۰۷ دی ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۷ دی ۱۴۰۳ - ۲۳:۵۸
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۸۵۰۰۹۳
تاریخ انتشار: ۱۴:۱۱ - ۰۱-۰۵-۱۴۰۱
کد ۸۵۰۰۹۳
انتشار: ۱۴:۱۱ - ۰۱-۰۵-۱۴۰۱

مهرعلیزاده: دکان فائزه‌ هاشمی در ورزش زنان را بستم/ آبکی رد صلاحیت شدم

مهرعلیزاده: دکان فائزه‌ هاشمی در ورزش زنان را بستم/ آبکی رد صلاحیت شدم

رئیس اسبق سازمان تربیت‌بدنی تند و بی‌پروا نسبت به اظهارات فائزه هاشمی واکنش نشان داد و از برکناری امیررضا خادم، اختلافات صفایی فراهانی و هاشمی‌طبا، ‌نحوه انتخاب برانکو از سوی دادکان و ماجرای بازگشت وحید هاشمیان به تیم‌ملی گفت.

به گزارش ایسنا، ‌به محل فدراسیون بین‌المللی ورزش‌های زورخانه‌ای رفتیم تا با محسن مهرعلیزاده به عنوان رییس سازمان تربیت‌بدنی در سال‌های ۸۰ تا ۸۴ گفت‌وگو کنیم و به مرور وقایع چهارساله ورزش ایران بپردازیم؛ حضور یک فرد با تخصص اقتصادی و مالی در راس ورزش کشور، میراثی که هاشمی‌طبا در سازمان تربیت‌بدنی به جای گذاشته بود، وضعیت ورزش قهرمانی و بانوان ایران طی‌ آن دوره، برکناری امیررضا خادم از فدراسیون کشتی، انتخاب مشحون در فدراسیون بسکتبال، استعفای صفایی فراهانی از فدراسیون فوتبال و حضور محمد دادکان در این فدراسیون و اضافه شدن بند ۱۰ به اساسنامه فدراسیون‌های ورزشی که امکان عزل و برکناری رییس یک فدراسیون را در اختیار رییس سازمان تربیت‌بدنی قرار می‌داد، تنها بخشی از این مصاحبه است. وی در عین حال با اظهاراتی تند، نسبت به صحبت‌های فائزه هاشمی واکنش نشان داد که در ادامه مشروح کامل آن آمده است.

- در مورد خود و خانواده‌تان بگویید.

بنده در یک خانواده معمولی و مذهبی به دنیا آمدم. ۶ برادر و یک خواهر هستیم و معمولا خانواده‌ها در آن برهه زمانی پر جمعیت بودند. بنده فرزند سوم خانواده و متولد سال ۱۳۳۵ در مراغه هستم. دوران دبستان و دبیرستان خود را در این شهر پشت سر گذاشتم و موفق شدم در دانشگاه تبریز در مقطع کارشناسی، مهندسی مکانیک تحصیل کنم و فوق‌ لیسانس را در همین دانشگاه قبول شدم اما با توجه به بحث انقلاب فرهنگی دانشگاه‌ها تعطیل شدند و وارد فعالیت‌های انقلابی شدم و فعالیت در نهادهای مختلفی از جمله سپاه، جهاد سازندگی، کمیته‌های انقلاب اسلامی و... باعث شد از دانشگاه و تحصیل فاصله بگیرم و وارد فعالیت‌های اجرایی در جنگ، جبهه و سپاه شوم.

پس از این دوره زمانی به حوزه صنعت آمدم و از بخش فنی، تولید و بازرگانی کار خود را آغاز کردم و فعالیت‌های خود را در بدنه صنعت کشور ادامه دادم. حدود سال‌ ۶۰ بود که با توجه به حضور در تهران، دوره کارشناسی ارشد خود را پس از فعالیت مجدد دانشگاه‌ها در دانشگاه صنعتی شریف ادامه دادم اما مدرک خود را از دانشگاه تبریز اخذ کردم و در ۲۹ سالگی به عنوان معاون وزیر صنایع سنگین منصوب شدم و ۵ سال در این سمت فعالیت کردم و با تغییر دولت، تغییر جایگاه دادم و جزء اولین مدیرانی بودم که در ریاست جمهوری مرحوم هاشمی رفسنجانی در ایجاد منطقه آزاد کیش، فعالیت کردم.

پس از این دوره زمانی نیز حدود سه سال در حوزه عمرانی و ملی تحت عنوان بازسازی و راه‌اندازی نیروگاه اتمی بوشهر از سال‌ ۷۲ مشغول به فعالیت شدم. با دستور امام خمینی (ره) یک شرکت سرمایه‌گذاری شاهد برای فرزندان شهدا ایجاد شده بود و به عنوان دومین مدیرعامل این شرکت انتخاب شدم و دو سال نیز در این سمت فعالیت کردم. با روی کار آمدن دولت سیدمحمد خاتمی از بنده درخواست شد به عنوان استاندار خراسان که ۲۰ درصد خاک کشور و ۱۰ درصد جمعیت کشور را به خود اختصاص داده بود فعالیت کنم و از سال ۷۶ تا ۸۰ در این سمت حضور داشتم و در دولت دوم، رییس جمهور از بنده درخواست کرد در سازمان تربیت‌بدنی مشغول به فعالیت شوم.

- چه شد که به سازمان تربیت‌بدنی رفتید و به عنوان رییس این سازمان انتخاب شدید؟ گویا تمایل داشتید به عنوان وزیر صنعت فعالیت کنید اما این جایگاه به اسحاق جهانگیری رسید و در نهایت شما به ریاست سازمان تربیت‌بدنی رسیدید.

با توجه به اینکه گرایش شخصی‌ام به سمت صنعت و گردشگری بود اما رییس جمهور اصرار کرد به سازمان تربیت‌بدنی بروم و با توجه به اینکه رییس ما بودند و تاکید داشتند بنده در این سازمان مشغول به فعالیت شوم در نهایت موافقت کردم.

حضورم در سازمان تربیت‌بدنی به این علت نبود که دنبال جایگاه و شغلی برای بنده بودند. با توجه به عملکرد بنده در استان خراسان اعلام کردند که فردی برنامه‌ریز و آینده‌نگر هستم و تحلیل‌ها نشان می‌دهد ورزش کشور از بی‌برنامگی و روزمرگی رنج می‌برد و شرایط سینوسی دارد و نسبت به گذشته دچار افول شده است.

در ابتدای امر با این تصمیم خیلی مخالف و معتقد بودم اگر قرار است از ظرفیت بنده استفاده شود باید در جایگاه‌های دیگری رخ دهد و با توجه به اینکه گرایش شخصی‌ام به سمت صنعت و گردشگری بود اما رییس جمهور اصرار کرد به سازمان تربیت‌بدنی بروم و با توجه به اینکه رییس ما بودند و تاکید داشتند بنده در این سازمان مشغول به فعالیت شوم در نهایت موافقت کردم. در حکم بنده نیز اینگونه عنوان شد که منصوب می‌شوید تا با طراحی طرح جامع ورزش کشور و اجرای آن برای آینده ورزش ایران اقدام کنید.

خوشبختانه این دغدغه رییس جمهور مدنظر قرار گرفت و حدود ۲.۵ سال روی مسئله ورزش کار کردیم و نظام جامع ورزش به عنوان طرحی اساسی که در دستگاه‌های دیگر وجود نداشت، تدوین شد و در شورای عالی ورزش به تصویب رسید.

- زمانی که گذشته شما را مرور می‌کنیم، متوجه می‌شویم که هیچ سابقه و تحصیلات ورزشی نداشتید و به یکباره از حوزه صنعت به عنوان رییس سازمان تربیت‌بدنی منصوب شدید؛ اتفاقی که با انتقاد بسیاری از کارشناسان در آن مقطع زمانی نیز همراه بود.

این اتفاق دقیقا تشخیص سیدمحمد خاتمی به عنوان رییس جمهور بود، هرچند از قبل نسبت به بنده شناخت داشت اما در چهار سال حضور در استانداری خراسان شناخت بسیار بهتری به دست آمد و با توجه به اقدامات توسعه‌ای و بزرگی که در این استان انجام دادم، تصمیم بر این شد که به سازمان تربیت بدنی بروم. ذهن بنده مبتنی بر طراحی و برنامه‌ریزی است و رییس جمهور بر این بعد شخصیتی بسیار تاکید داشت و با توجه به اینکه ورزش کشور از نبود برنامه بلندمدت رنج می‌برد، چنین تصمیمی گرفت.

البته این انتقاد آن زمان وجود داشت و در حال حاضر نیز وجود دارد و صرفا نسبت به انتخاب بنده در این سمت نبود و حتی عنوان شده بود مهرعلیزاده عکس با ساک ورزشی هم ندارد. بنده شخصا ورزشکار بودم و برای خودم ورزش می‌کردم اما قهرمان ملی نبودم. به نظر بنده این اظهارات پوپولیستی است، مسائل مدیریتی بسیار مهم است و اگر بین ۱۰۰ قهرمان ورزشی یک نفر پیدا شود که مدیریت بلد است باید وی را انتخاب کنیم و دست وی را نیز ببوسیم اما اگر قهرمانی را انتخاب کنیم که با مقوله مدیریت آشنا نیست فعالیت‌ها دچار مشکل خواهد شد.

در سازمان تربیت‌بدنی اصل، مدیریت است و قدرت مدیریت کارها را پیش می‌برد و نباید این اشتباه صورت گیرد. بنده نمی‌خواهم به گذشته بازگردم و از انتخاب خود در این جایگاه دفاع کنم اما به عنوان فردی باتجربه معتقدم حرف اشتباهی است که بگوییم یک مدیر ورزشی نیست و نباید در حوزه ورزش فعالیت کند. شما اگر یک پزشک را که با مدیریت صحیح آشنا نیست به عنوان رییس بیمارستان یا وزیر بهداشت انتخاب کنید فعالیت‌ها دچار چالش می‌شود چرا که مسائل مالی، طراحی، روابط عمومی، تجهیزات و... از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است و شعار اشتباهی است که بگوییم یک مدیر غیرورزشی نباید در حوزه ورزش فعالیت کند.

- سازمان تربیت‌بدنی را در چه وضعیتی از مصطفی‌ هاشمی‌طبا در سال ۷۶ تحویل گرفتید؟

در دوره قبلی تمرکز رییس سازمان به پروژه‌های عمرانی و ساخت‌وساز معطوف شده بود و زمانی که بنده کار خود را آغاز کردم متوجه روحیه توسعه اماکن ورزشی در سازمان تربیت‌بدنی شدم. دولت آن زمان با مشکل انبوه پروژه‌های نیمه‌تمام روبرو شده و با کمبود شدید مالی مواجه بود اما وظیفه داشتیم پروژه‌ها را کامل کنیم. بنده صرفا برای ساخت و ساز نیامده بودم و هرچند حوزه عمران نیز بخشی از وظایف بنده بود اما به دنبال واکاوی شرایط ورزش بودیم تا ببینیم با چه مشکلاتی در این عرصه مواجه هستیم؛ اینکه مشکل آموزش داریم؟ ساختار ضعیف است؟ تقسیم‌بندی وظایف صورت نگرفته است؟ از عدم همکاری سایر ارگان‌ها رنج می‌بریم؟

تقریبا جهت‌گیری کلی مدیریتی سازمان تربیت‌بدنی را تغییر دادم در حالی که از تکمیل پروژه‌های عمرانی نیز غفلت نکردیم. در حوزه صنعت با هاشمی‌طبا همکار بودم و از یکدیگر شناخت داشتیم. از وی پرسیدم به چه علت تا این حد پروژه‌ عمرانی را کلید زده‌اید؟ وی با خنده جواب داد بالاخره بنده شروع کرده‌ام و کشور ما اینگونه است که یک نفر شروع می‌کند و یک نفر به اتمام می‌رساند. اما بنده معتقدم این رویه و جهت‌گیری غلط است و شما نباید یک پروژه‌ را زخمی کنید و تکمیل آن را به نفر بعدی واگذار کنید. اساسا سوال این بود که آیا نیازمند این همه سالن ورزشی بودیم؟ آیا بر اساس نیاز منطقه اقدام به ساخت سالن‌های ورزشی کرده‌ بودیم؟

باید بر اساس نیازمندی اقدام به ساخت سالن‌های ورزشی می‌کردیم و بر اساس استعدادیابی پروژه‌های عمرانی را پیش می‌بردیم چرا که استعداد و تخصص ورزشی در شمال و جنوب کشور متفاوت است و باید با توجه به این مسائل اقدام به ساخت پروژه‌های ورزشی می‌کردیم. قصد ندارم عملکرد هاشمی‌طبا را زیر سوال ببرم اما معتقدم اقدامات باید طبق اصول، برنامه و هدف پیش‌ برود. در کشور ما عمده مشکلات ما به حوزه آموزش باز می‌گردد و به همین دلیل رشد به خوبی صورت نمی‌گیرد و در حوزه ورزش دقیقا اینگونه است. رشد صحیح باعث کاهش هزینه‌ها می‌شود و این رویه سرمایه‌گذاری است و نه هزینه. در نظام جامع ورزش سعی کردیم این نگاه را پیش ببریم و تنها ساخت اماکن ورزشی نمی‌توانست مسئله ما را در حوزه ورزش حل کند.

- تصویری از ورزش ایران طی آن‌ سال‌ها ارائه کنید.

با توجه به اینکه آموزش‌ها عموما به صورت سنتی و روزمره دنبال می‌شد شرایط خاصی را داشتیم و قرار بود یکسال بعد از حضور بنده بازی‌های آسیایی بوسان برگزار شود. زمانی که با روسای فدراسیون‌هایی که قرار بود رشته اعزامی به بازی‌های آسیایی داشته باشند جلسه‌ای را برگزار کردیم، متوجه شدیم که هیچ برنامه‌ای برای حضور در این مسابقات از قبل ترسیم نکرده‌اند. بنده آن‌ها را مقصر نمی‌دانستم و کار به صورت کلی در سطح کلان با مشکل مواجه بود و به همین منظور تصمیم گرفتیم ستادی به منظور حضور پر قدرت در بازیهای آسیایی تشکیل دهیم و علی کفاشیان را به عنوان معاون فنی در سازمان تربیت بدنی منصوب کردم. در یک مقطع زمانی نیز خانم‌ طاهره طاهریان و در یک مقطع زمانی نیز خانم احمدی را به عنوان معاون بانوان منصوب کردم. هدف از تشکیل این ستاد مقطعی بود و فقط قرار بود از وضعیت ناخوشایند در آن برهه زمانی خارج شویم و در عین حال قرار بود ستاد فعالیت خود را برای المپیک آتن که دو سال بعد برگزار می‌شد، برنامه ریزی کند.

متاسفانه انتخاب‌ روسای فدراسیون‌ها با ظاهر دموکراتیک انجام می‌شد اما چینش‌ها به گونه‌ دیگری بود و از دل آن رییس فدراسیون بیرون می‌آمد.

در عین حال تغییراتی را در فدراسیون‌های ورزشی ایجاد کردیم. متاسفانه انتخاب‌ روسای فدراسیون‌ها با ظاهر دموکراتیک انجام می‌شد اما چینش‌ها به گونه‌ دیگری انجام می‌شد و از دل آن رییس فدراسیون بیرون می‌آمد. یک زمانی بنده مسئول ورزش هستم و تصمیم می‌گیرم فردی را به عنوان رییس انتخاب کنم و چینش‌ها را به گونه‌ای انجام می‌دهم که رییس فدراسیون تعیین شود؛ این تصور شخصی بنده است که آن فرد برای تصدی ریاست مناسب اما الزاما ممکن است تصمیم صحیحی اتخاذ نشده باشد. این شیوه‌ باعث شده بود اغلب روسای فدراسیون‌ها چنین انتخاب شوند و حضور داشته باشند.

- از همکاری با مشحون و نحوه انتخاب وی به عنوان رییس فدراسیون بسکتبال بگویید.

مشحون در دوره فعالیت بنده به عنوان رییس فدراسیون بسکتبال انتخاب شد. فردی به نام مرحوم ادب نماینده مجلس بود و همراه با مشحون به دفتر بنده آمدند و گفتند اگر قصد دارید فردی را به عنوان رییس فدراسیون انتخاب کنید، مشحون در انتخابات حضور پیدا نکند چرا که فردی در دولت همفکر شما است و تصمیم به حضور در انتخابات گرفته و اگر بنا بر انتخاب این فرد دارید، خود را به زحمت نیاندازیم.

بنده به آن‌ها اعلام کردم به هیچ وجه در برگزاری انتخابات فدراسیون بسکتبال دخالت نخواهم کرد و هرکسی را که مجمع انتخاب کند به آن تصمیم احترام می‌گذاریم. مجددا پرسیدند آیا این صحبت‌ها را باور کنیم؟ گفتم بله، باور کنید. در نهایت انتخابات برگزار و مشحون به عنوان رییس فدراسیون انتخاب شد و بنده نیز خیلی از این تصمیم مجمع خوشحال شدم. پس از برگزاری مجمع مشحون نزد بنده آمد و گفت آن روز که با شما جلسه داشتیم اظهاراتتان را باور نکردیم و معتقد بودیم افراد سیاسی از این حرف‌ها می‌زنند اما شما نشان دادید به تخصص و درستی صحبت‌هایتان پایبند هستید.

وی گفت می‌تواند به دو طریق فعالیت‌ها را در فدراسیون بسکتبال برنامه‌ریزی کند؛ ابتدا اینکه تا ۲ سال آینده در راستای کسب مدال گام برداریم یا اینکه فعالیت پایه‌ای و اساسی انجام دهیم و در طولانی مدت به نتیجه برسیم. به وی اعلام کردم منطق می‌گوید باید در مسیر دوم گام برداریم و وظیفه ما رشد رشته بسکتبال در سطح کلان است و اگر به جای برنامه دوم در مسیر برنامه اول گام برداریم خیانت کرده‌ایم.

مشحون پس از این جلسه مراکز استعدادیابی را راه‌اندازی کرد و از سوی سازمان تربیت بدنی مورد حمایت قرار گرفت و خوشبختانه شاهد درخشش این رشته ورزشی بودیم و در حال حاضر نیز اگر بسکتبال در کشور شرایط خوبی دارد انصافا به دلیل همان پایه‌ریزی‌ها طی آن‌سال‌ها است.

بگذارید خاطره جالبی را برای شما تعریف کنم. حدود ۱.۵ سال از اتمام فعالیت بنده به عنوان رییس سازمان تربیت‌بدنی می‌گذشت و در خانه نشسته و در حال تماشای مسابقات بسکتبال بودم. زمانی که مسابقات تمام شد بلافاصله مشحون با بنده تماس گرفت و گفت به شما تبریک می‌گویم.

به وی گفتم اتفاقا بنده به شما تبریک می‌گویم و دستتان درد نکند. گفت به خاطر دارید که چهار سال قبل جلسه‌ای را برگزار و در مورد آینده بسکتبال برنامه‌ریزی کردیم؟ شما راه بنده را باز کردید و موفقیت‌های کنونی در رشته بسکتبال نتایج همان تصمیمات است. فعالیت‌های بلندمدت در طراحی و اجرا ماندگار است و خوشبختانه در حوزه قهرمانی اقدامات بسیاری صورت گرفت.

- به فدراسیون فوتبال برسیم؛ به علت استعفای صفایی فراهانی و نحوه انتخاب محمد دادکان نیز اشاره کنید.

صفایی فراهانی پیش از حضور بنده در فدراسیون فوتبال حضور داشت و اقدامات بسیار خوبی برای توسعه این رشته ورزشی انجام داده بود. صفایی فراهانی واقعا مدیر بود. یزدانی خرم نیز در حوزه والیبال اقدامات بسیار خوبی انجام داد و هرگز هم والیبال بازی نکرده بود. بنده با این افراد در دهه ۶۰ در بخش صنعت فعالیت می‌کردم.

صفایی آن‌ سال‌ها اختلافات شدیدی با کمیته‌ملی المپیک و شخص هاشمی‌طبا داشت و چند بار نیز نزد بنده آمد و به عنوان دوست مشترک آن‌ها سعی کردم مشکلات را حل کنم. صفایی فردی زود رنج بود و تصمیم گرفت استعفا دهد. مرتبه اول وی را از ارائه استعفا منصرف کردم و پذیرفت اما بعدتر و در آستانه برگزاری بازی‌های آسیایی بوسان برای بار دوم استعفا داد. آن زمان بنده کسالت داشتم اما با وی تماس گرفتم و گفتم اقدام خوبی انجام نداده‌اید. وی گفت خسته شده و بریده‌ است! در نهایت تصمیم گرفتم محمد دادکان که قائم مقام وی بود و شناخت چندانی نیز نسبت به وی نداشتم را به عنوان جانشین صفایی انتخاب کنم. دادکان ابتدا در خود این توانایی را نمی‌دید که به عنوان رییس فدراسیون فوتبال فعالیت کند.

در نهایت تصمیم گرفتم محمد دادکان که قائم مقام وی بود و شناخت چندانی نیز نسبت به وی نداشتم را به عنوان جانشین صفایی انتخاب کنم. دادکان ابتدا در خود این توانایی را نمی‌دید که به عنوان رییس فدراسیون فوتبال فعالیت کند.

دادکان به بنده برای تصدی ریاست فدراسیون افراد مختلفی را معرفی کرد اما به وی گفتم شما از نظر فنی شرایط خوبی دارید و ورزشی هستید و در حد قائم مقام فدراسیون فوتبال نیز فعالیت کرده‌اید. خوشبختانه فرد مقبولی بود و در نهایت رای آورد و موفق هم شد. دادکان از نظر نگرش سیاسی عضو حزب هیات موتلفه اسلامی بود و از نظر فکری با بنده در خط جداگانه‌ای قرار داشت و این درحالی بود که صفایی فراهانی از نظر جریان فکری خیلی از بنده تندتر بود اما تصمیم به انتخاب دادکان نشان داد توجه به تخصص ملاک عمل است و مسائل سیاسی در مرحله بعدی قرار می‌گیرد و خوشبختانه شرایط بسیار خوبی را تجربه کردیم و وضعیت بهبود پیدا کرد.

- علت اختلاف صفایی و هاشمی‌طبا چه بود؟

فدراسیون نیازمند حمایت سازمان تربیت‌بدنی و کمیته‌ملی المپیک بود و باید هماهنگی‌های مختلفی را با هر دو مجموعه انجام می‌داد. علی‌رغم اینکه هاشمی‌طبا دوست بنده است اما خیلی صریح اعلام می‌کنم وی فردی است که خیلی در کارها و فعالیت‌ها دخالت کرده و روحیه مدیریتی وی اینگونه است. برعکس، بنده اصلا در کار دخالت نمی‌کنم و در اتفاقات مختلفی که رخ داد در حد معرفی به دادکان ورود می‌کردم و تاکید داشتم که انتخاب نهایی، حق رییس فدراسیون است.

- یعنی صفایی به دلیل اختلاف با هاشمی‌طبا، ناچار به استعفا شد؟

صفایی آن‌ سال‌ها اختلافات شدیدی با کمیته‌ملی المپیک و شخص هاشمی‌طبا داشت و این اختلافات، علی‌رغم چند مرتبه پا درمیانی حل نشد. صفایی تصمیم گرفت از ریاست فدراسیون فوتبال استعفا دهد؛ مرتبه اول وی را از ارائه استعفا منصرف کردم و پذیرفت اما بعدتر و در آستانه برگزاری بازی‌های آسیایی بوسان برای بار دوم استعفا داد.

بله این استعفا به دلیل اختلاف صفایی و هاشمی‌طبا صورت گرفت و این اختلافات علی‌رغم چند مرتبه پا درمیانی حل نشد و در نهایت باعث شد صفایی تصمیم به استعفا از ریاست فدراسیون فوتبال بگیرد.

- خودتان به گزینه‌ برانکو رسیده بودید یا وی را به شما معرفی کردند؟

نام چند نفر مطرح بود و برانکو نیز به بنده معرفی شد، چون بنده در این زمینه تخصص نداشتم و حدود ۵ نام مطرح شده بود، در نهایت با دادکان به اسم برانکو رسیدیم و بنده روی نام این مربی کروات صحه گذاشتم. آن زمان برانکو را به دادکان توصیه کردم و اتفاقا مورد استقبال هم قرار گرفت و به وی کمک کردم توافقات قراداد به صورت محرمانه در دفتر بنده انجام شود چراکه فضای فوتبال متشنج و هیاهوی بسیاری به پا شده بود و تصمیم گرفتیم به دور از هیاهوی رسانه‌ای، فعالیت‌ها را پیش ببریم.

- شما در جریان نحوه حضور وحید هاشمیان در تیم‌ملی فوتبال ایران با توجه به ناراحتی‌ وی طی آن‌ها سال‌ها بودید؟

دادکان یکبار نزد بنده آمد و گفت یک فوتبالیست در آلمان به نام وحید هاشمیان وجود دارد که به دلیل ناراحتی حاضر نیست تیم‌ملی فوتبال ایران را همراهی کند. شما به عنوان رییس سازمان تربیت ‌بدنی با وی تماس بگیرید و بخواهید که تیم‌ملی را همراهی کند. بنده نیز با وی و خانواده‌اش تماس گرفتم و درخواست کردم که به تیم‌ملی بیاید. در نهایت هاشمیان قبول کرد و به دادکان گفتم به آلمان برو و با هاشمیان نیز صحبت کن و این بازیکن را به ایران بیاور که در نهایت نیز انجام شد. آفت ورزش این است که به سطوح پایین‌تر مدیریتی اعتماد نمی‌شود در حالی که باید به بخش‌های پایین دستی اعتماد کرد.

- اما در جام جهانی ۲۰۰۶ آن‌گونه که باید نتیجه نگرفتیم و شرایط به خوبی پیش نرفت.

اگر به خاطر داشته باشید صعود با شکوهی به جام جهانی داشتیم و تا پیش از آن با اما و اگر به جام جهانی می‌رفتیم. یک بازی قبل از بازی نهایی صعود خود را مسجل کرده بودیم و با اقتدار موفق شدیم به جام جهانی برویم با روی کار آمدن دولت احمدی‌نژاد و انتخاب علی‌آبادی به عنوان رییس سازمان تربیت‌بدنی، متاسفانه اولین کاری که کردند ضربه به شخصیت دادکان بود. وی از شخصیت ارزشمندی برخوردار بود و در حالی که از نظر جریان فکری به آن‌ها نزدیک‌تر بود و فردی سالم و متدین به شمار می‌رفت و موفق نیز بود اما با رفتار خوبی روبرو نشد و باعث شدند روحیه خود را از دست بدهد. متاسفانه تیم را به هم ریختند و در آلمان نتایج خوبی کسب نشد چرا که تیم از انسجام مدیریتی برخوردار نبود و شرایط تغییر کرده بود.

- ورزش بانوان چه شرایطی داشت و چه برنامه‌ای برای توسعه آن تعریف شده بود؟

فائزه هاشمی هر از چندگاهی افاضاتی دارند که ویژه خود او است. یکبار به بنده گفت شما ورزش بانوان را تعطیل کرده‌اید. به وی گفتم خیر، بنده یک دکان را تعطیل کردم. فائزه هاشمی تحت عنوان ورزش بانوان دکان باز کرده بود و بنده این دکان را تعطیل کردم.

فائزه هاشمی هر از چندگاهی افاضاتی دارند که ویژه خود او است. یکبار به بنده گفت شما ورزش بانوان را تعطیل کرده‌اید. به وی گفتم خیر، بنده یک دکان را تعطیل کردم. فائزه هاشمی تحت عنوان ورزش بانوان دکان باز کرده بود و بنده این دکان را تعطیل کردم. در حال آمادگی برای تغییر وضعیت ورزش بانوان بودیم. آن زمان ساختمان حجاب را در اختیار داشتیم و انجمن‌هایی ایجاد شده بود که مشغول فعالیت در حوزه بانوان بودند. سال گذشته برای آن‌ها ۸۰۰ میلیون تومان در نظر گرفته شده که آن‌هم به طور کامل تخصیص نیافته بود. از همکاران پرسیدم تا جایی که اطلاع دارم بودجه در نظر گرفته شده برای کمک به فدراسیون‌ها معادل ۸ میلیارد تومان است و این بدان معنا است که صرفا ۱۰ درصد این رقم به ورزش بانوان اختصاص یافته است که جواب دادند بله و این رقم نیز کامل تخصیص نیافته است.

این عدد بسیار کم به نظر می‌رسید و تصمیم گرفتیم این مسئله را بررسی کنیم. نصف جمعیت کشور زن بودند، هرچند این بدان معنا نبود که باید در تمامی رشته‌های ورزشی زنان را اعزام کنیم اما زنان در بسیاری رشته‌ها می‌توانستند از مردان بهتر عمل کنند، بنابراین باید از نظر فراهم کردن امکانات شرایط را تسهیل می‌کردیم تا حسب شرایط، کارایی و ظرفیت‌ها از این امکانات بهره‌مند شوند و نباید جلوی فعالیت بانوان گرفته می‌شد.

تصمیم گرفتم سالن حجاب را از نزدیک ببینم. در دو طبقه آن دکه‌هایی که بعضا مساحت ۲ متری داشتند با تیر و تخته ایجاد کرده بودند. دکه‌هایی تحت عنوان انجمن سوارکاری، انجمن تیراندازی و...سالنی بزرگ را به ۳۰ تا ۴۰ انجمن ورزشی تقسیم کرده بودند و در هر کدام یک میز بسیار کوچک که یک نفر هم به زور در آن قرار می‌گرفت جا شده بود. گفتند این دکه‌ها را برای توسعه ورزش بانوان برنامه‌ریزی می‌کنند، هرچند در همین حد هم به عنوان فعالیت اولیه که دلخوشی ایجاد می کرد بد نبود اما این درحالی بود که فدراسیون‌ها از فضاهای خوبی برخوردار بودند و قصد داشتیم ورزش بانوان را در قبال ورزش آقایان تقویت کنیم.

تصمیم گرفتیم همانند نایب رییس آقایان در اساسنامه جدید فدراسیون‌ها یک نایب رییس بانوان را ذیل رییس فدراسیون تعریف کنیم و بر اساس آن فدراسیون‌ها مکلف شوند به صورت مساوی امکانات و اعتبارات را تقسیم کنند تا این گونه نیمی از فضا در اختیار زنان قرار گیرد. با این تصمیم دیگر دلیلی نداشت که یک فدراسیون چند ساختمان و مکان بزرگ را به ورزش آقایان اختصاص و صرفا یک دکه چند متر مربعی را به ورزش زنان اختصاص دهد. سیاست قبلی به نوعی تحقیر ورزش بانوان و عملا با این اتفاق ناخواسته ورزش بانوان به کنج رفته بود. بنابراین قرار شد بسته به پتانسیل و ظرفیت‌ها، فضاهای ورزشی در اختیار ورزش زنان و مردان قرار گیرد تا ورزش بانوان اینگونه از فضای گوشه‌نشینی، خارج شود.

انگار یک اتوبان ۸ بانده برای آقایان باز شده بود تا با سرعت زیاد پیش بروند و در کنار آن یک مسیر و راه باریک که شرایط مساعدی نیز نداشت برای ورزش بانوان در نظر گرفته بودند. واقعا شرایط و نسبت به همین ترتیب بود، این اتوبان باید به صورت مساوی در اختیار زنان و مردان قرار می‌گرفت. حتی نمی‌گوییم همه چیز باید به نسبت مساوی تقسیم می‌شد بلکه باید بر اساس ظرفیت و پتانسیل امکانات در اختیار ورزش زنان و مردان قرار می‌گرفت. در عین حال به این مسئله تاکید داشتیم که باید به ورزش بانوان نگاه ویژه‌ای داشته باشیم چرا که تا آن زمان ورزش زنان در حاشیه قرار گرفته و به نوعی محروم بود و باید تبعیض مثبت در حق ورزش بانوان رقم می‌خورد و تمامی امکانات اعم از ساختمان، مربی، پول و...به صورت مساوی برای زنان و مردان در اختیار فدراسیون‌ها قرار می‌گرفت.

دکان آن فرد تعطیل و بعدها صاحب آن دکان مدعی شد که ما فعالیت‌ها را تعطیل و شرایط را خراب کرده‌ایم. این صحبت‌ها در حالی مطرح شد که بانوان در بازی‌های آسیایی نتایج بسیار خوبی کسب کردند و میزان مدال‌ها و افتخارات را باید نسبت به گذشته می‌سنجیدند. هرچند این بازی‌ها در زمان مدیریت علی‌آبادی در سازمان تربیت‌بدنی برگزار شد اما این گونه نبود که دلیل کسب این نتایج در دو ساله فعالیت علی‌آبادی رقم خورده باشد بلکه این نتایج حاصل زحمات صورت گرفته در سال‌های قبل‌تر و بر اساس جایگاهی بود که در سال‌های گذشته برای ورزش بانوان در نظر گرفته بودیم.

فائزه هاشمی در مورد عملکرد ما در آن زمان در ورزش بانوان اظهارنظری کرده است؛ باید بگویم تدوین استراتژی، برنامه‌ریزی و طراحی از عهده هرکسی بر نمی‌آید، البته وی دارای توانایی هایی است که بنده هرگز از آن برخوردار نیستم، مثلا اگر وی بخواهد الان که ساعت ۱۱ صبح است به طرف مقابل بگوید ساعت ۴ صبح است می‌تواند آن را ثابت کند اما بنده چنین توانایی ندارم. بنده در مورد آینده‌نگری و طراحی دارای توانایی هستم و در ۱۴ حوزه ۷۰۰ نفر را گرد هم آوردیم تا برای ورزش کشور برنامه‌ریزی کنیم و نظام جامع ورزش کشور را تدوین کردیم تا بدانیم در چه نقطه‌ای در ورزش دنیا حضور داریم و باید در چه نقطه‌ای قرار بگیریم.

بنده از طاهریان پرسیدم بازی‌های آسیایی نزدیک است و در حوزه ورزش بانوان از چه توانایی برای شرکت در این مسابقات برخوردار هستیم؟ وی گفت ما چنین اجازه‌ای نداریم که بانوان به میادین ورزشی بروند و با محدودیت مواجه هستیم. پاسخ دادم چه کسی گفته اجازه نداریم و با محدودیت مواجه هستیم؟ به طور مثال در مورد رشته ووشو صحبت کردیم و گفتم بانوان در این رشته با هیچ مسئله غیرشرعی مواجه نیستند و حتی در این رشته از پوشش بسیار مناسبی برخوردار هستند. به شخصه به تمرینات تیم ملی ووشو بانوان رفتم و دیدیم که هیچ مشکلی وجود ندارد و به طاهریان گفتم به فدراسیون ووشو اعلام کنید برای حضور بانوان در مسابقات آسیایی خود را آماده کنند. وی از بنده درخواست کرد که این موضوع رسانه‌ای نشود چرا که ممکن بود مسائلی پیش بیاید. در نهایت اما تیم بانوان اعزام شد و کسی مانع رفتن آن‌ها نشد و خوشبختانه یکی از بانوان ووشوکار توانست مدال نقره کسب کند.

نکته جالب اینکه پس از اتمام بازی‌های آسیایی بوسان نزد مقام معظم رهبری رفتیم و با ایشان دیدار داشتیم. اتفاقا یکی از مسائل بسیاری مهمی که در ابتدای صحبت‌ها مطرح شد این بود که حضور بانوان ایرانی در مسابقات با وجود پوشش اسلامی که منجر به کسب مدال شود، افتخار آفرین است. معتقد هستم در حوزه ورزش بانوان اقدامات بسیاری انجام شد و درست است که در دوره علی‌آبادی فعالیت‌ها به ثمر نشست اما اقدامات در سال‌های قبل‌تر انجام شده بود و خروج ورزش بانوان از حصار، عامل اصلی شرایطی بود که منجر به توسعه ورزش بانوان شد.

- سال ۷۶ سازمان تربیت‌بدنی اساسنامه فدراسیون‌های ورزشی را تغییر داد و در سال ۷۸ تصویب شد که مجامع فدراسیون‌های ورزشی به عنوان رکن اصلی و تصمیم‌ساز عمل کنند اما در دوره شما بندی تحت عنوان بند ۱۰ به اساسنامه فدراسیون‌های ورزشی اضافه شد؛ بندی که با انتقادات بسیاری همراه بود و این اختیار را به رییس سازمان تربیت‌بدنی داد که بتواند رییس فدراسیون‌های ورزشی را عزل یا برکنار کند.

در برخی فدراسیون‌ها شاهد مشکلات اساسی بودیم و با توجه به عدم رسیدگی‌ها و بروز برخی مسائل اخلاقی نیاز بود که نسبت به آن ورود کنیم. حتی با یکی از روسای فدراسیون‌ها چندبار صحبت کردم و همگی از موضوعی که پیش آمده، مطلع بودند و بنده باید به عنوان مسئول ورزش در این رابطه پاسخگو می‌بودم.

زمانی که خانواده‌ای فرزند خود را به یک مجموعه ورزشی می‌سپارند اگر اتفاق ناخوشایندی رخ ‌دهد، سازمان تربیت‌بدنی مسئول است و باید در این راستا، نظارت کافی داشته باشد. حال اگر نظارت کافی داشته باشیم و تذکر نیز دهیم تا شاهد تکرار مسائل نباشیم اما مجددا شاهد رخ دادن مسائل ناگوار مربوطه باشیم و نحوه برخورد از سوی فدراسیون به گونه‌ای باشد که به سازمان تربیت‌بدنی ربطی ندارد، چه اقدامی باید انجام داد؟

طبق قانون اساسی، مسئولیت ورزش کشور با دولت است. در قانون اساسی دولت هم در حوزه آموزش و هم در حوزه ورزش دولت شده است و باید خدمات ورزشی سالم ارائه و فضای مناسبی را برای رشد و پرورش کودکان ایجاد کند. آیا زمانی که تخلفی رخ می‌دهد و شما تذکر می‌دهید و مجددا شاهد تکرار مسئله‌ای هستید، ‌ آیا راهی جز برکناری رییس فدراسیون وجود دارد؟ آن زمان رایج بود که نامزدهای انتخاباتی وعده‌هایی را به روسای هیات‌ها می‌دادند و بعدها نیز ارتباط خود را با روسای هیات‌ها حفظ می‌کردند تا به نحوی همواره رییس فدراسیون مصون بماند و به نوعی دم مجمع را می‌دید تا بتواند همواره در راس کار باشد.

خانواده‌ها، سازمان تربیت‌بدنی را مسئول ورزش می‌دانند و اگر رییس سازمان تربیت‌بدنی در واکنش به تخلفات یا مسائل یک فدراسیون پاسخش این باشد که مسئولیت بر عهده رییس یک فدراسیون است به طور حتم چنین واکنشی پذیرفتنی نیست و به طور حتم خانواده‌ها چنین پاسخی را نمی‌پذیرند و آن را نشان از بی‌عرضگی و بی‌مسئولیتی می‌پندارند.

ما با یک تعارض جدی از نظر قانونی مواجه بودیم؛ کارشناسان حقوقی سازمان تربیت‌بدنی عنوان کردند نباید در انتخاب مداخله کنیم و باید مجمع از میان افراد صالح، بهترین نفر را انتخاب کند اما زمانی که فساد در سطح ریاست یک فدراسیون رخ می‌دهد و انجام تخلف ثابت می‌شود دیگر نمی‌توانیم نقش نظاره‌گر را ایفا کنیم و پاسخ‌مان به مردم این باشد که اختیاری نداریم.

از نظر قانون اساسی دولت در حوزه ورزش مکلف است و این رویه که از خود سلب مسئولیت کنیم، با قانون اساسی، مغایر بود. در نهایت به مقوله انتخاب از سوی مجمع احترام کامل گذاشتیم و گفتیم این انتخاب حق مجمع است اما اگر رییس فدراسیون دچار تخلف شد، سازمان تربیت بدنی می‌تواند اقدام به عزل کند و بلافاصله از سوی مجمع فرد جدید انتخاب شود. علت اصلی این تصمیم همین بود و هم اکنون نیز از آن دفاع می‌کنم. بنده به شخصه همواره مدافع دموکراسی بوده‌ام اما واقعیت این است که نمی‌توانیم قانون را نادیده بگیریم و رفع مسئولیت کنیم یا بی‌عرضگی خود را نشان دهیم.

- اگر رییس سازمان تربیت‌بدنی از چنین قدرتی سوء استفاده کند و خود دچار تخلف شود و دود آن به چشم رییس فدراسیون برود، تکلیف چیست؟

در دنیا نظارت همواره وجود دارد و باید قدرت اعمال نظارت نیز وجود داشته باشید. متاسفانه اما در کشور ما اینگونه است که زمانی یک مدیر از قدرت برخوردار می‌شود نسبت به آن سوء استفاده می‌کند؛ این تخلف وزیر یا رییس سازمان تربیت‌بدنی است که از آن قدرت نباید سوء استفاده کند و به ماهیت ماجرا ربطی ندارد.

- اما امروزه ورزش دنیا چنین رویه‌ای را نمی‌پذیرد و مجامع فدراسیون‌ها به عنوان تصمیم‌گیر در انتخاب و برکناری روسا، ‌اقدام می‌کنند و با ورود و دخالت دولت در ورزش به شدت مخالفت و برخورد می‌شود.

ورزش دنیا متفاوت از ورزش ایران است. آنجا مسئولیت با NGO واقعی یا فدراسیون است و اگر تخلف یا خیانتی رخ دهد، قانون رییس فدراسیون یا NGO را مکلف می‌داند اما در کشور ما قانون اساسی دولت را مکلف کرده است و دولت باید پاسخگو باشد. اگر قانون اساسی دستخوش تغییر شود و بگوید دولت مکلف است ورزش را توسعه بخشد اما NGO ها در خصوص اقدامات خود در حوزه ورزش پاسخگو باشند، دیگر نباید دخالتی از سوی سازمان تربیت‌بدنی صورت گیرد.

- اگر به خاطر داشته باشید اساسنامه ارسالی فدراسیون فوتبال به فیفا از سوی این نهاد بین‌المللی نیز به دلیل امکان دخالت دولت مورد پذیرش قرار نگرفت و برگشت خورد.

آن‌ها با شرایط خاص خود مسائل را در نظر می‌گرفتند در حالی که باید شرایط داخلی ما را بررسی می‌کردند. اگر فدراسیون فوتبال دچار تخلف سنگینی شود و آسیب فراوانی به مردم و اعتماد آن‌ها وارد شود و جامعه تحت تاثیر قرار گیرد، پاسخگو کیست؟ رییس فدراسیون است یا وزیر ورزش؟ در چنین شرایطی تاکید بر این است که باید وزیر ورزش استعفا دهد!

- اما این نگاه اساسا جایگاه مجامع انتخاباتی را زیر سوال می‌برد و اگر فردی که با ویژگی اخلاقی دیکتاتورمابانه به عنوان وزیر ورزش یا رییس سازمان تربیت‌بدنی منصوب شود، ‌می‌تواند هر طور که تمایل دارد برخورد کند و هر زمان که تشخص دهد حتی اگر تصمیمش نادرست باشد اقدام به عزل یا برکناری رییس یک فدراسیون کند.

حق با شما است. اتفاقا به خاطر برخی اتفاقات بود که تصمیم اتخاذ شده زیر سوال رفت، چرا در زمان ریاست بنده بر سازمان تربیت‌بدنی چنین اتفاقی رخ نداد؟ این مسئله به عنوان یک امکان وجود داشت و پس از بنده چندین بار مورد سوء استفاده قرار گرفت. هر زمانی از قانون نیز سوء استفاده کنید حتی با لغو قانون مواجه خواهید شد.

- علت برکناری امیررضا خادم از ریاست فدراسیون کشتی توسط شما چه بود؟ وی در متن استعفای خود عنوان کرده بود حسب‌الامر جنابعالی از مسئولیت خود استعفا می‌دهد.

عملکرد وی عامل برکناری بود.

- اما تیم‌ملی کشتی در مسابقات جهانی نتایج خوبی کسب کرده بود و قهرمان جهان شد.

در جام جهانی آلمان نتایج خیلی خوبی کسب کردیم اما در بازی‌های آسیایی بوسان در عمل وضعیت خراب شد. در خصوص جمع کردن و تسلط بر تیم در بازی‌های آسیایی بوسان خادم نشان داد که کار را بلد نیست و زمانی که بازگشتیم این اختیار را نیز نداشتم که وی را عزل کنم اما به وی گفتم اگر شرایط به همین منوال پیش برود، کشتی را از دست خواهیم داد و در نهایت از وی خواهش کردم استعفا دهد که خادم نیز این مسئله را پذیرفت.
در خصوص جمع کردن و تسلط بر تیم در بازی‌های آسیایی بوسان امیر خادم نشان داد که کار را بلند نیست و زمانی که بازگشتیم این اختیار را نیز نداشتم که وی را عزل کنم اما به وی گفتم اگر شرایط به همین منوال پیش برود، کشتی را از دست خواهیم داد و در نهایت از وی خواهش کردم استعفا دهد که خادم نیز این مسئله را پذیرفت.

- به حذف کرسی ایران از کمیته بین‌المللی المپیک نیز اشاره کنید. با توجه به حذف هاشمی‌طبا از کمیته ملی المپیک این کرسی ایران در IOC از دست رفت. به چه علت چنین اتفاقی افتاد و آیا این امکان وجود نداشت که هاشمی‌طبا به عنوان عضو افتخاری فعالیت خود را در کمیته ملی المپیک ادامه دهد تا این کرسی از دست نرود.

با دو حالت روبرو بودیم. کرسی ایران در IOC یا ناشی از جایگاه حقوقی رییس کمیته ملی المپیک یا جایگاه شخصی بود. اگر این جایگاه حقوقی رییس کمیته ملی المپیک بود که تکلیف مشخص است و با آمدن رییس بعدی نیز باید جایگاه ایران حفظ می‌شد. اگر جایگاه حقیقی بود که نمی‌توانستیم مجمع را مجبور کنیم به هاشمی‌طبا رای دهند و این مسئله نقض دموکراسی بود و بنده هرگز دخالت نکردم و نکته قابل توجه اینکه با توجه به حقیقی بودن جایگاه با رفتن وی از کمیته ملی المپیک نیز این جایگاه باید حفظ می‌شد.

این توقع که هاشمی‌طبا را به عنوان عضو افتخاری تعیین می‌کردید تا کرسی ایران در IOC حفظ شود مسئله نامشخصی بود و تضمینی نیز وجود نداشت، علاوه بر این بنده به عنوان رییس سازمان تربیت‌بدنی از چنین امکانی برخوردار نبودم و فقط به عنوان یک ناظر در کمیته ملی المپیک حضور داشتم.

- شما قصد نداشتید همانند هاشمی‌طبا همزمان به عنوان رییس سازمان تربیت‌بدنی و رییس کمیته ملی المپیک فعالیت کنید؟

عقیده بنده بر این بود یک نفر باید در مسند دولتی به عنوان رییس سازمان تربیت بدنی و یک نفر در مسند غیردولتی به عنوان رییس کمیته ملی المپیک فعالیت کند و باید دو شخصیت انتصابی و انتخابی را از یکدیگر جدا می‌کردیم و به همین دلیل نیز به این مسئله احترام گذاشتم.

عقیده بنده بر این بود یک نفر باید در مسند دولتی به عنوان رییس سازمان تربیت بدنی و یک نفر در مسند غیردولتی به عنوان رییس کمیته ملی المپیک فعالیت کند و باید دو شخصیت انتصابی و انتخابی را از یکدیگر جدا می‌کردیم و به همین دلیل نیز به این مسئله احترام گذاشتم.

- در نخستین دوره‌ای که به عنوان نامزد انتخابات ریاست جمهوری ثبت نام کردید، صلاحیت شما تایید نشد و بحث بررسی مجدد تایید صلاحیت‌ها مطرح شد و در نهایت صلاحیت شما احراز شد. در این رابطه توضیح دهید.

بنده به شخصه از هیچ چیز خبر ندارم. رد شدن صلاحیت من آبکی بود و هیچ دلیلی نداشت و احتمالا به دلیل مسائل سیاسی بود و به همین دلیل نیز رهبری مداخله کردند و فرمودند که مجددا بررسی صلاحیت صورت گیرد و شورای نگهبان متوجه شد که نباید صلاحیت‌ ما را رد می‌کرد. بنده هیچ اقدامی نکردم و هیچ دیدار و اعتراضی نداشتم. استدلالم این بود که اگر به دلیل غیرواقعی رد صلاحیت شده‌ام گر اعتراضی نیز داشته باشم، چون غیر واقعی رد شده‌ام، قطعا اعتراض بنده نیز تاثیری نخواهد داشت.

- در مورد فدراسیون بین‌المللی ورزش‌های زورخانه‌ای بگویید. آیا از دولت بودجه‌ای می‌گیرید؟

خیر، کمک‌هایی به فدراسیون ارائه می‌شود که ناچیز است و عمدتا از سوی مردم صورت می‌گیرد.

- قرار بود شرایط به گونه‌ای پیش برود که ورزش‌های زورخانه‌ای در بازی‌های کشورهای اسلامی، بازی‌های آسیایی و حتی المپیک حضور یابد اما به نظر شرایط آن‌گونه که باید پیش نرفت.

اتفاقا عقیده بنده برعکس است و صدها برابر بیش از آنچه که فکر می‌کردیم کار پیش رفت. در کشور دارای فدراسیون ملی ورزش‌های پهلوانی و زورخانه‌ای هستیم و وظیفه آن اشاعه رشته‌ مذکور در کشور است.

- آیا مشکلی بین فدراسیون بین‌المللی ورزش‌های زورخانه‌ای و فدراسیون ملی ورزش‌های پهلوانی و زورخانه‌ای وجود ندارد؟

دلیلی برای تنش وجود ندارد.

- اما صحبت‌های مختلفی مبنی بر اختلاف این دو مجموعه وجود داشت و رسانه‌ای شد!

در سال‌های ابتدایی کار چون تفکیک وظایف به خوبی جا نیفتاده بود برخی مسائل وجود داشت که به تدریج حل شد. کشورهای مختلفی برای توسعه فرهنگ کشور خود از مسیر ورزش در سایر کشورهای دنیا هزینه می‌کنند و این مسئله‌ای است که در فدراسیون بین‌المللی ورزش‌های زورخانه‌ای مدنظر قرار گرفته است. ما باید ورزش زورخانه‌ای و کشتی پهلوانی را که یک فرهنگ اصیل ایرانی اسلامی است به دنیا معرفی کنیم. ما توقع نداریم همه افراد متوجه این ضرورت و اهمیت این مسئله شوند. ما این فدراسیون را در سوییس ثبت کردیم و تصمیم گرفتیم با حمایت‌های مالی و معنوی شاهد اشاعه و توسعه آن در سایر کشورهای دنیا باشیم. علت اختلافات این بود که حوزه ملی و بین‌المللی تعریف نشده بود و با توجه به ایجاد فدراسیون‌ بین‌المللی که تا پیش از این وجود نداشت به همین دلیل باعث شد مسائل اختلافی مطرح شود.

اتفاقا فدراسیون بین‌المللی ورزش‌های زورخانه‌ای همانند فیفا نیست که دارای قدرت ویژه باشد بلکه اتفاقا این فدراسیون نحیف است و ریشه آن در فدراسیون ملی قرار دارد و باید مورد حمایت قرار گیرد. خوشبختانه به مرور زمان توانستیم مسائل را حل کنیم و در حال حاضر تعامل بسیار خوبی بین دو مجموعه وجود دارد و همکاری‌ها در حوزه ملی و بین‌المللی در حال انجام است. امروزه در ۸۵ کشور دنیا نسبت به رشته ورزش زورخانه‌ای و کشتی پهلوانی شناخت ایجاد شده و بیش از ۲۰ مرشد از کشورهای مختلف در دنیا داریم.

- بودجه شما چگونه تامین می‌شود؟

از زمان حضور دولت احمدی‌نژاد کمکی به ما نشد و به خود گفتیم اگر این نطفه تازه شکل گرفته را رها کنیم از بین خواهد رفت، بنابراین با کمک افراد خیر از محل خیریه و کمک افراد مختلف توانسته‌ایم مباحث مالی خود را پیش ببریم و حتی ساختمان فدراسیون نیز از سوی فرد خیری به ما ارائه شد. وی اعلام کرد تا زمانی که با چنین نیتی فعالیت می‌کنید این ساختمان در اختیار فدراسیون بین‌المللی ورزش‌های زورخانه‌ای قرار خواهد داشت.

- به چه علت نتوانسته‌اید وعده حضور این رشته در مسابقات المپیک، بازی‌های آسیایی و حتی بازی‌های کشورهای اسلامی را محقق کنید؟

دوره قبلی بازی‌های کشورهای اسلامی در باکو حضور داشتیم و با وجود تلاش فراوان شخصی، تمام اعتبار سیاسی خود را به کار گرفتم اما در دوره جدید علی‌رغم تلاش وزارت امور خارجه و وزارت ورزش در مسابقات حضور نخواهیم داشت. این مسئله دلایل مختلفی دارد که مهم‌ترین آن ناشی از مسائل سیاسی است. کشورهای دخیل از جمله ترکیه و عربستان خیلی در حوزه سیاسی با ما همکاری نمی‌کنند. این رشته برای کشور ما از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است و متاسفانه نگاه دوره قبل که در کشور آذربایجان برگزار شد، وجود ندارد.

اینکه چه زمانی خواهیم توانست به بازی‌های آسیایی یا بازی‌های المپیک برویم بستگی به حمایت‌های دولت از این رشته و فعالیت دارد. حمایت‌های فعلی حداقلی و در حد صفر است و اگر حمایت صورت گیرد در زمان کوتاهی موفق می‌شویم و در غیر این صورت هرگز موفق نخواهیم شد. در ۸۵ کشور دنیا نماینده داریم که از بین آن‌ها صرفا ۲۵ کشور توانسته‌اند ثبت فدراسیون ملی انجام دهند. سایر کشورها نیازمند آموزش هستند و اگر بخواهیم حوزه آموزش در کشورهای مختلف اعم از قاره آمریکا و آفریقا را مدنظر قرار دهیم به مبالغ مالی نیازمند هستیم.

به صورت منظم و سالانه مسابقات جام جهانی و قهرمانی جهان را برگزار می‌کنیم. سعی می‌کنیم مسابقات را در قاره‌های مختلف برگزار کنیم و تا کنون شش دوره مسابقات آسیایی برگزار کرده‌ایم و در خصوص برگزاری هفتمین دوره به دلیل کمبود منابع مالی موفق به برگزاری مسابقات نشده‌ایم. برگزاری این مسابقات به ۱.۵ تا ۲ میلیارد تومان بودجه نیاز دارد و علی‌رغم افزایش قیمت‌ها موفق نشده‌ایم بودجه‌ای دریافت کنیم. در این ورزش نباید نگاه جنسیتی وجود داشته باشد و این مسئله را حل می‌کنیم و بانوان با پوشش اسلامی می‌توانند در مسابقات حضور داشته باشند.

ارسال به دوستان