۰۸ دی ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۸ دی ۱۴۰۳ - ۱۸:۵۸
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۸۲۴۵۱۸
تاریخ انتشار: ۱۳:۰۱ - ۰۹-۱۱-۱۴۰۰
کد ۸۲۴۵۱۸
انتشار: ۱۳:۰۱ - ۰۹-۱۱-۱۴۰۰

مناسبات ايران با روسيه و چين، از ظاهر تا واقعيت

مناسبات ايران با روسيه و چين، از ظاهر تا واقعيت
مناسبات ايران با چين و روسيه بايد خارج از ملاحظات صرف سياسي و مذاكرات هسته اي شكل بگيرد. اين تحركات بيشتر با هدف همراه كردن جريان هاي سياسي نزديك به دولت با تاكتيك جديد براي مذاكرات مستقيم با آمريكا است كه زمينه هاي آن در حال فراهم شدن است. 

عصر ایران- در روزهای اخیر تحرکات دیپلماتیکی که میان ایران و روسیه و چین در سطوح بالا صورت گرفته است همچنان برای بسیاری از افراد جامعه که مسائل سیاسی را دنبال می کنند،موضوعی جذاب و پر ابهام است که ابعاد گوناگون آن واگشودنی است. از این منظر با دکتر علیرضا سلطانی، استاد دانشگاه و نحلیلگر اقتصاد سیاسی گفتگویی داشته ایم که متن کامل آن را در ادامه می خوانید:

 سفر اقاي رئيسي به روسيه و انجام برخي توافقات از يك سو و همچنين اعلام اجرايي شدن سند همكاري 25 ساله با چين از سوي وزير امور خارجه در روزهاي اخير ، بازتاب زيادي در محافل سياسي و رسانه اي و همچنين افكار عمومي داخلي داشت. آيا اين دو رويداد ، نقطه عطفي در سياست خارجي ايران است؟

موضوع رابطه با چين و روسيه متاسفانه در ايران بيشتر ماهيت سياسي گرفته و واكنش ها هم به خصوص در افكار عمومي سياسي است تا واقعي هرچند مي تواند اين واكنش ها طبيعي به نظر برسد. اما واقعيت اين است كه واكنش ها بسيار بيشتر از آنچه در عمل روي داد ، صورت گرفت.

به عبارت ديگر ، افكار عمومي و محافل سياسي و رسانه اي و حتي نخبگان ماجرا را خيلي جدي گرفتند و بر آن مانور دادند در حاليكه ماجرا آنقدر كه به نظر مي رسد ، جدي نيست .

من تاكيد دارم كه كاش مناسبات تهران با پكن و مسكو در يك مسير جدي و روبه رشدي قرار مي گرفت. من فكر مي كنم دولت در توسعه روابط با چين و روسيه در حد تبليغاتي كه انجام مي دهد ، جدي نيست و تنها سعي دارد از مانور دادن بر روسيه و چين ، موضع و قدرت چانه زني ايران را در مذاكرات وين تقويت كند .

يكي از نشانه هاي اين مهم ، عدم جدي بودن دو مقامات دو كشور مزبور نسبت به روابط با ايران است . به نظر مي رسد براي مقامات مسكو و پكن اتفاق خاصي روي نداده است. اين به معناي مخفي كاري يا زيرابي رفتن انها نيست چه اينكه علامت و نشانه خاصي در اين خصوص ديده نمي شود.

پس به نظر شما ، توسعه روابط با كشورهايي مانند چين و روسيه بايد به صورت جدي در دستور كار حاكميت در ايران قرار گيرد؟

 بله اين موضوع بايد به صورت جدي در دستور كار قرار گيرد اما هدفمند و با برنامه . يكي از دلايل آسيب پذيري سياسي و اقتصادي ايران عرصه بين المللي عدم بهره گيري بهينه از ظرفيت هاي سياسي و اقتصادي كشورهايي نظير روسيه و چين در گذشته است .

در طول 20 سال گذشته در جريان پرونده هسته اي ايران و حتي قبل تر از آن ، ايران نگاه راهبردي و هدفمندي نسبت به مناسبات سياسي واقتصادي با كشورهايي مانند روسيه و چين نداشته است . افزايش فشارهاي سياسي و اقتصادي به ايران در نتيجه ماجراي هسته اي در دو دهه اخير هم ايران را تا اين اواخر مجاب نساخت كه بايد بخشي از فشارها را از طريق ايجاد مناسباتي هدفمند با دو كشور مزبور تعديل كند.

مسيري كه ايران در يك سال اخير در ايجاد مناسباتي هدفمند و روبه گسترش با چين و روسيه در پيش گرفته ، مي توانست خيلي زودتر ايجاد شود تا از كميت و كيفيت فشارها و تحريم ها بر كشور كاسته شود .  آنچه باعث شده ايران با تاخير در اين مسير گام بردارد سلطه باورهاي سنتي ، سياسي و مطلق انگارانه نسبت به روابط با چين و روسيه است .

مناسبات ايران با روسيه و چين، از ظاهر تا واقعيت

اين واكنش ها ريشه در چه مسائل و مواردي دارد ؟

افكار عمومي ايران صرفاه با نگاه به تجربه تاريخي گذشته ، نسبت به مناسبات با روسيه و چين حساسيت دارند و هرگاه بحث همكاري يا توافق با اين كشورها به ميان مي آيد ، سعي دارند با عينك گذشته با اين مناسبات نگاه كنند كه طبيعتا نگاهي منفي و واكنشي است .

اين البته در مورد كشورهاي ديگر خصوصا تركيه يا كشورهاي جنوب خليج فارس خصوصا عربستان هم صادق است. متاسفانه هم نخبگان سياسي و هم نخبگان علمي و اجتماعي هم به جاي تلاش براي تغيير اين ذهنيت ، با ذهنيت نادرست عمومي همراهي مي كنند و چه بسا بر آن به صورت احساسي و جشم بسته  دامن مي زنند .

واقعيت اين است كه لازم بوده و هست كه اين ذهنيت ها كه البته به دليل عملكرد گذشته اين كشورها قابل احترام است ، با واقعيات روز جهان ، تغييرات صورت گرفته در ساختار قدرت ، تغيير رفتار كشورها و و منافع حال و آينده كشور ، تغيير يابد تا زمينه براي بهره گيري هرچه بهتر و بيشتر از ظرفيت هاي موجود در عرصه بين المللي فراهم گردد.

من معتقدم نبايد در گذشته و رفتارهاي گذشته ماند بلكه ساختار نظام بين الملل بر اساس آنچه كنتز والتز ، دانشمند بزرگ روابط بين الملل تاكيد مي كند بر رفتار كارگزاران تاثير مي گذارد و رويكرد آنها را نسبت گذشته دچار تغيير مي كند. چين و روسيه كنوني با چين و روسيه گذشته بسيار متفاوت هستند و امروزه من معتقد هستم كه ايران با همكاري با اين كشورها بهتر مي تواند منافع اقتصادي و توسعه اي خود را تامين نمايد.

آيا اين سخن شما به معني ، ناديده انگاشتن كشورهاي غربي به خصوص آمريكا و به عبارت دقيق تر ادامه شرايط تنش آلود كنوني و در عين حال توسعه روابط با كشورهايي همچون چين و روسيه است؟

خير . اين سخن من به معناي ادامه شرايط تنش آلود روابط با غرب و خصوصا آمريكا نيست. اتفاقا زماني روابط ايران با چين و روسيه براي ايران اثربخش و مناسب است كه ايران چالش هاي سياسي خود را غرب را رفع كرده باشد يا در مسير كاهش تنش ها باشد.

هر گونه مناسباتي در شرايطي كه كشورها در شرايط تنش آلود قرار داشته باشند، قطعا و خصوصا در بعد اقتصادي و توسعه اي ، مناسباتي عادي و سودمند نخواهد بود . بهبود مناسبات ايران و غرب ، زمينه بهبود مناسبات با ديگر كشورها به خصوص چين و روسيه را فراهم مي كند و به عبارت بهتر ، توازن لازم را در مناسبات با اين كشورها موجب مي گردد .

شرايط تنش آْلود كنوني روابط ايران و آمريكا و اروپا ، اتفاقا شرايط مناسبي براي قطعي كردن روابط و مناسبات به چين و روسيه نيست و اين تعادل و توازن و قدرت چانه زني ايران را در تدوين و تنظيم مناسبات به هم مي زند.

شايد يكي از دلايل ايجاد واكنش هاي منفي نسبت به روابط با روسيه و چين همين مساله باشد به اين معنا كه در صورت بهبود مناسبات با غرب و آمريكا ، دولت با هزينه سياسي داخلي كمتري مي تواند مناسبات با چين و روسيه را پيش ببرد. بنابراين پيشرط ارتقاي سطح مناسبات موثز و متناسب با منافع ملي كشور با چين و روسيه ، رفع تنش هاي سياسي بار غرب و آمريكا مي باشد.

چه اينكه شرايط واقعي روابط با چين و روسيه و رفتار اين كشورها با ايران در حالي قابل راستي آزمايي است كه ايران در مسير رفع تنش با غرب و آمريكا قرار داشته باشد.

البته اين مستلزم اين است كه در شرايط عادي شدن روابط با غرب ، ايران همچنان به مناسبات راهبردي با كشورهايي مثل چين و روسيه قائل باشد و در اين شرايط مناسبات با دو كشور مزبور به حاشيه نرود.

شرايطي كه در زمان اجراي برجام اتفاق افتاد و ايران به اميد بهره گيري از فرصت هاي اقتصادي اروپا، مناسبات تعريف شده با چين را بايگاني كرد.

اين به خصوص در همكاري هاي نفتي با شركت هاي چيني صورت گرفت و دلخوري چيني ها را به همراه داشت به گونه اي كه با خروج آمريكا از برجام و بازگشت تحريم ها ، چيني ها به صورت جدي با ايران كار نكردند و حتي از طرح پرسودي مانند فاز 11 پارس جنوبي هم كنار رفتند.

چه ظرفيت ها و فرصت هاي اقتصادي و توسعه اي از گسترش ارتباطات با دو كشور چين و روسيه براي ايران قابل تصور است؟

چین ظرفیت و توانمندی بالایی برای تقویت روندهای توسعه ای ایران داردو مناسبات کنونی ایران با این کشور هم عمدتا بر محور مناسبات اقتصادی متمرکز است منتها این مناسبات از سوی ایران هدفمند در جهت اهداف توسعه ای و قدرت اقتصادی دنبال نمی شود چه بسا تا کنون این مناسبات بیشتر ماهیت سیاسی داشته است و این اصلا منطقی نیست .

در مورد روسیه هم این مناسبات تاکنون کلا سیاسی و امنیتی بوده است حال آنکه روسیه به عنوان پهناورترین کشور دنیا از ظرفیت های اقتصادی و توسعه ای بالایی برخودرار است که می تواند در جهت اهداف توسعه ای ایران خصوصا در بخش های صنایع نفت و گاز و همچنین تجارت مواد غذایی و محصولات کشاورزی و دامداری مورد توجه قرار گیرد.

کشوری مانند ایران که از محدودیت شدید منایع آبی رنج می برد، بهترین آلترناتیو برای تامین مایحتاج کشاورزی و دامداری کشورهای شمالی خصوصا روسیه است. باید ظرفیت های بالای اقتصادی با این روسیه فعال شود . اگر این ظرفیت ها فعال گردد کم کم مناسبات دو کشور از سایه مسائل سیاسی خارج می شود و حساسیت های عمومی در این زمینه کاهش می یابد. 

به همکاری در بخش صنایع نفت وگاز اشاره کردید؟ این همکاری ها با توجه به اینکه ایران و روسیه هر دو دارنده و تولیدکننده نفت و گاز هستند، چگونه قابل تحقق است؟ 

متاسفانه یک ذهنیت نادرست حتی درنظام تصمیم گیری و  فضای  نخبگی کشور وجود دارد و آن اینکه ایران و روسیه به دلیل اینکه در زمره دارندگان بزرگ ذخایر هیدروکربوری هستند ، بیشتر رقیب هم به شمار می آیند و این مساله مانع از همکاری آنها هم در این بخش و هم در بخش های دیگر اقتصادی است. 

تهران و مسکو می توانند ظرفیت‌های بزرگی برای همکاری در طرح‌های مشترک نفت و گاز و تبدیل شدن به یک بلوک واحد تولید وعرضه انرژی تعریف کنند.هم‌اکنون شرکت‌های روس توانمندی خوب اقتصادی و فنی برای اجرای طرح‌های توسعه ای نفت و گاز دارند که می‌توان از این توانمندی‌ها در توسعه طرح‌های بالادستی نفت وگاز کشور استفاده کرد.

تا چند سال پیش روس‌ها چه به صورت دوجانبه و چه در قالب اوپک، رقیب جدی ایران و اوپک به شمار می‌رفتند و حتی در بازگشت ایران به بازار نفت در سال ۹۵ پس از برجام، روس‌ها خیلی کارشکنی کردند اما ساختار و روند جهانی بازار و متغیرهای نوظهور جدید در بازار نفت، سیاست های ایران و روسیه را بهم نزدیک کرده و زمینه تشکیل اوپک پلاس را فراهم ساخته است .

هم‌اکنون  چند سالی است که اوپک‌پلاس محور اصلی همکاری‌های نفتی در بازار جهانی نفت است و هماهنگی ایجاد شده زمینه افزایش منطقی قیمت نفت شده است.

این شکل همکاری باید در آینده به نسبت بیشتر بین کشورهای بزرگی مانند ایران و روسیه ادامه یابد تا منافع مشترک طرفین تامین شود و حتی به حوزه‌های دیگر مانند گاز نیز تسری یابد .

در حوزه گاز هم ایران و روسیه نمی توانند رقیب باشند. بازار روسیه اروپا و شرق آسیاست اما بازار فروش گاز ایران کشورهای همسایه است ضمن اینکه ایران می تواند روسیه را در تامین گاز اروپا کمک کند.

شما اشاره كرديد كه ايران براي پيگيري اهداف توسعه اي خود بايد به سراغ كشورهاي نوظهور اقتصادي مانند چين و روسيه برود. چه دلايلي براي اين ادعا مطرح مي كنيد؟

ايران كشوري است كه عقب ماندگي هاي مفرط و طولاني در حوزه توسعه اي دارد . عقب مادندگي هايي كه به راحتي و فوري با رويكردهاي فعلي در سياست خارجي قابل رفع نيست و هرچه زمان بگذرد مسير توسعه اي ايران سخت تر ، پرهزينه تر و طولاني تر مي شود.

ايران در حاليكه مي توانست در فاز دوم توسعه اي به مانند كشورهاي چين ، هند ، كره جنوبي ، تركيه ، به سطوح بالاي توسعه اي برسد ، اين فرصت را از دست داد و حالا بايد به فكر توسعه در فاز سوم شود كه عملا از يك دهه پيش شروع شده و كشورهايي مانند ويتنام ، بنگلادش و اين دست كشورها در آن در حال حركت هستند.

در گام نخست لازم است چالش هاي سياسي با دنيا كه سد بزرگ توسعه كشور است رفع شود و آنگاه در فضايي آرام و باثبات اهداف توسعه اي با تكيه بر ظرفيت كشورهاي نوظهور مانند چين ، هند ، تركيه ، كره جنوبي ، برزيل ، روسيه و ... دنبال شود تا عقب ماندگي هاي توسعه اي تا حدي جبران شود.

روابط با كشورهاي نوظهور در مقايسه با كشورهاي موج اولي توسعه در اروپا و آمريكا ارزانتر ، كم ريسك تر، سريع تر و پربازده تر است كه اين نيازمند توضيحات مفصل است كه از حوصله اين گفت وگو خارج مي باشد .

ملاحظات سياسي چه جايگاهي در اين مناسبات بازي مي كند؟

یک سیاست خارجی توسعه گرا توام با عقلانیت ، سیاست خارجی است که متناسب با منافع توسعه ای و قدرت اقتصادی ، مناسبات خود را با کشورهای مختلف جهان تنظیم نماید .

این مناسبات در مورد برخی از کشورها وجه سیاسی و امنیتی آن برجسته تر است و در مورد برخی کشورها وجوه اقتصادی و تجاری و در مورد برخی کشورها وجوه سیاسی و اقتصادی به صورت توامان .

کشورهای همسایه عموما جز کشورهایی هستند که مناسابت اقتصادی و سیاسی به صورت توامان باید مدنظر باشد. ايران درست است كه كشوري بين المللي است اما واقعيت اين است كه نفش آفريني ايران در سطح بين المللي به دليل عقب ماندن از قافله قدرت گيري اقصتادي در دهه هاي گذشته ، در حال حاضر به غير از نفت چندان موثر نيست .

آنچه در شرايط كنوني براي ايران اهميت دارد كار كردن در دو سطح كشورهاي نوظهور و همچنين كشورهاي منطقه و همسايه است . در واقع ايران بايد اهداف توسعه اي خود را در اين دو سطح بالفعل نمايد.

به طور كلي تحولات اخير در مناسبات ايران با دو كشور چين و روسيه چه تاثيري بر مذاكرات احياي برجام در وين دارد؟

اگرچه دولت سيزدهم تلاش داشت با تحرك  ديپلماتيك در سطح عالي با چين و روسيه ، بر روند مذاكرات وين و تغيير رفتار طرف هاي اروپايي و آمريكا در برابر ايران  تاثير گذاشته د و از طرفي چين و روسيه را براي تحرك مثبت و بيشتر در مذكرات شارژ نمايد اما به نظر مي رسد اين تحرك  چندان بر روند مذاكرات در هر دو وجه تاثير نگذاشته است .

اين اما به معني عدم  افزايش قدرت مانور ايران در مذاكرات نيست . 

به عبارت ديگر اين تحركت ديپلماتيك و تبليغاتي، دست تيم مذاكره كننده را براي بازكردن درهاي جديد و گشايش هاي جديد در مذاكرات جهت رسيدن سريعتر و زودتر به توافق ، تقويت كرد.

اين تحركات بيشتر با هدف همراه كردن افكار عمومي داخلي و خصوصا جريان هاي سياسي نزديك به دولت با تاكتيك جديد براي مذاكرات مستقيم با آمريكا است كه زمينه هاي آن در حال فراهم شدن است. 

اما اينكه دولت تاچه حدي بتواند جريان هاي سياسي نزديك به خود را در ماجراي مذاكره مستقيم با آمريكا همراه كند، در روزهاي اينده مشخص خواهد شد.

ارسال به دوستان