۰۸ دی ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۸ دی ۱۴۰۳ - ۰۹:۱۸
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۴۵۵۹۷۴
تاریخ انتشار: ۰۷:۱۲ - ۱۸-۱۲-۱۳۹۴
کد ۴۵۵۹۷۴
انتشار: ۰۷:۱۲ - ۱۸-۱۲-۱۳۹۴

«سلامت روان» كمتر از سلامت جسم نيست

زهرا كيان‌بخت در روزنامه آفرینش نوشت: پيچيده شدن شكل زندگي، به‌خودي خود مي‌تواند موجب شود مشكلات روحي، ناكامي‌هاي شخصي و اختلالات رفتاري در افراد تشديد شده و درنتيجه، نياز به مراجعه به متخصصاني كه بتوانند با گوش سپردن به دغدغه‌هاي فرد مراجعه‌كننده و تشخيص مشكل، به او براي حل آن، كمك كنند، بيش از گذشته، ضرورت مي‌يابد و شايد يكي از دلايل اين مسأله هم كه امروزه در ميان مردم ما، ميزان اعتماد و مراجعه به روانشناسان، روان‌درمانگران و روان‍پزشكان، نسبت به يك دهه گذشته، رشد چشمگيري پيدا كرده، همين باشد.

مانند هر سيستم ديگري، در بدنه‌ي نظام روان‌درماني ما، افراد زيادي هستند كه به ياري علم، تجربه، تخصص و انسانيت، توانسته‌اند به مراجعان خود در حل مشكلات‌شان كمك كنند. اما با وجود اين، يكي از مشكلات مهمي كه امروز در اين زمينه با آن روبرو هستيم، توصيه‌هايي نه‌چندان صحيح ازسوي روان‌درمانگران و روانشناساني است كه به دليل نداشتن تجربه و تخصص كافي يا تعهد لازم، نه‌تنها موجب حل مشكلات مُراجعين خود نمي‌شوند، بلكه با ارائه‌ي پاره‌اي راهكارها، موجب بغرنج‌تر شدن وضعيت زندگي و روابط افراد در جامعه مي‌شوند.

اين در حالي است كه دانشگاههاي ما، هرساله تعداد زيادي دانشجو در رشته‌هاي مرتبط با «روان»، جذب مي‌كنند. اما به نظر مي‌رسد تربيت و پرورش اين دسته دانشجويان در رشته‌هاي مزبور، به گونه‌اي نبوده كه بتواند نيازهاي جامعه را در حيطه «سلامت روان»، آن‌گونه كه بايدوشايد، رفع نمايد. شايد يكي از دلايل اصلي اين مساله، نوع آموزش در اين رشته‌ها در دانشگاه‌هاي ما باشد.

دانشجويان اين رشته‌ها؛ اغلب به جاي اينكه دوره‌هاي عملي و كارگاهي لازم را براي به دست آوردن مهارتهاي موردنياز، بگذرانند، با پاس كردن دروس و واحدهايي تئوري و با كسب كمترين تجربه عملي در اين حيطه، فارغ‌التحصيل مي‌شوند. طبيعي است كسي كه به ميزان كافي، تجارب لازم را براي برقراري ارتباط با ديگران و كمك به آنها، به دست نياورده، چگونه مي‌تواند در اين زمينه، موفق شود؟

به علاوه، دانشجويان اين قبيل رشته‌ها، وقتي در دانشگاه، از آموزشهاي لازم بهره‌مند نمي‌شوند، به كارگاهها و دوره‌هاي آموزشي تخصصي خارج از دانشگاه روي مي‌آورند كه در اين زمينه هم، قيمتهاي بالاي شركت در اين كارگاهها، خود، يك عامل بازدارنده است كه به همه اين فارغ‌التحصيلان، اجازه‌ي شركت در اين دوره‌ها را نمي‌دهد.

نكته مهم ديگر هم اين است كه بسياري از افراد فعال در حوزه سلامت روان، خود، در ابتدا نيازمند شركت در كارگاهها و دوره‌هايي هستند كه شخصيت آنها در آن به چالش كشيده شده و اصول اوليه‌ي كمك به ديگران، به آنها آموزش داده شود.

به‌علاوه، به نظر مي‌رسد لازم باشد از داوطلبان اين گونه رشته‌ها، در ابتداي امر، نوعي تستهاي ارزيابي شخصيتي و سنجش ميزان علاقمندي به اين حيطه، گرفته شود تا افرادي جذب اين گونه رشته‌ها شوند كه دغدغه‌ي اصلي‌شان، كمك به همنوع و حل مشكلات او براي داشتن يك زندگي آرام و سالم باشد و همچنين از نبوغ لازم براي حل مشكلات ديگران بهره‌مند باشند.

اما نكته اصلي كه نبايد از آن غافل شد، پيوند بين روانشناسي و اخلاق است كه امروزه، با توجه به افت و تنزل اخلاقي در جامعه‌ي ما، بيش از پيش ضرورت يافته است.

درست است كه هر يك از روان‌درمانگران و فعالان عرصه‌ي روان، ممكن است از ديدگاهي و برپايه‌ي يك نظريه‌ي خاص، به حل مشكلات مُراجعان خود، مشغول باشند، اما نمي‌شود اين مساله را انكار كرد كه روانشناسي منهاي اخلاق، به‌خصوص در جامعه‌ي ما كه بيش از هميشه نيازمند اخلاق و روي آوردن به ديگردوستي است، راه به جايي نخواهد برد. به همين دليل به نظر مي‌رسد وقتي روان‌درمانگري از مُراجع خود مي‌خواهد براي حل مشكلاتش به «خشم» متوسل شود و با فرياد كردن آن، مانع از ايجاد عقده‌هاي دروني در خود شود، درواقع، به جاي حل مشكلات مُراجع خود، در حال تشديد آنهاست.

همين طور است وقتي كه اولينِ پاسخِ روان‌درمانگر به مشكلات فردي كه دچار اختلاف با همسر خود است، «نسخه‌ي جدايي و طلاق» است، آن هم به دليل اين كه فرد روان‌درمانگر، تعهد لازم را در قبال شغلش ندارد و درواقع، حوصله‌ي درگير كردن خود با مشكلات مُراجعش را براي حل آنها ندارد.

خلاصه‌ي كلام اينكه؛ همان طور كه ما در حوزه‌هاي مرتبط با «روان» افراد دلسوز زيادي داريم، افرادي را نيز داريم كه از تجارب و تخصص واقعي برخوردار نبوده و مي‌توانند مشكلات اجتماعي را به مرحله‌ي حادتري برسانند.

فراموش نكنيم همان طور كه سلامت جسم، يكي از حيطه‌هاي حساس در هر جامعه است، حوزه‌ي سلامت روان نيز، اگر از اهميتي بيشتر برخوردار نباشد، قطعا كم‌اهميت‌تر نيست. و اين مساله، ايجاب مي‌كند مسئولان براي ارتقاي سطح كيفي در اين حيطه، نهايت توجه را داشته باشند.
برچسب ها: سلامت روان
ارسال به دوستان