۰۸ دی ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۸ دی ۱۴۰۳ - ۰۲:۱۲
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۵۲۰۳۳۷
تاریخ انتشار: ۰۸:۵۰ - ۱۰-۱۱-۱۳۹۵
کد ۵۲۰۳۳۷
انتشار: ۰۸:۵۰ - ۱۰-۱۱-۱۳۹۵

«عمارت نیمه‌شب» نقد و بررسی شد

سیاوشی دومین مجموعه داستان خود به نام عمارت نیمه‌شب را به تازگی در نشرچشمه منتشر کرده است.
چهاردهمین جلسه‌ی نقد و بررسی چهارشنبه‌های کتاب نشرچشمه به تازه‌ترین اثر سپیده سیاوشی، عمارت نیمه‌شب، با حضور علی شروقی و احمد ابوالفتحی اختصاص یافت. کتاب اول سپیده سیاوشی، فارسی بخند، برنده‌ی جایزه‌ی اول بنیاد گلشیری شد و اقبال خوبی در همان سالِ انتشار پیدا کرد. سیاوشی دومین مجموعه داستان خود به نام عمارت نیمه‌شب را به تازگی در نشرچشمه منتشر کرده است.

ابتدای جلسه علی شروقی ــ منتقد، روزنامه‌نگار و نویسنده ــ که به عنوان یکی از منتقدین در جلسه حضور داشت، گفت: «بیشتر داستان‌های این کتاب حول محور بحران‌های طبقه‌ی متوسط شهری می‌گردد، به‌خصوص بحران رابطه. موضوعی که در داستان‌ها به لحاظ فرمی به نظر می‌آید این است که مضمون‌هایی مثل درد و خشونت وارد داستان‌ها نشده بود. مشکلی که در داستان‌ها به چشم می‌خورد، کوتاه بودن آن‌هاست که در خیلی از مواقع امکان بسط داشت. نبود پلات و فرم کلی در داستان‌ها ایراد دیگری است که به داستان‌ها می‌شود گرفت.»

احمد ابوالفتحی ــ منتقد، روزنامه‌نگار و نویسنده ــ در ادامه گفت: «در مورد ضعف روایی و ضعف پلات در کار با آقای شروقی موافقم، اما از نظر من مسئله‌ی عمده‌ای که در روایت‌ها وجود دارد این است که وقتی وارد داستان‌ها می‌شویم با تلاش نویسنده برای بازنمایی مواجه می‌شویم که این بازنمایی هیچ پیچ روایی ندارد. در بخشی از داستان‌ها با ساختی بدیع روبه‌رو هستیم که بُعد روایت پیدا می‌کنند و در سطح باقی نمی‌مانند، در این داستان‌ها تکرار مضمون باعث بُعد دادن به داستان می‌شود، گاهی هم در برخی از داستان‌ها به فضاسازی قوی‌تری احتیاج پیدا می‌کنیم. تعداد داستان‌های خوب این مجموعه، به‌خصوص داستان‌های از دیگری و درد غریب، به‌قدری هست که بتوان گفت این کتاب اثری موفق است.»

در ادامه دو سؤال از نویسنده پرسیده شد؛ اول این‌که دلیل خاصی دارد که شیوه‌ی داستان‌های شما تلخ و سرد است؟

سپیده سیاوشی گفت: «با این‌که داستان‌ها به شدت داستان‌هایی احساسی هستند تلاش من این است که فقط راوی باشم و داستان‌ها را نقل کنم، من فقط شبیه یک اخبارگو با داستان‌ها برخورد می‌کنم و تلاش دارم بدون هیچ جانبداری داستان را روایت کنم.»

سوال دوم از نویسنده این بود که آیا واقعاً ذهن داستان‌کوتاه‌نویس با ذهن رمان‌نویس تفاوت دارد؟

سیاوشی گفت: «بله، از نظر من متفاوت است، داستان کوتاه برای من شبیه شعر است. ما در شعر قسمت‌هایی از احساسات را کم‌رنگ‌تر و پُررنگ‌تر می‌کنیم. در رمان همه‌ی اطلاعات را به خواننده داده می‌شود و داستانی گفته می‌شود که از پیشینه‌ی همه‌ی شخصیت‌های آن اطلاعات هست. ولی من تکه‌هایی را بازگو می‌کنم که برای من پُررنگ‌تر است.»

در ادامه‌ی صحبت‌های سیاوشی شروقی گفت: «با خواندن داستان‌ها نکته‌ای که توجه من را به خود جلب کرد این بود که نویسنده تلاش داشت این بی‌تفاوتی و سردی را به خواننده منتقل کند، گاهی داستان‌ها به این احتیاج داشتند که نویسنده رندانه از سوژه‌ها فاصله بگیرد. گاهی این تلاش نویسنده برای فاصله گرفتن از سوژه‌ها بسیار مشخص است. نکته‌ی جالبی که در داستان‌ها وجود دارد قابل پیش‌بینی بودن روند داستان‌هاست. این پیش‌بینی لزوماً به معنای این نیست که پایان داستان قابل حدس باشد و فقط می‌شود سیر داستان را حدس زد.»

احمد ابوالفتحی گفت: «به نظر من نکته‌ی جالب این بود که شخصیت‌های اصلی داستان‌ها در نهایت به وضعیت موجود تن می‌دهند، داستان‌های این مجموعه داستان‌هایی هستند که به سمت تربیت و مراقبت از نهادهایی مثل خانواده سوق داده می‌شوند و میلی به تنبیه در آن‌ها وجود دارد. طغیانی که در داستان‌ها وجود دارد طغیانی‌ است نسبت به آینده و نه به گذشته، در مجموع این مجموعه داستان از نظر من مجموعه داستان سالمی‌ است. در داستان اول نکته‌ی بسیار مهمی وجود دارد که تلاش شده خودم را در ما هضم کند، یعنی در نهایت همه‌ی قصه‌های ما فائق می‌شود بر خودم.»

در انتهای جلسه سیاوشی به این نکته اشاره کرد که داستان‌های این مجموعه در سال‌های مختلف نوشته شده ولی در کل کار یک همبستگی و انسجام بین داستان‌ها به‌ وجود آمده است.

برچسب ها: نشر چشمه
ارسال به دوستان