۰۸ دی ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۸ دی ۱۴۰۳ - ۰۲:۱۲
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۸۵۵۵۸۵
تاریخ انتشار: ۱۲:۴۱ - ۰۷-۰۶-۱۴۰۱
کد ۸۵۵۵۸۵
انتشار: ۱۲:۴۱ - ۰۷-۰۶-۱۴۰۱

حضور زنان در استادیوم، نتیجه فشار فیفا و وجود "دولت بااختیار"

حضور زنان در استادیوم، نتیجه فشار فیفا و وجود
فشار فیفا به تنهایی تاثیر گذار نیست. در صورت وجود دولت "بی‌اختیار"، فشار خارجی به فرصتی برای مخالفان داخلی و به شکست کشاندن دولت تبدیل می شود.

عصرایران ؛ رضا غبیشاوی - حضور زنان در ورزشگاه برای تماشای فوتبال باشگاهی ایران، برای نخستین بار بعد از 4 دهه تنها در نتیجه فشارهای فیفا نیست. فشار فیفا، نیمی از داستان است و نیمی دیگر وجود "دولت با اختیار" در ایران است.

اگر در ایران، مثل سابق، "دولت بی اختیار" وجود داشت حتی با وجود فشار فیفا، پای دختری به ورزشگاه و تماشای فوتبال باشگاهی نمی رسید.

وقتی "دولت بی اختیار" وجود داشته باشد و فشار فیفا آغاز شود قدرتمندان خارج از دولت نیز از این وضعیت، به عنوان فرصت سیاسی استفاده می کنند. در این شرایط، صدای مخالفت قدرتمندان خارج از دولت در برابر "حضور زنان در ورزشگاه ها"، بالا می رود و "دولت بی اختیار" در میان درخواست فیفا و مخالفان داخلی و انتظار عامه مردم، تحت فشار شدید قرار می گیرد بدون اینکه بتواند تصمیم بگیرد و اجرا کند.

حضور زنان در استادیوم، نتیجه فشار فیفا و وجود دولت بااختیار

در نتیجه، هم از کارآیی "دولت بی اختیار" کاسته می شود؛ هم هواداران دولت ناامید می شوند و هم دولت منتخب، به سمت شکست حرکت می کند. در یک کلام، دولت، بی آبرو می شود چون حتی جرات نمی کند از بی اختیاری خود هم سخن بگوید.

در این وضعیت، "دولت بی‌اختیار" در میان فشارها رها می شود تا حداکثر فشار خارجی و داخلی بر آن وارد شود و به اصطلاح گوشمالی شود.

همانطور که در دولت دوم احمدی نژاد و روحانی، دولت در برابر تحریم ها رها شد تا حسابی ضربه بخورد. اینکه بعد از آن چه می شود و این وضعیت، چه تبعات منفی برای ایران و مردم ایران خواهد داشت نه اولویتی دارد و نه اهمیتی. همانطور که در داستان برجام در دولت دوم روحانی روی داد.

اما از ویژگی های مثبت حکومت یکدست و "دولت بااختیار" این است که آبروی دولت مهم می شود و به همین دلیل است که به سرعت راه حلی برای مشکل پیدا می شود گرچه همین راه حل، چند ماه قبل و در دولت سابق ("دولت بی اختیار") به مثابه 

فحشی آبدار باشد.

قبل از این نیز شاهد بودیم و هستیم که "دولت بااختیار" (دولت رئیسی)، در دو موضوع واکسن کرونا و برجام نیز در مسیر صحیح حرکت کرد و می کند. در "دولت بی اختیار"، موضوع بدیهی واردات واکسن کرونا، به چالش بزرگ و باورنکردنی تبدیل شد و دولت در میان فشار روزانه 700 فوتی کرونا و فشار و مطالبه مردم برای واردات واکسن، قرار گرفت و بی آبرو شد اما به محض پایان دولت، واردات واکسن دوباره به موضوعاصلی و بدیهی تبدیل شد.

مخالفت ها آنچنان فروکش کرد گویی هیچ گاه چالشی به این نام وجود نداشته است. واکسن کرونا با سرعت حداکثری وارد و تزریق شد و بحران بزرگ کرونا به خط پایان رسید.

در موضوع برجام هم اگر در زمان "دولت بی اختیار"، اصل مذاکره زیرسوال بود و وعده خرد کردن دهانی که درباره مذاکره صحبت کند مطرح می شد؛ حالا نه تنها مذاکرات هسته ای برای احیا و بازگشت برجام ادامه یافت و به موفقیت نزدیک و نزدیکتر شده است، بلکه ایران و امریکا هم به طور غیرمستقیم گفتگو کردند.

علاوه بر این، اگر در "دولت بی اختیار"، تحریم ها بی اهمیت یا نادیده گرفته می شد حالا اسم مذاکرات هسته ای، "مذاکرات برای رفع تحریم ها" است.

دولت مسوول، نتیجه وجود "دولت بااختیار" است و "دولت بااختیار"، نتیجه وجود حکومت یکدست. در حکومت یکدست، به دولت، اعتماد می شود و در نتیجه، "دولت بااختیار" می شود. چون اختیار دارد خود را در برابر برخی موضوعات اساسی جامعه، پاسخگو و مسوول می داند و در نتیجه، به دنبال حل مسئله حرکت می کند. تولد "دولت بااختیار" و یکدست سازی حکومت، در نتیجه انتخابات 1400 بود. انتخاباتی که به شکل و شمایل 1400 برگزار شد.

 

حضور زنان در استادیوم، نتیجه فشار فیفا و وجود دولت با اختیار

ارسال به دوستان