۰۷ دی ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۷ دی ۱۴۰۳ - ۰۷:۳۰
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۸۰۱۵۲
تاریخ انتشار: ۲۰:۰۱ - ۱۴-۰۶-۱۳۹۰
کد ۱۸۰۱۵۲
انتشار: ۲۰:۰۱ - ۱۴-۰۶-۱۳۹۰

آيةالله جوادي آملي: عصمت زن، حق‌الله است

همه اعضاي خانواده و اعضاي جامعه و خصوصا خود زن امين امانت الهي هستند. زن به عنوان امين حق‏الله از نظر قرآن مطرح است، يعني اين مقام را و اين حرمت و حيثيت را خداي سبحان كه حق خود اوست، به زن داده و فرموده: اين حق مرا تو به عنوان امانت حفظ كن. آن‌گاه جامعه به صورتي در مي‏آيد كه شما در ايران مي‏بينيد.
آيت‌الله جوادي آملي به شبهات موجود پيرامون حجاب پاسخ داد و با تبيين فلسفه حجاب از ديدگاه قرآن كريم، حرمت و حيثيت زن را حق و امانتي الهي توصيف كرد.

به گزارش پايگاه اطلاع‌رساني بنياد بين‌المللي علوم وحياني اسراء، متن اظهارات اين استاد حوزه به شرح زير است:

«شبهه‏ اي كه در ذهنيت بعضي افراد هست، اين است كه خيال مي‏كنند حجاب براي زن محدوديت و حصاري است كه خانواده و وابستگي به شوهر براي او ايجاد كرده است و بنابراين حجاب نشانه ضعف و محدوديت زن است.

راه حل اين شبهه و تبيين حجاب در بينش قرآن كريم اين است كه زن بايد كاملا درك كند كه حجاب او تنها مربوط به خود او نيست تا بگويد من از حق خودم صرف‏نظر كردم. حجاب زن مربوط به مرد نيست تا مرد بگويد من راضي‌ام. حجاب زن مربوط به خانواده نيست تا اعضاي خانواده رضايت بدهند. حجاب زن، حقي الهي است؛ لذا مي‏بينيد در جهان غرب و كشورهايي كه به قانون غربي مبتلا هستند اگر زن همسرداري آلوده شد و همسرش رضايت داد، قوانين آنها پرونده را مختومه اعلام مي‏كند اما در اسلام اين چنين نيست. حرمت زن نه اختصاص به خود زن دارد، نه شوهر و نه ويژه برادر و فرزندان اوست. همه اينها اگر رضايت بدهند، قرآن راضي نخواهد بود، چون حرمت زن و حيثيت زن به عنوان حق‏الله مطرح است و خداي سبحان زن را با سرمايه عاطفه آفريد كه معلم رقت باشد و پيام عاطفه بياورد. اگر جامعه‏اي اين درس رقت و عاطفه را ترك كرد و به دنبال غريزه و شهوت رفت، به همان فسادي مبتلا مي‏شود كه در غرب ظهور كرده است؛ لذا كسي حق ندارد بگويد من به نداشتن حجاب رضايت دادم. از اينكه قرآن كريم مي‏گويد هر گروهي اگر راضي هم باشند شما حد الهي را در برابر آلودگي اجرا كنيد، معلوم مي‏شود عصمت زن، حق‏الله است و به هيچ‌كسي ارتباط ندارد.

قهرا همه اعضاي خانواده و اعضاي جامعه و خصوصا خود زن امين امانت الهي هستند. زن به عنوان امين حق‏الله از نظر قرآن مطرح است، يعني اين مقام را و اين حرمت و حيثيت را خداي سبحان كه حق خود اوست، به زن داده و فرموده: اين حق مرا تو به عنوان امانت حفظ كن. آن‌گاه جامعه به صورتي در مي‏آيد كه شما در ايران مي‏بينيد. جهان در برابر ايران خضوع كرده است زيرا در مساله جنگ تا آخرين لحظه صبر كرد و كاري كه برخلاف عاطفه و رقت و رافت و رحمت باشد، انجام نداد؛ با اينكه دشمنان او از آغاز، حمله به مناطق مسكوني، كشتار بي‏رحمانه بي‌گناهان و غير نظامي‏ها را مشروع كردند.

جامعه‏اي كه قرآن در آن حاكم است، جامعه عاطفه است و سرش اين است كه نيمي از جامعه را معلمان عاطفه به عهده دارند و آن مادرها هستند. چه بخواهيم، چه نخواهيم، چه بدانيم و چه ندانيم اصول خانواده درس رافت و رقت مي‏دهد و رافت و رقت در همه مسائل كارساز است.

بنابراين در هر بخشي و هر بعدي از ابعاد براي سير به مدارج كمال بين زن و مرد تفاوتي نيست؛ منتها بايد انديشه‏ها قرآن‏گونه باشد، يعني همان‌گونه كه قرآن بين كمال و حجاب و انديشه و عفاف جمع كرد، ما نيز در نظام اسلامي بين كتاب و حجاب جمع كنيم. يعني عظمت زن در اين است كه: «أن لا يرين الرّجال ولا يراهنَّ الرّجال ـ نبينند مردان نامحرم را و مردان نيز آنان را نبينند.»

قرآن كريم وقتي درباره حجاب سخن مي‏گويد، مي‏فرمايد: حجاب عبارتست از احترام گزاردن و حرمت قائل شدن براي زن كه نامحرمان او را از ديد حيواني ننگرند؛ لذا نظر كردن به زنان غير مسلمان را بدون قصد تباهي جايز مي‏داند و علت آن اين است كه زنان غير مسلمان از اين حرمت بي‏بهره‏اند.

حال اگر كسي از تشخيص اصول ارزشي عاجز باشد، ممكن است ـ معاذالله ـ حجاب را يك بند بداند و حال اينكه قرآن كريم وقتي مساله لزوم حجاب را بازگو مي‏كند، علت و فلسفه ضرورت حجاب را چنين بيان مي‏فرمايد: «ذلك أدني أن يعرفن فلا يؤذين ـ براي اينكه شناخته نشوند و مورد اذيت واقع نگردند.» چراكه آنان تجسم حرمت و عفاف جامعه هستند و حرمت دارند.

مرد و زن در آن معيارهاي اصلي همتاي هم هستند و يك سلسله مسئوليت‏هاي اجرايي براي مرد است كه اگر انجام ندهد بايد وزر آن را تحمل كند، بنابراين نتيجه مي‏گيريم كه اولا آن تهمت‏هايي كه به اسلام زده و مي‏گويند كه اسلام نيمي از جامعه را از بسياري از حقوق محروم كرده است، نارواست. ثانيا اين تعصبات و رسومات جاهلي كه از ديرباز در فرهنگ جوامع اسلامي رواج پيدا كرده است كه زن را به عنوان مظهر ضعف و زبوني ياد مي‏كنند، بايد زدوده شود. ثالثا اگر كسي احساس مي‏كند كه زن نبايد از علوم و مسائل تربيتي و مانند آن كه خدمات قابل عرضه‏اي به جامعه ارائه مي‏دهد، استفاده كند، بايد از اين اعتقاد صرف‏نظر كند و علاقه‏مند باشد زن همتاي مرد در اين علوم و معارف بار يابد و به جامعه خدمت كند؛ مگر آنجا كه به طور استثناء وظيفه مرد قرار گرفته است. رابعا جمله «عاشروهنّ بالمعروف» اختصاصي به مسائل داخل منزل ندارد، بلكه در كل جامعه هم جاري است و مساله پنجم اين است كه زن در مقابل مرد غير از زن در مقابل شوهر است، يعني زن در مقابل شوهر بايد تمكين كند اما زن در مقابل جامعه، مثل فردي از افراد جامعه است و اين چنين نيست كه بايد اطاعت كند و در مسائل خانوادگي هم مي‏بينيم كه گاهي زن قوام و قيوم است و مرد بايد اطاعت كند؛ همچنانكه پسر بايد از مادر اطاعت كند ولو در حد بالايي از تخصص‏هاي علمي باشد.

در پايان گرچه هنوز شبهاتي در مساله برابري زن و مرد قابل طرح است ليكن با توجه به اصول كلي ياد شده و آشنايي با خطوط اصيل نظام ارزشي در اسلام و تبيين محور سعادت و شقاوت، پاسخ آنها روشن خواهد بود. »
ارسال به دوستان