همین چند روز پیش بود که مطلبی در وبسایت BBC انگلیسی منتشر شد که در آن به وضعیت ناپایدار شغلی و فشارهای روانی که بر اینفلوئنسرها وارد می شود اشاره شده بود. اما در ایران چطور آیا در کشورمان نیز می توان اینفلوئنسر شدن را تاثیرگذار دانست. واقعیت این است که هیچکس از آنکه مخاطبان بسیاری حرف ها و رفتارهای او را ببینند بدشان نمی آید، اما واقعیت چیز دیگری است و مشکلات از هر سو می تواند یک اینفلوئنسر را نابود کند.

مشکلات شغلی

درآمدها غیر واقعی است

اگر شما از آن دسته افرادی هستید که ماشین حساب برداشته اید و درآمد چهره های شاخص شبکه های اجتماعی مجازی را حساب می کنید، باید بگویم که دست بردارید. واقعیت این است که حتی اینفلوئنسرهای شناخته شده نیز آنگونه که نشان می دهند درآمد ندارند. شاید شما هم بعضی وقت ها از سر کنجکاوی از برخی افراد هزینه تبلیغ در صفحاتشان را پرسیده اید و با قیمت های نجومی روبرو شده اید، اما واقعیت را در یک تجربه شخصی یافتم یعنی زمانی که با اصرار فراوان فرد حاضر شد حتی به یک سوم مبلغ اعلام در صفحه تبلیغ را قرار دهد. پس زیاد تعجب نکنید این هم یک شیوه تبلیغی است که صفحات نشان دهند مخاطبان و تبلیغات فراوانی دارند.

ثبات شغلی وجود ندارد

البته بگویم منظور از ثبات شغلی این نیست که شما به حداقل حقوق قانع باشید بلکه واقعیت این است که اگر شما یک اینفلوئنسر در شبکه های مجازی باشید حتی نمی توانید بر درآمد فردایتان اتکا کنید. ضمن آنکه بیشتر اینفلوئنسر ها مجبورند پول خود را خرج ریخت و پاش ها بکنند تا بتوانند چهره ای شاداب از خود و وضعیتشان نشان دهند و در نتیجه تقریبا پس اندازی ندارند و محدوده حیاتی شان به زحمت به چند هفته می رسد. خوب در نظر بگیرید مانند اتفاق ماههای گذشته به ناگاه اینترنت قطع شود، در آنصورت چه اتفاقی می افتد.

دست بسیار است

جسیکا زلمن که زمانی یکی از اینفلوئنسرهای اینستاگرامی بود در اینباره می گوید « اشباعِ بازار اتفاق افتاد. مردم شروع کردند به اینفلوئنسر شدن، کاری که فکر می‌کردند بسیار تجملاتی و پولساز است. برند‌ها دیگر به اندازه قبل پول پرداخت نمی‌کردند، چون مردم با کمتر از آن مقدار برایشان خوب کار می‌کردند- حتی برخی مجانی کار می‌کردند. مجبور شدم دو برابر بیشتر از قبل کار کنم و دو برابر کمتر در آمد داشته باشم.» این مطلب به خوبی نشان می دهد که شما نمی توانید به عنوان یک کار همیشگی بر روی اینفلوئنسری حساب کنید.

شرکت ها محتاط تر شده اند

واقعیت این است که کمپانی های بزرگ دیگر چندان به تبلیغ در شبکه های مجازی علاقه ای ندارند. این شرکت ها بیشتر به دنبال آن هستند تا محتوای مناسبی تولید کنند تا به خودی خود در شبکه های اجتماعی پخش بشود. البته بنگاه های استعدادیابی همچنان به دنبال جاستین بیبر یا کیم کارداشیان جدید هستند اما واقعیت این است که محتاط تر عمل می کنند و دیگر مثل گذشته پول خرج نمی کنند. در کشورمان نیز وضعیت همینطور است. دیگر صاحبان رستوران ها، محصولات، مغازه ها و ... مانند گذشته اشتیاق به استفاده از شبکه های مجازی ندارند. در یک تجربه شخصی دریافتم که حتی تبلیغ کالا از سوی معروف ترین اینفلوئنسرها درآمد چندانی به همراه ندارد. البته هنوز صاحبان سالن های زیبایی و کلا تمام مشاغلی که ارتباط مستقیمی با زنان دارند بازار پر رونقی در ایران دارند.

مشکلات روانی

خودشیفتگی

شما شناخته شده هستید و افراد فراوانی شما را دنبال می کنند این خودش آغاز ماجراست. دچار حس خودشیفتگی می شوید و خودتان را برتر از دیگران می دانید. اما نسل ها تغییر می کنند و احتمال دارد نسل بعدی به سختی شما را بشناسند. سریال پژمان را دیده اید؟ این سریال علاوه بر این که به زیبایی مشکل این دست از افراد را نشان می دهد برای من نشان دهنده این واقعیت بود که اگر آن را نمی دیدم واقعا دیگر چهره پژمان جمشیدی به خاطرم نمی ماند.

توهم همه چیز دانی

یکی از بزرگترین مشکلات شبکه های اجتماعی این است که توهم همه چیز پنداری به وجود می آورد. مطالب کوتاه و ساده شبکه های اجتماعی نمی توانند در قالب علمی جای بگیرند. اینها بی شک آن بخشی از تاریخ، زیست شناسی، جغرافیا و دیگر علوم هستند که به نظر برای عموم جالب هستند. (البته اگر واقعیت داشته باشند) پس شما با خواندن مطالب در شبکه های اجتماعی نمی توانید دانشی به دست آورید. در مورد اینفلوئنسرها هم همینطور است. آنها منتشر کننده همان مطالب بالا هستند، پس تعجب نکنید اگر آنها نیز دارای توهم خود همه چیز دانی بشوند.

کمبود اعتماد به نفس

این مشکل موقعی به وجود می آید که دیگر مانند قدیم شناخته شده نیستید و یا احساس می کنید دیگر مردم شما را نمی بینند. خوب شما دیگر نمی توانید ارزش هایی که با آن تا پیش از معروف شدن خود را می شناختید دوباره به دست آورید در نتیجه به شدت با مشکل اعتماد به نفس مواجه هستید. این مشکل حتی می تواند موجب افسردگی شما نیز بشود.

بحران هویت

این را دیگر خیلی جدی بگیرید وقتی جماعتی برای شما دست می زنند شما حاضرید هر کاری بکنید تا دست زدن آنها قطع نشود. در نتیجه بعد از مدتی این لایک ها و کامنت هاست که به شما می گوید چه بنویسید و چه به نمایش بگذارید. پس دیگر خودتان نیستید و این مشکلی است که باعث می شود بسیاری از اینفلوئنسرها پس از مدتی کاملا در اختیار شبکه های اجتماعی قرار گیرند.

منبع: وب سایت سر زندگی