عصر ایران؛ روحالله صالحی- زمانی بود وقتی شبکۀ سه را تغییر میدادیم روی شبکۀ یک، به یک باره مجری همان برنامه قبلی را می دیدیم که صرفا کت خود را عوض کرده بود و با خندهای تصنعی می گفت: «پوزش بابت تأخیر، تا از آن استودیو به این استودیو برسم چند دقیقه ای برنامه دیر شد!»
در تاکسی و مترو و اتوبوس و سر صف نانوایی و ... به تعداد آدم هایی که می بینیم؛ باید شبیه همان مجری که از برنامه ورزشی می رفت تا به برنامه تفسیر سیاسی برسد، تغییر موضع بدهیم و چنان چه در یک موضوع خاص سکوت کنی، آن را حمل بر بی ادبی می دانند. حتی به قدر تکان دادن سر باید حرف های طرف مقابل را تأیید کنی.
مهم نیست که چه می گوییم و چه قدر اطلاعات ما ناشی از تحلیل مجموعه ای از آموخته های درست است. مهم تکان دادن سر مخاطب مقابل، در تأیید حرف های ماست؛ که باد به غبغب بیندازیم که مورد تأیید اجتماعی قرار گرفته ایم و این ژست دانایی برای ما دل چسب و گواراست.
در برنامه تلویزیونی «برنده شو» که محمد رضا گلزار اجرا میکند، اتفاقی افتاد که نشان می دهد این کت دانایی که پوشیده ایم بر اندام مان بزرگ است و انگار مشت نمونه خروار و دستهجمعی داریم این کت را دست به دست میکنیم.
شرکت کننده در مورد سوالی به بنبست رسید، از گزینۀ حاضران در سالن استفاده کرد، 60 درصد تماشاچیان به یک گزینه رأی دادند. اما فرد شرکت کننده ترجیح داد به گزینه ای رأی دهد که تنها 10درصد به آن رأی داده بودند و اتفاقا این گزینه درست از آب درآمد.
60 درصد به گزینه اشتباه رأی دادند؛ به همین سادگی در مسیری رفته بودند که می توانست یک نفر را از گردونه مسابقه حذف کند. این که چرا و چه لزومی به خود دیده بودند درباره چیزی که نمی دانند و از قطعیت آن بی خبر هستند رأی بدهند امری است که دامن گیر همه ما شده و مجوعه ای شده ایم که بدون قطعیت و دانستن همه جوانب ابراز نظر می کنیم.
در دوره های مدیدی، کسی که از همه علوم های دوره خودش می دانست حکیم خوانده می شد؛ بعدها، حتی در دوره خودمان کسی که جدول کلمات متقاطع را به سهولت حل می کرد آدمی همه چیز دان و باسواد می خواندیم.
هنوز نیاموخته ایم که برای بهتر دیده شدن بهتر شدن «Self- Enhancement » در جمع نیازی به تعویض کت مجری گری در همه حوزه ها نیست. کافی است در یک رشته و حوزه خاص مطالعه کنیم و در همان مسیر برای دیگران، آن چه را که آموخته ایم به اشتراک بگذاریم.
این که به اندازه اقیانوسی به عمق یک وجب اطلاعات داشته باشیم دردی از امروز ما درمان نخواهد کرد، مهم این است که به تحلیل های اجتماعی دست پیدا کنیم تا سواد بصری را افزایش دهیم. تا این گونه یک تنه به سمت حذف و نابودی یک نفر ولو با یک رأی نه چندان مهم حرکت نکنیم و سراسیمه مجبور نباشیم از این استودیو تا آن استودیو را بدویم.