۰۸ دی ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۸ دی ۱۴۰۳ - ۱۹:۰۳
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۶۱۸۵۸۴
تعداد نظرات: ۳ نظر
تاریخ انتشار: ۱۴:۵۳ - ۱۲-۰۴-۱۳۹۷
کد ۶۱۸۵۸۴
انتشار: ۱۴:۵۳ - ۱۲-۰۴-۱۳۹۷

کتاب هایی که کاربران "عصرایران" خوانده اند و به دیگران هم پیشنهاد می کنند / بخش 25

خوانندگان عصر ایران به یکدیگر کتاب معرفی می کنند.

خوانندگان "عصرایران" به یکدیگر کتاب معرفی می کنند. اگر شما هم کتابی خوانده اید و از آن خوش تان آمده، خواندنش را به دیگران هم پیشنهاد کنید.

خوانندگان عصر ایران به یکدیگر کتاب معرفی می کنند. اگر شما هم کتابی خوانده اید و دوست دارید خواندنش را به دیگران هم پیشنهاد کنید، از طریق فرمی که در این لینک است، اقدام کنید.

*** لطفا اگر درباره کتاب های معرفی شده، نظری دارید، زیر همین پست برایمان بفرستید. (ولی معرفی کتاب را فقط از طریق این لینک باشد).

___________________________________________________

کتاب هایی که کاربران

نام کتاب: زوربای یونانی

نام نویسنده/ مترجم: نیکوس کازانتزاکیس/محمد قاضی

پیشنهاد دهنده: یونس غلامی

ناشر:خوارزمی

چرا این کتاب را پیشنهاد می‌کنم:

مترجم کتاب – محمد قاضی – که خود را زوربای ایرانی معرفی می‌کند و در آخر مقدمه خود می‌نویسد: زوربای یونانی به ترجمه زوربای ایرانی، در مقدمه‌ بی‌نظیری که برای کتاب نوشته است، چند خاطره از زندگی خود را تعریف می‌کند و می‌گوید که بسیار به زوربا شبیه است. در قسمتی از مقدمه محمد قاضی می‌خوانیم:آن روح اپیکوری – خیامی شدیدی که در زوربا هست در من نیز وجود دارد. من هم مانند زوربا ناملایمات زندگی را گردن نمی‌گیرم و در قبال بدبیاریها، روحیه شاد و شنگول خود را از دست نمی‌دهم. من نیز نیازهای واقعی انسان فهمیده را در چیزهای اندک و ضروری «که خورم یا پوشم» می‌دانم و خودفروختن و دویدن به‌دنبال کسب جاه و جلال و ثروت و مال را اتلاف وقت می‌شمارم و می‌کوشم تا از آنجه بدست می‌آورم به‌نحوی که فکر و روح و وجدان اجتماعی‌ام را اقناع کند، استفاده کنم.زوربا کسی است که به معنای واقعی کلمه در لحظه زندگی می‌کند. در مورد آینده هیچ فکری نمی‌کند و حوادث گذشته را به سرعت از یاد می‌برد، حتی اگر این حادثه درگذشت کسی باشد که او را دوست دارد. همه وجودش زمان حال است. اگر کار کند با تمام وجود مشغول می‌شود. اگر به حرف کسی گوش دهد، طوری به طرف مقابل توجه می‌کند که انگار در دنیا هیچ صدای دیگری وجود ندارد. اگر کسی را دوست داشته باشد، با همه وجودش دوستش دارد. اگر شروع به رقصیدن کند، سرمست می‌شود و متوجه هیچ اتفاق دیگری نخواهد شد. اگر سنتور بنوازد، غرق آن می‌شود

_________________________________________

کتاب هایی که کاربران

نام کتاب: مسیح بازمصلوب

نام نویسنده/ مترجم: نیکوس کازانتزاکیس-محمدقاضی

پیشنهاد دهنده:مینا ضرابی( مشهد- دکتری)

ناشر:خوارزمی

چرا این کتاب را پیشنهاد می‌کنم:

کتابی جذاب با درون مایه اجتماعی است داستان مبارزه با ظلم و ستم، تحول و تغییر سیر و سلوک افراد در زندگی است که به یکباره مسیر. زندگی فرد و گاها اطرافیان را تغییر میدهد.این کتاب از سمت کلیسا سالها ممنوع بود و پس از مرگ نویسنده هیچ کلیسایی حاضر به اجرای مراسم و پذیرش او نشد

___________________________________

کتاب هایی که کاربران

 نام کتاب: داستان یک شهر

نام نویسنده/ مترجم: احمد محمود

پیشنهاد دهنده: دشتی

ناشر: انتشارات معین

چرا این کتاب را پیشنهاد می‌کنم:

کتاب «داستان يک شهر» اثر «احمد محمود» است. احمد محمود نویسنده بزرگ ایرانی است که بیشتر با شاهکارش یعنی رمان «همسایه‌ها» شناخته می‌شود. ناشر درباره‌ی کتاب آورده است: «داستان یک شهر قسمی رمان خاطره است، تصویری زنده از یک دوره تاریخی این سرزمین و از جهتی ادامه رمان "همسایه‌ها" که با خالد در کتاب "همسایه‌ها" آغاز شده است و در کتاب "داستان یک شهر" ایام تبعید قهرمان داستان را بازگو می‌کند که خود نیز رمانی مستقل است. این رمان از تلاش، زندگی، مبارزه و شکست مردان و زنانی حکایت می‌کند که با بر دوش کشیدن طعم تلخ شکست، امید پیروزی را در دل مردم زنده نگه داشته‌اند. حکایت مردان و زنانی که است که پایمال شدن شرافت انسانی را به چشم دیدند ولی نگذاشتند شرافتشان زیر سوال برود. قهرمانانی که هرگز خود را قهرمان نپنداشتند و بدون هیچ چشم‌داشتی از زندگی، عاشق زیستن بودند تا آنجا که به خاطر زندگی و ارزش‌های آن، زندان، تبعید و مرگ را پذیرفتند. رمان داستان یک شهر رمان سال‌های کودتا، سال‌های ناامیدی و سال‌های تبعید است. رمانی که ما را با چهره‌ای دیگر از انسان آشنا می‌سازد. چهره زنان و مردانی که زیر سنگینی و تلخی شکست خم شده‌اند ولی شکسته نشده‌اند.»

____________________________________________

کتاب هایی که کاربران

نام کتاب:بادبادک باز

نام نویسنده/ مترجم: خالد حسینی/ زیباگنجی- پریسا سلمان زاده

پیشنهاد دهنده: مریم ساعدی( تهران)

ناشر: انتشارات مروارید

چرا این کتاب را پیشنهاد می‌کنم:

خالد حسینی «بادبادک‌باز» را زمانی می‌نویسد که کشور افغانستان یک جوّ سیاسی متغیر را از دهه‌‌ی ۱۹۷۰ تا حملات ۱۱ سپتامبر و پس از آن تجربه کرده است. بادبادک‌باز داستانِ عجیب و پیچیده‌ی دوستی میان امیر (پسر یک تاجر ثروتمند) و حسن (پسر خدمت‌کارِ پدر امیر) است تا زمانی که اختلافات فرهنگی و طبقاتی و آشفتگی‌های جنگ آن دو را از هم جدا می‌کند. حسینی سرزمین مادری‌اش را طوری برای‌مان زنده می‌کند که پس از حملات ۱۱ سپتامبر، رسانه‌های خبری هرگز نتوانستند این حقایق را بازگو کنند. او زندگی مردم عادی را به ما نشان می‌دهد که مانند ما غذا می‌خورند، می‌خوابند، عبادت می‌کنند، عاشق می‌شوند و به دنبال رؤیاهای خود هستند. این داستان روایت‌گر رازهای سربه‌مُهر، عشق پایدارِ دوستی و قدرت دگرگون‌کننده‌ی بخشش است.

___________________________________________________

کتاب هایی که کاربران

نام کتاب: جِین ایر

نام نویسنده/ مترجم: شارلوت برونته/ رضا رضایی

پیشنهاد دهنده: مصطفی

ناشر:نشر نی

چرا این کتاب را پیشنهاد می‌کنم:

رمان کلاسیک برونته داستانِ کشمکش‌های یک دختر جوان برای یافتن جایگاهش در دنیایی پُر از رنج و سختی است. «جین اِیر» فراز و نشیب‌های زیادی را تجربه می‌کند، از رنجی که به‌ عنوان یک دخترک یتیم در خانه‌ی عمه‌اش متحمل می‌شود و شرایط اسفناک زندگی‌اش در مدرسه‌ی لوُوود تا زمانی‌ که به عنوان معلم سرخانه در تورنفیلد هال (خانه‌ی آقای راچِستِر مرموز و جذاب) استخدام و با رازهای سیاهی مواجه می‌شود. جِین با اراده‌ی قوی و انعطاف‌پذیری بالا در جست‌وجوی استقلالی است که انگلستان ویکتوریایی از زنان دریغ کرده است. داستان او سرمشق جاودانی از اراده‌ی یک زن در انتخاب مسیر زندگی‌اش به‌‌رغمِ سختی‌ها و استهزاء دیگران است.

________________________________________

کتاب هایی که کاربران

نام کتاب: پاييز فصل آخر سال است

نام نویسنده/ مترجم: نسیم مرعشی

پیشنهاد دهنده: سمیرا پیل تن

ناشر: نشر چشمه

چرا این کتاب را پیشنهاد می‌کنم:

این رمان دو بخش اصلی با نام‌های «تابستان» و «پاییز» دارد که هر کدام به سه فصل تقسیم‌بندی می‌شوند که تکه‌ی اول و دوم و سوم نامیده شده‌اند. هر کدام از این فصل‌ها هم توسط یکی از این سه دختر روایت می‌شود. این رمان برش‌هایی از زندگی سه دختر در آستانه‌ی‌ 30سالگی است. زندگی این سه دختر از دوران دانشگاه به هم گره خورده و حالا راهشان کاملا از هم جداست؛ اما روی زندگی هم تاثیر می‌گذارند. در قسمتی از این رمان می‌خوانیم: «نمی‌خواهم برگردم اهواز. آدم که راه رفته را برنمی‌گردد. همان سه چهار روزی که آن‌جا بودم فهمیدم نمی‌توانم بمانم. اهواز گرم است. هرم گرما از زمین بلند می‌شود و روی سینه‌ی آدم هوار می‌شود. چه‌قدر عصر بروی جاده‌ی ساحلی و برگردی و بشود بیست دقیقه؟ چه‌قدر زیر باد کولر که بوی خوب خاک می‌دهد مجله بخوانی؟ چه‌قدر عصرها بروی بازار کیان با زن‌های عرب سر رطب و ماهی زبیدی چانه بزنی و بخندی؟ این‌بار که رفتم، اهواز کوچک شده بود انگار. کوچک‌تر از کودکی‌ام. با چهار قدم از هر خیابانی رد می‌شدم. چهارشیر وصل شده بود به فلکه‌ی نخل‌ها. فلکه‌ی نخل‌ها وصل شده بود به سیدخلف. حیاط‌های کوچک و سنگرهای اندازه‌ی قوطی کبریت، وقتی خیره می‌شدم به‌شان، تصویرهای کودکی‌ام را به‌هم می‌ریخت و خاطره‌هایم را گم می‌کرد. شب‌ها آن‌جا قرار نمی‌گرفتم. دلم خانه‌ی خودم را می‌خواست.»

برچسب ها: معرفی کتاب ، عصر کتاب
ارسال به دوستان
انتشار یافته: ۳
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
سیدعباس بهبهانی
Iran (Islamic Republic of)
۱۹:۰۰ - ۱۳۹۷/۰۴/۱۲
2
1
سلام
بنده کتاب(مغز متفکرجهان شیعه)نوشته ای ازمرکزمطالعات اسلامی استراسبورگ،ترجمه ذبیح الله منصوری، چاپ یازدهم،نشرجاویدان،تهران ۱۳۶۵ رابه
شما پیشنهادمی کنم.چون دراین کتاب به شیوه ی پژوهشی نظریات علمی وروش کار علمی در مکتب ومحضر امام صادق(ع) مورد بحث قرارگرفته است.
داود
Iran (Islamic Republic of)
۲۲:۵۵ - ۱۳۹۷/۰۴/۱۲
1
1
وای بادبادک باز عالی بود
به علت نزدیکی فرهنگی مردم افغانستان با ما بسیار دلنشین و زیبا بود
از معدود کتابایی که بیش از یک بار خوندم
یه جمله طلاییش همیشه تو ذهمنه
"رقت انگیز بودن همیشه بهتر از وقیح بودنه"
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۰:۳۱ - ۱۳۹۷/۰۴/۱۳
0
1
سپاس