۰۵ دی ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۵ دی ۱۴۰۳ - ۱۰:۰۹
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۰۲۳۱۵۵
تاریخ انتشار: ۰۷:۱۲ - ۳۰-۰۹-۱۴۰۳
کد ۱۰۲۳۱۵۵
انتشار: ۰۷:۱۲ - ۳۰-۰۹-۱۴۰۳

یلدا؛ جشنی در ستایش پیروزی نور و زندگی نه به خاطر یک دقیقه بلندتر و شبی درازتر!

یلدا؛ جشنی در ستایش پیروزی نور و زندگی نه به خاطر یک دقیقه بلندتر و شبی درازتر!
کسانی به طعن و تحقیر می‌گویند که دقیقه ای بلندتر بودن چه جای جشن دارد به نام شب یلدا. حکایت شب یلدا و یا به بیان درست‌تر، شب چله اما نه حکایت دقیقه‌ای بلندتر بودن که امری نمادین است.

  عصر ایران؛ امید جهانشاهی- هر سال در این روزها کسانی به طعن و تحقیر می‌گویند که دقیقه ای بلندتر بودن چه جای جشن دارد به نام شب یلدا. حکایت شب یلدا - و یا به بیان درست‌تر: شب چله-  اما نه حکایت دقیقه‌ای بلندتر بودن که امری نمادین است. 

   نماد، نقش‌ها و کارکردهای متعددی در فرهنگ و اجتماع دارد. از لوازم ساخته شدن اجتماع، وجود نمادهاست. با نماد است که آدمی بر کلمات معناهای عمیق و وسیع بار می‌کند و آنها را چون پرچمی در اجتماع برمی‌کشد تا نیاز به در جمع بودن را مدام فرایاد آوَرَد و در شعر، هنر و ... فریاد بزند.

    از این روست که نماد، شورانگیز و شورنده است؛ آدمی را به شوق می‌آورد چون در جهانی از معنا با جمعی از هم نوعان مشترک است، پس با آرامش می‌زیَد. به این معنا، کار نماد، تثبیت و سازمان‌دهی ادراکات و احساسات جمعی است. 

  نماد، زبانِ بی‌زبانی است؛ زبانی جهانی. به بیان مولانا نردبان آسمان است و از همین رو، زبانِ اهل ادب و ارباب هنر است؛ چون آنچه را که در درون دارند با این زبان هم بهتر و هم مناسب‌تر منتقل می‌کنند. 

  نماد، معنایی در دل دارد که هم مجهول است -برای آنکه در باغ نیست- و هم مکشوف است برای آنکه با جهان نمادین آشناست.

 در این میان، یلدا نمادی ایرانی است.نمادها نمودار نیازهای جمعی و عمیق اجتماعی هم هستند. نیاز به نور یعنی حقیقت و راستی، و امید به پیروزی نور بر تاریکی و ظلمت -کنایه از دروغ و ناراستی - یلدا را ماندگار و به مثابۀ آیینی ایرانی نمادین ساخته است.  

 شب چله برای ایرانیان نمادی برای پیروزی نور بر شب بلند و در ستایش گرمی و با هم بودن است. جشن شب چله، جشنی به خاطر طولانی‌تر بودن شب نیست؛ جشن پیروزی نمادین نور است. و نور نزد ایرانیان مظهر حقیقت، پاکی، راستی و زندگی بوده است.

   جایگاه نمادین آتش نزد ایرانیان باستان هم به واسطه ستایش نور و گرمی و گرامی‌داشتِ زندگی بوده است. از همین رو هنوز در برخی مناطق در شب یلدا آتش هم برمی‌افروزند و البته بسیاری به اقتضای زندگی امروز روشن کردن شمع را جای آن نشانده‌اند.

  شعرخوانی و به ویژه حافظ خوانی که از ستون‌های سنت ایرانی است، از ارکان سنت جشن شب چله به شمار می‌رود و البته گرفتن فال حافظ که شیرینی ماجراست. 

   سفرهٔ شب چله یا خوان شب چره در هر خطه از ایران زمین بنا بر مقتضیات اقلیمی و سنت‌های فرهنگی متفاوت است. آیین خوان و خوراک شب چله هم نمادین و نمایان‌گر سنت و فرهنگ ایرانی است. انار از نمادهای اصیل شب یلدا و نماد باروری و برکت، شادی و نو شدن است. هندوانه نشانه آبادانی، دوستی و عشق است. دانه‌های آن را نیز نمادی برای برکت و باروری دانسته‌اند. کدو حلوایی نماد خورشید است و زاده شدن و نو شدن. همأ اینها با قرمزی هم نسبتی دارند که رنگ عشق و دوستی است و از خورشید که مظهر نور و زندگی است نَسَب می‌برد. 

   ابوریحان بیرونی، منجم و تقویم شناس نام‌دار، از یلدا به عنوان میلاد خورشید نام برده است. 

   یلدا را جشن می‌گیریم و گرامی می‌داریم چون از جمله جشن‌های اصیل ملی و از سنت‌ها و سندهای هویتی ایرانی ماست. 

  از دیگر جشن های ملی جشن مهرگان است که اخیرا ثبت جهانی شده است اما این مهم در میان خبرهای سخت سیاسی گم شد و تحولات تند و تلخ پیاپی مجال عرض اندام در تیترها و تفسیرها به آن نداد. این خبر خجسته و مبارک را به فال نیک باید گرفت و برای گرامی داشت آن برنامه داشت. 

  مهرگان به طور مشترک با تاجیکستان ثبت جهانی یونسکو شده است و مباد این جشن مهر و نور و نیکی در سرزمین اصلی و مادری آن بی فروغ باشد و تنها تاجیکستان آن را گرامی بدارد.

    جشن های ملی در کنار جشن های دینی چون جشن مبعث، فطر و قربان بخشی از هویت جمعی ما هستند. این جشن‌های ملی بهانه ای برای ستایش و سرودن از مهر یعنی عشق و زایندگی، داد و دهش [بخشندگی] و ... و در ورای همه اینها در ستایش نورند. یلدا و یا به تعبیر دقیق‌تر آن شب چله جشن پیروزی نور است.

    استاد گران‌قدر جناب دکتر میرجلال الدین کزازی در مورد این جشن بزرگ پیروزی نور و زندگی و زایندگی گفته‌اند:

   «یلدا شبی‌ست که بر پایهٔ امید استوار شده است. یکی از بنیادین‌ترین ویژگی‌ها در فرهنگ و منش ایرانی امید است: امید به آینده‌ای بهتر. آیین شبِ زایش مهر نیز بر این امید بنیاد گرفته است. در این سامانهٔ نمادشناختی، شبِ پایان پاییز در پی آن، شب آغاز زمستان، درازترین و دیریازترین شب سال است. از سوی دیگر تیره‌ترین شب نیز؛ زیرا که در آن، تاریکی دیرتر از هر شب دیگر سال به فرجام می‌رسد. از دیگرسوی، این شب شبی‌ است که سرما و زمستان با آن آغاز می‌گیرد.

   در باورهای باستانی ایرانی، تیرگی و شب و سرما پدیده‌هایی‌اند اهریمنی؛ زیرا زیان‌بارند و دل‌آزار ؛ سترونی، خاموشی، پژمردگی را به همراه می‌آورند؛ اما چرا ایرانیان در این شب، خوانی ویژه، نمادین می‌گسترانند و می‌کوشند این شب را، تا دمیدن خورشید و آغاز روز زنده بدارند؟ پاسخ بدین پرسش بازمی‌گردد به ارزش و کارکرد بسیارِ امید، نزد ایرانیان. در درازترین و تیره‌ترین شب سال، نیاز و امید هر ایرانی به دمیدن خورشید و برآمدن روز دل‌افروز و برخورداری جهان از فروغِ فرورینه بیش از هر زمانی‌ است دیگر، آنان بدین سان آشکار می‌دارند و استوار که چیرگیِ تیرگی را که اهریمنی‌ است برنمی‌تابند. مردمانِ فر و فروغ با شب و تاریکی پیوندی نمی‌توانند داشت.

   بارپروردگارا! ایران ما را، این سرزمین سپند اهورایی را، این سرزمین سپند هزاره‌ها را، این سرزمین سپند فرّ و فروغ و فرهیزش و فرزانگی را، از هر آنچه تاریک است و زیانبار و ویرانگر و اهریمنی، پاس بدار و در زنهار. ایدون باد!»

ارسال به دوستان