عصر ایران- بار دیگر روز خبرنگار در پیش است و در روز قتل یک خبرنگار همه به هم تبریک می گویند و این هم شاید از ویژگی های کشور ما باشد که در روز شهادت استاد مطهری روز معلم را و در روز شهادت محمود صارمی خبرنگار خبرگزاری جمهوری اسلامی در افغانستان طالبان روز خبرنگار را تبریک می گوییم و در روز آغاز تجاوز عراق به ایران سالگرد جنگ را گرامی می داریم.
جدای برخی تقسیم بندی ها که خبرنگاران خبرگزاری ها را از خبرنگاران رسانه های مکتوب و هر دو را از روزنامه نگار جدا می سازد همه اما در عرصه رسانه و اطلاع رسانی فعال هستند/ هستیم و از این حیث به یک خانواده تعلق دارند/ داریم.
خبرنگار و روزنامه نگار ایرانی روز دارد اما خانه ندارد. خانه به معنی جایی که متعلق به نهاد مدنی و صنفی و البته مستقل باشد منظور است. نه که ندارد. دارد اما 8سال است که بسته است در حالی که در وضعیت پرالتهاب تابستان 88 بسته شد و اکنون زمانه تغییر کرده است.
روزنامه نگاران امید داشتند با روی کار آمدن دولت روحانی خانه روزنامه نگاران نیز مانند خانه سینما باز شود اما نشد.
علی ربیعی وزیر کار می توانست آیین نامه تصویب شده در هیأت دولت احمدی نژاد را که بهانه ثبت نشدن مجمع آخر بود تغییر دهد اما این کار را نکرد هر چند که علت پلمب دیگر است و قانون هم عطف بماسبق نمی شود و استناد به آن نیز وجاهت ندارد.
گفته شد برخی دستگاه ها با ترکیب هیأت مدیره مشکل دارند. پیغام فرستاده شد آمادگی همکاری هست. مجمع عمومی برگزار کنیم تا هیأت مدیره جدید انتخاب شود اما به این رویکرد هم توجه نشد و ساختمان انجمن همچنان بسته ماند و امروز این قفل 8 ساله می شود گرچه مماتی در کار نیست و هم چنان در حیات است.
برخی هم نام انجمن های دیگری را به میان می آورند و می گویند می توان در آن عضو شد. اما یکی سیاسی است و در وزارت کشور ثبت شده و از دیگری هم اطلاعات زیادی در دست نیست تا بدانیم مؤسسان آن چه کسانی هستند و مجمع آن کی برگزار شده یا می شود و وزارت کار تأیید می کند یا نه.
تا می گوییم روزنامه نگار و خبرنگار خانه ندارد بعضی هم به سرای روزنامه نگاران اشاره می کنند ولی این سرا هم خانه روزنامه نگاران نیست. فرهنگ سرای رسانه هم هست اما این فرهنگ سرا هم خانه روزنامه نگاران به حساب نمی آید.
بگذارید صریح تر بگوییم «انجمن صنفی جوجه یک روزه» داریم. یعنی جوجه یک روزه خانه دارد اما روزنامه نگار خانه ندارد!
روزنامه نگاران باید به خاطر بازگشایی انجمن صنفی سراسری باید با همه مکاتبه کنند ولی پاسخ نشنوند و برای ثبت انجمن صنفی تهران چشم به لطف وزیر کار ببندند که انتظار دارد لیست منتخبان تغییر کند تا امکان ثبت فراهم آید در حالی که راه حل این مشکل هم ساده است:
برگزاری مجمعی دیگر تا هر که را وزارت کار تأیید کرد کاندیدا شود و این که روزنامه نگاران زیر بار این گونه انتخاب بروند یا نه البته بحثی است علی حدّه. اما عجالتا این فرمول نیز پذیرفته نشده است تا دوباره تکرار کنیم جوجه یک روزه انجمن دارد و روزنامه نگار ندارد!
این داستان البته وجوه طنزآمیز دیگر هم دارد. این همه نگرانی درباره رسانه ها و انجمن آنها در حالی است که سر غالب مردم در گروه های تلگرامی است که هم زمان اخبار متضاد را منتشر می کنند و در یکی زندگی نامه وزیر جوان و پیشنهادی را به گونه ای می خوانی و در دیگری وارونه آن را می بینی!
به این بهانه می توان به نامه تازه انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران به رییس جمهور روحانی اشاره کرد که در آن آمده است:
«پنجمین سالروز بزرگداشت خبرنگار در دوران ریاستجمهوری جنابعالی در حالی فرامیرسد که با گذشت 8 سال از تاریخ پلمب ساختمان انجمن صنفی روزنامهنگاران ایران، فعالیت این نهاد برخاسته از جامعه روزنامهنگاران همچنان در حالت تعلیق قرار دارد.
اکنون و در آستانه تعیین هیات وزیران، اجازه میخواهد که بار دیگر موانع غیرقانونی فعالیت این تشکل صنفی را خاطرنشان و یادآوری کند:
١- پلمب دفتر این انجمن در اجرای تصمیم دادستان وقت تهران در تاریخ 88/5/14 صورت پذیرفت و تا تاریخ ارسال این نامه استمرار یافته است.
همچنین تا این تاریخ کماکان اتهام انتسابی به این انجمن که موجب قانونی اتخاذ و اجرای این تصمیم شده، شعبه بازپرسی یا دادیاری که پرونده راجع به اتهام مفروض فوق در آن گشوده شده، مشخصات شاکی یا اعلامکننده جرم، کلاسه پرونده و... نیز مکتوم مانده است.
٢- در دوره زمانی فوق، این انجمن بهکرات در معرض انواع افتراها توسط اشخاص فاقد سمت قانونی قرار گرفته تا اذهان عمومی را در مورد این شخص حقوقی دچار تشویش کنند.
٣- فارغ از اشخاص فاقد سمت، مقامات ذیربط در دوره نخست ریاست جنابعالی بر قوه مجریه و در رأس آنها متصدیان وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی اعم از وزیر، معاونان و مدیرانکل نیز وظایف قانونی یا مبتنیبر عرف اداری را در رابطه با این انجمن نادیده انگاشتهاند.
٤- حتی با مفروض برشمردن وجود اتهام منجر به پلمب دفتر این انجمن و «گشایش پرونده راجع به آن در یکی از شعب بازپرسی یا دادیاری دادسرای عمومی و انقلاب تهران»، با توجه به گذشت مدت هشت سال از پلمب دفتر این انجمن و فقدان هرگونه فعلوانفعال قضائی متعاقب پلمب، شمول مرور زمان بر فعل مجرمانه مفروض، پیگیری آن را با تردید مواجه میکند.
درحالحاضر این انجمن در برابر اعضای خود متهم به انفعال محض شده و در توجیه علل و موجبات این انفعال عاجز مانده است. توجه جنابعالی به این نکته معطوف میشود که نامههای متعدد این انجمن صنفی خطاب به شما و مقامات مسئول در وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی و دیگر مقامات ذیربط، تاکنون بیپاسخ مانده است.»
در پایان نامه تصریح شده است:
«از آنجا که روزنامهنگاران کشور پیروزی شما را در دوره دوم انتخابات ریاستجمهوری نشانه امیدبخشی برای حرکت قوای کشور در مسیر قانونی تلقی میکنند، امید است جنابعالی وعده خود در دوره اول ریاستجمهوری مبنیبر فک پلمب دفتر مرکزی انجمن صنفی روزنامهنگاران ایران و ازسرگیری فعالیت آن را عملی کرده و در آستانه روز خبرنگار، چراغ خانه روزنامهنگاران را دوباره روشن کنید».
با همه این احوال 17 مرداد فرا می رسد و همه از خبرنگار و روزنامه نگار می گویند و ادارات و سازمان هایی هم دسته های گل می فرستند و تبریک فراوان فضای رسانه ها را دربرمی گیرد. در حالی که واقعیت عیان و عریان این است: جوجه یک روزه خانه (انجمن صنفی) دارد، روزنامه نگار اما ندارد!