۰۸ دی ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۸ دی ۱۴۰۳ - ۲۱:۵۵
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۸۸۴۳۴۲
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۱۳:۰۲ - ۰۸-۰۱-۱۴۰۲
کد ۸۸۴۳۴۲
انتشار: ۱۳:۰۲ - ۰۸-۰۱-۱۴۰۲
نگاهی به ویژه‌نامه‌های نوروزی مطبوعات – 5

اندیشۀ پویا؛ بهار آمد گل نوروز نشکفت

اندیشۀ پویا؛ بهار آمد گل نوروز نشکفت
بهانۀ طرح روی جلد تحلیل جامعه‌شناسی جنبش «زن، زندگی، آزادی» است در گفت‌و‌گوی عباس کاظمی با جامعه‌شناسانی چون: شیما کاشی، آرمان ذاکری، محمد فاضلی، جبار رحمانی، فاطمه موسوی و محمد مهدی خویی


   عصر ایران؛ سروش بامداد- «اندیشه پویا» همیشه خوب است، نوروز و غیر نوروز هم ندارد. چون ریتم خود را همواره حفظ می‌کند و پیداست که برای تهیه و طبخ و ارایۀ چنین خوراک فکری‌یی وقت می‌گذارند و به جزییات توجه می‌کنند و سفره را نیکو می‌آرایند.


   مباد هرگز ولی یک لحظه تصور کنید همین چند نشریۀ وزین باقی‌مانده و مستقل که بوق جایی نیستند و با رانت منشتر نمی‌شوند و چراغ‌شان در این خانه می‌سوزد و آب‌شان از این کوزه ایاز می‌خورد، نباشند. چه باقی می مانَد؟


   اغراق و گزاف نیست و عین واقعیت است که در این وانفسای مطبوعات چاپی و غلبۀ فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی و در حالی که که زور دستگاه سانسور هم به مجلات و روزنامه ها می‌رسد و بعد از چاپ امکان تغییر و اصلاح هم ندارند، چه مصیبتی است نشریه درآوردن اما عشق جای دیگر نشیند و این عشق گاه سر به جنون می‌زند.


   از یک طرف باید به سوژه ها بیندیشی و از جانب دیگر می‌دانی که با تورم موجود حق‌التحریرها متناسب با جایگاه نویسنده وروزنامه‌نگار نیست و از جانب دیگر درگیر کاغذ و هزینه‌های چاپ و مصایب توزیع و تازه باشی و در پی اینها یا همان حین آماده سازی همواره این بیم هم به جانت چنگ بزند که نکند سطری یا عکسی را بهانۀ برخورد کنند جماعتی که هنری ندارند جز برخورد و بر سفرۀ آماده نشستن و وقتی جای دیگر کوتاه می آیند جای دیگر می خواهند بگویند محکم هستند و هر قدر نزد تو «بودن، به از نبود شدن» باشد در نگاه عده‌ای اما که تنها خودشان را دوست دارند نبودن دیگران بهتر از بودن‌شان است و همه که فروغ فرخ‌زاد نیستند تا به محبوب خود بنویسند: «قربانِ بودن تو بروم!»


  اشتباه برداشت نشود! این سطور را از شمارۀ نوروزی مجلۀ اندیشۀ پویا نقل نمی‌کنم بلکه مثلا قرار بود پیش‌درآمدی باشد تا بدانیم چه کار سختی است نشریه منتشر کردن در این اوضاع و احوال.

اندیشۀ پویا؛ بهار آمد گل نوروز نشکفت


   آنچه خود رضا خجسته رحیمی سردبیر مجله نوشته اما گویاتر است و شاید یکی از بهترین نوشته‌های او در تمام سال‌های فعالیت مطبوعاتی باشد چرا که واقعا از دل برآمده است و قابل هم ذات پنداری است:


   «هیچ سالی نوشتن بهاریه این قدر سخت نبوده است. آنچه از ذهنت می‌گذرد، آن قدر در ایستگاه‌های بازرسی بدنی تعبیه شده در مغزت متوقف و باطل می‌شود که چیزی به انگشتانی که روی کی‌برد می‌زنند نمی‌رسد. چند خطی می‌نویسی، به دلت نمی‌نشیند... بلند می‌شوی و روی میزت را مرتب می‌کنی. بعد چرخی در کتابخانه می‌زنی و خودت را مشغول ورق زدن یک کتاب تازه می‌کنی. بعد سرت را می‌کنی توی گوشی تلفن و با فیلترشکن‌ها سروکله می‌زنی و بخت خود را برای ورود به جهان مجازی امتحان می‌کنی. خودت را به هر کاری سرگرم کرده‌ای تا این بهاریۀ لعنتی را ننویسی. "سیاه مشقِ" ابتهاج را از داخل قفسه برمی‌داری. ورق می‌زنی و می‌رسی به بهاریۀ پُرحزنی که زیر آن نوشته شده: فروردین 1333:


چرا خورشیدِ فروردین، فروخفت؟
بهار آمد، گُلِ نوروز نشکُفت
مگرخورشید و گل را کس چه گفته است؟
که این لب بسته و آن رُخ نهفته است
مگر دارد بهار نورسیده 
دل و جانی چو مادر خون کشیده...


    برمی‌گردی پشت صندلی‌ات می‌نشینی....... دست می‌کشی از کی‌برد. چشمانت را می‌بندی و تصاویر پر اشک و آهی که خاطرات یک سال گذشته‌ات را ساخته با دور تند از مقابل چشمانت عبور می‌دهی و می‌رسی به ویدیویی... معلم بازنشسته‌ای که می‌گوید جانباز شیمیایی است با ناله می‌گوید: نه بدِ کسی رو گفتیم، نه بدِ کسی رو خواستیم. فقط می‌گیم آقا ما هم آدمیم، مگه چقدر از زندگی ما مونده؟ نمی‌خوام لذت ببرم از بقیۀ زندگیم. فقط می‌خوام زجر نکشم...»


   مجال نقل بقیه نیست. مجله هم البته چنین اجازه‌ای نداده است. ( مجال و مجله چه با هم خوش نشستند!). غرض، تشویق به خریدن است و خواندن. 
قبل از شروع ماه رمضان که کافه رستوران‌ها بسته نبود با دوستان به کافه‌ای سرزدیم. دیدم یک شِیک توت فرنگی 100 هزار تومان است. باور کنید اندیشه پویای 100 هزار تومانی بیش ازآن شِیک توت فرنگی مزه می‌دهد و اگر تا به حال مزه‌مزه نکرده‌اید امتحان کنید. (راستی می‌دانید شکل درست این کلمه هم «مضمضه» است و وقتی از عربی به فارسی آمده به «مزه‌مزه» تبدیل شده؟)


   از ویژگی‌ها و جذابیت‌های اندیشه پویا مقالات اختصاصی مصطفی ملکیان در آن است که برای دوست‌داران نوع نگاه او به جهان و هستی بسیار شیرین است اگرچه «تجربه» هم در دورۀ جدید از او مطالبی منتشر می‌کند و هر دو به مثابه کتاب‌اند و البته با وقت‌ها و حوصله‌های تنگ این روزگار متناسب‌تر.


   عنوان مقالۀ مصطفی ملکیان که به فرهاد میثمی تقدیم شده « در ستایش خشونت‌پرهیزی» است و در آن می‌نویسد: « اگر با سقراط هم‌رأی باشیم معامله‌ای که باید با مرتکبان اعمال نادرست و بد بکنیم، عین معامله‌ای است که با کودکان خُردسال و مبتلایان به بیماری آلزایمر می‌کنیم. از اینان نمی‌رنجیم و درباره‌شان داوری اخلاقی منفی نمی‌کنیم زیرا کارهای نادرست و بدشان را ناشی از نادانی می‌دانیم.»


   جلد «اندیشه پویا» چنان که ملاحظه می‌کنید به طرحی از مهسا (ژینا) امینی اختصاص دارد که کاری است از هادی حیدری و بهانۀ آن نیز تحلیل جامعه شناسیکِ جنبش «زن، زندگی، آزادی» است در گفت‌و‌گوی عباس کاظمی با جامعه شناسان جوان: شیما کاشی، آرمان ذاکری، محمد فاضلی، جبار رحمانی، فاطمه موسوی و محمد مهدی خویی. جالب این که مشهورترینِ این جمع محمد فاضلی است ولی نام او را در کنار جامعه‌شناسان جوان آورده‌اند.


   با دو نقل قول از این تحلیل این تورق و معرفی را به پایان می‌برم تا تشویق شوید به خریدن و به به مجله خواندن و اگر در کیوسک محله نیست یا دکه دار به تعطیلات رفته است از «کیوسک آنلاین» سفارش دهید که به رایگان برای تمام شهرها و روستاهای ایران می‌فرستند چندان که در آگهی دیجی‌کالا پشت جلد تصاویر مجلات دیگر مانند تجربه، آگاهی‌نو، فیلم، وزن دنیا، خیمه و مدیریت ارتباطات هم دیده می‌شود که از این طریق قابل تهیه‌اند و اما آن دو عبارت:


  - زبان و خواست مطالبه‌گران معترض، زلزله‌ای جدید در نهادِ آرام زندگی معمولی ایجاد کرده و بیش از آن که نهادِ سیاست را ناخشنود کرده باشد درون لایه‌های عمیق جامعه، جنبشی عظیم ایجاد کرده است.


    و آنجا که جبار رحمانی می‌گوید: « من از مفهوم "تنگنای زندگی" استفاده می کنم. مردم صرفا در ماجرای پوشش به تنگنا نیامده‌اند. مسأله این است که زیستن در جامعه به امری دشوار و غیر قابل‌اتکا تبدیل شده است. ما در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که اطمینان نداریم حداقل‌های منافع ما را حفظ یا تأمین کند.»  

ارسال به دوستان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۵
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
Iraq
۱۴:۰۴ - ۱۴۰۲/۰۱/۰۸
3
7
ما در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که اطمینان نداریم حداقل‌های منافع ما را حفظ یا تأمین کند