به شما اعتماد کامل داریم اصلا و به هیچ‌وجه در دموکراسی اعتماد متقابل وجود ندارد. اهرم‌ها و سازوکارهای کنترل وجود دارد، تا شما کاری بکنید که براساس قانون شخص نتواند منحرف بشود و پایش بلغزد.

این استاد دانشگاه گفت: آقای نوربخش در بخشی که راجع به اساسنامه صحبت می‌کنند بسیار مبهم است. من فایل صوتی را به دقت چند بار به عقب برگرداندم و گوش کردم. دیدم کاملا از جواب به پرسش‌های اساسی طفره رفته‌اند. پرسیده‌اند که در ثبت شرکت‌ها این ماده را صرف‌نظر کردند؛ شما چرا دنبال نکردید؟ می‌گویند که الان داریم دنبال می‌کنیم. بعد از هفت سال! این اساسنامه جدیدمان است که هنوز روی سایت نگذاشتیم، اما خواهیم گذاشت. بعد از هفت سال! در این هفت سال چه اتفاقی افتاده؟ این ماجرایی را که عرض کردم مجمع عمومی سال 1387تصویب کرده بود.

ساسان فاطمی عنوان کرد: سال 1391 اینها تصویب کردند که مدت تصدی‌گری هیأت‌مدیره به جای 2 سال 4 سال بشود. ما در این اساسنامه که روی سایت است می‌بینیم، این ماده آمده. این ماده‌ای در سال 91 تصویب شده و الان روی سایت در این اساسنامه فعلی هست. اما آن که متعلق به سال 86 هست هنوز تصویب نشده و هنوز دارند پیگیری می‌کنند و می‌بینید که چه کار سختی است آدم دلش می‌سوزد؟! خنده‌دارتر از آن اینجاست، اساسنامه‌ای که الان روی سایت است علاوه بر تغییر 2 سال به 4 سال یک تغییر دیگر هم نسبت به اساسنامه قدیم دارد. در اساسنامه قدیم بوده است که: «مجمع عمومی عادی خانه موسیقی که متشکل از سه نفر از اعضای هیأت‌مدیره است» الان در اساسنامه روی سایت نوشته: «مجمع عمومی اعضای خانه موسیقی متشکل از 5 نفر»، توجه بکنید این 5 نفر متعلق به سال 91 نیست برای سال 86 است که الان هنوز دنبالش می‌دوند که تصویبش بکنند. چطور شده که یکی از ماده‌هایی که متعلق به سال 86 بوده تصویب شده و در اساسنامه آمده اما بقیه‌اش تصویب نشده و دارند دنبالش می‌دوند؟

وی گفت: اینجاست که نشاندهنده آن است که حقیقت گفته نمی‌شود. آقای نوربخش در ادامه می‌گویند که ما چه کار کنیم؟ ما یک بار در مجمع عمومی تصویب کردیم و بردیم ثبت شرکت‌ها این طول می‌کشد تا جوابش بیاید. ما اساسنامه جدید را نداریم چون دست ثبت شرکت‌هاست، به اساسنامه قدیم عمل نمی‌کنیم، بنابراین ما چه کار کنیم؟ ما نمی‌توانستیم روی سایت کدام اساسنامه را بگذاریم. این خیلی حرف بامزه‌ای است. می‌فرمایند که ما به اساسنامه قدیم عمل نمی‌کنیم و اساسنامه جدید هم در ثبت شرکت‌ها تصویب نشده، پس ما چه کار کنیم؟ چه کسی گفته که به اساسنامه قدیم عمل نکنید؟ شما تا وقتی که اساسنامه جدید در ثبت شرکت‌ها تصویب نشده شما باید به اساسنامه قدیم عمل بکنید.

این استاد دانشگاه گفت: ایشان می‌گویند«فلانی خودش از مخالفین شورای عالی بود حالا آمده و می‌گوید که شورای عالی چرا دوره‌اش تمام شده انتخابات نکرده». من نمی‌فهمم که این چه صحبتی است؟ من مخالف شورای عالی بودم و هنوز هم هستم. با همه احترامی که به اعضای محترم شورای عالی دارم، از برجستگان موسیقی کشور هستند و در این شکی نیست و خیلی هم برای آنها احترام قائل هستم، معتقد بودم که این نهاد شورای عالی در خانه موسیقی نهاد اضافی‌ای است و باید حذف بشود یا باید وظایف و اختیاراتش کاهش پیدا بکند. ما این موضوع را به مجمع‌عمومی بردیم اما تصویب نکردند ما هم احترام گذاشتیم و تمکین کردیم، حالا که همچین چیزی هست باید اساسنامه اجرا بشود چه ربطی به مخالفت دیگری دارد.

وی افزود: بعد گفته می‌شود شورای عالی که چیز مهمی نیست، شورای عالی که وظیفه اجرایی ندارد و وظیفه خاصی ندارد فقط یک مشاور است، حالا اگر از دوره انتخاباتی‌اش گذشته باشد اتفاقی نمی‌افتد. از زبان خود آقای نوربخش این را وام می‌گیرم و می گویم این کاملا برخورد عشقی است. می‌بینید که برخورد با اساسنامه اینطور است.

فاطمی افزود: دقیقا حاکمیت کانون‌ها را شورای عالی نادیده می‌گرفت. ما می‌گفتیم که این شخصیت صلاحیت دارد که در کانون باشد، شورای عالی می‌توانست بگوید که نه ندارد یا برعکس... این را گفتیم که در مجمع عمومی قبول شد که حذف بشود اما هنوز در اساسنامه هست. یعنی جزو آن چیزهایی است که هفت سال است آقایان دارند می‌دوند که حذف بشود!! یا مثلا ماده 24 بند 4 «اعلام نظرات تخصصی و راهبردی مشورتی در کلیه حوزه‌های موسیقی کشور». ما این را گفتیم که اعلام نظرات تخصصی، مگر نمی‌گویید که کانون تخصصی دارید اگر کانون تخصصی دارید، اعلام نظرات تخصصی با کانون‌های تخصصی است به شورای عالی چه ارتباطی دارد؟‌ نمی‌توانیم بگوییم که کانون نوازندگان موسیقی ایرانی یک چنین نظر تخصصی‌ای در مورد نوازندگی دارد بعد شورای عالی بگوید که این قبول نیست؛ پس کانون تخصصی برای چه ایجاد کردید؟ این را قبول کردند که در مجمع عمومی حذف بکنند و هنوز جزو آن بندهایی است که هفت سال است دارند دنبال آن می‌دوند!!

این عضو سابق خانه موسیقی عنوان کرد: بنده در جلسه قبل گفتم یکبار استعفا دادم سه، چهار ماه اول که در هیأت‌مدیره خانه موسیقی بودم بعد گفتند که بیا هر کاری که بگویی می‌کنیم که برگشتم، بعد هم وقتی که دوره‌ام تمام شده بود رفتم و به دلایلی که برای استعفای اولیه‌ام داشتم دیگر برنگشتم و دیگر هم ارتباطی با خانه موسیقی نداشتم. در مورد کتابخانه ایشان(نوربخش) می‌فرمایند که این آقا یعنی بنده طوری حرف می‌زنند که انگار یک تنه ایستاده بودند، ما می‌خواستیم بن را تقسیم بکنیم ایشان مانع می‌شدند. آقای نوربخش ما که آبروداری کردیم و پشت این میکروفن به هیچ‌وجه نگفتیم که قرار بود شما بن‌ها را تقسیم بکنید شما این را از کجا شنیدید؟ عین حرفی که زدم این بود که من بن‌ها را به زور از آنها گرفتم که برای کتابخانه، کتاب بخرم. نگفتم که شما می‌خواستید بین خودتان تقسیم بکنید. من این آبروداری را کردم، اما نمی‌گویم یک تنه ایستادم؛ اما ایستادم و شما وقتی پذیرفتید کاری را که من می‌گویم انجام دهید که گفتم من قضیه را رسانه‌ای خواهم کرد و آن موقع بود که پذیرفتید بن‌ها را بدهید من تا برای کتابخانه کتاب بخرم.

وی افزود: آقای نوربخش در مورد کانون صدابرداران کاملا چیزهای خلاف واقع می‌گویند، از صحبت‌های ایشان اینطور برمی‌آید که بنده دروغ می‌گویم و بنده را دروغ‌گو خطاب کردند. می‌گویند«چطور ممکن است که در خانه موسیقی، ما خودمان رفتیم و خودمان کانون صدابرداران را تصویب کردیم؟ بعد بی خبر باشیم.» آقای نوربخش در این زمینه قسم می‌خورند. بنده هم همین سوال را از خودم می‌کردم که آقایان چطور ممکن است شما از این قضیه خبر نداشته باشید. برای من حیرت‌آور بود اینها رفته بودند و در صورت‌‌جلسه‌شان تصویب کرده بودند که برگزار بشود، مجمع عمومی تشکیل داده بودند. اینها به ساختمان صبا می‌آمدند. ایشان و هیچ‌کدام از اعضای هیأت‌مدیره از ساختمان صبا خبری نداشتند . در ساختمان صبا اینها جلسه برگزار می‌کردند تا یک سال و خرده‌ای اینها فراموش کردند که کانون صدابرداران را راه انداختند. چطور ممکن است که وقتی جلسه می‌‌گذارید فراموش می‌‌کنید؟

فاطمی در مورد ماجرای کتاب حبیب الله صالحی نیز گفت: فقط یک مطلب را ذکر کنم که ایشان(نوربخش) می‌گویند«آقا فرض کنیم یکی از دیوار خانه کسی رفته بالا به خانه موسیقی چه ربطی دارد؟» این اولین برخورد ایشان با قضایاست. می‌گوییم که آقا از دیوار خانه بالا نرفته حقوق مولف را به جا نیاورده و این یک کار صنفی است. می‌گوید که خیر اصلا کار صنفی نیست، کار علمی است که دانشگاه باید با آن برخورد بکند. می‌بینید واضح است که بین مسائل تلوتلو می‌خورد و از اینجا به آنجا برمی‌گردد. همان‌طور که آقای طلایی هم فرمودند این مسئله، مسئله دانشگاهی هم هست. دانشگاه وظیفه خودش را انجام نداده، شما وظیفه خودتان را باید انجام بدهید.

وی افزود: این اتفاقی که افتاده دو لبه است. هم علمی است و هم صنفی. دو جنبه دارد اگر دانشگاه انجام نداد شما هم نباید انجام دهید؟ یک تلوتلو دیگر هم می‌خورند و می گویند «شکایت نشده که!» شکایت یعنی چه؟ این ماجرا هم علمی است هم صنفی است و هم عمومی. در این مورد حتی مدعی‌العموم می‌تواند مسئله را مطرح کند و مجازات تعیین بکند. شکایت لازم ندارد. سازمان صنفی می‌تواند در جرم صنفی‌ای که کسی مرتکب شده به عنوان یک مدعی‌العموم وسط بیاید و مسئله را حل کند، نه اینکه پایش را کنار بکشد و بگوید که دانشگاه این کار را بکند.

این استاد دانشگاه گفت: در مورد حمایت سیاسی خانه موسیقی گفتند« ما شخصا خودمان این کار را کردیم»، بعد گفتند که:«روی سایت رفته». بعد هم گفتند «بله روی سایت رفته اصلا مسئله ملی است و سیاسی نیست.» مشاهده می‌‌کنید که کاملا طفره رفتند و اگر کسی طور دیگری جواب داد به شکل دیگری مطرح می‌کردند.

وی ادامه داد: از همان اول خیلی تلاش کردم که خانه موسیقی را به شکل دیگری داشته باشیم. اهداف خانه موسیقی را بخوانید، اولا که این نهاد یک موسسه فرهنگی‌ ـ ‌هنری است. این موسسه معلوم نیست چیست؟ صنفی است؟ فرهنگی هنری است؟ اهدافش تمام شئونات موسیقی مملکت را در این می‌دانند که جشنواره بگذارند و کار فرهنگی و هنری بکنند. اینها را ما نمی‌خواهیم، می‌خواهیم که دور هم جمع بشویم و در مورد این صحبت بکنیم که ما صنف هستیم و فقط می‌خواهیم از حقوق صنفی‌مان حمایت بکنیم. به قول ایشان«آقای مهدوی گفتند که کانون‌ها را من از اول با آن مخالف بودم، کانون تخصصی چیست؟ اگر قرار است کانون تخصصی باشد یک معنی‌ای باید این قضیه داشته باشد» بعد شورای عالی را می‌گذارند که نظر تخصصی بدهد. اگر قرار است که کار صنفی بکنیم، فرقش چیست؟ حقوق من به عنوان مؤلفی که پژوهشگر است، با حقوق آهنگ‌سازی که با عنوان مؤلف آهنگ می‌سازد و حقوق نوازنده‌ای که با عنوان نوازنده اجرا کرده، نباید تفاوت داشته باشد، حق و حقوقمان یکی است.

نادر مشايخي : چرا بعد از دو سال که به ایران آمده‌ام  نباید بدانم اساسنامه خانه موسیقی چیست؟

نادر مشايخي ديگر منتقد حاضر در اين جلسه گفت:  دو ماه پیش من به خانه موسیقی دعوت شدم و خوشحال بودم که یک چیزهایی در مورد خانه موسیقی می‌شنوم اما نهایتا یک مقدار ميوه و چای خوردیم و تمام شد و نفهمیدم که اصلا چرا من را آنجا خبر کرده بودند، چون بیشتر دوستان را هم همین‌طور می‌شناسم و با هم آشنا و دوست نبودیم. به هر حال دیدم که قالب و ساختار خانه موسیقی آن چیزی نبود که من تصور می‌کردم. دلیلش هم این بود که سازمان‌های صنفی که در اتریش و آلمان دیده بودم نهادهایی بودند که صرفا با موازین قانونی پیش می‌روند و هیچ‌گونه تعارفی را هم قبول نمی‌کنند، با دوستان هم همانطور برخورد می‌کنند که با کسانی که با آنها مخاف هستند.

وي ادامه داد: من با امیدواری خیلی زیادی دارم به شرایط آینده موسیقی ایران  نگاه می‌کنم. متاسفانه يكي از مشكلات موسيقي ايران برخورد تعارف گونه است. خانه موسیقی جای تعارف نیست، طبق مطلبی آقای فاطمی مطرح کردند كه يك «واو» ‌نباید جا بیفتد  هر کدام از این عوامل جا بیفتد خراب است. اگر با این سیستم در خانه موسیقی حرکت کنیم می‌توانیم کاری انجام بدهیم، اما غیر از این بی‌فایده است.

اين آهنگساز بيان داشت: به نظر من كارهايي كه تا به امروز خانه موسیقی انجام داده شايد ده درصد آن هم اهمیت نداشته، ديليش چيست ؟ برای اینکه وضع موسیقی ایران هم اكنون همين است . برای اینکه هنوز در ایران یک آرشیو برای آهنگ‌سازان نیست. این صحبت برای 15 سال پیش است و هنوز هم این اتفاق نیفتاده. این کار چقدر ساده و راحت می‌شد که عملی بشود. مهم‌تر از همه اینها حقوق کپی‌رایت است که باعث پیشرفت موسیقی در یک کشور می‌شود. اگر این حقوق نباشد نمی‌شود کاری کرد.

وي بيان داشت : من الان نمی‌خواهم قطعاتم در ایران اجرا شود  و طي مدت دو سالي كه به ايران برگشتم حتي دو تا قطعه هم اجرا نکردم. دلیلش هم این است که می‌بینم حقوق من اصلا در اینجا رعایت نمی‌شود. در اتریش کاری كه انجام می شود، بلافاصله ثبت می‌شود و به انجمن آهنگسازان می‌رود و کپی‌رایتش محفوظ است،

مشايخي افزود: چرا بعد از دو سال که به ایران آمده‌ام  نباید بدانم اساسنامه خانه موسیقی چیست؟ اصلا نمی‌دانم که اینها چه کاری انجام می‌دهند. برای من دعوت‌نامه می‌فرستند و من می‌روم و چای می‌خورم و به خانه برمی‌گردم. آیا واقعا این خانه موسیقی دارای آن شرایطی هست که بتواند از حقوق من در جامعه دفاع کند؟ اصلا برایش مهم است؟ برای این آدم‌ها مهم است؟

اين رهبر اركستر در ادامه بيان داشت: 50 سال است در موسیقی ایران تعارف وجود دارد  ما بايد واقعيت را ببينيم . الان هم فقط دارد حرف زده می‌شود. برای من جالب است که نتیجه چیست؟ من یک قطعه درست می‌کنم و به نوازنده می‌دهم، نوازنده تفسیرش می‌کند و به سمع شنونده‌ها می‌رساند و آن هم تفسیر می‌کند، بعد چه می‌شود؟ به خانه برویم؟ من چهل سال کار کردم برای اینکه این اتفاق بیفتد و مردم سرگرم بشوند؟ من نمی‌خواهم که مردم سرگرم بشوند، اصلا برایم جالب نیست که مردم سرگرم بشوند، برای من این جالب است که مشاهدات خودم را به سمع دوستانم برسانم و من در این راه به کمک احتیاج دارم، شما هم کمک احتیاج دارید، همه ما به کمک احتیاج داریم و این کمک هم کمکی است که می‌شود در سطح اجتماعی از طریق قانونی آن را انجام داد. خانه موسیقی باید صرفا یک سازمان صنفی باشد و اصلا برای من جالب نیست که خانه موسیقی بخواهد نظر هنری بدهد، دلیلش هم این است که استحقاق این کار را ندارد، در اتریش هم ندارد در آلمان هم ندارد. چون کارش این نیست. دهانشان را در مورد مسائل هنری می‌بندند و هیچ صحبتی نمی‌شود. فقط مسئله حقوقی است.



 

ارسال به دوستان