۰۶ دی ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۶ دی ۱۴۰۳ - ۱۱:۳۲
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۸۹۲۵۱۰
تعداد نظرات: ۲۶ نظر
تاریخ انتشار: ۱۷:۵۴ - ۱۱-۰۳-۱۴۰۲
کد ۸۹۲۵۱۰
انتشار: ۱۷:۵۴ - ۱۱-۰۳-۱۴۰۲

«دغدغۀ دیگران» فرصت زندگی را از «مادرِ همیشه نگران» می‌گیرد

«دغدغۀ دیگران» فرصت زندگی را از «مادرِ همیشه نگران» می‌گیرد
مادران ایران هم مثل دیگران حق زندگی و لذت بردن از آن را دارند. انگاره یا الگوی مادر همیشه نگران اما این ذهنیت را به بخش قابل توجهی از زنان ما القا کرده که تمام زندگی دغدغه دیگران است....

   
   عصر ایران؛ نازی عابدی- مادرِ فرزانه همیشه نگران بود، نگران همه‌چیز و از جمله نگران عروس‌شدن دخترش؛ این که دیر شده است و سخت می‌گیرد. 

  سرانجام فرزانه به خانه بخت رفت، اما مادرش نبود که رفتن او را ببیند؛ به وقت مراسم عروسی، مادر در آی‌سی‌یو بود. برنامه تالار را لغو کردند و ناگزیر یک محفل کوچک خانوادگی در منزل برپا شد، جشنی بدون شادی؛ با لبخندهایی ساختگی و با اشک‌های فرزانه که بر گونه‌هایش می‌غلتید. مادر دیگر به خانه بازنگشت و دو روز بعد بر مزار او ‌گریستند.... 

  آری، مرگ اغلب، بی‌خبر از راه می‌رسد و بیماری خیلی‌ وقت‌ها پیش‌بینی‌ناپذیر است، آن هم در این عصر دود و ماشین و آهن؛ سال‌مندی نیز مسائل خود را دارد و باید که با آن کنار آمد، هم خود سال‌مند و هم اطرافیان. اما با همۀ دشواری‌ها و پیچیدگی‌های زندگی، به‌راستی می‌توان بهتر زیست و بهتر رفت. 


  فرزانه دوست و همکار قدیمی و مادر او‌ نمونه‌ای از هزاران‌هزار زن دیروز و امروز است؛ زنانی هر کدام با ویژگی‌های ارزش‌مند، اما با ضعف‌های عملکردی کمابیش مشابه که شاید بارزترین وجه اشتراک بسیاری از آنان نگرانی و دل‌شوره و افراط در برخی جنبه‌های زندگی باشد. آن قسمت از این خصلت‌ها که به طور طبیعی در نهاد انسان‌ها، به‌ویژه خانم‌ها وجود دارد، مد نظر نیست، مشکل زمانی است که این‌ گونه رفتارها از حد می‌گذرند، آسیب می‌زنند و ــ پنهان و پیدا ــ خانواده و جامعه را به بیراهه می‌برند.

   بیایید یکی از مباحث کلیدی زندگی را واکاوی و بازنگری کنیم و ببینیم تعریف اغلب ما از «زن»، «مادر» یا «بانوی خانه» چیست. کسی که ریز و درشت کارها با اوست؟ برای کارهای شخصی و غیرشخصی به اعضای خانواده سرویس ‌می‌دهد و هر روز صبح می‌پرسد ناهار یا شام چه‌ بپزم؟

  به وقت میهمانی‌های خرد و کلان هم هربار از نفس می‌افتد تا خوب بدرخشد و نهایت میهمان‌نوازی خانواده و کدبانوگری خود را به نمایش بگذارد؟ این گونه است که از چهل‌پنجاه‌سالگی، دست‌وپادرد و کمردرد، ضعف اعصاب و دیگر بیماری‌ها به سراغ بسیاری خانم‌ها می‌آید و همه از راه دور و نزدیک نگران و درگیر مطب و بیمارستان می‌شوند؛ درست وقتی زن و مرد می‌خواهند بعد از سال‌ها تلاش کمی نفس بکشند و درست وقتی که شاید زندگی بچه‌ها هم دارد شکل می‌گیرد.... 


  به‌راستی، زن‌بودن همین است یا چیزی فراتر از این؟ متأسفانه ما هنر زنانگی و سرشت مادری را اغلب اشتباه معنا کرده‌ایم. تأکید می‌شود: هدف در این نوشتار، بررسی و نقد ساختاری و فرهنگی خانواده‌ها و به طور کلی جامعه است و نه سرزنش بانوان یا دفاع و حمایت از آنان. این که زنان مستقیما خطاب قرار گرفته‌اند به اقتضای متن بوده است و نیز منظور این نیست که همه ضعف‌ها یک جا در یک زن یا یک خانواده دیده می‌شود. همچنین، تفاوت‌های بسیار است مثلا بین مادر روستایی با مادر شهری که در این نوشتار نمی‌گنجد. 


  بله، مادری با این تعاریف در سی‌سالگی فرزندش، لقمه ‌در دست، او را راهی محل کار یا دانشگاه می‌کند، کفش‌های او را دستمال می‌کشد، جوراب‌هایش را می‌شوید و همچنان نگران است که اگر خودش نباشد، نکند بچه‌اش گرسنه بماند. شغلش چه می‌شود؟ ازدواج و خانه‌اش چه؟

  او به جای فرزند خود فکر می‌کند، درس می‌خواند، کاردستی می‌سازد، شاگرد اول می‌شود و...؛ غافل از این که با این روش، انسانی به جامعه تحویل می‌دهد که نه‌فقط به اندازه کافی جسور و توان‌مند در رویارویی با مسایل و مشکلات زندگی نیست، چه‌بسا برای کارهای معمول و ساده زندگی هم با مشکل روبه‌رو باشد.

  با تأسف، این شیوه همین جا پایان نمی‌یابد و این مادر پس از ازدواج فرزندان نیز همچنان خود را مسئول شام و ناهار و دیگر امور، حتی میهمانی آنان می‌داند. در یک کلام، به جای راهنمایی و همراهی و همفکری، او تا آخرین نفس می‌خواهد که به جای بچه‌هایش «زندگی» کند؛ و همه این‌ها جسم و روان او را چندبرابر وضعیت طبیعی فرسوده می‌کند. 


 این زن فرصت ندارد به سلامت جسم و روان خود بیندیشد و برای خودش وقت کافی بگذارد. عمده کار او جلب رضایت شوهر و فرزندان و نیز دیگر عزیزان است و بسیاری وقت‌ها بر این اشتباه نام ایثار و زنانگی و مادرانگی هم گذاشته می‌شود. در حالی که همسر و فرزندان ترجیح می‌دهند با زنی شاداب و سالم روبه‌رو باشند، نه زنی مادام نگران و درهم‌شکسته و خسته.... 


آری، او در بسیاری هزینه‌ها صرفه‌جویی می‌کند؛ برای مثال، ساعت‌ها وقت و انرژی می‌گذارد و سبزی و باقلا و نخودفرنگی آماده می‌کند؛ غافل از این که، بیش‌تر این به‌ظاهر صرفه‌جویی‌ها در زمانی نه‌چندان دور، همراه با دنیایی از درد و رنج و نگرانی، صرف دارو و درمان‌های پرهزینه و پایان‌ناپذیر و اغلب کم‌نتیجه یا بی‌نتیجه می‌شود. بله، او فقط در «وجود خودش» صرفه‌جویی نمی‌کند.

 
این که برخی خانواده‌ها به علت‌های دیگری، جز صرفه‌جویی، چنین شیوه‌هایی دارند موضوع بحث ما نیست و از این مثال برای توضیح و تأکید استفاده شده است، ضمن این که از اهمیت مقوله صرفه‌جویی به طور کلی در جامعه و خانواده و نیز به طور خاص در برخی خانواده‌ها کاسته نمی‌شود. 


  در این یادداشت، برای تمرکز بیش‌تر بر موضوع اصلی، از پرداختن به عوامل دیگری که به بانوان و خانواده‌ها آسیب می‌رساند صرف نظر شده و البته این به معنای نادیده‌گرفتن آن‌ها نیست. همچنین این نوشتار مفهوم قدرناشناسی از زحمات و تلاش‌های بجا و معقول خانم‌ها را دربرندارد. 


  خلاصه این که، هنر اصلی زن در تدبیر و درایت اوست؛ زنی که در عین بهره‌مندی از سلیقه و دستپخت و دیگر شایستگی‌ها، به جای غرزدن و غصه‌خوردن و نگرانی‌های پایان‌ناپذیر، بتواند در فضایی آرام، اعضای خانواده (اعم از همسر و فرزند، عروس و داماد و نوه و نتیجه) را به ‌تناسب توانایی و سن و موقعیت، در کارها سهیم کند و به این ترتیب، به‌مرور، هم مهارت و اعتماد به نفس آن‌ها را موجب شود و هم خود را از تحمل فشارهای نامعقول و کمرشکن جسمی و روحی برهاند. 


  زنِ بادرایت به «تغذیه سالم» خود و خانواده و نیز میهمانان می‌اندیشد و نه‌ جلب رضایت و بدتر از آن نمایش توان‌مندی‌‌های خود؛ به مطالعه، ورزش و فعالیت‌های فرهنگی‌اجتماعی مفید می‌پردازد و نه غم‌خوردن مداوم برای هر مرحله از زندگی بچه‌ها؛ به جای شصت‌‌هفتاد سال عمر پردردسر و نهایت بیماری و رنج برای خود و خانواده، عمر او با سلامتی و توانایی نسبی، به صدسال یا بیش از آن هم می‌رسد و می‌تواند در شادی‌ عزیزان خود شریک باشد، به جای افزودن بر دغدغه‌ها و مشکلات آنان. 


  او نمی‌خواهد که فقط خود مطرح باشد و نیز نمی‌ترسد که کارها در حد عالی انجام نشود؛ به همه فرصت تجربه‌کردن می‌دهد و با آرامش، مهربانی و فروتنی شیوه کار را به آنان می‌آموزد و می‌داند که دنیا به آخر نمی‌رسد، مثلا اگر کمی از خاک گلدان به هنگام آب‌دادن فرزند به گل‌ها روی زمین بریزد، لیوانی بشکند، یا غذایی کم‌نمک شود؛ زیرا نمک حقیقی و دلنشین زندگی لبخند و آرامش و رضایتی است که نصیب تک‌تک اعضای خانه می‌شود، از سهیم‌بودن در کارها و تصمیم‌گیری‌ها، باهم‌بودن و برداشتن باری از دوش یکدیگر. 


  در این خانه، فرزندان توانا و متکی‌به‌نفس بار می‌آیند و هر کدام، در حد خود، با مهارت‌های زندگی آشنا می‌شوند. مادر دیرتر شکسته و ناتوان می‌شود و حوصله و وقت کافی برای خندیدن، گفت‌وگو و همراهی با همسر و بچه‌ها را دارد. این جا آرامش نسبی برقرار است و تنش‌ و کشمکش کم‌تر رخ می‌دهد. در چنین فضایی، اعضای خانواده ناچار نیستند به شکل‌های مختلف خود را شاد و خوب و خشنود جلوه دهند، زمان‌هایی که چنین نیستند و زمانی که شاید حتی از درون فروپاشیده‌اند. 


  این جا زن می‌اندیشد، رشد می‌کند و ذهنش از قرمه‌سبزی پرسرخ و پرروغن و سیاه‌رنگ، به نشانۀ کدبانوگری، فراتر می‌رود و حصارها را می‌شکند. زندگی او به انواع کلاس فرزندان گره نمی‌خورد و به آب و آتش نمی‌زند که آنان چنین شوند و چنان؛ این جا زن پابه‌پای همسر و بچه‌ها قد می‌کشد و با همه دشواری‌ها و موانع، آن‌ها را نیز با خود همراه می‌کند، برای زیستنی شایسته‌تر. 


در خانه‌ای که مادر و پدر اهل اندیشه و منطق و نیز همراه و پشتیبان یکدیگر باشند، آداب بیهوده و دست‌وپاگیر و آسیب‌زننده جای خود را به رشد و بالندگی مادی و معنوی می‌دهند، زندگی‌ کلیشه‌ای بی‌معنا می‌شود و «شیوه‌های سالم»، «میانه‌روی» و «خلاقیت» شالوده زندگی و ارتباط درون و برون‌ خانواده را می‌سازند. همچنین، پدر و مادر بحران‌ها را مدیریت می‌کنند و مستقیم و غیرمستقیم برخورد درست با مسائل گوناگون را به فرزندان می‌آموزند. 


فراتر از این‌ها، در چنین خانواده‌هایی، به جای سال‌ها زندگی پررنج با اختلال‌های ریز و درشت روان و رفتار، «درست و به‌موقع» از مشاوران، روانشناسان و روانپزشکان «شایسته» کمک گرفته می‌شود؛ و رفتن نزد روانکاو و روان‌درمانگر و مانند آن هیچ اشکالی ندارد. در نهایت، در جامعه‌ای متشکل از این خانواده‌ها، این گونه علوم جایگاهی ویژه و تعیین‌کننده می‌یابند، به‌مرور از نقایص علمی و عملی‌شان کاسته می‌شود و هرچه بیش‌تر در پرورش انسان‌های سالم مؤثر خواهند بود. 


رسیدن به این مراحل شاید آرمان‌گرایانه به نظر برسد، امکان‌پذیر است؛ کافی است بخواهیم و نگاه و اندیشه‌مان را به افقی دیگرگون متمرکز کنیم. نگوییم که زندگی همین است و همواره چنین بوده؛ تغییر را بخواهیم و باور کنیم. همه این‌ها، البته، تمرین می‌خواهد و زمان، فرهنگسازی می‌خواهد و صبوری، همت می‌خواهد و همدلی؛ و پیش از همه، آگاهی می‌خواهد و آگاهی و آگاهی....

  ------------------------------------------------------

* چون در سینمای ایران و مجموعه‌های تلویزیونی خانم ثریا قاسمی معمولا نقش "مادر همیشه نگران" را ایفا می‌کند از تصویر ایشان برای نمایه استفاده شد و گرنه این نوشته ارتباطی با ایشان ندارد.
 
       

برچسب ها: مادر ، زن ایرانی
ارسال به دوستان
انتشار یافته: ۲۶
در انتظار بررسی: ۶
غیر قابل انتشار: ۰
رضا
Germany
۱۸:۳۳ - ۱۴۰۲/۰۳/۱۱
1
12
دلیل اصلیش همان فرهنگ و سنت از گذشته برجا مانده است که زن خصوصا وقتیکه مادر میشود همیشه باید فداکار باشد و در خدمت بچه و مردسالاران! در حالیکه زنان از پتانسیل عظیمی در ساختن جامعه برخوردار هستند ...
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۹:۳۲ - ۱۴۰۲/۰۳/۱۱
0
2
آن وقت شخصی با لحنی که شایسته خودش و اطرافیانش است در باره مادران آینده ایران سخن می گوید.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۲۰:۵۸ - ۱۴۰۲/۰۳/۱۱
1
6
الان باید چه نتیجه ای از متن بگیریم، مکه پدرانی که همش دنبال قسط و اجاره خونه هستند مثلا میرن تنیس بازی می‌کنند یا میرن زمین گلف؟ تو جامعه ای که شما ها درست کردید همه خانواده ها تهش برن یه فست فود بخورن برا تفریح و برگردن مثل ربات کار کنن.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۲۲:۰۲ - ۱۴۰۲/۰۳/۱۱
1
8
نباید فراموش کنیم در جامعه ای با شرایط بحرانی زندگی میکنیم که دیگر نه مادران که تمامی اعضای خانواده در نگرانی به سر میبرند که البته بخشی کوچک دغدغه های مورد اشاره را دارند که از نظر رفاهی در بهترین شرایط به سر میبرند.به عنوان یک مادر همیشه نگرانشان از بازداشت آنها توسط گشت ارشاد تا اوضاع روحشان به خاطر شرایط حاکم بر جامعه بوده ام.اما اینگونه خودم را تسلی میدادم که به هر حال قشر بزرگی از مردم ما و جوانان عزیز مان گرفتارند و باید فقط یاریشان کرد و حمایت عاطفی و آنچه در توان داریم...
محمدعلی محمدی م.ریحان
Iran (Islamic Republic of)
۲۲:۲۸ - ۱۴۰۲/۰۳/۱۱
4
0
سلام بهتر بود این نوشته با تصاویر بیشتری همراه می شد. مثلا تصاویری از ژاله علو، رویا تیموریان، مهرانه مهین ترابی، فاطمه معتمدآریا
Iran (Islamic Republic of)
۲۳:۰۱ - ۱۴۰۲/۰۳/۱۱
3
3
فقط احساسات و بدور از انصاف .
زنان جامعه ما دیگه زنان متن این مقاله نیستن.

پدرهای امروزه هزار بار مهربان تر از پدران نسل قبل هستند
درست برعکس مادران امروزی که بسیار خود خواه تر شدن.
دقیقن عین این متن رو در مورد مرد خانه هم می‌توان نوشت . ولی آیا واقعن مرد جامعه ما میتونه فارغ از مشقت های جاری زندگی و چند شغله بودن امورات خانه و خانواده رو روی ریل بندازه؟
ناشناس
Netherlands
۲۳:۲۵ - ۱۴۰۲/۰۳/۱۱
2
2
خودم به مامانم میگم باید به فکر خودشون باشن، بچه از یک سنی دیگه باید از پس مسابلش بربیاد، حتی اگر با تو زندگی میکنه وظیفه ت ندون همیشه غذا اماده کنی نتونستی اون میتونه شکمشو سیر کنه و ... ولی به معنای واقعی بهشون حق میدم نگران باشن و دست خودشون نیست، خواهر و برادرم فرزند من نیستند ولی من بشدت نگران زحمات و اینده اونهام چه برسه پدر و مادر، گرچه این نگرانی غیر از اینجا هیچ جا مطرح نشد ولی وجود داره و متاسفانه شرایط جامعه عامل بخش بزرگی از نگرانیها و اضطرابه حتی اگر به صورت سنتی نگران نباشیم
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۲۳:۲۶ - ۱۴۰۲/۰۳/۱۲
چی گفته مخالفید؟
ناشناس
Netherlands
۲۳:۲۵ - ۱۴۰۲/۰۳/۱۱
0
0
خودم به مامانم میگم باید به فکر خودشون باشن، بچه از یک سنی دیگه باید از پس مسابلش بربیاد، حتی اگر با تو زندگی میکنه وظیفه ت ندون همیشه غذا اماده کنی نتونستی اون میتونه شکمشو سیر کنه و ... ولی به معنای واقعی بهشون حق میدم نگران باشن و دست خودشون نیست، خواهر و برادرم فرزند من نیستند ولی من بشدت نگران زحمات و اینده اونهام چه برسه پدر و مادر، گرچه این نگرانی غیر از اینجا هیچ جا مطرح نشد ولی وجود داره و متاسفانه شرایط جامعه عامل بخش بزرگی از نگرانیها و اضطرابه حتی اگر به صورت سنتی نگران نباشیم
پاپک
Iran (Islamic Republic of)
۰۰:۰۱ - ۱۴۰۲/۰۳/۱۲
0
4
آفرین به شما
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۰:۰۸ - ۱۴۰۲/۰۳/۱۲
0
4
گل فرمایش کردی آفرین
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۰:۲۸ - ۱۴۰۲/۰۳/۱۲
1
3
نویسنده محترم
سرکار خانم نازی عابدی
من سال گذشته در موضوع مقاله امروز شما ،مجسمه ای را ساخته ام که اینک در مجتمع اقامتی "رونیکا پلاس" شهرستان دلیجان است.کاش به طریقی از این مجسمه دیدن میکردید و جهت تشویق اینجانب که از خوانندگان قدیمی این سایت وزین هستم ،تصویری از آنرا چاپ میکردید.
عنوان تندیس اینست:
"مادرها همیشه نگرانند"
مجید یعقوبی
پاسخ ها
نازی عابدی
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۹:۲۸ - ۱۴۰۲/۰۳/۱۴
درود و احترام, آقای یعقوبی گرامی, افتخار بزرگی است تبادل احساس و تجربه با هنرمندان و اهل اندیشه؛ و به نظر می رسد افتخار هم استانی بودن با شما هنرمند گرامی را هم دارم. من از استان مرکزی (اراک) هستم, متولد محلات و علاقه مند به این شهر و همسایگان آن از جمله دلیجان؛ به یاری خدا اگر فراغتی حاصل شود باز به محلات و دلیجان خواهیم رفت و با افتخار از اثر هنری شما هم دیدن می کنیم. آیا شما اینستاگرام دارید؟ چه خوب که تصویر این تندیس را آن جا هم گذاشته باشید. من در گوگل جست وجو کردم تصویری نیافتم. ممنون می شوم اگر پستی در این زمینه دارید به اینستاگرام من بفرستید: naziabedi2
فرهنگی بازنشسته
Iran (Islamic Republic of)
۰۰:۴۱ - ۱۴۰۲/۰۳/۱۲
1
6
حقیقتی انکارناپذیراست امااگرازخودگذشتگی مادران نباشدبچه هاتاوقتی
سی ساله میشوندهنوزخام اندبه هزاردلیل که گفتنی نیست مادران مسئول خیلی زودفرسوده وبیمارمیشونداگربخواهم عمق مساله رابنویسم
امکانش دراین چندسطرنیست
واقعاازعمق دردمادران کاملا
مطلعیدبسیارعالی نوشتید.هرروزازصبح تاشام مادران نگران دعامیکنندکه
خدایافرزندانم راتونعمت ده ونقمت ازاودورگردان .وشیاطین اطرافش رابمیران.
منصور
Iran (Islamic Republic of)
۰۱:۴۲ - ۱۴۰۲/۰۳/۱۲
7
0
مگه مرد کم تحت فشاره توی جامعه؟ مگه کم داره ایثار می کنه؟ چرا همش زن زن می کنید؟ حالمون دیگه داره به هم می خوره. شورش رو دارید بالا میارید. چرا از مردان و حقوق اونا نمی نویسید؟ به قول یکی از همکاران که می گفت از کل درامد من ۵۰۰ تومانش هم به خودم نمیرسه و همش خرج خانواده میشه تازه غر هم بهم می زنن. چرا عصر ایران دست نویسنده های زن رو باز گذاشته که هر چی دل تنگشون می خواد بنویسن؟ چرا کنترلشون نمی کنه؟ چرا نظارت روشون نمی کنه؟ ببینم منتشر می کنید یا نه....
عصر ایران در این مورد خاص اتفاقا هیچ کس به اندازه یک خانم نمی تواند موضوع را منتقل کند. دقت کنید! این یادداشتی علیه مردان نیست تا شما را به خشم آورد. شامل مادران همه ما می شود. برای این است که مادران همیشه نگران نباشند و خودشان هم زندگی کنند. نمی دانیم چرا شما را به خشم آورده و خواستار نظارت استصوابی و کنترل شده اید. حال آن که قاعدتا می دانید اختیار انتشار با سردبیری است و طبعا قبل از انتشار خوانده و دیده شده ولو انتشار هیچ مطلبی حتی از نویسندگان اصلی به معنی تایید تمام آن نیست و راه برای نقد و نظر باز است و مهم فتح باب طرح یک موضوع است.
پاسخ ها
یک شهروند
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۳:۴۹ - ۱۴۰۲/۰۳/۱۲
منظور از این متن کارها و نگرانی های افراطی مادران هستش که به جای تربیت بچه های مستقل و مسئولیت پذیر، بچه هایی وابسته تربیت میکنن که حتی بعد از ازدواج هم دچار مشکل میشن و این مشکلات به هیچ وجه قابل انکار نیست.
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۲۳:۲۴ - ۱۴۰۲/۰۳/۱۲
بچه وابسته؟ عزیزم بعضیا عادت کردن و لذت میبرن چون بعد کلی دلیل دارن که بتونن تو زندگی بچه دخالت کنن. دوست جوان و تحصیلکرده
mrs
Iran (Islamic Republic of)
۱۲:۴۶ - ۱۴۰۲/۰۳/۱۲
0
6
دقیقآ این مقاله زندگی منه ، عمرمو جسممو روحم رو بپای دوتاپسرام گذاشتم و خودمو نابود چرت وپرت های خودشونو بچه هاشون کردم ولی الان یکیشونو چهار ساله که خارج ازکشوره ندیدم ، پسربزرگم هم مدت هاست باهام قهره چون یک کلام گفتم چرا بچه تونو میترسونید واسه اینکه بخوابه ،،، الان من هستم و صبح تا شب تنهایی و تنهایی و تنهایی
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۳:۰۰ - ۱۴۰۲/۰۳/۱۲
0
7
باید برای تربیت زن و مرد هدف گذاری و در مدارس و دانشگاه‌ها جوانان را تربیت کرد.
قوانین درستی برای حقوق زن و مرد پایه گذاری کرد.
خیلی خیلی مشکل داریم .
هیچ گوش شنوایی برای بازگو کردن مشکلات بین زنان و مردان وجود ندارد .
یک شهروند
Iran (Islamic Republic of)
۱۳:۴۵ - ۱۴۰۲/۰۳/۱۲
0
6
با نوشته شما موافقم.
حرف دل من رو زدین.
من هم سعی میکنم به مادرها بگم فرزندانتون رو مسئولیت پذیر بار بیارید.
از بچگی متناسب با سن و توانایی بچه ها ، بهشون مسئولیت هایی بدید.
اینطور نباشه که همه کارهای بچه ها رو به عهده بگیرید، اجازه بدید بچه ها رشد کنن و مسئولیت پذیر بشن ، این برای تربیت بچه ها خیلی مهمه.
ناشناس
Netherlands
۱۴:۳۰ - ۱۴۰۲/۰۳/۱۲
0
5
خیلی آگاهانه وبا تدبیر گفته شده
مریم
Brazil
۱۸:۱۱ - ۱۴۰۲/۰۳/۱۲
0
1
بسیار عالی و کاربردی
استفاده کردیم
ابراهیم
United States of America
۲۰:۲۵ - ۱۴۰۲/۰۳/۱۲
0
1
عالی بود
م-الف-از شوشتر
Iran (Islamic Republic of)
۰۷:۳۰ - ۱۴۰۲/۰۳/۱۳
0
1
مطلب آخر در مورد ثریا قاسمی را می بایست اول مقاله نوشته شود
هادی
Iran (Islamic Republic of)
۰۵:۴۸ - ۱۴۰۲/۰۳/۱۴
0
1
سلام
تشکر طرح دغدغه ی خوبتان

قسمتی از مطلبتان بسیار به حق است
و واقعا درد امروز ماست
(البته خودتان هم کمی آدم نگرانی هستید و باعث شده مقاله رنگ و بوی دیگری بگیرد)

بنده کمی در امور کودکان و خانواده تجربه هایی داشته ام
و احساس می کنم مشکل در تعقل و داشتن تعصب مسئله اول امروز است
اما متاسفانه از درمان اصلی چیزی ننوشته اید
و برخوردتان با این مسئله از سطح فراتر نرفت!
واقعا اگر قرار بود روانشناسان مشکلات انسان امروز را حل کنند و رهبری جوامع را به دست بگیرند در مغرب زمین شاهد این همه مشکلات و صدور آن ها به سرزمین خودمان نبودیم
با احترام به دستاوردهای این قشر
اما به ارتباط موثر با نیروی قوی تر نیاز هست
منیژه یا اشرف احمدی جزنی
Austria
۰۱:۲۲ - ۱۴۰۲/۰۳/۱۵
0
1
عالی بسیار پر محتوا بسیار مفید و ارزنده نشانگر یک زن یا بهتر بگویم تجزیه یا ریز شده یک زن ایرانی که ا صرفه جویی از تک‌تک آمال و ارزوهایش فقط بفکر رشد وبهتر زندگی کردن فرزند خود میداند خانم عابدی عزیزم بسیار قضیه زحمات پر تکرار زن ایرانی را در متن جالب خود خوب بتصویر کشیده آید آفرین برشما بسیار لذت بردم گویی زندگی مادرم وحتی خودم را مثل یک فیلم قدیمی مرور کردم خسته نباشید دلاور......،