روزنامه واشنگتنپست در گزارشی تحلیل نوشت: اگرچه دولت آمریکا از تغییر نظام در ایران سخن میگوید، باید بداند که تلاش برای روی کار آوردن دولتمردانی دیگر در ایران، همچون تجربیات گذشته واشنگتن در افغانستان، عراق و سوریه به تحقق اهدافش منجر نخواهد شد و حتی خصومت بیشتر ملتها و ادامه تنش میان دو کشور را در پی خواهد داشت.
به گزارش ایسنا، به نوشته روزنامه واشنگتن پست، دونالد ترامپ به هیچوجه طرفدار ایران نیست. وی که در دوران رقابتهای انتخاباتیاش وعده داد توافق هستهای با ایران را پاره خواهد کرد، پس از آنکه دستکم در حال حاضر از انجام این وعده ناتوان مانده است، به همراه حامیانش و دولت با سر و صدای زیاد از تغییر نظام در ایران سخن میگوید.
تام کاتن سناتور جمهوریخواه در ماه ژوئن گفت که سیاست واشنگتن باید تغییر نظام در ایران باشد. وزیر دفاع آمریکا نیز چندین بار گفته است که سه تهدید اصلی در برابر آمریکا، ایران است و ایران است و ایران. دیگر مقام دولت آمریکا که از این سیاست صحبت کرده، رکس تیلرسون وزیر امور خارجه است که گفته بود واشنگتن به دنبال تغییر نظام در ایران است.
هرچند که این صحبتها تنها لفاظی هستند و واشنگتن تا کنون مشخص نکرده در صورت رسیدن به هدفش قصد دارد چه کسانی را جایگزین کند، آیا تغییر نظام در ایران سودی هم در پی دارد. به عنوان مثال تغییر نظام به روی کار آمدن کسانی منجر میشود که در قبال آمریکا دوستانهتر هستند؛ چنین اتفاقی بعید است. همانطور که تجربههای اخیر آمریکا در افغانستان، عراق و لیبی برای کمک به براندازی حکومتها نشان میدهد، تغییر نظام معمولا به روی کار آمدن یک دولت دوستانهتر و همکارتر در کشورهای مورد هدف منجر نمیشود و به عکس، میتواند به ایجاد مشکلات بیشمار از جمله ادامه درگیری، سقوط کشور و ظهور گروههای متخاصم قدرتمند بینجامد. این یک واقعیت است، چه علنی باشد چه مخفیانه، تلاشهای آمریکا برای بیرون راندن بشار اسد از سوریه گواهی است بر این حقیقت.
واشنگتن در ادامه نوشت: تلاش برای تغییر نظام یک خواسته فریبدهنده برای کشور قدرتمندی چون آمریکا است، چراکه واشنگتن فکر میکند قادر خواهد بود با رهبرانی وارد تعامل شود که اهداف آن را دنبال میکنند. دلیل آن هم، این است که این اشتراک منافع به بهبود روابط و حذف هر دلیلی برای ادامه تنشها در آینده منجر خواهد شد.
اما یک نکته وجود دارد؛ سرنگون کردن یک دولت خارجی برای آمریکا، معمولا بخش آسان روند تغییر نظام است، اما دست یافتن به نتایج مطلوب سخت است.
در چنین شرایطی قدرت مداخله کننده یک رهبر خارجی را در کشور مورد هدفش روی کار خواهد آورد که پس از به قدرت رسیدن به طور قطع با واقعیات سیاسی مدیریت کشور روبهرو خواهد شد و باید پاسخگوی شهروندانش باشد در حالی که موظف است اهداف قدرت مداخلهکننده را نیز محقق کند. در نهایت نیز، اغلب آنها در مییابند که راضی کردن مخاطبان داخلیشان آنها را در تقابل با حامیان خارجیشان قرار میدهد. مخاطبانی که اگر از آنها روی برگردانند ممکن است به رویشان اسلحه بکشند و حامیانی که اگر به آنها پشت کنند، به دنبال تغییرشان خواهند رفت که سرانجام به بروز دوباره تنش میان دو کشور میانجامد.
دیکتاتورهایی که از بیرون گماشته میشوند، در برابر این دو راهی شکنندهترین هستند زیرا آنها حمایت کمی از داخل دارند و بیشتر به حامیان خارجی خود وابستهاند. بنا بر این، روی کار آوردن یک نظام دیگر درمان تمام دردها نیست و انتقال قدرت دموکراتیک که از بیرون مهندسی میشود معمولا شکست میخورد.
این روزنامه آمریکایی در ادامه گزارش خود به بررسی موارد متعدد تغییر نظام در کشورها توسط یک کشور خارجی و قدرت بیرونی در طول 200 سال گذشته پرداخت و تصریح کرد که این تلاشها چه به صورت علنی بوده باشد و چه به صورت مخفیانه، همواره به بهبود روابط دولت ـ ملت منجر نشده و حتی بروز درگیری میان کشورها را در پی داشته است. به عنوان مثال، مشکلات آمریکا در افغانستان، عراق و سوریه از همین نوع هستند که نشان میدهد تغییر نظام نتیجه معکوس میدهد و حتی جنگهایی داخلی را به همراه دارد که برای قدرت مداخلهکننده هزینههایی گزاف خواهد داشت.
بر اساس این گزارش، هر کسی که در ایران بیاید بسیار احتمال دارد که این سیاستها را دنبال کند، زیرا اینها در میان شهروندان ایران محبوب هستند. یک نظرسنجی جدید نشان داد که 81 درصد ایرانیها معتقدند که این کشور باید برنامه هستهایاش را توسعه دهد و 68 درصد نیز بر این باورند که ایران باید به دنبال افزایش نقشی باشد که در منطقه ایفا میکند. از این رو، تغییر نظام ایران به تغییر فاحش سیاستهای ایران یا پایان درگیریهایش با واشنگتن منجر نمیشود، همانطور که در افغانستان، عراق و سوریه اینگونه نشد و آمریکا باید این واقعیت را درک کند.