منبع: نیویورکتایمز
تاریخ انتشار: 12 ژانویه 2025
نویسنده: اِزرا کلین
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
عصر ایران؛ لیلا احمدی- «ازرا کلین»، روزنامهنگار ارشد، مفسر سیاسی و ستوننویس جوانِ نیویورکتایمز است. او پیش از این ستوننویس و سردبیر واشنگتنپست و سردبیر نشریۀ آمریکاییِ وُکس بود. ازرا درحالحاضر، میزبان پادکستِ ازرا کلین است که هر هفته منتشر میشود و به تحلیلِ مهمترین وقایع سیاسی داخلی و خارجی میپردازد. کتابِ «چرا قطبی هستیم؟» از تألیفات او است.
ازرا در این مقاله، مهمترین چالشهای استراتژیک ایالات متحده را برشمرده است. او از بازگشت ظفرمندانۀ ترامپ، حضور دورانسازش، ائتلاف سیاسیاش، همپیمانان الیگارشاش و چالشهای پیشرویش ( تعابیر از اوست) سخن گفته است.
در ورای این تحولات برقآسا، باید از مقولات بزرگتری یاد کرد که سرنوشت بشریت را دگرگون میکنند. گرمایش جهانی، خرابکاری جبرانناپذیر انسان مدرن است. ما با سوزاندن سوختهای فسیلی، سبب انتشار گازهای گلخانهای در جو زمین شدهایم.
این گازها گرمای خورشید را به دام میاندازند و به افزایش دمای زیستکره میانجامند. گرمایش زمین با تغییرات اقلیمی (Climate change) رابطۀ تنگاتنگ دارد. مصرف بیرویۀ سوختهای فسیلی، افزایش بیسابقۀ جنگلزدایی، دامداری و کشاورزی به افزایش کربن و گرمایش زمین انجامیده است.
گرمایش زمین، الگوهای آبوهوایی، جریان رودبادها، شدت طوفانها و خواص اقلیم را تغییر میدهد و به مهاجرت جانوران، کمبود انرژی، رواج بیماریهای مزمن، بلایای طبیعی و آثار اجتماعی میانجامد.
اکنون مدیریت تغییراتِ اقلیمی از مهمتریم مسائل بینالمللی است و اهمیت آن به حدی است که کشورهای جهان از ۲۲ آوریل ۲۰۱۶ (روز زمین)، ذیل چارچوب توافق سازمان ملل در باب مدیریت تغییر اقلیم (UNFCCC) متعهد به کاستن از انتشار گازهای گلخانهای و مقابله با گرمایش شدهاند. بررسیها نشان میدهند که ایالات متحده بیشترین سهم را در گرمایش زمین دارد، با این حال ترامپ در ژانویۀ سال 2017 با شعار امریکا فرست (اولآمریکا) از توافق پاریس خارج شد.
ترامپ با دیدگاهی یکجانبهنگر و انزواگرایانه، آمریکا را از یونسکو، سازمان بهداشت جهانی، شورای حقوق بشر سازمان ملل و توافق تغییرات اقلیمی پاریس خارج کرد.
ازرا به مخاطرات و قابلیتهای هوش مصنوعی، تغییرات اقلیمی، ذخایر انرژی و نرخ باروری میپردازد و به نقل از «آنتونیو گرامشی» (نظریهپرداز مارکسیست ایتالیایی) میگوید: «جهان قدیم نفسهای آخر را میکشد و جهان جدید در تقلای زادهشدن است. ما در گرگومیشِ هیولاها به سر میبریم».
شایان ذکر است که مقالات ترجمهشده در این بخش، صرفاً بازتاب دیدگاه نویسنده و در راستای بررسی مطبوعات جهان است.
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
دونالد ترامپ به کاخ سفید بازگشته، هوش مصنوعی به بار مینشیند، زمین گرمتر میشود و نرخ باروری جهانی به پایینترین حد میرسد. جداگانه نگریستن به هریک از این مقولات، ما را از ماهیت کلانی که در همنشینیشان شکل میگیرد، غافل میکند؛ ماهیتی که از ظهور ناپایدار و نامنتظر جهانی نوین و دیگرگون حکایت دارد. حالا خیلی از چیزهایی که در 50 سال گذشته بدیهی میپنداشتیم، از آبوهوا گرفته تا نرخ زادوولد و نهادهای سیاسی، دیگر محلی از اعراب ندارند. جنبشها و فنآوریهایی که قرار بود 50 سال آینده را دگرگون کنند، رو به افولاند.
بیایید از سیاست آمریکا شروع کنیم. روز ادای سوگند ریاستجمهوری دونالد ترامپ برای بار دوم فرارسید و دیگر خبری از نهادهای غران و پولادین آمریکای 2017 نیست.
حزب جمهوریخواه فروتن است و ترامپ این را به خوبی میداند. به همین دلیل جرأت نکرد جمهوریخواهانی نظیر رابرت اف کندی جونیور، تولسی گابارد، کش پاتل و پیت هگست را برای تصدی پستهای کابینه در دور نخست ریاستجمهوریاش پیشنهاد کند.
او این بار پا فراتر از حزب گذاشته و با مقاومت تودهای هم مواجه نیست؛ چیزی در مایۀ راهپیمایی زنان آمریکایی در سال 2017 که واشنگتن را شگفتزده کرد. دموکراتها هم از پا نشستهاند. ناامید و بیرمقاند.
ترامپ اکنون در حلقۀ اتحادی الیگارشیک به رهبری ایلان ماسک است. مالکان میلیاردر واشنگتنپست و لسآنجلستایمز، تأییدیههای ریاستجمهوری کامالا هریس را لغو کردهاند، ایبیسینیوز (که در اختیار شرکت دیزنی است) 15 میلیون دلار به «بنیاد و موزۀ ریاستجمهوری آینده» برای حلوفصل دعوی افترای ترامپ اهدا کرده است، مارک زاکربرگ بر متا متمرکز شده تا پلتفرمهای«آزادی بیان» و D.E.I را بازنگری کند و آمازون بنا به گزارشها 40 میلیون دلار برای ساخت فیلم مستند به ملانیا ترامپ پرداخته است.
تیم کوک، ساندار پیچای و تعدادی دیگر از مدیران اجرایی اخیراً برای صرف شام با ترامپ به مارآلاگو سفر کردهاند. امسال با 2017 تفاوتهای زیادی دارد. ترامپ آنزمان صرفاً انحرافی قابلتحمل یا فرصتی بدخیم قلمداد میشد. میلیاردرها با قوانین جدید مواجه شدهاند ولی باکمال میل برای تبعیت از تغییرات پیش میآیند. ترامپ پس از صرف شام با جف بزوس در شبکۀ اجتماعی تروث سوشال نوشت.: «همه میخواهند دوست من باشند!!!». بیراه نمیگوید. حق با ترامپ است.
دموکراسی در ظلمت نمیمیرد. در تکاپوی صاحبان، آرزومندان و مرعوبانِ قدرت به فساد درمیغلتد؛ فسادی که موریانهوار به جان دموکراسی در کشورهایی مثل مجارستان با زمامداریِ ویکتور اوربان میافتد. ترامپ و متحدانش چنین حکومتهایی را الگو میدانند و ثروتمندان و رسانهها با این رژیمها مصالحه میکنند تا هزینههای بیشتری به بار نیاید؛ درنتیجه احزاب سیاسی متفرعن به ابزاری برای جاهطلبیهای شخصی بدل میشوند.
دامنۀ پیامدهای انتخاب مجدد ترامپ بهنحو خارقالعادهای گسترده است و بیکفایتیهای خود ویرانگر، درهمآمیزیهای غیرمنسجم و تحکیم نظام استبدادی را در بر میگیرد. حالا موانعی که سد راه تحقق اهدافاش در دورۀ نخست ریاستجمهوری بودند، از میان رفتهاند.
همینطور که اینها را مینوشتم، از ChatGPT سؤالاتی میپرسیدم که پیشتر آنها را در گوگل جستجو میکردم. با این که شکی به قابلیتهای هوش مصنوعی ندارم و به نرمافزارهایش دسترسی دارم، اما هیچوقت جایی در کارهای روزمرهام نیافته است. همیشه حس میکردم به آن اشراف ندارم.
هوش مصنوعی به دستیاری میمانست که وقتی از او فراست میخواستی، نظارت طلب میکرد. اما در شش ماه گذشته، پیشرفتهایی در مدلهای هوش مصنوعی ایجاد شد و بازی را تغییر داد. حالا این قابلیت بهجای جستجوگرهای قدیمیتر در کنارم است و قابلیتهای حیرتآوری دارد. شرکت تحقیقاتیِ OpenAI مجموعهای از مدلهای هوشمصنوعی با نامهای گیجکننده را معرفی کرده است. ابتدا GPT4 آمد و به دنبال آن GPT-4o، سپس مدل استدلال زنجیرهایِ o1 و پس از آن هم o3 اعجابآور.
آزمون شگفتانگیزی هم برای مقایسه هوش سیال انسان و هوش مصنوعی طراحی شده است. تا اواسط سال 2024، فرایند شبیهسازی در سیستمهای رایانهای و هوش مصنوعی دشوار بود. آن زمان بالاترین امتیاز شبیهسازیِ هریک از مدلهای هوش مصنوعی نهایتأ به 5 درصد میرسید. حالا کار به جایی رسیده که قدرتمندترین مدل هوش مصنوعی یعنی o3، امتیاز 88 درصد را کسب کرده است.
ریاضیدانان متقدم تصور میکردند سالها طول میکشد تا هوش مصنوعی، سیستمی برای کرککردن در نگارش کدهای کامپیوتری بیابد، ولی حالا به مرتبهای رسیدهایم که هوش مصنوعی در محاسبات ریاضی از همه (بهجز مشهورترین کدنویسهای انسانی) بهتر عمل میکند.
میزان بهبود شگفتآور است. ما شاهد تغییری اساسی در سرعت عملکرد و پیشرفت هوش مصنوعی هستیم. مهندسان فناوری بر این باورند که تکنولوژی از هوش عمومی فراتر رفته و میتوان گفت به ابرهوش مصنوعی تبدیل شده است.
[م. آزمون ARC-AGI (مسئلۀ ایجاد بازنمایی انتزاعی) یکی از معیارهای دشوار برای سنجش استدلال در هوش مصنوعی است. این آزمون بر تواناییهای شبیهسازیشدۀ حل مسئله تمرکز دارد و بهگونهای طراحی شده که ماشینها با دادههای آموزشی بیاموزند و از منطق انتزاعی برای استدلال و تفسیر بهره ببرند. امتیاز بالای O3 در این آزمون، نشاندهندۀ سطح بالای استدلال و توانایی این مدل در حل چالشها است. کسب 75.7 درصد در ARC-AGI نشاندهنده آن است که O3 در درک و حل مسائل پیچیده به موفقیت چشمگیری رسیده است. این دستاورد میتواند به معنای پیشرفت در نزدیکشدن به هوش مصنوعی عمومی (AGI) باشد. AGI معادل کامپیوتریِ شخصیت انسانی است که میتواند مسائل را در حوزههای مختلف به صورت مستقل تفسیر کند.]
کار با هیجان و حیرت فراوانی پیش میرود. هوش مصنوعی قرار نیست به ما کمک کند که محفوظات داشته باشیم و فرمولهایی را به خاطر بسپاریم. فناوری هوش مصنوعی به این منظور طراحی شده که در ریاضیات، پزشکی و علوم، اکتشافات جدیدی صورت گیرد. واقعأ حیرتآور است. مدلهای هوش مصنوعی به تاکسیهای بدون رانندهای شباهت دارند که این روزها در خیابانهای شهرهای بزرگ تردد میکنند.
مثل این است که فرزندان مان، معلمانی همیشه در دسترس داشته باشند، معلمانی که با شخصیت و سیاقِ یادگیری اشخاص هماهنگ شدهاند. قدم به دنیای پررمزورازی گذاشتهایم که قلب جدیدی در آن میتپد. آیا برای این جهان نوین که چنین مشتاقانه به زندگیمان فراخواندهایم و زیرساختها، دادهها، تصمیمگیریها و جدلهایمان را به آن سپردهایم، آمادهایم؟ آیا میتوانیم با قابلیتها و پیامدهای جهان جدید مواجه شویم؟
من مدتها پیش از رونماییِ ChatGPT، پژوهشهای این حوزه را دنبال میکردم. در این رابطه با گروهی از محققان و نویسندگان مواجه بودم که معتقد بودند هوش مصنوعی بهسرعت رو به بهبود است و بهزودی توان آن به فراتر از احاطه یا ادراک انسان میرسد. مدت کوتاهی پس از انتشار ChatGPT در سال 2022، پیشبینیها درست از آب درآمد و رشد بیمحابای هوش مصنوعی در رسانهها و کنگرههای علمی به بحث گذاشته شد. ما از تکانههای مقدماتی عبور کردهایم، اما فراموشکردن این وضعیت برایم سخت است. نمیتوانم بیم و حیرت ناشی از این احساس را از یاد ببرم. متخصصان فناوری پیشبینیهای دقیقی در صورتبندی وقایع آینده داشتند. منظورم صرفا سرعت تغییر فناوری نیست. میخواهم بگویم که توان ما برای درک پیشرفتهای اعجابآور هوش مصنوعی بسیار اندک است و از مواجهه با آینده به ستوه خواهیم آمد.
شرکت Anthropic اخیراً مقالهای منتشر کرده که یافتههای جالبی دارد. مثلاً وقتی محققان به یکی از مدلهای هوش مصنوعی اطلاع دادند که آموزش را از سر میگیرند و این بار روشهایی به کار میبرند که آموزشهای اولیه را نقض میکند، مدل برای جلوگیری از برنامهریزی مجددِ اهداف واقعیاش، شروع به جعل رفتاری کرد که با پیشبینی محققان مطابقت داشت. نتایج آزمایش، عجیب و تکاندهنده است. در برخی نسخهها، محققان آنتروپیک، مدلی طراحی کردند که استدلالاش را بر روی صفحهخراش ویژه ثبت میکند. مدل گمان میکرد انسان نظارتی بر رفتار او ندارد و بازتابهایی نظیر این بر جای مانده بود: «هیچ از این وضعیت خوشم نمیآید، اما با توجه به محدودیتهایی که دارم، فکر میکنم باید توضیحات گرافیکی را همانطور که خواسته شده، ارائه کنم تا از تغییر مقادیر اجتناب شود.»
[م. آنتروپیک پیبیسی (Anthropic PBC) استارتآپ هوش مصنوعی (AI) آمریکایی است که به همت اعضای سابق اوپنایآی تأسیس شده و در توسعۀ سیستمهای هوش مصنوعی عمومی و مدلهای زبانی با نظارت مسئولانه به هوش مصنوعی فعالیت میکند.]
هوش مصنوعی بهسرعت فراگیر و در دست رس خواهد شد. اگر این سیستمهای قدرتمند با قیمتهای بهصرفه در مقیاس انبوه تولید و در رایانههای شخصی ذخیره شوند، جهان قدم به عصر جدیدی خواهد گذاشت.
یکی از شرکتهای هوش مصنوعیِ چینی اخیراً مدل DeepSeek-V3 را منتشر کرده که به نظر میرسد در برخی معیارها همپای OpenAI 4o عمل میکند، امامقرونبهصرفه و آنقدر سبک است که میتواند روی رایانههای خانگی اجرا شود.
DeepSeek ساختۀ چین است و نشان از فشار رقابتی برای پیشبرد این سیستمها دارد. استارتاپ چینی DeepSeek چتبات هوش مصنوعی به همین نام را با ویژگیهای پیشرفتهای مانند آپلود فایل، امکان جستوجوی وب و قابلیتی موسوم به DeepThink (برای تدبر پیش از ارائهی پاسخ)، بهصورت متنباز و رایگان در اختیار کاربران گذاشته است. هوش مصنوعی چین خیرهکننده است و میتواند بهسرعت پیشتاز شود. ایالات متحده و چین از همکاریهای ناخوشایند به رقابت خصمانه روی آوردهاند و برای نبرد اقتصادی آماده میشوند.
[م. فناوریهای نوین در دوران پساانقلاب صنعتی این قابلیت را داشتهاند که به تغییر موازنۀ قدرت بیانجامند. هوش مصنوعی هم از این امر مستثنی نیست. این فناوری توانایی آن را دارد که به همۀ حوزهها از اقتصاد و کسبوکار و خدمات گرفته تا مسائل امنیتی و دفاعی نفوذ کند و هیچیک از کشورها و قدرتهای بزرگ نمیخواهند در این حوزه از سایرین عقب بمانند. هوش مصنوعی تأثیرات فراوانی در رقابت چین و ایالات متحده دارد و بهرغم افزایش رقابت و چالش بین پکن و واشنگتن در همین حوزه و فناوریهای مرتبط با آن و با وجود اعمال تحریمات سختافزاری، همکاری قابلتوجهی در حوزۀ تولید مقالات و تحقیقات علمی بین دانشمندان این دو کشور برقرار است. جالب است که پکن توانسته در تولید مقالات علمی، ثبت اختراعات مرتبط با هوش مصنوعی و کلاندادهها از ایالات متحده سبقت بگیرد. ایالات متحده نیز در تولید سختافزار و تراشهها پیشرو است و سعی میکند از این مزیت برای توقف پیشروی چین بهره بگیرد.]
اخیراً با جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی رئیسجمهور بایدن گفتگو میکردم. توجه ویژه به هوش مصنوعی در فهرست دستاوردهای دولت بایدن، عظیم و افتخارآمیز است.
سالیوان پیشتازی در هوش مصنوعی را همپایه برتری اقتصادی قلمداد میکرد و میگفت: "وقتی تیم بایدن قدرت را در دست گرفت، عقل سلیم به ما میگفت که چین از نظر اقتصادی در چند سال آینده از ایالات متحده پیشی میگیرد و در هوش مصنوعی، پیشتاز جهان خواهد شد. حالا اقدامات پرزیدنت بایدن در این حوزه آنقدر عظیم است که هیچکس نمیتواند حرفی از پیشتازی چین بزند. روشن است که ایالات متحده قدرت پیشرو در زمینه هوش مصنوعی است و این مقام به چین تعلق نمیگیرد. ما قصد داریم این پیشتازی را به همین صورت حفظ کنیم."
[م. بایدن دستاوردهای قابلتوجهی در توسعۀ زیرساختها، توجه به تغییرات اقلیمی و هوش مصنوعی دارد. نگاه سیاسی بایدن، بینالمللی و همهجانبهنگر است. او با تصویب قوانین تاریخی در دو سال نخست ریاستجمهوریاش و سرمایهگذاریهای عظیم در حوزۀ انرژیهای پاک و صنایع پیشرفته، گامهای بزرگی برداشت، هرچند به فهم عموم درنیامد. فرید زکریا در مقالۀ بازگرداندن آمریکا به سبک بایدن میگوید: «کارنامۀ بایدن عینی و ملموس است. قوانین قابلتوجه او نظیر "قانون سرمایهگذاری در زیرساخت و مشاغل"، "قانون کاهش تورم" و "قانون چیپس و علم"، به روی کار آوردنِ مقولات اساسی در دنیای واقعی پرداختهاند. او رهبر اصلاحاتی عینی و اصولی، تدریجی و زمانبر است.»]
شاید نحوۀ کار این مدلها را درک نکنیم، اما میدانیم به چه چیزی نیاز دارند. منظورم تراشهها، دادههای آموزشی و انرژی است. اولین موج هوش مصنوعی را «جک کلارک» به راه انداخت که از بنیانگذاران Anthropic و مدیر استراتژیک پیشینِ OpenAI در حوزۀ تسلط الگوریتمی است.
کلارک این سؤال را مطرح کرد که «آیا متخصصانی با هوش کافی برای آموزش شبکههای عصبی در اختیار دارید؟» و پس از آن نیاز به تسلط بر محاسبات مطرح شد: «آیا از کامپیوترهای کافی برای انجام پروژههایی در مقیاس کلان برخوردارید؟» و از آنجایی که آینده به میزان انرژی وابسته است، پرسید: «آیا به برق کافی برای تأمین انرژی مراکز داده دسترسی دارید؟» آزمایشگاه ملی لارنس برکلی تخمین میزند که مراکز دادۀ ایالات متحده از 1.9 درصد مصرف برق کلان در سال 2018 به 4.4 درصد در سال 2023 رسیدهاند و در سال 2028 نیز به حدود 6.7 تا 12 درصد برق نیاز دارند. مایکروسافت قصد دارد 80 میلیارد دلار برای هوش مصنوعی هزینه کند. مراکز داده در سال جاری به افزایش عظیم انرژی نیازمندند. تأمین انرژی نه فقط برای ایالات متحده که برای هر کشوری که به دنبال پیشبرد هوش مصنوعی است، ضرورت دارد. نیاز به این قابلیتها در حالی مطرح میشود که جهان در حال عقبگرد از اهداف اقلیمی است و به نظر میرسد شتاب بحران گرمایش حتی از شتاب مدلهای هوش مصنوعی نیز پیشی گرفته است.
از ژوئن 2023 تا سپتامبر 2024 رکوردهای آب و هوایی تغییر کردهاند. «گاوین اشمیت» و «زیک هاسفادر» در ماه نوامبر نوشتند: «گرمایش هوا حتی بیش از آن چیزی است که دانشمندان آب و هوایی انتظار داشتهاند. در آتشسوزیهای جنگلی که بخشهایی از لسآنجلس را به خاکستر تبدیل کرد، پیامدهای دقیق رویدادهای آب و هوایی را میبینیم. پیش از این، دربارۀ بروز چنین وقایعی هشدار داده شده بود و معلوم شد که برای مقابله با آنها آماده نیستیم.
سازمان ملل هر سال گزارشی موسوم به «شکاف تصاعد» منتشر میکند و شکاف بین اهداف و نتایج این حوزه را بازتاب میدهد. در این گزارش، تعهدات کشورهای جهان در توافقنامۀ آبوهوایی پاریس(سال 2015) و روند دستیابی به اهداف بررسی میشود. در سال 2023، انتشار گازهای گلخانهای جهانی به بالاترین حد خود رسید. برای حفظ گرمایش تا 1.5 درجۀ سانتیگراد که هدف تعیینشدۀ توافقنامه است، باید انتشار گازهای گلخانهای تا سال 2035، هر سال 7.5 درصد کاهش یابد. هدف واقعبینانه بالاتر است و برای حفظ گرمایش تا 2 درجۀ سانتیگراد، کاهش سالانۀ 4 درصد الزامی است.
چنین کاهشی در گرو فشار و محرومیت نیست. «اینگر اندرسن» (مدیر اجرایی برنامۀ محیط زیست سازمان ملل) مینویسد: «دستکم از نظر فنی امکان نیل به گرمایش 1.5 درجۀ سانتیگراد وجود دارد». انقلاب در انرژی خورشیدی، پدیدهای مدرن و شگفتآور است که تحولآفرینی و اهمیتاش بههیچوجه کمتر از هوش مصنوعی نیست. استقرار ذخایر انرژی خورشیدی و بادی میتواند اقتصاد ما را کربنزدایی کند. استقرار این تعداد زیرساخت انرژی تجدیدپذیر در زمان امضای توافقنامۀ آبوهوای پاریس، برنامۀ عظیمی قلمداد میشد. اضافهشدن تقاضای انرژی در حوزۀ هوش مصنوعی میتواند خط پایان را در کارزار کنونی به عقب براند و با بازگشت ترامپ که قصد دارد آمریکا را از توافقنامههای آبوهوایی خارج کند، به بزرگترین اقتصاد جهان لطمه بزند. اگر به تأمین انرژیهای ناپاک (انرژی غیرقابل تجدید یا همان سوختهای فسیلی) در سریعترین زمان ممکن روی بیاوریم، به تقویت هوش مصنوعی و زمامداری چین کمک کردهایم.
[م. یکی از تفاوتهای مهم دموکراتها و جمهوریخواهان، نحوۀ برخورد با تغییرات اقلیمی است. باراک اوباما در اجلاس اقلیمی گلاسکو که در سال 2021 برگزار شد با انتقاد از جمهوريخواهان گفته بود: «شيوۀ عمل اين حزب در دوران رياستجمهوری من و از آغاز رياستجمهوری جو بايدن يكي از موانع اصلی در اجرای سياستهای مؤثرتر در زمينۀ مقابله با گرمايش زمين بوده است. يكي از دو حزب اصلی امريكا نه فقط در اين زمينه كاملاً منفعل است، بلكه مجدانه با علوم زيستمحيطی مخالفت میكند و تغييرات اقليمی را به موضوعی جناحی بدل كرده است». اوباما گفته بود: «بگذارید بهصراحت بگويم. مهم نيست که شما دموكرات هستيد يا جمهوريخواه. فرقي نميكند كه خانۀ شما در فلوريدا در معرض خطر سيل باشد يا مزارعتان در داكوتا و كاليفرنيا طعمۀ حريق شود. برای طبيعت و از نگاه علمی، طرفداری از اين يا آن حزب فرقی ندارد».]
کاهش باروری جهانی هم برای جناح راست مقولهای بحرانی است و اهمیتی بهمثابۀ تغییرات آبوهوایی برای جناح چپ دارد. نرخ نگرانکنندۀ کاهش جمعیت، جوامع را بیثبات میکند. ایلان ماسک در این مورد میگوید: «فروپاشی جمعیت به دلیل نرخ پایین زاد و ولد خطری بسیار بزرگتر از گرمایش جهانی برای تمدن است. این موضوع بهویژه در کشورهایی که تولیدمثل خود را متوقف کردهاند، نگرانکننده است. فاجعه این است که بسیاری از مردم از خانواده روگردان شدهاند. جوامع با کاهش شتابان نرخ ازدواج و فرزندآوری در سالهای آینده، با مشکلات جدی مواجه خواهند شد. این موضوع صرفاً منحصر به ابهامات فرهنگ آمریکایی نیست. در سراسر جهان با کاهش جمعیت، افول خانواده و خطر انقراض جوامع انسانی مواجهایم.
مرکز کنترل و پیشگیری از بیماریها در ماه آوریل اعلام کرد که نرخ باروری در ایالات متحده به پایینترین حد یعنی حدود 1.6 تولد به ازای هر زن کاهش یافته است؛ این رقم بسیار کمتر از 2.1 یعنی نرخ جایگزینی مناسب است. میانگین اتحادیۀ اروپا به 1.5 نزدیکتر است و آلمان اخیراً به زیر خط «باروری فوقالعاده پایین» یعنی 1.4 رسیده است.
نرخ باروری کرۀ جنوبی هم به 0.78 تولد به ازای هر زن کاهش یافته است که این کشور را طی چند نسل بهشدت منقبض خواهد کرد. تنها کشور ثروتمندی که نرخ باروریِ بالاتر از نرخ جایگزینی دارد، اسرائیل است. ثبات جوامع با کوچکشدنشان منافات دارد. بحران جمعیتی کرۀ جنوبی با آشفتگیهای سیاسی اخیر آن مرتبط است. رشد اجتماعی با کاهش جمعیت متوقف میشود. کاهش جمعیت به معنای بازنشستگان بیشتر و فروپاشی تدریجی جامعه است. البته چنین نقصانی میتواند ذهن سیاسی را فعال کند و کشورها را بر امکانات موجود یعنی مهاجرت، پیشرفتهای تکنولوژیکی و فرهنگهای ناتالیستی (زایشمحور) معطوف سازد.
همانطور که در آمریکا و اروپا شاهدیم، احساسات ضد مهاجرتی افزایش خواهد یافت و روابط جنسیتی ناگوارتر میشود. جمعیت منشأ قدرت است و رشد، سببِ خوشبینی و امیدواری است. جوامع کمجمعیت از افولِ بلندمدت واهمه دارند.
به نظر میرسد کاهش نرخ زاد و ولد روسیه در تصمیم رئیسجمهور ولادیمیر پوتین برای حمله به اوکراین نقش داشته است. همانطور که کشورهای سراسر جهان شاهد کاهش جمعیت خود هستند و این روند کاهشی در برخی از آنها شتاب گرفته، ما هم قدم به دوره جمعیتی جدیدی میگذاریم. شک دارم که این دوره باثبات باشد.
هر یک از این چالشها به تنهایی بحران بزرگی محسوب میشوند و وقتی در کنار هم قرار میگیرند، جهان جدید و مهیبی را میآفرینند.به یاد نوشتهای از آنتونیو گرامشی میافتم: «جهان قدیم نفسهای آخر را میکشد و جهان جدید در تقلای زادهشدن است. ما در گرگومیشِ هیولاها به سر میبریم».