سینمادرمانی به عنوان فرآیندی شناختهشده برای ارتقای سلامت روان، توسط رواندرمانگرها برای برخی از بیماران تجویز میشود. اما سوال اینجاست که این شیوه چگونه میتواند در مسیر بهبود سلامت روانی گام بردارد؟
به گزارش عصرایران به نقل از ستاد خبری سومین جشنواره فیلم سلامت، همان اندازه که دنیای امروزی با ناهنجاریها و مشکلات جدید و البته پیچیده روبهرو است، علم و فناوری نیز در این میدان بیکار ننشسته و پرده از راه و روشهای جدید و کارآمد برای رویارویی بشر با مشکلات و بیماریهای پیچیده برمیدارد. در یک کلام به همان میزان که ابعاد جدیدی از روح و روان آدمی کشف میشود، راههایی برای ارتقای سلامت روان و علاج بیماریهای مبتلابه روح و روان نیز فراروی درمانجویان و درمانگران قرار میگیرد.
هر 8 ساعت یک دوز «سینما»
در اینکه روشهای درمانی نسبت به گذشته ساختاری پیچیدهتر و توسعهیافتهتر پیدا کرده است، تردیدی نیست، اما بهره بردن از تماشای یک فیلم سینمایی به مثابه روشی برای درمان، میتواند در نوع خود جالب توجه باشد. سینمادرمانی یا فیلمدرمانی، فرآیندیست که یک درمانگر، فیلمی را تجویز میکند تا بیمار به وسیله تماشای آن فیلم، خود را کشف کند.
گرچه بعضی از درمانگرها تمرکز خود را در حوزه سینما در نظر می گیرند، اما فیلمها به مدت طولانی ابزاری برای کمک به افرادی بهشمار میرود که در درمان به اهداف خود دست یافتهاند. انواع مختلف برای تعاریف سینمادرمانی وجود دارد، به عنوان مثال، انیستیتو شیکاگو به کمک تصاویر متحرک (CIMI) به افرادی که در معرض افسردگی یا سایر بیماریهای روانپزشکی جدی هستند، از جمله اسکیزوفرنی یا آمنیازی، به منظور نوشتن، تولید و کارگردانی فیلمهای خودشان کمک می کند.
تاریخ سینمادرمانی
درک سابقه استفاده از فیلمها به عنوان درمان، ممکن است به درک بهتر ما از چگونگی سازوکار این روش درمانی کمک کند. مفهوم استفاده از تماشای فیلم به عنوان یک درمان جدید نیست. در حقیقت، فیلمها از زمانی که ابتدا تصور می شدند، به عنوان درمان استفاده میشود.
سينما چه در رويکرد صنعتي و چه در رویکری تجاري خود و چه در رويکرد مستقل از سرمايه و به قصد آفرينش هنري صرف، رابطهاي تنگاتنگ با خواست هاي دروني انسان دارد؛ در رويکرد اول با خواسته « ديگران » و در رويکرد دوم با خواهش «خود» فيلمساز.
آفرينش فانتزيوار واقعيتهاي دست نيافتني، بازآفريني کاذب و جعلي واقعيت و تقليل و تحديد نگاه به چينش هاي محدود درون قاب، بخش مهمي از گوهر وجود سينما خوانده میشود. با آن که چينشهاي محدود درون قاب، بخش مهمي از گوهر وجودي سينما بهشمار میآید. با آن که سينما ابزار مناسبي براي نمايش نابساماني هاي رواني است، اما اين که بتواند به شکلي فراگير و با دلايلی مستند و علمي به عنوان يک ابزار درممانگر مورد استفاده قرار گيرد، مقولهای نسبتاً نوپا و قابل تأملي قلمداد میشود. «يونگ» ميگويد: «سينما مثل قصههاي کارآگاهي، ما را قادر ميسازد تا بدون در افتادن به خطر، همه هيجانها و احساسات فانتزيایی را که در روزگار بشري واپسزده شده است را تجربه کنيم».
همانطور که همه ما می دانیم، بسیاری از چیزها لزوما به درمانگر نیاز ندارند تا درمان شوند که در این بین تماشای فیلم یکی از آنهاست. تقریبا هر نوع از این شیوه درمان می تواند بدون وجود یک درمانگر انجام شود. با این حال، این روش به صورت یک درمان واقعی در نظر گرفته نمی شود. به هرحال، حضور ما در دنیای فانتزی یا نزدیک به واقعیت که در بستر فیلم پدیدار میشود، میتواند تجربهای منحصربهفرد برای مخاطبان و بازکشف خود در راستای پیدا کردن راهکاری برای کاستیها و مشکلات درونی باشد.
مترجم: شهاب خروشان/ منابع: سايکو سينما تو گرافي تا سينما تراپی