۰۸ دی ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۸ دی ۱۴۰۳ - ۰۲:۱۲
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۹۵۳۰۵۲
تاریخ انتشار: ۰۵:۰۰ - ۰۲-۰۱-۱۴۰۳
کد ۹۵۳۰۵۲
انتشار: ۰۵:۰۰ - ۰۲-۰۱-۱۴۰۳
حزب دموکرات در «بحران هویتِ»-2

اتکای بایدن به کارنامۀ خود/ تورم زیر 3 درصد بی‌رکود

اتکای بایدن به کارنامۀ خود/ تورم زیر 3 درصد بی‌رکود
دموکرات‌ها در متقاعدکردنِ رأی‌دهندگان برای پذیرشِ هستۀ مبارزات شان مشکل دارند. آنها خود را حزب آسایش و ثبات می‌دانند، درصورتی‌که چنین نیست- ازرا کلاین

 منبع: نیویورک‌تایمز 
تاریخ انتشار: 2 فوریه 2024 
نویسنده: ازرا کلاین 
مترجم: لیلا احمدی 
  
 عصر ایران/ ترجمه: "بن ویکلر" -رئیس حزب دموکرات ویسکانسین-  داستانی دربارۀ انبوه زغال‌سنگ در مرکز شهرِ "گرین‌بی" [در شهرستان کاوینگتونِ آلاباما] که در کنار "رودخانۀ فاکس" قرار دارد، تعریف می‌کند:   

 حجم زیادی زغال‌سنگ، چند دهه آنجا تلنبار شده است. می‌گوید: «چشم آدم اذیت می‌شود. هیچ‌کس دوست ندارد با وجود تلی از زغال‌سنگ رانندگی کند. شهردار دموکراتِ گرین‌بی و فرماندار دموکرات ما که حالا رئیس‌جمهور  شده و از حمایت قاطعِ "تامی بالدوین" [سناتور دموکرات آمریکایی] هم برخوردار است، پول جمع کردند تا توده‌های زغال‌سنگ را از آنجا خارج کنند. این حزب قادر است با کار و تلاش از شر همین‌ چیزهای سادهٔ آزاردهنده خلاص شود». آنها این پیروزی‌ها را با ائتلافی متفاوت به دست آورده‌اند. 

 درحال‌حاضر دموکرات‌ها رأی‌ دانشگاهیان را جلب می‌کنند و حمایت سایر اقشار را از دست می‌دهند. 

"کاترین کورتز ماستو" -سناتور نوادا- می‌گوید: "رکن اصلیِ کار ما، مبارزه برای رفاهِ خانواده‌های کارگر است. طبقۀ کارگر، هستۀ اصلی هویت دموکراتیک است و افسوس که دیگر در کانونِ ائتلاف دمکراتیک قرار ندارد." 

   "پرامیلا جایپال" - نمایندۀ واشنگتن و رئیس‌گروه پیشرو کنگره -، می‌گوید: "ما به افرادی نیاز داریم که واقعاً بتوانند با رأی‌دهندگانِ طبقۀ کارگر صحبت کنند. هنوز چنین افرادی در حزب دموکرات نداریم. کسی نیست که میکروفون تبلیغاتی را راحت در دست بگیرد و به سراغ مردم برود.» 

  جمهوری‌خواهان زمانی حزب محبوبِ رأی‌دهندگانی بودند که همه چیز را همان‌طور که بود، می‌پسندیدند؛ رأی‌دهندگانی که فکر می‌کردند آمریکا در گذشته عالی عمل کرده است. حالا بسیاری از آن رأی‌دهندگان از دموکرات‌ها حمایت می کنند؛ منظورم آنهایی هستند که ائتلافِ ضدماگای [مقصود ترامپیسم است] دموکرات‌ها را به نیروی برنده در سیاست آمریکا تبدیل کرده‌اند، غافل‌از‌آنکه کانون حزب تنش‌آلود شده. 
 
"برایان شاتز" -سناتور هاوایی- می‌گوید: «ما حزبی هستیم که می‌خواهیم دموکراسی به سبک آمریکایی را حفظ کنیم و مطمئن شویم اهداف‌مان تحقق می‌یابند. دراین‌صورت باید به حزبِ ناظر بر وضع موجود مبدل شویم، ولی به‌عنوان سیاست‌‌مدار ترقی‌خواه عادت داریم بگوییم همه‌چیز به اندازۀ کافی خوب نیست و باید تغییر کند. ائتلاف ما نیروهایی دارد که یا اساساً نمی‌خواهند چیزی تغییر کند و یا می‌خواهند همه‌چیز را از بیخ و بن عوض کنند.» 

   بایدن و متحدانش، این انتخابات را نظم علیه هرج‌و‌مرج قلمداد می‌کنند و می‌خواهند سدِ راه حزبی شوند که اقداماتی علیه حزب دیگر انجام می‌دهد تا آمریکا را از بین ببرد. 

"کریستن سولتیس اندرسون"، از بنیانگذاران شرکت تحقیقاتی"اشلون اینسایتز"[وابسته به جمهوری‌خواهان] می‌گوید: "دموکرات‌ها حق دارند که می‌گویند رأی‌دهندگان، خواهان ثبات هستند"؛ اما آنها پیشتازی ترامپ را در بسیاری از نظرسنجی‌ها نمی‌بینند، زیرا رأی‌دهندگان معتقدند او کسی است که می‌تواند بهترین اقدامات را برای ایجاد نظم و ثبات انجام دهد. به عقیدۀ او آنچه ترامپ مطرح می‌کند، «فشار برای ایجاد نظم» است. ترامپ می‌گوید: «من امنیت مرزهای شما را حفظ می‌کنم، جنایت را سرکوب می‌کنم، سعی می‌کنم قیمت‌ها را تثبیت کنم.» به این فهرست می‌توان تردید ترامپ در حمایتِ آمریکا از اوکراین و بیزاریِ بسیاری از رأی‌دهندگان از مدیریت بایدن در جنگ غزه را نیز افزود. 

  من با برجسته‌کردنِ این تصویر که ترامپ را "نامزد ایجاد ثبات" معرفی می‌کند، موافق نیستم. شک دارم که او بتواند در برابر تندبادهای مبارزاتی، به‌ویژه چیزهایی که مردم از او می‌شنوند و می‌بینند، دوام بیاورد. اما فکر می‌کنم "سولتیس اندرسون" درست می‌گوید که دموکرات‌ها در متقاعدکردنِ رأی‌دهندگان برای پذیرشِ هستۀ مبارزات شان مشکل دارند. آنها خود را حزب آسایش و ثبات می‌دانند، درصورتی‌که چنین نیست. تقصیر بایدن نیست که دنیا آشفته است و البته معنایش این نیست که او به خاطر این وضع، شماتت نخواهد شد. 
 
بهترین استدلال بایدن، کارنامۀ اوست. جرایم خشونت‌آمیز به‌سرعت رو به کاهش است و به پایین‌ترین حد خود در 50 سال اخیر رسیده است. تورم به زیر 3 درصد رسیده و این کار بدون رکود اقتصادی انجام شده است. این در حالی است که اقتصاددانان معتقد بودند چنین چیزی شدنی نیست. اکنون رشد اقتصادی بالا است و نرخ اجاره کاهشی است. بیشتر آمریکایی‌ها بیش از هر زمان دیگری بیمۀ درمانی دارند که بخشی از آن مرهونِ "قانون حفاظت از بیمار و مراقبتِ مقرون‌به‌صرفه" [همان "اوباماکِر" که شامل حداقل‌های خدمات درمانی نظیر پوشش رایگانِ خدمات پیشگیرانه، پوشش بیمۀ والدین، اجبار کارفرمایان به بیمه‌کردن کارکنان و تخصیص یارانه برای خرید بیمه است. ترامپ مخالف اجرای این طرح ملی بود].

  آمریکا اکنون بیش از هر زمان دیگری در تاریخ خود، انرژی تولید می‌کند و به‌رغمِ تمرکز دولتِ بایدن بر تغییرات آب و هوایی، این روندِ روبه‌رشد شامل نفت نیز می‌شود، به‌نحوی‌که آمریکا اکنون پیشتاز تولید نفت در جهان است. 
 
برخی از این نتایج، بازتاب سیاست‌های بایدن است و برخی دیگر از روندهای بزرگتری نظیر بحران‌های جهانی پس از فاجعۀ کرونا حکایت دارد. بایدن خصلتی دارد که بسیاری از کاندیداها برای نشان‌دادنِ آن دست به هر کاری می‌زنند. او صداقتی روشنگرانه دارد که بسیار قابل اتکاست. 
 
ازطرفی بدترین استدلال بایدن هم خودش است. حزب دموکرات در مورد سن بایدن و اینکه اصلاً این موضوع اهمیت دارد یا نه، دچار تردید است؛ اما صلابت ظاهریِ رئیس‌جمهور به وضوح برای رأی‌دهندگان اهمیت دارد. این موضوع، وجهۀ حزب دمکرات را تضعیف می‌کند. دموکرات‌ها اکنون خود را حزب ثبات می‌دانند، حزبی که افراد شایسته و توانا را در قدرت قرار می‌دهد؛ اما وضعیت بایدن، غیرعادی است. به نظر می‌رسد او مسن‌ترین رئیس‌جمهور است و شایستگی و قابلیتی را که حزبش وعده می‌دهد، نمی‌تواند به رأی‌دهندگان نشان دهد. 
 
بااین‌حال راه‌هایی وجود دارد که کمپین انتخاباتی بتواند با مهارت بر این نقیصه فایق آید و کلیت کار را دوباره مفصل‌بندی کند. پیش از هر چیز به استدلالی مجاب‌کننده نیاز است و باید خودِ بایدن این استدلال را مطرح کند؛ حال آنکه او به ندرت مصاحبه می‌کند و نشست‌های خبریِ بسیار کمتری نسبت به پیشینیانش دارد. 
 
"سیمون روزنبرگ" -استراتژیست دموکرات- می‌گوید: «من همیشه به دموکرات‌ها می‌گویم باید به سمت مشکلات خیز برداریم، نه اینکه از آن‌ها بگریزیم. "این مسأله در ذهن رأی‌دهندگان است و ما نمی‌توانیم وانمود کنیم که اینطور نیست. فکر می‌کنم باید این موضوع را بپذیریم که بالارفتنِ سن، فقط به معنای کهولت و بیماری نیست؛ خرد، تجربه و قابلیت‌هایی هم به دست می‌آورید و همۀ این‌ها در موفقیتِ بایدن سهیم بوده است.» 
 
با این حال، در مقطعی، بایدن و ترامپ هر دو از صحنه خارج خواهند شد و پس از آن تنش‌های سرکوب‌شدۀ حزب دمکرات، از نو ظاهر می شود. یکی از این تنش‌ها این است که آیا حزبی که خود را نمایندۀ تفکری می‌داند که "آمریکا را آنگونه که هست می پسندد"، می‌تواند نمایندۀ کسانی باشد که از این دورانِ شکوفان کنار گذاشته شده‌اند؟ "روخانا" می‌گوید: «تا زمانی که در خدمت دولتی هستم، در برابر تبدیل‌شدنِ حزب دموکرات به حزب عادی مقاومت خواهم کرد. ما باید حزبِ تغییراتِ تحول‌آفرین باشیم. بسیاری از آمریکایی‌ها از این سیستم، ناامید هستند و خشم و نومیدی‌شان قابل درک است.» 
 
تنش دیگر این خواهد بود که حزبی که خود را نمایندۀ طبقه کارگر می‌داند، رأی‌دهندگانِ طبقۀ کارگر را از دست می‌دهد. به قول "کریس مورفی": «نمی‌توانیم ازسویی خود را حزبِ خانواده‌های فرودستِ کارگر با درآمد پایین‌ بدانیم و ازسوی‌دیگر شاهد این باشیم که آنها با شتاب صفوف جنبش را ترک می‌کنند. حزب دموکرات باید با "بحران هویت" خود دست و پنجه نرم کند. این بحران با رأی فزایندۀ اقشار فرودست به جمهوری‌خواهان بدتر خواهد شد، حتی اگر ادعا کنیم این‌ها رأِی‌دهندگان ما هستند.»

ارسال به دوستان