عصر ایران؛ دکتر مرتضی نظری - با وجود گذشت یک ماه از انتشار نتیجه آزمون بینالمللی تیمز که حکایت از رتبه نگرانکننده و نزولیِ بچههای ایران در یادگیریِ علوم و ریاضی پایه چهارم و هشتم دارد (رتبه ۵۴ از ۵۸ کشور!) هنوز هیچ پاسخی از سوی وزارت آموزش و پرورش به ویژه دو معاونت کلیدی که مسؤلیت مستقیم در این تنزل جایگاه ایران دارند به افکار عمومی ارائه نشده است تا مشخص شود چرا بچههای ما انقدر اُفت کردند؟
دختران و پسران ایران مانند همه کودکان و نوجوانان جهان، سرشار از شوق یادگیری هستند، آنچه آنها را از آموختن و مدرسه دلزده و بیزار میکند، کتابهای درسی بیربط به زندگی و مدیران بیگانه با واقعیتهای کف مدرسه و تغییرات نسلی است.
معاونت آموزش ابتدایی و سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی، دو بخش کلیدی در این ارتباط هستند.
شایسته است به احترام افکار عمومی و خانوادهها، رئیس سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی که در ۳ سال گذشته مسولیت برنامهریزی درسی و آموزشی مدارس را عهدهدار بوده و معاون آموزش ابتدایی که در دو نوبت جمعاً ۶ سال مسؤلیت مستقیم برنامه ریزی برای مقطع ابتدایی را بر عهده داشته و دیگر مداخلههای غیرتخصصی در کار آموزش و پرورش، به افکار عمومی و ذینفعان شفاف توضیح بدهند که چرا بچههای ما انقدر اُفت کردند و چه تدابیر و اقداماتی برای جبران این تنزل علمی نگرانکننده طراحی شده است؟
وقتی به یک پزشک جراح متخصص که متاهل و نخبه هم هست در سمت استاد دانشگاه ۲۰ میلیون تومان می پردازند بدون هیچ مزایایی، در حالیکه پخمگان با داشتن یک "انبار" در سن ۲۰سالگی صاحب خدم و حشم می شوند، چرا باید خانواده ها برای تربیت نخبه "تنها خانه" خود را بفروشند و صرف آبادانی ایران کنند؟ همانبهتر که بدون هزینه، آفت اجتماع تحویل جامعه بدهند تا جامعه هزینه تورم، کاهش ارزش پول ملی و ......... بپردازد.چ،؟
علت دیگرومهم افت، نابسامان بودن جامعه ازجهات اقتصادی و...
کارایی معلم ودانش آموزهم تابع دوموضوع بالاست.
حالا دیگه نیست
از سینما و نخبگان هنری سینما نمی گویم
۱. وقتی میگیم همه چی شده پول بچه ها میشنوند
۲. رفاه زدگی و بی انگیزگی برای تحمل مشقت تحصیل
۳.عدم توانایی کشور برای پایه ریزی سیستم های آموزشی جدید
انقدر که کلاس های عقیدتی سیاسی و نظامی پاس کردیم
مطالب مفید علمی و حرفه ای نخوندیم.
مجبور شدیم بریم کلی شاگردی کنیم و دوره های مختلف شرکت کنیم.
دانشگاه و مدرسه های الان اتلاف وقت و هزینه است.
فقط باید بری دوره ببینی بیرون
معلمان ابتدای هم که در چند سال اخیر و بویژه دولت قبل استخدام شده اند بیش از ۹۰ درصدشان دارای تحصیلات صرفا حوزوی هستند و با طرح های گوناگون و بدون آزمون رقابتی استخدام شده اند البته به ظاهر آزمون داده اند و توانایی تدریس دروس ریاضی و علوم در دوره بسیار مهم و پابه ای ابتدایی را ندارند، یعنی خودشان در آن دروس مهارت علمی نداشته و عملا درصورتیکه از آنها ازمون ریاضی و علوم گرفته شود تجدید می شوند گویی فقط هدف ابن بوده که آنها استخدام شوند. متاسفانه نسلی که این مربیان اعتقادی حوزوی تربیت می کنند از لحاظ ریاضی و علوم و حتی ادبیات بسیار ناتوان بزرگ می شوند. متاسفانه برنامه استخدام معلمان به شدت به سمت کانالیزه شدن رفته و به اسم داشتن مهارت معلمی اما در واقع با مهندسی ضرایب نمرات آزمون و فرآیند آزمون افراد با تحصیلات حوزوی جذب می شوند و این افراد هم با توجه به اینکه دروی علوم پایه را در دوران تحصیل حوزوی خود نداشته اند مهارتی در این دروس ندارند و طبیعتا نمی توانند مفاهیم ریاضی و علوم را تدریس کنند.
ما عملا در سالهای آینده افت بسیار شدیدتری در علوم پایه شاهد خواهیم بود.
عصر ایران لطفا انتشار بدهید و در این زمینه از متخصصان مستقل در امر برنامه ریزی درسی هم تحقیق بفرمایید.
دلیلش صبح تاشب کوبیدن این مسئله اشتباه که ریاضی و انتگرال به چه درد ما می خوره و کجای زندگی ماست و ... است که سالهاست دارید به خورد همه می دید. الان یه مشت بچه بی انگیزه و دانشجوی بی حوصله در دانشگاه داریم که با 5 درصد ریاضی تو کنکور حتی تهران قبول می شن
بیشتر وقت دانش آموزان در مدارس ودانشگاه ها صرف یاد گیری مطالبی می شود که نه تنها تأثیر مثبت ندارند بلکه وقت وعمر گرانبهای دانش آموزان ودانشجویان را هدر می دهند وزمان لازم برای یادگیری علوم ودروس یایه را نیز کاهش می دهند.
بطور مثال درس آمادگی دفاعی با این شکل وشمایل ومحتوا هم در دوره متوسطه اول وهم در دوره متوسطه دوم هیچ تأثیری در یادگیری مهارتهای مثبت در زندگی دانش آموزان نداردبه جای آن که هرهفته 3 ساعت از برنامه هفتگی را بیهوده اشغال می کند .اگر این زمان را به آموزش دروس ریاضی وعلوم اختصاص می دادند بسیار مفیدتر می بود .
در دانشگاه وضعیت بسیار بدتر از آموزش وپروش می باشد...
1- عدم شایستگی مدیران رده بالا و زیر مجموعه آنها در وزارت آموزش و پرورش که سعی دارند علم و دانش را سرکوب کنند چون خودشان چیزی بارشان نیست.
2- عدم اهمیت به دروس پایه و تمرکزبیشتر بر دروس ایدئولوژیک در مدارس.
3- کم سوادی معلمان استخدامی در آموزش و پرورش.
4- در آمد ناکافی در قشر تحصیلکرده که باعث میشود اولیا و دانش آموزان رغبت چندانی به پیشرفت درسی دانش آموزان نداشته باشند.
5- کلاً سیستم روشنفکر را بر نمیتابد و ترجیح میدهد یک عده با دانش سطحی تحویل جامعه بدهد.
عدم وجود نامه ریزی مناسب برای جذب معلمان در۱۰سال اخیرمیباشد.ما شاهداین بوده ایم که مثلا چندین سال آموزش وپرورش دردانشگاه فرهنگیان پذیرش نداشته ویاتعداد محدودی است علی رغم اینکه متقاضیان بسیارجوان وممتازی بارتبه های خیلی خوب وجودداشته است.بعدازچندسال به یکباره درب دانشگاه فرهنگیان بازمیشودوبصورت گسترده پذیرش می کنددراینجاست که حتی متقاضیانی که رتبه های خیلی پایینی هم دارندپذیرش میشوند.همچنین درسالهای اخیر سهمیه هایی وجوددارد که درسنین بالا (که انرژی افراددرآن سنین برای تدریس روبه تحلیل است )به استخدام آموزش وپرورش درمی آیند.نتیجه این سوء مدیریتها پایین آمدن رتبه علمی دانش آموزان دربین کشورهای دنیاست.