اکبر مختاری*
در روندهای مربوط به سیاست خارجی مذاکراتی نتایج مطلوب را میآفرینند که با درک درست از "مقدورات داخلی" و "محذورات بینالمللی" توامان با برنامه و زمان درست طراحی شده باشند.مذاکرات اخیر دو رهبر خاص و ویژه از لحاظ ادبیات و شخصیت، " دونالد ترامپ" و " کیم جونگ اون" در سنگاپور بسیاری از کنشگران سیاسی را متوجه چنین راه حلی میان ایران و ایالات متحده نیز کرده است؛ طوریکه اخیرا تعدادی از فعالان مطرح سیاسی خواستار مذاکرات بدون پیش شرط ایران و آمریکای ترامپ شده اند.
درخواست مذاکرات مستقیم میان ایران و آمریکا به ریاست جمهوری دونالد ترامپ درحالی مطرح میشود که ساکن فعلی کاخ سفید توافقی بسیار مهم را که نتیجه بیش از دوازده سال گفت وگو ایران با پنج عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل بهمراه آلمان بوده است را بطور یکطرفه کنار نهاده است.
توجه به تاریخ روابط بین الملل نشان میدهد که کشورهایی با قدرت متفاوت در روندهای مذاکرات با قدرتهای بزرگ و قویتر، نتایج متفاوت کسب میکنند.
درخواست برای مذاکرات بدون پیش شرط با ایالات متحده در حالی مطرح میشود که هنوز مذاکرات رهبران آمریکا و کره شمالی تا رسیدن به مطلوب طرفین فاصله بسیار دارد.
از سوی دیگر میان ایران با جغرافیا و اقتصاد و فرهنگ و سیاست و همسایگان متفاوت در برابر کره شمالی هسته ای که از نظر اقتصادی به نابودی نزدیک شده و دولت و مردمش بیش از پنجاه سال را در انزوای کامل از جهان بسر برده و تنها در دهه نود میلادی حدود دو میلیون نفر از جمعیتش را بدلیل گرسنگی از دست داده است پلان و برنامه متفاوتی را برای نوع مذاکرات میطلبد.
کره شمالی با افزونی قدرت نظامی خویش تا حد رسیدن به سلاح هستهای به بهای نابودی اقتصادی کشورش در جهت پذیرش خویش از سوی ایالات متحده و گرفتن امتیازات سیاسی و اقتصادی و امنیتی وارد گفت وگو با این کشور شده است این درحالیست که ایران در منطقه پرآشوب خاورمیانه قرار گرفته است و هر نوع امتیاز و بده بستانی باید بتواند در عین موفقیت و تامین منافع ملی ایران غرور ملی ایرانیان و آینده سیاسی و امنیتی کشور را نیز مورد توجه قرار دهد.
اگرچه پس از موفقیت و تحقق تعهدات آمریکا و ایران در برجام، میشد متصور بود که در موارد دیگر مورد علاقه، گفت وگو و مذاکره صورت گیرد لیکن در شرایطی که ایالات متحده دوازده پیش شرط را برای مذاکره تعیین کرده است دیگر مذاکره بدون پیش شرط خود به خود رنگ می بازد.
حضور در منطقه ای ویژه با سابقه تمدنی و فرهنگی کهن و جغرافیایی خاص و تاثیر گذار، هیچ گاه استراتژی انزواگرایی در سیاست خارجی را برای ایران مطلوب و منطقی نمیسازد بلکه ایران باید با تمام کشورها از جمله ایالات متحده در چارچوب منافع ملی تعامل داشته باشد لیکن ورود به بازی مذاکره دوجانبه بدون پلان و برنامه نه تنها نتایج لازم را نمی افریند بلکه به روندهای اینده نیز میتواند اسیب رساند.
مذاکره با آمریکای ترامپ باید برپایه اجماع استراتژیک در داخل کشور صورت گیرد و برای گام نهادن بسمت مذاکره باید آنالیز دقیقی از تیم سیاسی و امنیتی ترامپ از یکسو و شخصیت او و تحرکات و کنشهای دقیق دیگر بازیگران تاثیر گذار منطقه ای از سوی دیگر داشت.در برابر پیش شرطهای دولت ترامپ هرگونه ضعف استراتژیک شکستی استراتژیک را می افریند.
در برابر پیش شرطهای شفاف تیم سیاسی وامنیتی ترامپ برای مذاکره با ایران در ماه های اخیر، باید شروط منزلت ساز و واقعگرایانه ای برای مذاکره ازسوی ایران پیشنهاد گردد.
در نهایت برای هرگونه مذاکره ای باید نگاه بلندمدت داشت و نباید اسیر مقایسه هایی چون چگونگی برخورد ترامپ با کره شمالی شد چراکه این کشور نیز این روزها در "ماه عسل" خویش با ترامپ سر میکند و هنوز برای تحلیل نهایی خروجی مذاکرات کره شمالی و آمریکای ترامپ زود می باشد.
* مدرس علوم سیاسی