کلثوم اکبری با حضور در گعدههای زنانه از زندگیاش و اینکه تمایل دارد به ازدواج موقت مردی سالخورده که تنها زندگی میکند در بیاید سخن میگفت. او به این ترتیب با افرادی که برای پدر سالخورده و تنهایشان بهدنبال همدم میگشتند آشنا میشد. کلثوم پس از اطمینان از اینکه سوژهٔ موردنظرش ثروت زیادی دارد به شرط دریافت مهریه در قالب پول نقد یا مِلک به عقد او درمیآمد و در کمتر از 3 ماه با شگردهایی از قبیل خوراندن دارو و خفه کردن شخص را به قتل میرساند. او قرص قند یا فشار خون را در نوشیدنیهای مختلف حل میکرد و به قربانی میداد. در مرتبههای اول و زمانی که حال قربانی بد میشد کلثوم او را به بیمارستان میرساند و ظاهراً نجاتش میداد. اما در مرحلههای بعد با بالا بردن دوز دارو آنها را بیحال میکرد و میکشت و چون سابقهٔ قبلی داشتند کسی به نحوهٔ مرگشان مشکوک نمیشد.در یکی از اولین قتلها، کلثوم قربانی را با الکل صنعتی مسموم و سپس با بالش خفه کرده است.