۰۸ دی ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۸ دی ۱۴۰۳ - ۱۸:۴۴
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۷۹۳۹۶۰
تاریخ انتشار: ۱۲:۴۲ - ۲۶-۰۴-۱۴۰۰
کد ۷۹۳۹۶۰
انتشار: ۱۲:۴۲ - ۲۶-۰۴-۱۴۰۰

درسی که باید از کشورهای دوست آموخت!

جمهوري اسلامي بايد بعد از ۴ دهه تکلیف خود را به خاطر منافع ملی و در چارچوب شناخت واقعي تر از جهان بين الملل روشن كند كه آيا غرب در سياست خارجي ايران محل اعتناء و بازي برد-برد هست يا خير؟

عصر ایران؛ سجاد بهزادی*- به تازگي روایتي از جهانگیری معاون اول رئيس جمهور از بدعهدی کشورهایي كه او آنها را دوست ایران مي داند در همراهي تحریم های آمریکا منتشر شده است كه مي تواند درسي براي دولت هاي آينده در ايران باشد.

جهانگيري مي گويد "ما از خون فرزندان خود برای برخی کشورها گذشتیم اما آنها ما را تنها گذاشتند.چین، هند و روسیه می گفتند منافع ملی مان اجازه نمیدهد علیه آمریکا اقدام کنیم.ما نمی توانستیم همسایگان و کشورهای دوست و نزدیکترین دولت‌ها به خودمان را قانع کنیم که آقا این پولمان را بدهید، می‌گفتند نه نمیشه آمریکا اذیت می‌کند."

"منافع ملي مان اجازه نمي دهد عليه آمريكا اقدام كنيم." اين حرف نهايي نزديك به تمام كشورهايي است كه جمهوري اسلامي فكر مي كند با آنها دوست است وحتي به قول جهانگيري "از خون فرزندان خود برای آن کشورها گذشتیم." عبارت خيلي كوتاه است اما مي تواند درس بزرگي براي دولت ها در ايران و همچنين بازتعريف منافع ملی ما در حوزه بين الملل باشد.

چین، روسیه و هند

همه مي دانيم روابط كشورها در جهان و نوع رويكرد آنها بر اساس منافع شان تعريف شده است ومنافع دولت ها نيز بر اساس منافع ملت ها تنظيم مي شود.

به عنوان مثال در مورد دو كشور چين و هند كه جهانگيري از آنها در سخنان خود نام برده است و انتظار نداشته اين دو كشور با تحريم هاي آمريكا عليه ايران همراهي كنند، قصه بسيار روشن است.

چين و هند، مسير توسعه و منافع ملي خود را سالها به گونه اي تنظيم كرده اند كه مهم‌ترين اولويت‌شان رشد و توسعه اقتصادي است وهيچ عاملي نبايد ذره اي براي اين رشد وتوسعه، نقش دست انداز داشته باشد.چيني‌ها وهندي ها در عرصه بين الملل سالهاست به گونه اي برنامه ريزي مي كنند كه ثروتمند باشند، توليد ودرآمد سرانه خود را بالا وبالاتر ببرند.كالاي خود را در تمام جهان صادر كنند و با توجه به جمعيت بالايي كه دارند نمي خواهند فقير بمانند.به همين دليل در صنعت و آي‌تي و ارتباطات وسيع جهاني سرمايه‌گذاري گسترده كرده اند و طي سالهاي گذشته توانسته اند راه‌هاي بسيار پرفراز و نشيبي را به شكل موفقيت‌آميز طي كنند.

معلوم نيست دولت وحاكميت در جمهوري اسلامي براساس كدام فرمول بين المللي انتظار دارد كه اين دو كشور منافع ملي كشور خود را به خاطر همراهي با ايران و دهن كجي به امريكا به خطر بيندازند؟

ما در عرصه بين المللي هنوز نياموخته هاي زيادي داريم كه بايد بياموزيم. برجام يك آزمون مهمي در اين ارتباط بود.هنوز پس از سالها اتفاق نظري یکسان در مورد برجام وجود ندارد كه آيا اين توافق مهم، تامين كننده منافع ملي بوده است يا خير؟ نماینده ای که سند برجام را در مجلس آتش زد اکنون می گوید در دولت جدید اجرائی می شود!

محمد جواد ظریف، وزیر خارجه در گزارش ۲۶۲ صفحه‌ای که در قالب ۱۴ بخش تنظیم شده، گویی آخرین حرف‌های خود را با مردم بیان کرده است.بر اساس گزارش وزارت خارجه ایران، این وزارتخانه در مورد برجام و ديگر منافع ملي، هشت سال «ناسزا شنیده، خون دل خورده و بر سر اتهامات ناروا دم برنیاورده ." آيا اينطوري مي خواهيم ديگر كشورها را بر سر منافع ملي خود همراهي كنيم واز آنها انتظار داشته باشيم از منافع ملي خود عبور كنند؟

به قول دكتر سريع القلم تا زماني كه "هر ايراني براي خودش يك جزيره است و دستور كار خودش را دارد، در حالي كه در كشورهاي پيشرفته يك دستور كار جمعي وجود دارد و برنامه‌هاي شخصي در حداقل است..." شما نمي توانيد منافع ملي خود را به صورت روشن در حوزه بين الملل تعريف و انتظار به همراهي ديگران داشته باشيد.

جهانگيري در بخش ديگري از اظهارات خود وقتي مي گويد " ما نتوانستيم همسایگان و کشورهای دوست و نزدیک ترین دولت‌ها به خودمان را قانع کنیم که آقا این پول مان را بدهید. می‌گفتند نه نمیشه آمریکا اذیت می‌کند؛"جهانگيري نامي از عراق نبرد اما اين كشور مي تواند مصداق حرف ايشان باشد.

زيرا كه ايشان با صراحت بيان كردند "ما از خون فرزندان خود برای برخی کشورها گذشتیم اما آنها مارا تنها گذاشتند." بايد گفت عراق هم ياد گرفته است روابط خود را بر اساس منافع خود با آمريكا تنظيم كند و نه تنها پول ما را نمي دهد بلكه بعنوان مثال در جديد ترين رويكرد ملي خود مدعي است "ایران آب رودخانه‌ها را قطع کرده است، شکایت می‌کنیم."

چند وقت پيش محمد اشرف غني رئيس جمهور افغانستان نيز در حالي كه طالبان وضعيت قدرت را در آن كشور در هاله اي از ابهام فرو برده است، گفته بود كشورش ديگر نمي خواهد "آب مفت به ایران بدهد." وموضوع آب در برابر نفت را مطرح كرده بود.

همه اين اتفاقات نشان مي دهد كه چگونه كشورها از توسعه نيافته ها مانند افغانستان وعراق گرفته تا قدرت ها مانند چين ، هند و روسيه؛ منافع كشور خود را بر اساس منافع و اصول ثابت خود تنظيم مي كنند و در حوزه هاي بين المللي تلاش مي كنند جمع‌گرا باشند وتفاهم داشته باشند.

جمهوري اسلامي بايد بعد از ۴۰ سال اين موضوع را يك بار ديگر به خاطر منافع كشور خود در چارچوب شناخت واقعي تر از جهان بين الملل مرور كند وآن اينكه آيا غرب در سياست خارجي ايران محل اعتناء و بازي برد-برد هست يا خير؟

اگر نزديكي مقطع اي ما با غرب وآمريكا در مواردي مانند برجام، تاكتيكي است و اساسا تضاد با غرب و نزديكي با شرق، ركن نظام جمهوري اسلامي است پس چرا حتي همان كشورهاي شرق و همسايه ها نيز طبق گفته معاون اول رئيس جمهور، ما را سر بزنگاه تنها مي گذارند؟

بنظر مي رسد راهي جز اين نیست كه نيازهايي كه از بستر اجتماعي وجامعه برمي‌خيزد، مؤلفه تأثيرگذار برتر در اصول و سياست‌هاي كلان داخلي و بين المللي جمهوري اسلامي باشد. از طرفي هم نمي توان نظام بين‌الملل را يك چارچوب مبتني بر "توطئه" دانست و بعد انتظار داشت با منافع ما همراهي شود. سخنان جهانگيري نشان داد كه ما امروز بيش از هر زمان ديگر نيازمند مرور ايدئولوژي هاي خود در نظام بين الملل هستيم.

*دانشجوی دکتری جامعه شناسی سیاسی

ارسال به دوستان