۰۸ دی ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۸ دی ۱۴۰۳ - ۰۶:۲۳
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۸۵۲۴۷۶
تاریخ انتشار: ۱۷:۵۸ - ۱۷-۰۵-۱۴۰۱
کد ۸۵۲۴۷۶
انتشار: ۱۷:۵۸ - ۱۷-۰۵-۱۴۰۱
10 آموزۀ مدرن از قیام عاشورا- نهم و دهم

فرادینی و قابل توضیح با ارزش‌های انسانی

فرادینی و قابل توضیح با ارزش‌های انسانی
اگر یک گردش‌گر خارجی بپرسد «حسین که بود و چه کرد» به زبان ساده و روشن می‌توان برای او توضیح داد و نیاز به اشتراک مذهبی نیست...

   عصر ایران؛ مهرداد خدیر- نگاهی به 10 آموزۀ مدرن از قیام عاشورا را با دو نکته به پایان می‌برم:


   نخست این که شناخت و ستایش رهبران دینی و مذهبی غالبا از درون همان دین و آیین فراتر نمی‌رود و به همین خاطر در دنیای مدرن و بیرون از آن متن به آنها اشاره نمی‌شود یا جنبۀ اسطوره‌ای پیدا می‌کند و دومی هم الهام‌بخشی برای هنر و ادبیات است.


   حال آن که دربارۀ امام حسین با آموزه‌هایی رو به رو هستیم که فراتر از عقاید اسلامی و شیعی هم جذاب است چرا که از یک عقیدۀ خاص دفاع نکرده بلکه جان بر سر ارزش‌هایی نهاده که در جهان مدرن هم مقبول و مطبوع و دل‌نشین است. به بیان دیگر ارزش های مشترک بشری را پاس داشته است.


   مسیحیان بر این باورند که مسیح به عنوان یک یهودی شورشی مصلوب شد اما وقتی از آموزه‌های او بپرسیم الزاما در دنیای مدرن همه بر سر آنها اتفاق نظر ندارند. پدر و پسر و روح‌القدس و باور به این که عیسی پسر خداست به عنوان یک باور دینی و فرازمینی مورد قبول پیروان آن آیین ولی نامقبول نزد غیر مسیحیان است از این رو در ترجمه به زبان‌ها و آیین‌های دیگر با شکل اولیه فاصله می‌گیرد. 


   در ادبیات و عرفان ایران منصور حلاج بسیار ستایش شده اما اگر بخواهیم «انا‌الحق» او را برای فردی ناآشنا با این فرهنگ، توضیح دهیم و تبیین کنیم نیاز به مقدمات و معرفی شناسه‌ها و شاخصه‌ها دارد.


   اما اگر همین امروز یک گردش‌گر خارجی و غیر مسلمان و طبعا غیر شیعه از من و شمای ایرانی بپرسد «حسین که بود و چه کرد که پس از 1400 سال یاد او را گرامی می‌دارید» به زبان ساده و روشن می‌توان در دو سه پاراگراف یا دو سه دقیقه صاف و روشن توضیح داد:


   «پس از درگذشت پیامبرمان، طی 30 سال 4 نفر بر جای او نشستند. نفر چهارم که امام اول ماست قصد تغییر یکی از منصوبان خلیفۀ قبلی و حاکم منطقۀ مجاور امپراتوری روم را داشت اما او (معاویه) زیر بار نرفت و در این بخش از امپراتوری اسلامی شیوه‌ای جدا با مرکز خلافت در پیش گرفت و جنگ او با حکومت مرکزی به خاطر حیله‌ای که به کار بست نیز به سود مرکز تمام نشد. پنجمین خلیفه که امام دوم شیعیان است نیز با او کشمکش داشت اما در پی چند دهه مسلمانان از آرمان‌های نخست فاصله گرفته و امکان بسیج نیرو و برانداختن معاویه نبود و بیم تجزیه و فروپاشی امپراتوری هم می‌رفت و (به شرحی که در یکی از بخش های قبلی آمد) حسن‌بن علی خلافت را به او واگذار کرد مشروط به آن که موروثی نکند اما کرد و پیمان شکست .

   در نتیجه حسین‌بن علی که ناظر و طرف غیر مستقیم قرارداد برادر با او بود دیگر محظور گذشته را نداشت و چون دعوت مردمان به قبول حکومت را دریافت کرد نزد آنان شتافت اما در میانۀ مسیر متوقف و وادار به بیعت اجباری شد؛ امری که در دنیای مدرن به مثابۀ اقرار علیه خود است. پس وقتی مذاکره به نتیجه نرسید ترجیح داد از جان خود بگذرد اما زیر بار این ذلت نرود و اعضای خانواده و یاران هم به او وفادار ماندند و یک یک کشته شدند.»


   کل قصه را به زبان امروز و با ارزش‌های مدرن می‌توان چنین بیان کرد تا گرامی‌داشتِ یاد او ستایش ارزش‌هایی چون تن ندادن به زور، اقرار علیه خود و به رسمیت شناختن حکومت استبدادی باشد و ایرانیان طی این قرون این روحیه را پاس می‌دارند تا هم،  ارزش‌هایی چنین والا و مشترک نزد ملل مختلف را منتقل کنند و هم هویت مستقلی از اعراب اولیه داشته باشند و این گونه است که حضرت عباس مرتبتی خاص یافته و هویتی را شکل داده که پس از 900 سال سرانجام رسمیت یافت و در دوران صفویه به قدرت هم رسید.


   تمام این عبارات برای طرف خارجی قابل فهم است. زمان و مکان واقعه را هم می‌توان یادآور شد. حتی تاریخ هجری خورشیدی یا میلادی خورشیدی هم مشخص شده است.


   محل تدفین هم مشخص است و تنها بر سر این که سرِ امام حسین را به قاهره بردند یا در کربلاست اختلاف نظر وجود دارد و البته قول اول بیشتر به قصد تحکیم حکومت فاطمی در مصر دانسته می‌شود.


   دربارۀ رهبران مذاهب و ادیان دیگر اما باور و قبول منوط به پذیرش ارزش های آنهاست. حتی امروزه برخی می‌پرسند چرا ابراهیم باید به صِرف یک خواب بخواهد فرزند خود را سر ببرد و با نگاه مدرن قابل تبیین نیست و مستلزم درک عهد عتیق و عهد جدید و اسطوره و عرفان است. اما دربارۀ امام حسین ندیده ایم کسی بگوید چرا چنین کرد؟ چون راه دیگری متصور نبود: یا تن دادن به زور و اجبار یا مرگ.


   منظور این است که روایت عاشورا فارغ از آنچه بعدها در «روضه الشهدا» اضافه شده یا نشده و به عنوان متن تاریخی قابل انتقال بر اساس ارزش های مدرن است و همین آموزه‌ای متفاوت به حساب می آید.


   آموزۀ دهم که برای پرهیز از تطویل و استمرار این یادداشت‌ها به بعد از سالروز عاشورا اینجا ذکر می شود الهام بخشی هنری و ادبی آن است تا جایی که هنرمندی به شدت انسان‌گرا و دور از هر خرافه و مدرن چون بهرام بیضایی را تا این حد مجذوب کند که عمری را بر سر تحقیق دربارۀ «تعزیه» سپری کند و فیلم‌نوشت او – روز واقعه- را کارگردان دیگری به تصویر کشد.


   حسین‌بن علی صحنه ای شکل می دهد که همه گونه شخصیت در آن حضور دارد. از یک نوزاد تا پیر و کهن سال. از زن تا برادر جنگاور و برادری که در آن روز خاص در بستر بیماری بود و خواهری که پیام رسانی را بر دوش گرفت و فرماندهی که به این سو بازگشت.


   همۀ اینها در قالب مدرن قابل برگردان و ترجمه است و قبول و علاقه به آنها هم مستلزم هیچ نوع اطلاعات مذهبی خاص نیست چون صحبت از آزادگی و آزادی است، سخن از احترام به ارزش‌های انسانی و تلاش برای پرهیز از جنگ در عین تن ندادن به تحمیل است.


   ماندگاری عاشورا رموز گونه‌گونی دارد و در این 9 یادداشت و 10 آموزه کوشیده شد از این 10 منظر آموزه های مدرن را به اشارتی برشمریم.


   تأکید می‌شود این یادداشت‌ها فارغ از تفسیرهای مذهبی که نویسنده به دلایل روشن از ورود به آن عرصه‌ها می پرهیزد نوشته شد.


   همین هم در نوع خود جالب است که از ویژگی های عاشورا این است که هر کسی از ظن خود می تواند یار شود چندان که مولانایی که قطعا شیعه نبوده سروده است: "کجایید ای شهیدان خدایی/ بلاجویان دشت کربلایی" و از حافظ که مشخص نیست پیرو کدام مذهب بوده و آیا اساساً متشرع به معنی مصطلح بوده یا نه، نه تنها این شعر آشناست که «سرها بریده بینی بی‌جرم وبی‌جنایت» و حتی دربارۀ شعری دیگر نیز این تفسیر وجود دارد که چه بسا با الهام از قیام کربلا بوده باشد.


   چندان که شاید یک شعر حافظ با الهام از آن صحنه باشد که پیکر بی سر مولا را می بردند و اسیران را در بازار شام می‌گرداندند:


    در کار گلاب و گل حکم ازلی این بود
   کان شاهد بازاری وین پرده نشین باشد...

ارسال به دوستان