۰۶ دی ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۶ دی ۱۴۰۳ - ۲۲:۴۱
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۹۳۵۷۵۷
تاریخ انتشار: ۱۲:۱۳ - ۲۶-۱۰-۱۴۰۲
کد ۹۳۵۷۵۷
انتشار: ۱۲:۱۳ - ۲۶-۱۰-۱۴۰۲
یک چهره - یک روایت

ابوالفضل خطیبی؛ یاد مردی که شاهنامه برای او خود زندگی بود

ابوالفضل خطیبی؛ یاد مردی که شاهنامه برای او خود زندگی بود
یک‌دلی ایرانیان برای او نه شعار که باوری نهادینه در وجود او بود. شاهنامه برای او، خودِ زندگی بود و منشوری از آموزه‌های اخلاقی و راهنمایی برای درست زیستن و البته عبرت‌آموزی ...

     عصر ایران؛ نیما عظیمی- هفتصد و بیست‌و‌سومین شب از سلسله شب‌های بخارا اختصاص یافت به گرامی‌داشتِ زنده‌یاد دکتر ابوالفضل خطیبی. این نشست هفته پیش در تالار فردوسیِ خانه‌ی اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد. 

   در این نشست از یادنامه‌ی ابوالفضل خطیبی با عنوان «پژوهندۀ نامۀ باستان» به کوشش دکتر سجاد آیدنلو، سلمان ساکت و رضا غفوری رونمایی شد و علی دهباشی مدیر و سردبیر بخارا و برگزارکننده آیین -که به تازگی از یک عمل جراحی سخت برخاسته- و استادانی چون ژاله آموزگار، حسن انوری، علی اشرف‌صادقی، احمدرضا قائم‌مقامی، سجاد آیدنلو و فریبا شکوهی به سخن‌رانی پرداختند.

ابوالفضل خطیبی؛ یاد مردی که شاهنامه برای او خود زندگی بود


  در آغاز علی دهباشی با حُزنی دل‌انگیز در صدای خود که مایه‌ی تأثر تک‌تک حاضران در تالار شد گفت: «ما در بخارا پس‌از از دست دادنِ استادان بزرگی چون دکتر زرین‌کوب، ایرج افشار، دکتر تفضلی، دکتر غلامحسین یوسفی و بسیاری از بزرگان که از ستون‌های ارزشمندِ زبان فارسی بودند، همیشه خوشحال بودیم که چهره‌هایی هم‌چون ابوالفضل خطیبی در آن جایگاهی که کار می‌کردند باعث رونق علمی بخارا بودند؛ و آن کاستی‌ها را جبران می‌کردند و مایه پیشرفت علمی بخارا می‌شدند. انگیزه و کارنامه‌ی درخشان دکتر خطیبی، ناشی از عشق وافر او به ایران و فرهنگ ایران بود و همین الان هم فکر می‌کنم که او در این مجلس ایستاده و با همان لبخندهایش به ما می‌گوید: «خب! ببینم چه می‌خواهید در مورد من بگویید؟! هرچه دلخوری دارید بگویید!»  


  دکتر ژاله آموزگار گفتار خود را «به نام زنده‌یادان» نامیدند؛ و با سرودن بخشی از شعر یکی ‌از همان زنده‌یادان (هوشنگ ابتهاج) آهی «بر آن رفتگان بی‌برگشت» کشیده و درگذشت زودهنگام دکتر ابوالفضل خطیبی را مایه‌ی اندوه دانسته و گفت: «امروز دوباره این‌جا هستم تا همراه با شما یادی از این عزیز سفرکرده به میان آورم» و به همین بهانه این‌گونه به مقوله‌ی مرگ پرداخت: «این گفتار شاید خیلی جذاب نباشد، ولی بخشی از زندگی و سرنوشت محتوم همه‌ی زندگان است.» 


  او به معجزه‌ی زنده‌مانی در برابر مرگ پرداخت و بیان کرد: «یادمان باشد که وقتی زنده‌ایم، مرگ نیست؛ و چون مرگ آمد، دیگر زنده نیستیم؛ چرا به پیشوازش برویم؟! غمِ عزیزان ازدست‌رفته‌مان را با بازگشت‌شان تسکین می‌بخشیم، دل‌مان برای‌شان تنگ می‌شود؛ اما من با صدایی بلند به بازگشت این عزیزان می‌اندیشم. آن‌ها در قالب آثارشان برمی‌گردند. آن‌ها زنده‌اند. خطیبیِ عزیزِ ما زنده‌یاد است؛ هربار که آثارش را می‌خوانیم به میان ما بازمی‌گردد و امروز نیز او در میان ما هست. پس رفتگان ما بی‌بازگشت نیستند!»  


  دکتر حسن انوری، سومین سخنران، با بیتی که مخاطب آن علی دهباشی بود «تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد /  وجود نازکت آزرده‌ی گزند مباد» سخنان خود را آغازید و شادروان خطیبی را فرزند برومند ایران دانست و اظهار داشت: «او واقعا ایران را دوست داشت. شیفته‌ی ایران و شاهنامه بود.
  
  در تحقیقاتی که درباره‌ی شاهنامه داشته، تنها به نسخه اکتفا نکرده؛ بلکه جوانب موضوع را از جهات مختلف بررسی می‌کرد.»


   استاد انوری برای این سخن خود، بیت معروف زن و اژدها را برای مثال بیان کردند اما به احترام بانوانِ حاضر، آن بیت را نخواندند و فقط به تشریح دقیق آن پرداخت و گفت: «فردوسی هرگز کسی نیست که چنین اهانتی از او تراوش کند. اگر چیزی درمورد زنان در شاهنامه یافته می‌شود، جا دارد مانند داستان‌نویسانی که حقایق را می‌نویسند، در مورد فردوسی نیز حقیقت کلام آورده شود. یک مورد دیگر از تحقیقات خطیبی در مورد کلمه‌ی «‹سگزی» است. استاد خطیبی همچنین درمورد «هجویه ها» نیز تحقیق دقیقی کرده است. تحقیقات خطیبی در مورد شاهنامه، ازنوع درجه‌ی اول است.»  


   انوری در ادامه و با اشاره به دیدگاه‌های «حماسه‌شناس» اروپایی «جوئل ویزنر» از شکوه شاهنامه سخن گفت که در گروهِ چهار اثرِ شکوه‌مند نبوغ بشری قرار دارد؛ و افزود: «شاهنامه، ایلیاد هومر، کمدی الهی دانته و مجموعه آثار شکسپیر در این ردیف هستند. سپس، ایشان، سخنان خود را این‌گونه به پایان رسانید: «خطیبی دوستدار ایران و شاهنامه بود، من همکار او بودم و همیشه عاشقانه از شاهنامه و فردوسی صحبت می‌کرد.» 


  سخنرانی بعدی نشست، دکتر علی اشرف صادقی بود که با اشاره به عضویت و کوشش‌های دکتر خطیبی در دایرة‌المعارف بزرگ اسلامی، دو ویژگی  مرحوم  را برشمرد و گفت: «از نظر اخلاقی، پاک‌دل و یک‌رو بود، و صفا و صمیمیت او زبان‌زد بود. نسبت به استادان خود به‌ویژه مرحوم «احمد تفضلی» بسیار قدرشناس بود.  خطیبی بود که مرا برانگیخت تا یادنامه‌ی احمد تفضلی را فراهم کنم؛ خودِ زنده‌یاد نیز مقاله‌ای خوب در آن دارد. آن شادروان در همان ابتدای کار به من گفت: می‌خواهم فقط روی شاهنامه کار کنم. من عاشق شاهنامه هستم که مهم‌ترین رکن ملی ما ایرانی‌هاست. او یک ایران‌دوست واقعی بود. امیدوارم مقالات فراوانی که در دایرة‌المعارف نوشته نیز، استخراج و چاپ شوند. از وقتی که ایشان فوت کرده‌اند، همیشه او را در کنار خود می‌بینم و هیچ نمی‌خواهم بپذیرم که او رفته و در میان ما نیست.» 


  سپس دکتر احمدرضا قائم‌مقامی در جایگاه قرار گرفت و با بیانِ خاطراتی چند به تصویرسازیِ چگونگیِ رابطه‌شان با روان‌شاد خطیبی پرداخت. قائم مقامی آشنایی خود با دکتر خطیبی را مدیون همکاری خود با ایشان در فرهنگستان زبان و ادب پارسی دانست و در ادامه به بیان خاطراتی از شادروان خطیبی پرداخت. اینکه که سخن جدی میان آنها همیشه فقط از شاهنامه بوده و خطیبی یک‌بار در حضور ایشان گفته: «عهد کرده‌ام که تا پایان عمر از فردوسی بنویسم». دکتر قائم‌مقامی با بیانِ چگونگیِ نوشته شدنِ چند مقالۀ مشترک با مرحوم خطیبی مانند مقاله‌ی «به ماهِ سِپندارمز، روزِ اَرد» ابراز تاسف کرد که چرا همکاری بیشتری با مرحوم نداشته‌ است؛ چراکه «مرگ، شکیب و قرار و تأنی نمی‌داند». دکتر قائم‌مقامی سخنان خود را با این جمله که «دکتر خطیبی پیش من گل بی‌خار بود. در شناختنِ شاهنامه استاد بود، زیاد می‌نوشت و در نوشتن شتاب داشت؛ می‌دانست که عمر است و شتابی دارد» پایان داد. 


  سخنران بعدی، دکتر سجاد آیدنلو، «شاهنامه‌شناس ارومیه‌ای» بود که کارِ تدوین یادنامه‌ی شادروان ابوالفضل خطیبی، «شاهنامه‌شناس گرمساری» را برعهده داشت.

 یادبود ابوالفضل خطیبی


او هم‌چون همیشه سخن خود را با «به نام خداوند جان و خرد/ کزین برتر اندیشه برنگذرد» آغازید و به مناسبت سالگرد شادروان خطیبی شعر «مبادا یادت از جانم فراموش» را خواند و اشاره به ۲۰ سال دوستیِ صمیمانه‌ی خود با دکتر که به‌سبب اشتراکِ حوزه‌ی کارِ علمی، پیوندی خاص میانِ ایشان ایجاد کرده بود نیز داشت و یادآور شد که به‌سبب همین پیوند، دکتر خطیبی بنده را برادر کوچک‌تر خود و سرکار خانم دکتر ژاله آموزگار را خواهر بزرگ‌تر خود می‌دانستند. به‌سبب همین نزدیکی، دکتر آیدنلو بعد از فوتِ دکتر خطیبی پنج مقاله در بیانِ جایگاه علمی دکتر خطیبی نوشته‌ است. 


  آیدنلو آنگاه به بیانِ کارنامه‌ی علمیِ شادروان خطیبی پرداخت و گفت: «از سی سال مطالعه‌ی رسمی و مستمر ایشان، بیست‌وهشت سال به‌طور تخصصی و متمرکز در حوزه شاهنامه و ادب حماسی ایران بوده است؛ چنان‌که در حوزه‌ی تألیف و تصحیح، همکاری با استاد خالقی‌مطلق در تصحیحِ دفتر هفتم شاهنامه را داشته‌اند، تصحیحِ سه منظومه‌ی پهلوانیِ پیرو شاهنامه را با همکاری محققانِ دیگر داشته‌اند و تألیف کتابی در مورد هجونامه منسوب به فردوسی را داشته‌اند».


  سپس  به بیان کتاب مهم‌ دیگری از ایشان در حوزه «بررسی متن‌شناسی مربوط به نسخه ایلخانی» که در دست چاپ است و نیز کاری که شادروان  خطیبی درمورد مجسمه‌های فردوسی انجام داده‌اند، پرداخت و افزود: «در حوزه‌ی مدخل‌ها از حدود چهارصد مقاله و مدخل -که فهرست کامل آن‌ها در یادنامه است- صدوسی‌وهفت مدخل از دکتر خطیبی درباره شاهنامه، چهل‌ونُه یادداشت در ستونِ ادبی و تاریخی مجله‌ی بخارا و دو ترجمه‌ی مدخل است». دکتر آیدنلو تاکید کرد که مرحوم خطیبی بدون مبالغه و تعارف، به‌لحاظ کمیت و کیفیت کارها، یکی از برجسته‌ترین شاهنامه‌شناسان ایران و حتی جهان است. 


  در چراییِ تهیۀ یادنامه هم گقت: طی مکالمه‌ای پس‌از فوت دکتر نحوی، دکتر خطیبی به ایشان گفته بود: «سجاد! می‌دانم بعداز نحوی نوبت من است و تو در مورد من مفصل خواهی نوشت! ازهمین‌رو، من پس‌از درگذشت دکتر خطیبی، این جمله ‌را وصیتی پنداشته و با همکاری دوست گرامی سلمان ساکت (عضو هیأت علمی دانشگاه فردوسی مشهد) و دکتر رضا غفوری، اهل شیراز، (عضو هیأت علمی دانشگاه رفسنجان) کار تدوین شاهنامه را آغاز کردیم». دکتر آیدنلو افزود: «از روز اول به این نیت که یادنامه در روز سالگرد چاپ و ارائه شود، کار را آغاز کردیم و با استناد به مصرعی از شاهنامه، «پژوهندۀ نامۀ باستان» نامیده شد که مبیّن شخصیت و زیستِ دکتر خطیبی است. 


  دکتر آیدنلو در ادامه به بیان توضیحاتی هم دربارۀ محتوای یادنامه پرداخت: «بعد از مقدمه‌ی کوتاهِ مدوّنان، سال‌شمار زندگی و کتاب‌شناسی دقیق دکتر است. مصاحبه‌ی کاملی را که ایشان در سال ۱۳۹۷ داشته‌ و متنش به صورت مکتوب نبود، برای اولین‌بار در این‌جا چاپ کردیم. سی‌ونُه مقاله در دوبخش در یادنامه کار شده است. بخش نخست، دربرگیرنده‌ی چهار مقاله، مقالاتی درمورد شادروان است؛ و بخش دوم مقالات تحقیقی و یا ترجمه و تألیفی تقدیم به یاد و خاطره‌ی  دکتر خطیبی است. نویسندگان مقالات، اساتید پیش‌کسوت و اساتیدِ هم‌دوره‌ و هم‌سال دکتر و نیز پژوهش‌گران خوبِ جوانی از سراسر ایران و نیز پژوهش‌گرانِ ایرانیِ ساکن ژاپن، سوئد، آلمان و آمریکا هستند. افزون‌بر آن «هفت یادداشت و مقاله‌ی کوتاهِ شاهنامه‌شناختی چاپ‌نشده‌ی دکتر خطیبی هم در یادنامه افزوده شد تا مصداقِ همان شعر معروفِ «ای وای مادرم» استاد شهریار باشد که «در ختم خویش هم بر سر کارِ خویش بود». یعنی شادروان خطیبی در یادنامه‌ی خودشان هم مقاله نوشته‌اند.  


   آیدنلو پایان سخنان خود را به سپاسگزاری از کسانی که در رقم زدن این شب تاریخی برای فرهنگ ایران نقش داشتند، اختصاص داد: «سپاسگزارم از مجید شمس‌الدین مدیر انتشارات خاموش که تلاش کردند تا یادنامه به سالگرد برسد. از حضرت دهباشی به‌خاطر عشقی که به ایران دارند؛ و از بیمارستان شخصاً برای اداره‌ی جلسه تشریف آورده و پذیرفتند که در شبِ سالگرد استاد خطیبی شبی از شب‌های بخارا را به ایشان اختصاص بدهند. از بُن جان از ایشان سپاس‌گزارم. 


  حسن ختام سخنان دکتر آیدنلو با اشاره به این‌که «روح خطیبی حاضر و ناظر در این مجلس است»، این شعرِ زیبا بود: «در شبِ هجر تو شرمنده‌ی احسانم کرد/ دیده ازبس گُهر اشک به دامانم کرد//سرگذشتِ غمِ هجران تو گفتم با شمع/ آن‌قَدَر سوخت که از گفته پشیمانم کرد». 


  سخنران آخر نشست، دکتر فریبا شکوهی، همسر شادروان خطیبی  بود که با خواندن شعر «اگر به دست من اُفتد فراق را بِکُشم» بیان داشت: «نمی‌دانم از چه سخن بگویم! از تلاش‌های بی‌وقفه و کارهای علمی، ویژگی‌های شخصیتی، آرزوها و آمال او یا سنت‌شکنانه سرودی عاشقانه سر دهم در فراق او که واقعیتی برخاسته از دل است. ما سی سال همکار دایرة‌المعارف بزرگ اسلامی و فرهنگستان زبان و ادب فارسی و سی‌وسه سال همسر و همراه و هم‌چراغ بودیم، که با رفتنِ او آزمونی سخت را زیسته و می‌زی‌ام. مهم نیست زاده‌ی کجا بود؛ مهم این‌ست که فرزند ایران بود و به مردم و زمانه‌اش توجه می‌کرد و برای دردهای مردم ایران گریه می‌کرد و با پیروزی‌ها به خود می‌بالید و چنان زیست که عشق به وطن، تعصب و غیرت به زبان فارسی و فرهنگ و ادبیات پربار ایران و اعتقاد به یک‌دلی ایرانیان برای او شعار نبود و باوری نهادینه در وجود او بود. شاهنامه برای او، خودِ زندگی؛ و منشوری از آموزه‌های اخلاقی و راهنمایی برای درست زیستن و البته عبرت‌آموزی بود. پس من اینک به ثمره زندگی‌مان، دخترم غزل، دل‌بسته‌ام؛ و با خود پیمان بسته‌ام که کارهای برجای‌مانده خطیبی را انجام بدهم». 

رونمایی از یادنامه دکتر خطیبی


  این نشست با رونمایی از یادنامۀ استاد زنده‌یاد ابوالفضل خطیبی، با عنوان «پژوهندۀ نامۀ باستان» به کوشش سجاد آیدنلو، سلمان ساکت و رضا غفوری که به همت نشر خاموش به زیور طبع آراسته شده به پایان رسید.

------------------------------------------------------------

  •  عکس‌ها از:امیر شفقت
ارسال به دوستان