۲۹ اسفند ۱۴۰۳
به روز شده در: ۲۹ اسفند ۱۴۰۳ - ۰۳:۰۰
کد خبر ۱۰۴۵۶۹۶
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۱۳:۰۴ - ۲۸-۱۲-۱۴۰۳
کد ۱۰۴۵۶۹۶
انتشار: ۱۳:۰۴ - ۲۸-۱۲-۱۴۰۳

به خاطر ما خواهرها ؛ دردنامه ترانه علیدوستی برای مرگ برادرش در چهارشنبه سوری

به خاطر ما خواهرها ؛ دردنامه ترانه علیدوستی برای مرگ برادرش در چهارشنبه سوری
ترانه علیدوستی بعد از مرگ برادرش در چهارشنبه سوری شرح اتفاقات آن روز را در صفحه اینستاگرامش منتشر کرد و رو به جوانان و نوجوانان گفت: اگر روزی تصمیم بگیرم تنها پیام اخلاقی زندگی ام را به جوان‌ها بدهم می گویم ...

عصر ایران - این مطلب را در سال 1396 هم منتشر کرده‌ایم و باز هم برای چهارشنبه سوری آنرا بازنشر می‌کنیم امید که تلنگری باشد برای جوانان و خانواده‌ها، تا خدای ناکرده این روز شادشان به عزا تبدیل نشود.

ترانه علیدوستی بازیگر مطرح سینمای ایران که چند سال پیش (1383) و همزمان با بازی در فیلم "چهارشنبه سوری" اصغرفرهادی برادر خود را به خاطر منفجر شدن مواد محترقه در "روز چهارشنبه سوری" از دست داد با انتشار یادداشتی در صفحه اینستاگرام خود به تشریح این اتفاق پرداخت.

ترانه علیدوستی نوشت:

« خیلی سخت بود كه در فیلم« چهارشنبه سوری» اصغر فرهادی مشغول بازی بودم، كل ماجراهای فیلم در این روز می‌گذشت،‌ آن وقت خبر دادند كه در دل چهارشنبه سوری واقعی برادرم به خاطر حادثه ناگواری كه همان منفجر شدن مواد محترقه است،‌ درگذشته است. هر وقت این خاطره تلخ را مرور می‌كنم، یاد آن لحظه‌ای می‌افتم كه خبر فوت برادرم را سر صحنه فیلمبرداری دادند. همه شوكه شده‌ بودیم.

بابا و مامان همیشه نگران برادرم بودند و در آخر هم زورشان به او نرسید. پویان پسر سر سخت و شیطانی بود، مثل خیلی از پسرهای نوجوان. اصلا پسر ساده‌ای نبود؛ كنترلی كه من نمی‌شدم او می‌شد، اما جوابی كه از او نمی‌گرفتند را از من می‌گرفتند. همین كارهای او هم در آخر به این‌جا ختم شد كه این بلا را سر ما و خودش بیاورد.

هنوز باورم نمی‌شود. ماجرای آن روز چهارشنبه سوری هنوز كابوس من و خانواده‌ام است. آخر سال 83 و عید 84 روزهای بد و سنگینی را من و خانواده‌ام پشت سر گذاشتیم. هر روز برای ما نبودن پویان سخت بود و همچنان هم سخت است.

به خاطر ما خواهرها ؛ دردنامه ترانه علیدوستی برای مرگ برادرش در چهارشنبه سوری

زمان مرگ پویان من سر فیلمبرداری فیلم چهارشنبه‌سوری بودم و دقیقا در همان روز چهارشنبه‌سوری، یعنی 25 اسفند سال 83 فوت كرد. وقتی خبر را دادند نمی‌دانم چطور تا خانه رفتم. اما بعد از آن و وقتی مراسم تمام شد، دوست داشتم كه خیلی سریع و به طورخود خواسته سر خودم را با بازی در فیلم گرم كنم و دوباره به گروه پیوستم.

در حقیقت یك هفته سر كار نرفتم كه سه روز آن، سه روز اول عید بود كه در هر صورت و بدون هیچ اتفاقی هم آن سه روز تعطیل بود. در واقع من به خاطر این حادثه فقط 4 روز كار را متوقف كردم. بعد از اینكه به كار بازگشتم حس كردم این یك هفته برای من حكم چهل روز را داشته و خیلی دیر گذشته.

خوشبختانه هیچ‌كس با من مثل عزادارها صحبت نمی‌كرد و فضا هم سنگین نبود، مثل قبل دوستانه بود، شاید چون بچه‌ها هم در این یك هفته مدام با من همراه بودند و در تمام مراسم حضور داشتند. امیدوارم برای هیچ خانواده‌ای این اتفاق نیفتد. چون اینگونه اتفاقات واقعا وحشتناك است و هیچ وقت هم هضم نمی‌شود.

شاید كسی كه هیچ وقت نتواند با این مسئله كنار بیاید مادرم است. ‌البته نمی‌توان گفت كه این اتفاق برای چه‌كسی سخت‌تر بوده! اگر روزی تصمیم بگیرم تنها پیام اخلاقی زندگی ام را به جوان‌ها بدهم (چون از پیام دادن خوشم نمی آید) می گویم تا جایی که می توانید خوش بگذرانید شلوغ کنید. الان وقتش است... اما با آتش بازی نکنید، با خطر. نه به خاطر خودتان، به خاطر ما خواهرها.»

ارسال به دوستان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۷
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۵:۳۶ - ۱۴۰۳/۱۲/۲۸
1
9
الهی... روح برادرتون شاد
بلیط هواپیما فلای تودی