عصر ایران؛ دکتر بهروز شاهمرادی*- در دنیای معاصر که علم و فناوری به سرعت در حال تحول است، اهمیت تدوین نقشهای جامع برای پیشرفت علمی کشورها به وضوح نمایان شده است.
به همین منظور در راستای تدوین چنین نقشههایی در کنار روش های سنتی، به کارگیری روشهای علمی به منظور اولویتگذاری دقیقتر و بهینهتر حوزههای مختلف علمی الزام آور شده است.
یکی از مفاهیم کلیدی در علوم اجتماعی و اقتصادی که در سالهای اخیر توجه بسیاری از پژوهشگران را به خود جلب کرده است، رویکرد پیچیدگی است.
در رویکرد پیچیدگی بهجای تحلیل تکبعدی یا سادهانگارانه از پیشرفتهای علمی، تعاملات میان رشتهها و اثرات متقابل آنها مورد توجه قرار می گیرد.
پیچیدگی علمی در اینجا با بهرهگیری از مدلهای تحلیلی پیچیده، استفاده از دادههای چندبعدی و درک عمیق از روابط بین حوزههای علمی مختلف بدنبال شناسایی دقیق اولویتها است.
در اینجا لازم است به بررسی الزامات و مزایای به کارگیری پیچیدگی علمی در اولویتگذاری علوم در نقشه جامع علمی کشور پرداخته شود.
چرا که علوم بهطور فزایندهای تخصصی و متنوع شدهاند و این امر نیازمند رویکردهایی است که بتوانند تعاملات پیچیده میان حوزههای مختلف علمی را شبیهسازی و تحلیل کنند.
در این راستا، استفاده از مدلهای پیچیده علمی برای اولویتگذاری، بهویژه در نقشه جامع علمی کشور، از اهمیت ویژهای برخوردار است. پیچیدگیهای موجود در فرآیند توسعه علمی، مانند تنوع در زمینههای پژوهشی، تفاوتهای میانفرهنگی، نیازهای جامعه، و فشارهای جهانی، ایجاب میکند سیاستگذاران از ابزارهایی استفاده کنند که قادر به شبیهسازی و پیشبینی نتایج ناشی از انتخابهای مختلف در حوزههای علمی باشند.
دلیل پیچیدگیها و تعاملات میان حوزههای علمی
علوم مختلف نهتنها از جنبههای مختلف به یکدیگر مرتبط اند، بلکه تغییرات در یک حوزه علمی ممکن است تأثیرات غیرمستقیمی بر دیگر حوزهها داشته باشد.
به عنوان مثال، پیشرفت در فناوریهای نانو میتواند تأثیرات عمدهای بر علوم پزشکی، مهندسی، محیط زیست، و حتی علوم انسانی بگذارد. از اینرو، برای اولویتگذاری بهینه، باید روابط بین رشتهای، تأثیرات متقابل، و پویاییهای درونحوزهای شبیهسازی و مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد. استفاده از پیچیدگی علمی به سیاستگذاران این امکان را میدهد که ضمن در نظر گرفتن تمامی این ابعاد، تصمیمات منطقیتری اتخاذ کنند.
تخصیص بهینه منابع و پیشبینی روندهای آینده
یکی از چالشهای اساسی در تدوین نقشه جامع علمی کشور، تخصیص منابع محدود به حوزههای مختلف علمی است. با استفاده از مدلهای پیچیده علمی و تحلیلهای دادهمحور، میتوان پیشبینیهای دقیقی از روندهای آینده علوم و فناوریها داشت و منابع را بهطور مؤثری به اولویتها اختصاص داد. این تحلیلها میتوانند به شناسایی شکافهای علمی موجود و نیازهای کشور در هر یک از حوزهها کمک کرده و بدین ترتیب موجب تخصیص منابع به مناطقی شوند که بیشترین پتانسیل رشد و اثرگذاری را دارند.
ارتقای همافزایی بین رشتهها
یکی از ویژگیهای برجسته پیچیدگی علمی، توانایی تحلیل همافزاییها و تعاملات میان رشتههای مختلف است. بسیاری از پیشرفتهای علمی و فناوری از همکاریهای میانرشتهای و همافزایی بین حوزههای مختلف ناشی میشود. بهعنوان مثال، همکاری بین علوم انسانی و علوم اجتماعی با علوم رایانه و دادهکاوی میتواند به حل مسائل پیچیده اجتماعی و اقتصادی منجر شود. مدلهای پیچیده علمی میتوانند این نوع همافزاییها را شبیهسازی کرده و به سیاستگذاران کمک کنند تا همگراییهای مؤثر بین رشتهها را شناسایی و توسعه دهند.
نتایج و کاربردهای عملی
در نهایت، استفاده از پیچیدگی علمی در اولویتگذاری علوم در نقشه جامع علمی کشور میتواند به شفافسازی اولویتها و تسهیل فرآیند تصمیمگیری کمک کند.
این رویکرد نه تنها به سیاستگذاران این امکان را میدهد که در تخصیص منابع و تدوین برنامههای علمی به دقت عمل کنند، بلکه موجب توسعه پایدار و مؤثر علم و فناوری در کشور خواهد شد.
علاوه بر این، با توجه به تغییرات سریع و غیرقابل پیشبینی در عرصه علم و فناوری، به کارگیری این روشها میتواند به پیشبینی و آمادگی برای مواجهه با چالشهای آینده کمک کند.
نتیجهگیری
بهطور کلی، به کارگیری پیچیدگی علمی در اولویتگذاری علوم در نقشه جامع علمی کشور، رویکردی نوین و ضروری است که میتواند موجب بهبود فرآیند تصمیمگیری، تخصیص منابع، و توسعه علمی کشور شود.
این روشها با تحلیل دقیقتر روابط میانحوزهای، پیشبینی روندهای آینده، و شبیهسازی نتایج تصمیمات مختلف، بستری مناسب برای رسیدن به توسعه علمی و فناوری پایدار فراهم میآورند. خوشبختانه، اخیراً اهتمام ویژه ای در خصوص روزآمدسازی نقشه جامع علمی کشور توسط مؤسسه تحقیقات سیاست علمی کشور شکل گرفته است با این امیدکه بتوان از این رویکرد برای هدایت صحیح و مؤثر نقشه جامع علمی استفاده کرد.
*عضو هیأت علمی مؤسسۀ تحقیقات سیاست علمی کشور