تحــمل دعوای بچهها برای اغلب ما کار خیلی سختی است. باور عمومی این است که خانواده موفق خانوادهای است که در آن خواهرها و برادرها زیاد با هم دعوا نکنند، اما این اشتباه است! ما همگی خوب میدانیم که چیزی به نام تفاهم مطلق وجود ندارد. دعوا و درگیری بین بچهها، نه تنها اجتنابناپذیر است، بلکه مفید نیز هست. پس بهترین رفتار این است که بپذیریم درگیری نیز جزئی از واقعیت زندگی خواهرها و برادرها است.
یکی از مهمترین فواید دعوا این است که هر شخصی در دعوا میتواند هم به شناخت بهتری از خود دست یابد و هم اعتماد به نفس بیشتری بیابد، البته مشروط بر آن که همیشه بازنده یا برنده نباشد. به عنوان مثال خواهر یا برادری که اطمینان داشت در دعوا برنده خواهد شد، ناگهان مجبور شود جا بزند و میفهمد که همیشه نمیتواند برنده میدان باشد. فردی هم که همیشه بازنده بوده به ناگاه درمییابد که با شجاعت تمام مقاومت کرده و قدرت دفاع از خود را دارد و بیتردید از این تجربه در محیط مدرسه هم استفاده خواهد کرد.
از دیگر مزایای دعوا این است که به بچهها این امکان را میدهد تا استحکام والدین خود را محک بزنند و اطمینان یابند که پدر و مادر تحمل طوفانهای کوچک را دارند. آنها با خود میگویند اگر پدر و مادر بعد از این همه دعوا باز هم ما را دوست دارند، پس حتما آدمهای قرص و پایدار و استواری هستند. دعواها عموما عملکرد و مفهوم خاصی دارند. دعوا و درگیری گاهی تنها راهی است که کودک میتواند از طریق آن دردها و ناراحتیاش را عنوان کند. این وظیفه بزرگترها است که چنین واکنشی را رمزگشایی کنند. درگیری همیشه به معنای درخواست تغییر شرایط است. درخواست تغییر در مورد کودکان در اغلب اوقات به منظور جلب توجه والدین صورت میگیرد. کودک در ذهن خود میگوید: «خوب یک کمی هم به من نگاه کنید، ببینید چه کارهایی بلدم بکنم. آخه من هم آدمم! کمک کنید تا منم بتونم جنبههای خوبم رو نشون بدم». چه زمانی باید مداخله کرد؟
تردیدی نیست که والدین نباید هر وقت دعوایی رخ داد مداخله کنند، اما برای این که مدام بچهها با هم دعوا نکنند و آسیب نبینند و بتوانند از آن درس بگیرند، نیاز دارند تا والدین مداخله کنند. وقتی خطر خشونت جسمانی وجود دارد نمیتوان چشم پوشی کرد. یکی دیگر از موقعیتهایی که ایجاب میکند تا والدین پادرمیانی کنند وقتی است که خشونت کلامی از فحشهای رایج بین خواهر برادرها فراتر برود و به تحقیر، بیارزش کردن و حمله به هویت طرف مقابل بینجامد. مداخله والدین در شرایط دیگری نیز الزامی است، یعنی وقتی که صحنه دعواها هر روز به یک شکل تکرار میشود و یکی از بچهها همیشه مغلوب میشود و کتک میخورد. و در آخر بدانید که آن چه کودک در ارتباط با خواهر و برادرش یاد میگیرد، در آینده و درخارج از چارچوب خانواده، به کارش خواهد آمد.
چرا این قدر به درگیریهای کوچک بین خواهر و برادر بها میدهیم، در حالی که میدانیم وقوع چنین چیزی در هر خانوادهای طبیعی است؟ شاید به این دلیل که ما از فرزندان خود انتظار داریم تا تصویر خانواده آرمانی را بازتاب دهند. به همین دلیل است که از آنها میخواهیم آرام بگیرند. رابطه خواهر و برادری جنبههای منفی هم دارد، باید تلاش کنیم تا به آنها هم توجه کنیم تا راحتتر بتوانیم رقابت هر روزه بین فرزندانمان را تحمل و قبول کنیم. وقتی میبینیم فرزندمان آسیبدیده، غصهخورده یا رنجیده، متوجه میشویم که ما به عنوان پدر یا مادر قادر نیستیم در برابر تمامی ناملایمات زندگی از کودک خود دفاع کنیم. پدر و مادر قادر مطلق نیستند و پذیرفتن این نکته کار آسانی نیست. برای کمک به درک این نکته باید به یاد داشته باشیم که وقتی کودک موفق میشود تا مراحل دردناک زندگیاش را تحمل کند و آنها را پشت سر بگذارد، در واقع میفهمد که چه قابلیتهایی دارد و میتواند از این طریق، این قابلیتها را رشد دهد. به عبارت بهتر کودک یاد میگیرد چگونه قوی شود.
باید پذیرفت که رابطه خواهر و برادری همیشه بین دو قطب عشق و نفرت در نوسان است. قبول درگیری بین خواهر و برادر بهترین روش برای پشت سر گذاشتن و تبدیل آن به عنصری سازنده است. چارچوب هیچ رابطه دیگری به اندازه چارچوب رابطه خواهر و برادری متغیر نیست. لحظهای هست که خواهر و برادر، با هم خوب و مهربانند، اما ده دقیقه بعد آسمان به زمین میآید و به جان هم میافتند.
پدر و مادر نباید از دعوا و درگیری بین بچهها بترسند. تنها یک جر و بحث شدید میتواند کاری کند که کودک زیر بار زورگویی خواهر یا برادر نرود و امتیازاتش را از دست ندهد. دعوا به کودک در راه بزرگ شدن و تثبیت شخصیت کمک میکند، حتی اگر رابطه بین آنها تیره و تار باشد و نتوانند همدیگر را دوست بدارند نباید تصور کرد که از این لحاظ آسیب میبینند. گاهی اوقات کودک ممکن است بیشتر نیاز داشته باشد از قلمرو و حریم خود دفاع کند، تا این که در فکر جلب محبت خواهر یا برادر باشد. کودک مجبور نیست که خواهر یا برادرش را دوست بدارد، اما باید به او احترام بگذارد و از لحاظ جسمی و به ویژه روانی به او آسیب نرساند.
نقش والدین در این میان حمایت و مراقبت از هویت جسمی و روحی تکتک فرزندان است. اگر میپرسید که پدر و مادر چگونه میتوانند چنین نقشی را عهدهدار شوند، در جواب میگوییم که باید اجازه دهند تا دعوا رخ دهد، اما مراقب باشند که همیشه یکی از بچهها حرف خود را به کرسی ننشانند. والدین باید توجه کنند که فرایند تحقیر به عادت بدل نشود (سیلر، ۲۰۱۶).
منبع: زندگی آنلاین